آهنگ غبار بارون رضا صادقي
چشمای غم گرفتت
میگن دلت اسیره
طعنه نمیزنم من
واسش بمیر بمیره
[
]
واسش بمیر بمیره
چشمای غم گرفتت
میگن دلت اسیره
طعنه نمیزنم من
واسش بمیر بمیره
واسش بمیر بمیره
حیف نگاه ماهت
که قاب عکسمون شد
تو اینه خوب نگاه کن
ببین چشات حروم شد
ببین چشات حروم شد
هنوز غبار بارون رو گونه هات نشسته
چشات دروغ نمی گن به انتظار نشسته
یه سرسپرده می خواست
وقتی که خواست بمیره
چشات میگن عزیزم
نگو که غیر از اینه
نگو که غیر از اینه
یه سینه سوخته عاشق پیش چشات نشسته
اونم یه روز یه دل داشت
اونم یه روز یه دل داشت
اما حالا شکسته
اونم یه روز یه دل داشت
اونم یه روز یه دل داشت
اما حالا شکسته
چشمای غم گرفتت
میگن دلت اسیره
طعنه نمیزنم من
واسش بمیر بمیره
[
]
واسش بمیر بمیره
چشمای غم گرفتت
میگن دلت اسیره
طعنه نمیزنم من
واسش بمیر بمیره
[
]
واسش بمیر ؛ بمییییییییییییره
اون احساني كه دم از وفا مي زد چي شد خدا مي دونه ....
كجاست خدا مي دونه ....
اما اگه خداي نكرده اينارو ديد اين اهنگ فقط براي اينه كه اين جملشو يادش بياد :
من ازين آدما كه واسه دوستيشون زمان مشخص مي كنن بدم مي آيد و از اين جور آدما نيستم كه تا زمانيكه به طرفشون نياز دارن باهاش باشنو وقتي هم كه ديگه لازمش نداشتن دوستيشونو پايان بدن
آره احسان اينا جمله هاي خودت بودن اما........
به كدومش عمل كردي
تو كه مي دونستي مي خواي بري
چرا پس با ما بازي كردي رفيق
چرا .............
گفتم بي دلم اما نگفتم بازيچه باشم .......