لطفا مباحث مشاوره ای وشخصی خود را دراین تاپیک مطرح فرمایید

A Engineer

عضو جدید
تمام دوستان درست می گن و هرکدوم به نوعی و از دریچه خاصی به قضیه نگاه می کنن که شما رو کمک می کنه دوست عزیز...همه اینا رو جمعبندی کن...اینکه ملت میان پیشنهاد می دن و اینا که ملاک ازدواج نمیشه برای دیگران...
از بدترین حرفم شروع می کنم...ببین عزیز من...
1)اینکه یه دختر زمان نماز تو نمازخونه و مسجد باشه که دلیل بر نماز خوندنش نیست!!خیلی وقتا برای استراحته...شاید حتی به خاطر تربیته که می خونه!!می دونی چقد آدم می شناسم که هم نماز می خونه و هم جی اف داره و هم نگرانه که مشروب می خوره نمازش چی می شه؟؟؟؟؟وضو هم که ندیدی بگیره دیگه...درسته؟
2)نگاه معیار مناسبی نیست ابدا!خیلیا طرز نگاهشون یه جوریه!!و بعید می دونم دختری بخاطر نگاه کردن بهش رام بشه و عاشق بشه!!شاید یه دامه شاید هم تفریحیه...شاید می خواد ببینه چقد دوسش داری؟همه اینا محتمله
3)آیا شما نگران نیستی که دیگه دختر خوب نتونی خودت پیدا کنی و مجبور بشی با معیارهای سنتی ازدواج کنی؟و این دلیل اینکه این دخترخانم به دل شما نشسته نیست آیا؟
اما قسمت مثبت تر قضیه...
1)دخترموردنظرتون چندسالشه؟می دونی؟خواهرتون چندسالشونه؟
2)روابط اجتماعی خواهرتون چطوره؟
3)خود من به شخصه تو این مرحله بعید می دونم خواهر روش مناسبی باشه...اما با توجه به اینکه باهم حتی هم رشته نیستین که کلاس مشترکی باشه بینتون و شناختی ندارین به نظر من بهترین راه نوشتن احساستونه...بدون هییییچگونه علامت خاص(قلب و گل و ستاره و اینا منظورمه!)کاملا احساستو بگو...ولی ابدا ننویس از نگاهت خوشم اومده...بگو من از شما خوشم اومده و اگه امکان داره بیشتر باهم آشنا بشیم...من خواستم به خواهرم بگم ولی گفتم شاید ناراحتتون کنه این قضیه...و خواستم اول با هم آشنا شیم و بعد خانواده در جریان قرار بگیرن...و تمام شرایطتو بگو...3 سال و اینا...همه...می تونی شمارتو بذاری براش که فک نکنه سرکار گذاشتیش...و بگی اگه تمایل داشت خیلی خوشحال می شی بیشتر باهاش آشنا بشی...
این نامه کاملا رسمی باشه ها...ننویسی بمیرم برات و ایناها!!اگه دوست داشتی بذار تا ما هم نظرمونو بگیم...با تلفن هم می تونی شروع کنی...
و یه کلووم هم به دوستان بگم...اینا می خوان باهم آشنا بشن!!درباره اینکه این آشنا شدن درسته یا غلط حرفی نیست...فقط یه استارت لازم دارن تا ببینن اصلا بهم می خورن آیا؟بعدشم می شه بفهمن که خانوادش چه مشکلاتی با سربازی یا کارش دارن!ممکنه کم توقع باشن ...و اینکه سربازای متاهل بهرحال یه سری تشویقهایی دارن دیگه;)
و خود شما دوست عزیز.......سعی کن از حد آشنایی فراتر نرین که بعدا برای کسی که دوست داری مشکل ساز خواهد شد...به عنوان یه دوست و یه برادر بهت میگم...
هی هم نگو نمی دونم چیکار کنم و ایینا که همین نامه بهترین راهه...بسم الله بگو وشروع کن...همین الان...



از صبرو حوصله ای که توی جواب دادن بهم داری ازت ممنونم
من از دوستان راهنمایی میخواستم چون بالاخره هرکسی توی زندگیش با این مسایل روبه رو میشه
درباره سوالایی که ازم پرسیدی:
1.مطمینم که نماز میخونه و واسه خاطر نماز میره مسجد(نپرسید چطوری چون مطمین شدم)
2.درباره نگاهش خودم الان موندم واقعا
من وقتی که دیدمش و نظرم جلب شد نگاهش میکردم
روزا گذشت و وقتی متوجه شد که من براش موندم اونم نگاهم میکرد
وقتی از کنارهم رد میشدیم حتی اگه دوستاشم بودن نگاهش خیلی بهم خوب بود( یعنی نسبت به اوایل خیلی خوبو مهربون نگاهم میکرد)
همون روزیم که امتحان داشتیم من بیرون منتظر بودم
وقتی از سالن بیرون اومدو منو دید بهم لبخند زدو منم احساس کردم که الان دیگه میدونه که من دوسش دارمو بهش فکر میکنم
واسه همینم همون روز رفتم که باهاش حرف بزنم و ...
اما الان دیگه اونجوری نگام نمیکنه
چون خودم خراب کردم و ترسوندمش

من ظاهرم ترسناک نیست و همه ظاهرمو که میبینن منو خوبو مثبت فرض میکنن(واسه همین میگم با کارام کاری کردم که پیش خودش بگه بر خلاف قیافه و ظاهرش پسر بدیه و قصدشم بده)

