مشاعره با شعر سعدی

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
نصیحت کردن است سرگردان عاشق را

ولیکن با که می گویی که نتواند پذیرفتن
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل می طپد اندر بر سعدی چو کبوتر

زین رفتن و باز آمدن کبک خرامان
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
دردا که بپختیم در این سوز نهانی

وانرا خبر از آتش ما نیست که خامست
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
تنم فرسود و عقلم رفت و عشقم همچنان باقی

و گر جانم دریغ آید نه مشتاقم که کذابم
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا دو چشم به راه و دو گوش بر پیغام

تو مستریح و به افسوس میرود ایام
 

siyavash51

عضو جدید
سلام سیاوش عزیز :gol:


می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان

مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم


شبت خوش :gol:
من رمیده دل آن به که در سماع نیایم

که گر زپای درآیم به در برند به دوشم


سلام سیلینسای عزیز ! به این زودی مرغ شباهنگ پرمی کشد !؟ شب به رنگ دلخواهت باد :gol:
 

blue bee

عضو جدید
کاربر ممتاز
من رمیده دل آن به که در سماع نیایم

که گر زپای درآیم به در برند به دوشم

سلام سیلینسای عزیز ! به این زودی مرغ شباهنگ پرمی کشد !؟ شب به رنگ دلخواهت باد :gol:

غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
من رمیده دل آن به که در سماع نیایم

که گر زپای درآیم به در برند به دوشم

سلام سیلینسای عزیز ! به این زودی مرغ شباهنگ پرمی کشد !؟ شب به رنگ دلخواهت باد :gol:

************

ما را نه ترنج از تو مرادست نه به

تو خود شکری پسته و بادام مده


 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر کجا چشمه ای بود شیرین
مردم و مرغ و مور گـــــــرد آیند
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یار من آن که لطف خداوند یار اوست

بیداد و داد و رد و قبول اختیار اوست
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلم

مثل تو کیست در جهان تا ز تو مهر بگسلم
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرق فام را

بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا نام را
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا

فراغت از تو میسر نمی‌شود ما را
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
تربیت نا اهل را چون گرد کان بر گنبد است
پرتو نیکان نگیـــــــرد هر که بنیادش بد است
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو را که هر چه مرادست می‌رود از پیش

ز بی مرادی امثال ما چه غم دارد
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستی با پیلبانان یا نکن
یا طلب کن خانه ای در خورد پیل
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
لاف مزن سعدیا شعر تو خود سحرگیر
سحر نخواهد خرید غمزه جادوی دوست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دوستان گویند سعدی دل چرا دادی به عشق

تا میانِ خلق کم کردی وقارِ خویش را؟
 

Similar threads

بالا