نگار88
کاربر بیش فعال
امشب تو شدی همچو نگارم
گویم به تو امشب ای نگارم
گشتست دلم زخمی ایام
اشکان تو بکن مرا دعایم
باران من بر جان من
چون مرهمی درمان من
از من گذر بر من نظر
وقت دعا وقت سحر
من را زیاد خود مبر
امشب تو شدی همچو نگارم
گویم به تو امشب ای نگارم
گشتست دلم زخمی ایام
اشکان تو بکن مرا دعایم
باران من بر جان من
چون مرهمی درمان من
از من گذر بر من نظر
وقت دعا وقت سحر
من را زیاد خود مبر
چه خوش گفتی ای پیران در جمع این یاران
خواندن این دو بیتی را همه باهم شادان
حمید و رجایی و باران دو باره
شب و آسمان و ستاره
چه زیبا، چه دریاچه ای شاعرانه
بخوان این دوبیتی دوبار، هماره
اندر طلب حمید نومید شدیمپيران بيا، رحمت بيار بر اين دياربر من نگر، اندر كنار اين نگارزين جا مرو ، از دوستان غافل مشوما در طريق ، اندر پيت چون راهرو
زاهدان کین جلوه در محراب و منبر میکنندسلام عليكم الا اي جوانان شيرين سخن
كه شعراي شما همچو نباتست در دهن
سلامی به حميد و بقيه دوستان نام آشنای
چو من آمدم به اين تالارشعر، بر نخیزید ز جای
زنجیر طلا دارم تو گردنم
به کس کسونش نمیدم!!
زنجیری که داری بدله
اتی درش بیار که مایه دردسره
دست به زنجیرم نزن رحمتی
پاره بشه باید دو برابر بدی!
اتی پهلوان نیستم که زنجیر پاره کنم
یک ریال هم من ندارم به تو بدم
عینکی دارم چه زیباست رحمتی
به تو هم اصلن نمیدم رحمتی
حتما عینکت تهش استکانیست اتی
نمره چشمت مگر چند است اتی
اتی یه دونه اتی دو دونه اتی دوردونه(یا اتی دیونه)
البته سبکش روحوضی یا تخت حوضی محسوب میشه
رحمتی جان چشم من هست نمره آس
خود ببینش بین که حرفم هست راست!
این آس که داری بر باد است اتی
دو دل آست مثل باد بریده است اتی
انقدر نام مرا اینجا نگو
رحمت آمد وقتی هستم من جو جو!خخخ
من چه کنم که نامت هست اتی
فامیلت اتی کیا وشهرت اتی اباد است اتی
رحمتی دیشب چه سخت بود واسه من
خاب دیدم خفه گشتم با طناب اهریمن
اومدی تورج ولی دیر اومدی
من برفتم با یه سبک رکودی!
گرچه من دیر امدم صبری بکن
رحمتی بر این دل و جانم بکن
خوب است که تو خواب دیده ای اتی
مرا واقعا داشتن دار میزدن اتی
خیلی ترسیدم من از دیو دو سر
دیشب اومد من و با خودش ببر!
گفته بودی که خودت ملاکت هستی اتی
دیو باید ازتو بترسد اتی.
جانا برفتم من دگر
تو باش با یار دگر
رحمتی دل من بس هوایش هست ابری
نمیدونم چرا نیست هیچ خبری!
گر تو باشی یارم
رحمتی س بردل و جانم
رحمتی بمون اگه بری من کم میارم
اصغری میگفت چون هوا ندارد رطوبتی
هر چقدر هم که باشد ابر باران نمی بارد اتی
گر تو باشی یارم
رحمتی س بردل و جانم
رحمتی بمون اگه بری من کم میارم
ای رحمتی اصغری دیگر کی است؟
او چه میداند هوایم ابری است؟
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
مشاعره با اشعار شاهنامه | مشاعره | 17 | ||
S | مشاعره با اشعار بداهه ... | مشاعره | 151 | |
P | مشاعره کودک ۷ ساله ایرانی - رها حسین پور معتمد | مشاعره | 0 | |
مشاعره با اشعار فروغ فرخ زاد | مشاعره | 441 | ||
مشاعره عرفانی | مشاعره | 560 |