3.من با خودم میگفتم سنتی بهتره(خوبو بدشو من نمیتونم تعیین کنم چون الان مخم کار نمیکنه) توی این چن سال وقتی از دختری خوشم میومد یا اینکه فامیلمون بودن وقتی بهشون بیشتر فکر میکردم میدیدم زمین تا آسمون فرق داریم
مثلا اگه زمانی صحبت ازدواجی پیش میومد بابام میگفت دخترداییت خوبه
آبجیم میگفت برادرزاده شوهرم هم خوبه
مثلا هرکسی یکی رو معرفی میکرد
منم وقتی خوب فکر میکردم فرقامون رو بهتر میدیدم
حالا از نظر

واسه همین با خودم گفتم خوب چرا دخترای اطرافتو نگاه نمیکنی
شاید توی دانشگاه تونستی یکی رو پیدا کنی
شاید توی عروسی از فامیلای دور تونستی پیدا کنی

منظورم از این حرفا اینه که به خودم گفتم بهتره خودم یکی رو که خودم دوست دارم انتخاب کنم که وقتی خواستم معرفیش کنم خونوادمم به انتخابم اعتماد کنن
نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یا نه

واسه همین وقتی ایشونو دیدم ازشون خوشم اومد
یعنی به دلم نشست

دلم میخواست باهاش دوست بشم و همو بیشتر بشناسیم
الانم نمیدونم واقعا از دوستی خوشش نمیاد یا من ترسوندمش که اینجوری رفتار میکنه

یه دختره خوبو نجیب هم میتونه با کسی دوست بشه
احتمال بدیم اونم مثه من فکر کنه
احتمال بدیم ممکنه قیافه و ظاهر و رفتار منو که میبینه احساس کنه من پسر خوبیم و مطمینا قصدم چیزه بدی نیست و بهم اعتماد کنه
خودتونم میدونید که بالاخره ظاهرو صورتو چشمای طرف مقابلم حتی شده یه ذره بیانگر خصوصیات طرف هست
الان که دو ترم گذشته احساس و فکرم میگه میتونه همسر خوبی برام باشه

اکثر دخترا وقتی یه پسری میره دنبالشون با این فکر برخورد میکنن یا تصمیم میگیرن که اون پسره اومده تا باهاشون دوست بشه(حالا دوستی بد یا خوب)

منم با همین احتمال فکر میکنم چون اوایل نگاه و برخوردش خوب بود ممکنه اونم از من خوشش میومده و و قتی کارامو دیده فهمیده که من پسره بدیم و قصدو غرض بدی دارم

نظرتون چیه؟

قسمتای خوب سوالتون:
1.من 66 هستم ایشون ترم 4 هستن و احساس میکنم 70 یا نهایتا 71 باشن
آبجیم که باهاش راحتم 62 هستن

2.خوبه

3.راستش من خودمم میگم شاید خوب نباشه و جلوه ی بدی داشته باشه
نمیدونم فکرای مختلف میاد توی ذهنم و میگم خودت یه کاری کنی خیلی بهتره یا یدفه خواهرمو شریک کنم

راستش اوایل وقتی دیدم به جز نگاه نمیتونم کاری کنم و ایشونم بهم فرصتی واسه حرف زدن نمیده تمام حرفاموبراش نوشتم اما فرصتی نشد که بهش بدم و الانم نامه هنوز پیش خودمه

بعضی موقع ها گفتم برم بهش بدم بعدش اگه نخونده پرتش کرد چی
اگه دست بقیه افتاد چی

دوستمون Tron هم پیشنهاد نامه رو دادن
اما نمیدونم چطوری بهش بدم
میفهمید چی میگم؟ وگرنه به نظر خودمم خیلی خوبه
چطور دادنش برام سواله

چون تا منو با خودش تنها میبینه میترسه و میره پیش دوستاش یا میره جایی که شلوغ باشه


ازت ممنونم
اون اندازه که آبرو و راحتی ایشون برام مهمه مال خودم مهم نیست
اگه کاریم کردم(دنبال کردنای بی مورد) فقط از بی تجربگیم بوده و گرنه نمیتونم با آبروی یه دختر بازی کنم

من برای پیشنهاد یه رابطه ی خوب پاک و سالم که به شناخت خوب منجر بشه رفتم جلو

چون خودم خونواده دارم و نمیتونم به کسی بد کنم یا سواستفاده کنم
 

REYMOND00

کاربر بیش فعال
خواهش می کنم دوستم:smile:تنها کاریه که از دستم برمیاد...امیدورام دوستان بیان و نظر بدن چطور خوبه که شما نامه رو بدین دست ایشون...چون هرچی من و همسرم فکر می کنیم به نتیجه ای نمی رسیم!!که چطور می تونین برین جلو و بخواین بدون ابراز اینکه نامه مال شماست حرفتونو بزنین...
راستی به نظرم اگه سعی کنی که حرفای مورد دار(دوستت دارم و میمیرم برات و اینجور چیزا منظورمه) و خیلی احساسی نزنی فک کنم موفقتر خواهی بود...می تونی اسمتو بنویسی با حرف اول فامیلیت!که لو هم رفت شما لو نری...وقتی تماس شروع شد شما خودتو معرفی می کنی...
به نظرم کاملا مودبانه برو جلو و سلام کن وحالشو بپرس و بگو اگه امکان داره این نامه رو بخونین!!(البته بین احوالپرسی و گفتن هدفت رو امیدوارم دوستان بگن که چطور و چیا بگین بهتره!)
 

