پرسش از ما جواب از خانم دکتر فردوسی
پرسش از ما جواب از خانم دکتر فردوسی
به نظر شما مشکل اصلی و عمده جوانان
در جامعه ما چیست و شما چه راه حلی برای آنها ارائه می دهید.
ـ مشکل جوانان در جامعه ما به یک مورد خلاصه نمی شود بلکه متعدد است که عبارتند از مشکلی که خود جوان دارد،
خانواده، اجتماع، ازدواج، کار، هویت.
مشکل خود جوان،
یعنی شناخت خودش و باور کردن خودش.
مشکل خانواده و جوان،
یعنی رفتار و برخورد خانواده با جوان، هدایت او، انتقال تجربه به او و در کل، ایجاد زمینه ای که جوان بتواند روی پای خودش بایستد و مستقل باشد. خانواده باید در همه کارها جوان را حمایت کند
نه دخالت؛ در تحصیل، انتخاب رشته، کار، ازدواج و ... یعنی تجربیات مفید خود را در اختیار جوان بگذارند و مثلاً به او بگویند که به نظر ما اگر این کار را بکنی بعدا این مشکل برای تو پیش می آید و از این طریق آگاهی و شناخت جوان را بالا ببرند.
از دیگر وظایف خانواده این است که جوان را حمایت کنند بخصوص در مورد مشکلات مادی، مسکن و ... اگر بشود پسر بعد از ازدواج در منزل پدری ساکن شود تا وقتی که خودش بتواند مسکنی تهیه کند و بعد از خانواده جدا شود خوب است. ( البته اگر خانمها طبق این قضیه مردشونو له نکنند )
مشکل هویت جوان، یعنی اینکه
جوان بتواند هویت مستقل را بیابد و مرامش را بدست آورد. اما اگر جوانی هنوز نداند که چه باید بکند. به چه سمتی رود و هدف و خط مشی او چیست؛ این جوان هویت خود را نیافته و موفق نخواهد شد.
ـ به نظر شما مشکلات همسران با یکدیگر از کجا شروع می شود و علت آن چیست؟
ـ
این مشکلات معمولاً از انتخاب بد شروع می شود. یعنی زن یا شوهر دیگری را مطابق معیارهای خود نمی داند.
گاهی ازدواج عجولانه و شناخت کم باعث این مشکلات است. برای اینکه این مشکلات حل شود اولاً
خانمهای جوان باید توقعات خود را پایین آورند. مثلاً امروز سالروز آشنایی است، روز دیگر سالگرد ازدواج، تولد و ... اگر بخواهند همه این روزها همراه با یک هدیه گران قیمت باشد و شوهر از عهده آنها برنیاید
اختلاف پیش می آید.
زن، شوهرش را بی احساس می داند و مرد، همسرش را متوقع. ( این خوبه خیلیها بفهمند )
مسأله بعدی در ازدواجهایی است که
خانم هم شاغل است و پس از آغاز زندگی مشترک مسأله حقوق خانم پیش می آید. اگر
خانم بگوید
حقوقم مال خودم هست خیلی اشتباه کرده است. هر چند
یک مرد باید اقتصاد خانواده را تأمین کند، اما مردی که همسرش شاغل است در مقایسه با مردی که همسرش خانه دار است
خیلی از کاستیها را تحمل می کند. پس زن
نباید حقوق را متعلق به خود بداند. نکته مهم این است که در ازدواج باید
اشتراک حاکم باشد. یعنی از اول
پول هر دو صرف امور خانه شود. حالا برای
آینده اگر پس انداز شود که اتومبیل بخرند یا خانه بخرند، فرقی نمی کند. مشکل سوم در این بین این است که
عموما زنان تقاضا می کنند که مرد، خانه را به اسم آنان کند یا ماشین، به نام آنان باشد. البته اینها همه
ناشی از عدم امنیت زنان است. یعنی
زن فکر می کند اگر بعد از چندین سال زندگی، شوهرش او را طلاق دهد چه خواهد کرد. اما برای رفع این مشکل عمده و مهم باید
اجتماع امنیت را برای زنان ایجاد کند و
قوانینی به نفع زنان تصویب شود. حتی اگر زنان مطلقه راه درآمدی داشته باشند و مقرری بگیرند احساس ناامنی زنان از بین می رود. چنان که اگر زنان خانه دار بتوانند مقرری دریافت کنند و حساب خاصی داشته باشند، امنیت آنان تأمین می شود.
ـ به نظر شما اساسی ترین مشکلات زنان در جامعه ما چیست؟
ـ مشکل زنان جامعه ما این است که
آنان آن طور که باید درک نشده اند. اجتماع و خانواده باید توان بانوان را درک کنند و به آنها ارج نهند.
شبکه های حمایتی از زنان باید باشد ولی نیست. زنان ما الآن اسیر مسائلی می شوند که راه نجات ندارند. قدرت اجرایی قوی ای باید باشد که به حل مشکل زنان بپردازد اما نیست.
زنان ما مجبورند در درازمدت، ناکامی، ناامیدی، یأس، افسردگی و ... را یاد بگیرند. باید مشکل زنان را ریشه یابی کرد. آیا قدرت اختیار خیلی از کارها را به آنها داده اند.
تنها ریاست کافی نیست. زنان باید قدرت اجرایی داشته باشند. در امور داخلی منزل نیز به همین شکل است. یعنی در اکثر موارد زنان آن طور که باید، مدیریت داخل خانه را ندارند و
مردانی که قدرت مدیریت را به زنان داده اند معمولاً از روشن فکری آنها نبوده بلکه از ضعف آنها در تکنیکهای مدیریتی بوده است. مثلاً مرد یا کم حوصله بوده و یا همیشه سرکار است و یا نسبت به امور داخلی منزل بی تفاوت؛ و همینها باعث شده که
زن، مدیریت داخل منزل را به عهده گیرد!
ـ چه راه حلی را برای این مشکلات پیشنهاد می کنید؟
ـ
اولین راه را خود زنان می توانند به کار ببندند و آن هم تربیت صحیح فرزندان پسر است. یعنی از پسرپروری جلوگیری کنند. مثلاً اگر پسر بنشیند و دختر برای او آب و چای و غذا بیاورد، بعدا هم این پسر در خانه و در کنار همسرش کمک نخواهد کرد. همچنین باید کلاسهای آموزشی گسترده برای مردان را شروع کرد و در مجالس و محافل عمومی آنان را آگاه کنیم. مثلاً در نماز جمعه به آنان تذکر دهیم و آنان را آگاه کنیم. از نظر قانون نیز زنان باید حمایت شوند. همچنین رسانه های گروهی، جراید، همه افراد آگاه باید در این زمینه تلاش کنند. باید خوراک تربیتی به آقایان بدهند تا تفکرشان نسبت به زنان عوض شود. از دیگر مسائل مهم این است که
مطبوعات هرگز زنان را در دخالت گریه و ضعف نشان ندهند باید توانایی آنان را بیان کنند. به عنوان مثال اگر زنی بیوه است یا همسرش در زندان است و با چند بچه دچار مشکلات مادی شده،
توانایی آن زن را در تربیت صحیح فرزندان و مبارزه با مشکلات مادی مطرح کنند. فیلمسازان نیز باید
متوجه باشند که زنان فقط این طور نیستند که چشم و هم چشمی کنند و یا طلا و لباس و امثال اینها را به رخ یکدیگر بکشند. زنان ما حماسه ساز هستند. زنان ما فعال و پویا هستند. زنان ما قوی هستند. قدرتی که آنان دارند هیچ مردی ندارد. صبر و حوصله ای که آنان دارند هیچ مردی ندارد.
راه حل دیگر این است که
شبکه های تحقیقی راه اندازی شود که اکثر کارکنان این شبکه زن باشند و دستشان نیز باز باشد که از نظر مالی و اجرایی دسترسی به مقامات بالاتر باشد. نهادهای دولتی و غیردولتی نیز باید توان زنان را جدی بگیرند و در تمام زمینه ها از آنان کمک بگیرند. در کارهای اجرایی، تحقیقی نیز باید به زنان توجه شود. مشکل آنان را طی تحقیقهای فراوان پیدا کنند و به مسؤولین مربوط که بهتر است آنان نیز از زنان باشند، برسانند.
........................
در جامعه ما، گاه عروس و مادر همسر در تنظیم صحیح روابط خویش بویژه در اوائل دچار مشکلاتی می شوند. شما چه توصیه خاصی دارید؟
ـ در ایران معمولاً به دلیل اینکه طرز تفکر نسل جدید عوض شده و جوانان ما نیز با مشکل مسکن روبه رویند مجبور هستند
پس از ازدواج در کنار خانواده شوهر زندگی کنند و مادرشوهر نیز به دلیل اینکه مثلاً یاد گرفته مرد نباید در خانه کار کند، شاید از کار کردن پسر خود در خانواده ناراحت شود. البته این مشکل باید از ابتدا حل شود یعنی هنگامی که دو جوان می خواهند با یکدیگر صحبت کنند تا اگر توافق داشتند ازدواج کنند، باید این مسأله در آنجا مطرح شود. اما به هر حال عروسی که در کنار خانواده شوهر زندگی می کند
باید خود را در شاکله خانواده همسر قرار دهد و از تجربیات بزرگترها استفاده کند اما اگر مشکلی پیش آمد، از طریق
شوهرش که پسر آن خانواده است حل کند. مثلاً در مورد تربیت فرزند،
مادرشوهر چون نوه اش را خیلی دوست دارد از روی دوستی ها خیلی کارها می کند که شاید از نظر رفتاری و جسمی برای بچه مضر باشد اما عروس یا مادر بچه باید با وی با احترام برخورد کند و از شوهرش بخواهد که ضمن صحبت با مادرش، جلوی این تضادها را بگیرد.
البته معمولاً عروسهایی که در کنار مادرشوهر زندگی می کنند باید از خود مایه بگذارند،
باید صبور و باحوصله باشند و ضمن احترام به بزرگترها، آن چیزی که صحیح تر است را انجام دهد.
البته نباید فراموش کرد که استفاده از تجربیات بزرگترها یکی از بهترین راهنماها در زندگی است.
انصافا خانم دکتر کارش خیلی درسته