مشاعرۀ سنّتی

[fairy a]

ای سکوت ای مادر فریادها
ساز جانم از تو پرآوازه بود
تا در آغوش تو راهی داشتم
چون شراب کهنه شعرم تازه بود

 

[tamizi]

دوستی با هرکه کردم خصم مادر زاد شد
آشیان هر جا گزیدم لانه صیاد شد

 

[salvador]

دل و جانیکه در بردم من از ترکان قفقازی

به شوخی میبرند از من سیه چشمان شیرازی

 

[azi20]

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد

آنکه یوسف به زره ناسره بفروخته بود

 

[fairy a]

دلم بی تو تنهاست ،تنهاتر از اشک شبنم / و یا مثل باران که می بارد آرام و پرغصه نم نم

 

[semiramis261]

من ندانم زچه دستم زچه هستم ز کجایم
چیست افسانه هستی که منش قصه سرایم

 

[تاریک وتنها]

من امشب هفت شهر آرزوهایم چراغان است

زمین و آسمانم نور باران است

 

[sutern]

تو را با غیر میبینم ، صدایم در نمی اید
دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی اید

 

[salvador]

دلیل طالع و بی‌ طالعی همینم بس

که من به کنج فراقم دلم به بزم وصال

 

[maryam bano]

لاف سر پنجگی و دعوی مردی بگذار ع
اجز نفس فرومایه چه مردی چه زنی

 

[ni_rosa_ce]

لاف سر پنجگی و دعوی مردی بگذار ع
اجز نفس فرومایه چه مردی چه زنی

یارم چو قدح به دست گیرد

بازار بتان شکست گیرد...

 

[azi20]

دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو

باز پرسید خدا را که به پروانه ی کیست

 

[ni_rosa_ce]

دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو

باز پرسید خدا را که به پروانه ی کیست

تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم

تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم...

 

[salvador]

معلقست دل من به طاعت تو چنان

که گر به خونش اشارت کنی روان بچکد

 

[azi20]

درین چمن گل بی خار کس نچید آری

چراغ مصطفوی با شرار بولهبی است

 

[ni_rosa_ce]

درین چمن گل بی خار کس نچید آری

چراغ مصطفوی با شرار بولهبی است

تا کی به کام دل ز لب لعل او رسیم

در خون دل نشسته چو یاقوت احمریم...

 

[azi20]

تا کی به کام دل ز لب لعل او رسیم

در خون دل نشسته چو یاقوت احمریم...

مرد به خانه ارباب بی مروت دهر

که گنج عافیتت در سرای خویشتن است

 

[ni_rosa_ce]

مرد به خانه ارباب بی مروت دهر

که گنج عافیتت در سرای خویشتن است

تا فضل و عقل بینی بی معرفت نشینی

یک نکته ات بگویم خود را مبین که رستی

ص...

 

[azi20]

تا فضل و عقل بینی بی معرفت نشینی

یک نکته ات بگویم خود را مبین که رستی

ص...

صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد

که چون شکنج ورقهای غنچه تو بر توست

ق

 

[ni_rosa_ce]

صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد

که چون شکنج ورقهای غنچه تو بر توست

تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه

هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی...

 

[salvador]

یک زمزمه از عشق تو با چنگ بگفتم

صد ناله زار از دل هر تار بر آمد

 

[ni_rosa_ce]

یک زمزمه از عشق تو با چنگ بگفتم

صد ناله زار از دل هر تار بر آمد

دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم

نقشی بیاد تو بر آب میزدم

ابروی یار در نظر و خرقه سوخته

جامی بیاد گوشه محراب میزدم

 

[meddler]

یک زمزمه از عشق تو با چنگ بگفتم

صد ناله زار از دل هر تار بر آمد

سلام
در نقطه ی سیاه نشان ها به راحتی
دیدم که تیر آخر خود را خطا زدم

 

[salvador]

سلام.


مرغ دل از آشیانی دیگر است

عقل و جان را سوی او آهنگ نیست

 

[meddler]

سلام.


مرغ دل از آشیانی دیگر است

عقل و جان را سوی او آهنگ نیست

تاریک بود بستر یک مرد در اتاق
پروانه های خسته ی شبگرد در اتاق

 

[salvador]

قصه کن در گوش ما گر دیگران محرم نیند

با دل پر خون ما پیغام دلداری بگو

 

[meddler]

قصه کن در گوش ما گر دیگران محرم نیند

با دل پر خون ما پیغام دلداری بگو

وقتی که لابلای دلم کوه می شدی
سنگ تو را به سینه ی آیینه ها زدم

 

[salvador]

من ترا میخواهم از دنیا بهر منزل که هست

ای که منزل در دلم داری و من در جستنت

 

[meddler]

من ترا میخواهم از دنیا بهر منزل که هست

ای که منزل در دلم داری و من در جستنت

تو عاشقم شده ای بعد از این دچار منی
همیشه توی اتاق سه در 4 منی

 

[salvador]

تو عاشقم شده ای بعد از این دچار منی
همیشه توی اتاق سه در 4 منی

یکی دل داشتم پر خون شد آن هم از کفم بیرون

چو کار از دست شد بیرون بیا ای یار دستم گیر