mech_eng2000

عضو جدید
خواهش می کنم دوستم:smile:تنها کاریه که از دستم برمیاد...امیدورام دوستان بیان و نظر بدن چطور خوبه که شما نامه رو بدین دست ایشون...چون هرچی من و همسرم فکر می کنیم به نتیجه ای نمی رسیم!!که چطور می تونین برین جلو و بخواین بدون ابراز اینکه نامه مال شماست حرفتونو بزنین...
راستی به نظرم اگه سعی کنی که حرفای مورد دار(دوستت دارم و میمیرم برات و اینجور چیزا منظورمه) و خیلی احساسی نزنی فک کنم موفقتر خواهی بود...می تونی اسمتو بنویسی با حرف اول فامیلیت!که لو هم رفت شما لو نری...وقتی تماس شروع شد شما خودتو معرفی می کنی...
به نظرم کاملا مودبانه برو جلو و سلام کن وحالشو بپرس و بگو اگه امکان داره این نامه رو بخونین!!(البته بین احوالپرسی و گفتن هدفت رو امیدوارم دوستان بگن که چطور و چیا بگین بهتره!)
:eek:نامه؟؟؟
گمان نکنم خیلی موفقیت آمیز باشه
این چه راهیه اخه؟؟؟ بعد n روز مشاوره و مباحثه، این نتیجه ای بود که بهش رسیدید؟
 

M P 3

اخراجی موقت
واقعا ازت ممنونم که درک میکنی

دوست عزیزم منم چون دختری خوبیه میخواستم که بهش بگم
من دوستی رو بد نمیدونم
از نظر من دوستیه خوب خیلی خوبو لذت بخشه
اگه تا الانم با کسی دوست نشدم یا کسی تو زندگیم نبود به این خاطر بود که من دوست داشتم اگه قرار شد با کسی دوست بشم قبل ازدواج کسی رو واسه دوستی انتخاب کنم که واقعا معیارای همسر ایندمو داشته باشه

من از دوستی های همینجوری و مدت دار خوشم نمیاد (هرکسی یه نظری داره)

دوست من وقتی آدم یکیو دوست داره خیلی نگران میشه

هی با خودش میگه نکنه یکی بره و بهش بگه

نکنه یکی دیگه رو قبول کنه

اصلا بهش نگو و دوسش داشته باش تا موقع ازدواجت که شد برو خواستگاریش
اما میگم از کجا معلوم برام بمونه
شاید ازدواج کرد

خوب لااقل بذار بهش بگم که بعدا حسرت نخورم

شاید شاید شاید اونم از من خوشش اومده اما نمیتونه بگه
خوب بذار من برم بگمو نظر اونم بدونم
دوست عزیزم ایشالا موقعیتت جور بشه سراغ اون دختره میری یا دیگه فراموشش کردی و یا چون جوابت کرده بود دیگه نمیخوایش
میشه بگی شما چطوری انخاب میکنی؟
یعنی وقتی آماده شدی دنبال یه دختر میگردی؟ یا از الان کسی تو ذهنت هست؟
چطوری بفهمیم کسی توی زندگیش نیست؟

من دیگه سراغ اون نمیرم!!!
راستش میدونی چی بهم گفت؟؟؟
بهم گفت برو اول خودتو جمو جور کن شرایطت رو فراهم کن بعد بیا دربارش حرف بزنیم یا میشه یا نمیشه!!!!خب من ازین حرفش فهمیدم که منو دوس نداره و الا باید بهم میگفت!!!راستش خونوادمم مخالف بودن و هیییچ حامی نداشتم منم بیخیال شدم!!!
داداش خودم تجربشو دارم.اگرم بری باهاش حرف بزنی بهت میگه برو شرایطتو جور کن بعد بیا!!!بعدشم بهش بگی خب من امید داشته باشم یا نه!!!!بهت میگه من نا امیدت نمیکنم ولی امید الکی هم بهت نمیدم!!!یعنی چی؟؟؟؟یعنی تو هم یه گزینه هستی مثه بقیه!!!
من تصمیممو گرفتم!!!تا زندگیمو کامل نکنم سراغ هیییییییچ دختری نمیرم!میدونی چرا؟؟؟چون خودمو بزرگتر از اونی میدونم که یه دختر منو الکی بخواد رد کنه!!!!خیلی پسرا هستن که از خیلی دخترا سرتر هستند ولی جواب رد میشنون!!!
تو هم تصمیم با خودته.مطمئنم به حرفام میرسی...چون دقیقن هرچی میگی در وجود خودم اون موقع حس میکردم!!!منم دوس دختر نداشتم و دوس نداشتم با کسی موقتی باشم!!!!
اون دختره هم نماز خون بود و دختری خوبی بود!!!ولی به من گفت پسر پیغمبر هم بودی همین حرفو میزدم!!!دخترا دوس دارن پسرا رو در حالت تعلیق نگه دارن!!!منم ازین تعلیق خوشم نمیاد!!!دوس ندارم دختر تو دلش فک کنه من لنگ اینم که یه بار بهم توجه کنه!!!!!دختر خدا هم باشه به درد نمیخوره ایطوره!!!!
سعی کن غرورتو نشکونی...ببین کی بهت گفتم!
 

I2ose

عضو جدید
اینطور که شما گفتی نامه رو هم قبول نمیکنه و شاید نخونده پاره کنه البته اگه جلوی خودت اینکارو نکرد شاید بخونه!
ولی اگه قصدت ازدواجه بنظرم خواهرت باهاش صحبت کنه و ازش بخواد حرفاتو بشنوه! اگر قبول کرد که چه بهتر اگر قبول نکرد به خواهرت بگو حرفاتو بهش بگه!
این حرفو با تجربه ای مشابه شما میزنم، برای برادر دوستم!
برادرش ازون خانوم خوشش اومده بود ودختری بود که اهل دوستیو اینا نبود... از دختر داییش خواست که باهاش حرف بزنه ، دختر داییش در دانشگاه خودشون بود و ازدواج کردن با اینکه داداشش بیکار بود و دانشجوی ترم اخر... بعضی خانواده ها سخت نمیگیرن وقتی ببینن خانوادتون و خودتون آدمهای خوبی هستین...
این دختریکه شما میگین بنظرم اهل دوستی حتی واسه اشنایی هم نباشه! بیشتر اینطور دخترا به حرف خانوادشون واسه ازدواج اعتماد میکنن و اگه ازش بخوای پیش خودش واست صبر کنه بنظرم نتونه!
 

havij139

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیزم چرا نمیتونه این خانوم با من دوست بشه و دوست بمونه؟



من وقتی ازش خوشم اومد دوست داشتم که باهاش دوست بشم و یه رابطه سالم داشته باشیمو از هم شناخت پیدا کنیم

من بهش علاقه مند شده بودم

من یه مدت سر راهش بودم و رفتم جلو که با ایشون دوست بشمو نظر ایشونو بدونم که متاسفانه به جوابی نرسیدم

من قصدم برای دوستی پاکو سالم بوده و هست

من برای دوستی که به ازدواج برسه رفتم جلو

دوست من یه سوال؟

چطور میشه فهمید که دختر مورد نظرت با کسی قبل تو دوست نبوده؟؟؟

یعنی چون با تو دوست شده با کسی قبل توهم بوده؟؟

یه سوال دیگه:

شما با دختری تاحالا دوست نبودید؟ (میتونی این قسمتو جواب ندی اما قسمت بعدو جواب بده)
شما چطوری همسر آیندتو انتخاب میکنی؟
وقتی همه چی مهیا شد دنبال دختر میگردی؟
یعنی الانا به کسی فکر نمیکنی؟
اگه فکر کنی بهش نمیگی؟
میخوام بدونم برای ازدواج چطوری همسرتو انتخاب میکنی؟
وقتی شرایط مهیا شد شما از کجا میفهمی که با کسی قبل شما نبوده؟ خیلی برام مهمه که چطوری میفهمی

الان که برادرو خواهر تویه خونه هستن از هم خبری ندارن که با کسی هستن یا نه بعدش چطور میخوای تین قضیه رو بفهمی؟
ببین میدونی فرق دختری که با نگاه و رفتار و حرکاتش به پسر ها نوشن میده که می خواد با یکی دوست بشه و اون دختری که به هیچ پسری نگاه نمی کنه و سادست و.معصوم و غیره چیه؟
هر جفتشون قصدشون ازدواجه و اون دختری که به قول شما نجیب نیست و معصوم نیست و ساده نیست هم می خواد ازدواج کنه.. ولی با نگاهش یه جوری نشون میده که حاضره تا وقتی که اون پسر شرایط ازدواج رو جور کنه باهاش دوست بشه... ولی اون دختر ساده با نگاهش نشون میده که اصلا اهل دوستی نیست ....ینی آمدی جلو میرم به خانوادم میگم

خوب.. حالا فرض کن.. با اجازت من برم سر راه اون دختره که دوسش داری ایست کنم
و با نگام بهش بفهمونم که خاطرش رو می خوام... ولی قلبن قصدم ازدواج نباشه و بخوام فقط 3 سالی باهاش دوست بشم... میرم جلو و به دروغ به دختره میگم که قصدم ازدواجه و خیلی شما رو دوست دارم و می خوام تا وقتی که شرایط ازدواج داشته باشیم با هم دوستی پاک و سالم داشته باشیم.. به نظرت دختره قبول می کنه؟
اگه دختره اون طور که شما میگی باشه قبول نمیکنه.... از کجا بدونه واقعا قصدم ازدواجه؟... حتی اگه تاحالا هیچ دوست دختری هم نداشته باشم هم بهم اعتماد نمی کنه و میگه با خانوادم صحبت کنید( اگه واقعا اون دختر نجیب و ساده و معصوم و نماز خون و غیره باشه)



یکی از راه هاش اینه که بفهمی چطوری به جواب دوستی تو جواب میده( که من تخصصی ندارم ولی دوستام که دخترهارو خوب میشناسن می تونن تشخیص بدن)

به نظرم دختر خوب و نجیب و پاک و کسی که دوست نداره با احساساتش بازی کنن و عاقل هم هست اینکارو میکنه:
اول به پسر میگه اطلاعت کامل خودتونو بدید.. محل کارو تحصیل و خونه و پدرومادر و محل کارشون و تلفن و غیره و بعد میگه 3 روز وقت می خوام تحقیق کنم... تحقیق می کنه که این پسر شرایط ازدواج رو داره یا نه.. ینی می تونه حداکثر تا 1 سال دیگه نامزدی و عقد کنه یا نه.. سطح اقتصادی و مالی و فرهنگیش چطوره.... دوستاش چه جور آدمی هستن.. یکی دو روز تعقیبش کنه!... ببینه سیگار میکشه یا نه.. از دوستاش و غیره تحقیق کنه( بهتره برادرش یا یه پسر این کارهارو انجام بده چون واسه پسر ها.. پسرها بهتر میتونن تحقیق کنن).. اگه اوکی بود بهش زنگ بزنه و قرار ملاقات بذاره .... و تایید کنه.. اگه پسر گفت میایم خواستگاریک ه بهتر... اگه گفت دوست شیم تا یه مدت آشنا بشیم باید بگه اوکی ولی حداکثر 2 الی 3 ماه( تازه اگه دختر نماز خوان مذهبی باشه که با همین 2 ماه هم مخالفه) و اینکه حداقل یکی از افراد خانواده ها مطلع باشن( ترجیحا مادراشون)
بهتره پس همچین پیشنهادی رو بده.. وقتی پسر بگه بهتره یکی از اعضای خانواده هامون مطلع باشم دختر یکم مطمئن تر میشه که قصد پسر ازدواجه... بعد 2 ماه آشنایی و بعدش پسر باید بیاد خواستگاری و غیره
بعد واسه خواستگاری پدر دختره تحقیق میکنه.. خیلی دیدم که 2 تا پسر و دختر با هم مثلا 1 سال دوست بودن و پسر اومده خواستگاری.... بعد پدر تازه فهمیده که دخترش دوست بوده و رفته در مورد اون پسر تحقیق کرده و دیده که اون پسر همزمان با 2 تا دختر دیگه هم دوست بوده.. واقعا تحقیق کردن بزرگتر ها یه چیز دیگست.. پس بهتره اون دختر به پدرش از همون اول بگه.. اگه پسره مشکلی نداشتهباشه اون پدر هم حاظر میشه 2 ماه بچش با اون آشنا بشن.... اگه هم پدر حاظر نیشه اون دختر می تونه به یه بهونه ی دیگه ای از پدرش بخواد در مورد پسر تحقیق کنه..




جواب سوال هات

( اینو بگم.. که نثل آدمایی مثل من دیگه منقرض شده.. دیگه هیشکی اینجوری نیست.. الان دیگه مدل ها تغییر کرده.... ولی من نظرم همینه....)


1-شما با دختری تاحالا دوست نبودید؟
نبودم



2-شما چطوری همسر آیندتو انتخاب میکنی؟
والا...
اول از روی قیافه و ظاهر..... بعدتیپ و حجاب .... بعد رفتارش و نگاش و دوستاشو سطح اقتصادی و فرهنگی و مذهبی...
بعد تحقیق درمورد اینکه دوست پسر داره و یا داشته یا نه.....
بعد تحقیق در مورد خوانوادش و پدر و مادر وبرادر و خواهرش.... بعد میرم تو فیس ب و ک و یکم تحقیق:دی..
بعد یه مدت 2 الی 3 ماهه آشنایی .... بعد خواستگاری


3-وقتی همه چی مهیا شد دنبال دختر میگردی؟

آره... 22 و نیم سالمه و مثل شما هستم.. ترم آخر.. نه کار دارم و نه سربازی رفتم
23_24 سالگی میگردم دنبال یه دختر خوب و 24_25 سالگی خواستگاری میکنم
برای خواستگاری یکی از 3 شرطزیرز رو باید داشته باشم
1- یک کار ثابت با درامد خوب داشته باشم ولی سربازی نرفته باشم و سعی کنم سربازی رو بندازم تو دوران نامزدی یا عقد
2- از سربازی اومده باشم و در شرف رفتن به کار هستم( کار می تونم راهت گیر بیارم)
3- هم کار داشته باشم هم سربازی رفته باشم


4-یعنی الانا به کسی فکر نمیکنی؟
نه..... نه کار دارم و نه سربازی رفتم.. ترم آخر هم هستم


5-اگه فکر کنی بهش نمیگی؟
سعی می کنم تا اونجا که ممکنه فکر نکنم....دوست ندارم الکی4 سال یکی رو معطل خودم کنم... هم اون عذاب میکشه هم خودم...احتمال هم هست تو این چند سال رابطمون قطع بشه.. نه از طرف من.. شاید از طرف اون..
ولی اگه شیطون گولم بزنه دیگه زده دیگه..میرم و بهش میگم.. الان هم گفتم برید بهش بگید که بعدا حسرت نخورید....( البته تو این سن یعنی 22 الی 23.. اگه مثلا 20 سالگی بود بهش نمی گفتم.. 18 الی 20 ساله که نمیدونه ازدواج چیه... مخش تعطیله...)


6-وقتی شرایط مهیا شد شما از کجا میفهمی که با کسی قبل شما نبوده؟ خیلی برام مهمه که چطوری میفهمی؟

شما خودت از کجا میدونی اون دختره تاحالا با پسری بوده یا نه؟ اصلا براتون مهمه؟


والا اگه اون دختر 18 الی 21 سالش باشه راهت میشه فهمید.. چون تازه تو همچین موقعیتی قرار میگیره و احتمالشهست که دوست نداشته باشه یا داره تازه همچین دوستی رو تجربه میکنه

بعدش که دوستام میگن( من قبول ندارم) .. اگه می خوای بفهمی که کدوم دختر راست میگه و کدوم دروغ باید با یکی دو تاشون حداقل دوست بوده باشی تا دخترهارو خوب بشناسی و با نوع حرف زدنشون معلوم میشه که کی چیکارست!

اگه رابطه ی ج ن س ی رو بخوای هم که نهایتا پزشک قاونوی مشخص میکنه!

ولی من این راه هارو در نظر گرفتم:
( البته مشکل اصلی من اینه که هم خرو می خوام هم خرما.... یعنی هم دختر خوش تیپ و خوشگل وبا کلاسو غیره رو می خوام و هم این که با کسی دوست نباشه)... وگرنه دختری که با پسری دوست نباشه و قیافش معمولی باشه فت و فراوونه.. خیلی زیاده... مخصوصا خانواده های مذهبی(اکثرشون)...


1- یه بسم الله الرحمان الرحیم بگم
2-نیت کنم( باید خلوص نیت داشته باشی)
3-توکل به خدا می کنم( هر شب هم سر نماز ازش بخوای که یک دختر خوب سر راهت قرار بده هم خوبه):دی
4- خودشو تعقیب میکنم مثل جیمز باند (این واسه اینه که ببینم دنبال پسر میگرده یا نه.. و یا اصلا دوست پسر داره یا نه)
5-از روی رفتار و گفتار و برخورد
6- از دوستاش و از محیط تحصیل و محلشون
7-به خواهرم میگم اون خیلی راهت و خوب میتونه این چیزا رو بفهمه
8- کافیه اسم خودشو و پدرشو به پدرم بگم.... هر چی که لازم باشه و هر اطلاعاتی که لازم باشه رو از اون دختر و خوانوادش گیر میاره.... یعنی واسه خودش کاراگاهه:دی
9-به دوستام میگم.. اونا اگه همه ی دخترهایی که دوست پسر داشته باشنو می شناسن:دی
10- از فیس ب و ک و این جور چیزا یه چیزایی میشه فهمید
11- از روی گوشیش و اس ام اس هایی که از 2 سال پیش تا حالا دریافت کرده( پارتی داریم در حد تیم ملی:دی)
12- از خودش میپرسم..
13-معمولا از روی خوانوادش میشه فهمید...
14 -یکی دو بار هم با دوستاتبگ صحنه سازی کنن و تاتر بازی کنن تا بفهمن دختره دنبال دوست پسر هست یا نه
و چه جور دختریه)
15 نهایتا باید اعتماد کرد و توکل کرد به خدا.. ولی اگه اون دختر مال شهر خودمون باشه با تحقیق میشه فهمید
 

behzad-hr

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببین میدونی فرق دختری که با نگاه و رفتار و حرکاتش به پسر ها نوشن میده که می خواد با یکی دوست بشه و اون دختری که به هیچ پسری نگاه نمی کنه و سادست و.معصوم و غیره چیه؟
هر جفتشون قصدشون ازدواجه و اون دختری که به قول شما نجیب نیست و معصوم نیست و ساده نیست هم می خواد ازدواج کنه.. ولی با نگاهش یه جوری نشون میده که حاضره تا وقتی که اون پسر شرایط ازدواج رو جور کنه باهاش دوست بشه... ولی اون دختر ساده با نگاهش نشون میده که اصلا اهل دوستی نیست ....ینی آمدی جلو میرم به خانوادم میگم

خوب.. حالا فرض کن.. با اجازت من برم سر راه اون دختره که دوسش داری ایست کنم
و با نگام بهش بفهمونم که خاطرش رو می خوام... ولی قلبن قصدم ازدواج نباشه و بخوام فقط 3 سالی باهاش دوست بشم... میرم جلو و به دروغ به دختره میگم که قصدم ازدواجه و خیلی شما رو دوست دارم و می خوام تا وقتی که شرایط ازدواج داشته باشیم با هم دوستی پاک و سالم داشته باشیم.. به نظرت دختره قبول می کنه؟
اگه دختره اون طور که شما میگی باشه قبول نمیکنه.... از کجا بدونه واقعا قصدم ازدواجه؟... حتی اگه تاحالا هیچ دوست دختری هم نداشته باشم هم بهم اعتماد نمی کنه و میگه با خانوادم صحبت کنید( اگه واقعا اون دختر نجیب و ساده و معصوم و نماز خون و غیره باشه)



یکی از راه هاش اینه که بفهمی چطوری به جواب دوستی تو جواب میده( که من تخصصی ندارم ولی دوستام که دخترهارو خوب میشناسن می تونن تشخیص بدن)

به نظرم دختر خوب و نجیب و پاک و کسی که دوست نداره با احساساتش بازی کنن و عاقل هم هست اینکارو میکنه:
اول به پسر میگه اطلاعت کامل خودتونو بدید.. محل کارو تحصیل و خونه و پدرومادر و محل کارشون و تلفن و غیره و بعد میگه 3 روز وقت می خوام تحقیق کنم... تحقیق می کنه که این پسر شرایط ازدواج رو داره یا نه.. ینی می تونه حداکثر تا 1 سال دیگه نامزدی و عقد کنه یا نه.. سطح اقتصادی و مالی و فرهنگیش چطوره.... دوستاش چه جور آدمی هستن.. یکی دو روز تعقیبش کنه!... ببینه سیگار میکشه یا نه.. از دوستاش و غیره تحقیق کنه( بهتره برادرش یا یه پسر این کارهارو انجام بده چون واسه پسر ها.. پسرها بهتر میتونن تحقیق کنن).. اگه اوکی بود بهش زنگ بزنه و قرار ملاقات بذاره .... و تایید کنه.. اگه پسر گفت میایم خواستگاریک ه بهتر... اگه گفت دوست شیم تا یه مدت آشنا بشیم باید بگه اوکی ولی حداکثر 2 الی 3 ماه( تازه اگه دختر نماز خوان مذهبی باشه که با همین 2 ماه هم مخالفه) و اینکه حداقل یکی از افراد خانواده ها مطلع باشن( ترجیحا مادراشون)
بهتره پس همچین پیشنهادی رو بده.. وقتی پسر بگه بهتره یکی از اعضای خانواده هامون مطلع باشم دختر یکم مطمئن تر میشه که قصد پسر ازدواجه... بعد 2 ماه آشنایی و بعدش پسر باید بیاد خواستگاری و غیره
بعد واسه خواستگاری پدر دختره تحقیق میکنه.. خیلی دیدم که 2 تا پسر و دختر با هم مثلا 1 سال دوست بودن و پسر اومده خواستگاری.... بعد پدر تازه فهمیده که دخترش دوست بوده و رفته در مورد اون پسر تحقیق کرده و دیده که اون پسر همزمان با 2 تا دختر دیگه هم دوست بوده.. واقعا تحقیق کردن بزرگتر ها یه چیز دیگست.. پس بهتره اون دختر به پدرش از همون اول بگه.. اگه پسره مشکلی نداشتهباشه اون پدر هم حاظر میشه 2 ماه بچش با اون آشنا بشن.... اگه هم پدر حاظر نیشه اون دختر می تونه به یه بهونه ی دیگه ای از پدرش بخواد در مورد پسر تحقیق کنه..




جواب سوال هات

( اینو بگم.. که نثل آدمایی مثل من دیگه منقرض شده.. دیگه هیشکی اینجوری نیست.. الان دیگه مدل ها تغییر کرده.... ولی من نظرم همینه....)


