مشاعرۀ سنّتی

semiramis261

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من طنین نغمه ی دردم مرا باور مکن
چون حدیثم قصه ی سردم مرا دفتر مکن
 

semiramis261

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
نُقل تر باران به بام خانه ها ریخت
بوی بهاران با نم باران در آمیخت
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
دل ویران من ای گنج طرب رفته به باد

دل آباد که ویران شده ویرانه توست
 

alireza23

کاربر فعال
تا ز ميخانه و مي نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پير مغان خواهد بود
حلقه پير مغان از ازلم در گوش است
برهمانيم که بوديم و همان خواهد بود
 

alireza23

کاربر فعال
آن يار کز او خانه ما جاي پري بود
سر تا قدمش چون پري از عيب بري بود
دل گفت فروکش کنم اين شهر به بويش
بيچاره ندانست که يارش سفري بود
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
دل چو کبوتری اگر می‌بپرد ز بام تو

هست خیال بام تو قبله جانش در هوا



دور مرو سفر مجو پیش تو است ماه تو

نعره مزن که زیر لب می‌شنود ز تو دعا
 

semiramis261

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در این کلاس کوچک، که پنجره ندارد
دریچه می گشایی، جدید می نویسی
تو با اشاره ی خود، چه راحت و صمیمی
برای قفل ذهنم، کلید می نویسی
 

alireza23

کاربر فعال
لعل سيراب به خون تشنه لب يار من است
وز پي ديدن او دادن جان کار من است
شرم از آن چشم سيه بادش و مژگان دراز
هر که دل بردن او ديد و در انکار من است
 

semiramis261

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تا خنده ای به لب گذرد جان به لب رسید
تاوان آن اگرچه دو چندان گریستم
با س
 

semiramis261

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در سکوت خلوت صاحبدلان ماهور باز
دیده را با یک نگه کردم زبان خویشتن
 

alireza23

کاربر فعال
در اين زمانه رفيقي که خالي از خلل است
صراحي مي ناب و سفينه غزل است
 

fairy a

عضو جدید
در آن باران تیر و برق پولاد / میان شام رستاخیز می گشت
در آن دریای خون در دشت تاریک / به دنبال سر چنگیز می گشت
 

barg

عضو جدید
کاربر ممتاز
من و باد صبا مسکین دو سر گردان بی حاصل
من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت...
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا