مهدي جان!
به روسياهي مان نگاه نکن و به دستهايمان که خالي و گنهکارند،
قلبمان را ببين که هر روز، صبح و شام تو را مي خوانند.
تو خواهى آمد و ياسها و نيلوفرهاى «سرکش» را به دعوت خواهى خواند
و حضور تو تسلاى دل ياسهاى کبود خواهد بود.
مهدي جان بيا و دنياى دل را به بوى خوش فطرت پر کن.
دلهايى که همواره در سرزمين نيمه شب تو را مىخوانند
و به عشق تو در آسمان مکاشفه پرواز مىکنند.
قلبمان را ببين که هر روز، صبح و شام تو را مي خوانند.
تو خواهى آمد و ياسها و نيلوفرهاى «سرکش» را به دعوت خواهى خواند
و حضور تو تسلاى دل ياسهاى کبود خواهد بود.
مهدي جان بيا و دنياى دل را به بوى خوش فطرت پر کن.
دلهايى که همواره در سرزمين نيمه شب تو را مىخوانند
و به عشق تو در آسمان مکاشفه پرواز مىکنند.