1-شما با دختری تاحالا دوست نبودید؟
نبودم



2-شما چطوری همسر آیندتو انتخاب میکنی؟
والا...
اول از روی قیافه و ظاهر..... بعدتیپ و حجاب .... بعد رفتارش و نگاش و دوستاشو سطح اقتصادی و فرهنگی و مذهبی...
بعد تحقیق درمورد اینکه دوست پسر داره و یا داشته یا نه.....
بعد تحقیق در مورد خوانوادش و پدر و مادر وبرادر و خواهرش.... بعد میرم تو فیس ب و ک و یکم تحقیق:دی..
بعد یه مدت 2 الی 3 ماهه آشنایی .... بعد خواستگاری


3-وقتی همه چی مهیا شد دنبال دختر میگردی؟

آره... 22 و نیم سالمه و مثل شما هستم.. ترم آخر.. نه کار دارم و نه سربازی رفتم
23_24 سالگی میگردم دنبال یه دختر خوب و 24_25 سالگی خواستگاری میکنم
برای خواستگاری یکی از 3 شرطزیرز رو باید داشته باشم
1- یک کار ثابت با درامد خوب داشته باشم ولی سربازی نرفته باشم و سعی کنم سربازی رو بندازم تو دوران نامزدی یا عقد
2- از سربازی اومده باشم و در شرف رفتن به کار هستم( کار می تونم راهت گیر بیارم)
3- هم کار داشته باشم هم سربازی رفته باشم


4-یعنی الانا به کسی فکر نمیکنی؟
نه..... نه کار دارم و نه سربازی رفتم.. ترم آخر هم هستم


5-اگه فکر کنی بهش نمیگی؟
سعی می کنم تا اونجا که ممکنه فکر نکنم....دوست ندارم الکی4 سال یکی رو معطل خودم کنم... هم اون عذاب میکشه هم خودم...احتمال هم هست تو این چند سال رابطمون قطع بشه.. نه از طرف من.. شاید از طرف اون..
ولی اگه شیطون گولم بزنه دیگه زده دیگه..میرم و بهش میگم.. الان هم گفتم برید بهش بگید که بعدا حسرت نخورید....( البته تو این سن یعنی 22 الی 23.. اگه مثلا 20 سالگی بود بهش نمی گفتم.. 18 الی 20 ساله که نمیدونه ازدواج چیه... مخش تعطیله...)


6-وقتی شرایط مهیا شد شما از کجا میفهمی که با کسی قبل شما نبوده؟ خیلی برام مهمه که چطوری میفهمی؟

شما خودت از کجا میدونی اون دختره تاحالا با پسری بوده یا نه؟ اصلا براتون مهمه؟


والا اگه اون دختر 18 الی 21 سالش باشه راهت میشه فهمید.. چون تازه تو همچین موقعیتی قرار میگیره و احتمالشهست که دوست نداشته باشه یا داره تازه همچین دوستی رو تجربه میکنه

بعدش که دوستام میگن( من قبول ندارم) .. اگه می خوای بفهمی که کدوم دختر راست میگه و کدوم دروغ باید با یکی دو تاشون حداقل دوست بوده باشی تا دخترهارو خوب بشناسی و با نوع حرف زدنشون معلوم میشه که کی چیکارست!

اگه رابطه ی ج ن س ی رو بخوای هم که نهایتا پزشک قاونوی مشخص میکنه!

ولی من این راه هارو در نظر گرفتم:
( البته مشکل اصلی من اینه که هم خرو می خوام هم خرما.... یعنی هم دختر خوش تیپ و خوشگل وبا کلاسو غیره رو می خوام و هم این که با کسی دوست نباشه)... وگرنه دختری که با پسری دوست نباشه و قیافش معمولی باشه فت و فراوونه.. خیلی زیاده... مخصوصا خانواده های مذهبی(اکثرشون)...


1- یه بسم الله الرحمان الرحیم بگم
2-نیت کنم( باید خلوص نیت داشته باشی)
3-توکل به خدا می کنم( هر شب هم سر نماز ازش بخوای که یک دختر خوب سر راهت قرار بده هم خوبه):دی
4- خودشو تعقیب میکنم مثل جیمز باند (این واسه اینه که ببینم دنبال پسر میگرده یا نه.. و یا اصلا دوست پسر داره یا نه)
5-از روی رفتار و گفتار و برخورد
6- از دوستاش و از محیط تحصیل و محلشون
7-به خواهرم میگم اون خیلی راهت و خوب میتونه این چیزا رو بفهمه
8- کافیه اسم خودشو و پدرشو به پدرم بگم.... هر چی که لازم باشه و هر اطلاعاتی که لازم باشه رو از اون دختر و خوانوادش گیر میاره.... یعنی واسه خودش کاراگاهه:دی
9-به دوستام میگم.. اونا اگه همه ی دخترهایی که دوست پسر داشته باشنو می شناسن:دی
10- از فیس ب و ک و این جور چیزا یه چیزایی میشه فهمید
11- از روی گوشیش و اس ام اس هایی که از 2 سال پیش تا حالا دریافت کرده( پارتی داریم در حد تیم ملی:دی)
12- از خودش میپرسم..
13-معمولا از روی خوانوادش میشه فهمید...
14 -یکی دو بار هم با دوستاتبگ صحنه سازی کنن و تاتر بازی کنن تا بفهمن دختره دنبال دوست پسر هست یا نه
و چه جور دختریه)
15 نهایتا باید اعتماد کرد و توکل کرد به خدا.. ولی اگه اون دختر مال شهر خودمون باشه با تحقیق میشه فهمید
واااااااااااااای
چه حالی داشتی این همه تایپ کردی ، دمت گرم :eek:
 

