مشاعره با شعر سعدی

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اندر خود نمی یابم که روی از دوست برتابم...................................بدار ای دوست ، دست از من که طاقت رفت و پایابم
مرا خود با تو سرّی در میان هست .................................... و گرنه روی زیبا در جهان هست
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم...............................که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم
مرا زمانه ز یاران به منزلی انداخت ................................ که راضی ام به نسیمی کز آن دیار آید
 

S A M M A N

عضو جدید
دوش آرزوی خواب خوشم بود یک زمان.............................امشب نظر به روی تو از خواب خوشتر است



تا نفخ صور بازنیاید به خویشتن
هرک اوفتاد مست محبت ز جام دوست
من بعد از این اگر به دیاری سفر کنم
هیچ ارمغانیی نبرم جز سلام دوست
 

arc eng

عضو جدید
تا نفخ صور بازنیاید به خویشتن
هرک اوفتاد مست محبت ز جام دوست
من بعد از این اگر به دیاری سفر کنم
هیچ ارمغانیی نبرم جز سلام دوست

تا بود بار غمت بر دل بی هوش مرا.................................سوز عشقت نشاند ز جگر جوش مرا
 

S A M M A N

عضو جدید
تا بود بار غمت بر دل بی هوش مرا.................................سوز عشقت نشاند ز جگر جوش مرا


ای نسیم سحر از من به دلارام بگوی
که کسی جز تو ندانم که بود محرم دوست
گو کم یار برای دل اغیار مگیر
دشمن این نیک پسندد که تو گیری کم دوست
 

وهاب...

اخراجی موقت
ای نسیم سحر از من به دلارام بگوی
که کسی جز تو ندانم که بود محرم دوست
گو کم یار برای دل اغیار مگیر
دشمن این نیک پسندد که تو گیری کم دوست

تا حریفان ندانند که تو منظور منی
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند​
 

Similar threads

بالا