A Engineer

عضو جدید
خواهش می کنم دوستم:smile:تنها کاریه که از دستم برمیاد...امیدورام دوستان بیان و نظر بدن چطور خوبه که شما نامه رو بدین دست ایشون...چون هرچی من و همسرم فکر می کنیم به نتیجه ای نمی رسیم!!که چطور می تونین برین جلو و بخواین بدون ابراز اینکه نامه مال شماست حرفتونو بزنین...
راستی به نظرم اگه سعی کنی که حرفای مورد دار(دوستت دارم و میمیرم برات و اینجور چیزا منظورمه) و خیلی احساسی نزنی فک کنم موفقتر خواهی بود...می تونی اسمتو بنویسی با حرف اول فامیلیت!که لو هم رفت شما لو نری...وقتی تماس شروع شد شما خودتو معرفی می کنی...
به نظرم کاملا مودبانه برو جلو و سلام کن وحالشو بپرس و بگو اگه امکان داره این نامه رو بخونین!!(البته بین احوالپرسی و گفتن هدفت رو امیدوارم دوستان بگن که چطور و چیا بگین بهتره!)

به قول شما واسه منم چطور جلو رفتن و نامه دادن سوال شده
چون نمیخوام وضع از این بدتر بشه

نامه هم برام یه راهه اما تو چطور دادنش موندم
 

A Engineer

عضو جدید
من دیگه سراغ اون نمیرم!!!
راستش میدونی چی بهم گفت؟؟؟
بهم گفت برو اول خودتو جمو جور کن شرایطت رو فراهم کن بعد بیا دربارش حرف بزنیم یا میشه یا نمیشه!!!!خب من ازین حرفش فهمیدم که منو دوس نداره و الا باید بهم میگفت!!!راستش خونوادمم مخالف بودن و هیییچ حامی نداشتم منم بیخیال شدم!!!
داداش خودم تجربشو دارم.اگرم بری باهاش حرف بزنی بهت میگه برو شرایطتو جور کن بعد بیا!!!بعدشم بهش بگی خب من امید داشته باشم یا نه!!!!بهت میگه من نا امیدت نمیکنم ولی امید الکی هم بهت نمیدم!!!یعنی چی؟؟؟؟یعنی تو هم یه گزینه هستی مثه بقیه!!!
من تصمیممو گرفتم!!!تا زندگیمو کامل نکنم سراغ هیییییییچ دختری نمیرم!میدونی چرا؟؟؟چون خودمو بزرگتر از اونی میدونم که یه دختر منو الکی بخواد رد کنه!!!!خیلی پسرا هستن که از خیلی دخترا سرتر هستند ولی جواب رد میشنون!!!
تو هم تصمیم با خودته.مطمئنم به حرفام میرسی...چون دقیقن هرچی میگی در وجود خودم اون موقع حس میکردم!!!منم دوس دختر نداشتم و دوس نداشتم با کسی موقتی باشم!!!!
اون دختره هم نماز خون بود و دختری خوبی بود!!!ولی به من گفت پسر پیغمبر هم بودی همین حرفو میزدم!!!دخترا دوس دارن پسرا رو در حالت تعلیق نگه دارن!!!منم ازین تعلیق خوشم نمیاد!!!دوس ندارم دختر تو دلش فک کنه من لنگ اینم که یه بار بهم توجه کنه!!!!!دختر خدا هم باشه به درد نمیخوره ایطوره!!!!
سعی کن غرورتو نشکونی...ببین کی بهت گفتم!


میدونم و کاملا حرفاتو میفهمم و درک میکنم

خوب منم قرار بر این بود که تا وقتی شرایط ازدواجو ندارم به کسی فکر نکنم یا جدی نشم

اما دست خودم که نبود
دست خوده آدم که باشه میگه حالا نه
وقتی دیدمش خیلی به دلم نشست و واقعا احساس کردم که خیلی دوسش دارم

من چون این وضع پیش اومده خیلی ناراحتم
چون الان منو یه پسره بد و مشکل دار میدونه و این خیلی اذیتم میکنه
خیلی دوست دارم بهش توضیح بدم و بدونم اصلا نظر اون نسبت به من چیه
چون اوایل احساس میکردم که بهم علاقه داره
و گفتم میرم بهش پیشنهاد میدم که باهم دوست بشیم و ادامه بدیم
اصلا صحبت یا فکرم سر 3 سال واینا نبوده
گفتم دوست که شدیم یا باهم که حرف بزنیم خیلی چیزارو میشه فهمید و اخلاقمون دست هم میاد و هدفمون از دوستی رو میگیم و به یه نتیجه ای میرسیم
 

A Engineer

عضو جدید
اینطور که شما گفتی نامه رو هم قبول نمیکنه و شاید نخونده پاره کنه البته اگه جلوی خودت اینکارو نکرد شاید بخونه!
ولی اگه قصدت ازدواجه بنظرم خواهرت باهاش صحبت کنه و ازش بخواد حرفاتو بشنوه! اگر قبول کرد که چه بهتر اگر قبول نکرد به خواهرت بگو حرفاتو بهش بگه!
این حرفو با تجربه ای مشابه شما میزنم، برای برادر دوستم!
برادرش ازون خانوم خوشش اومده بود ودختری بود که اهل دوستیو اینا نبود... از دختر داییش خواست که باهاش حرف بزنه ، دختر داییش در دانشگاه خودشون بود و ازدواج کردن با اینکه داداشش بیکار بود و دانشجوی ترم اخر... بعضی خانواده ها سخت نمیگیرن وقتی ببینن خانوادتون و خودتون آدمهای خوبی هستین...
این دختریکه شما میگین بنظرم اهل دوستی حتی واسه اشنایی هم نباشه! بیشتر اینطور دخترا به حرف خانوادشون واسه ازدواج اعتماد میکنن و اگه ازش بخوای پیش خودش واست صبر کنه بنظرم نتونه!

خوب همینم منو نگران کرده
یدفه برم جلو که نامه رو بدم و یهویی بهم حرف بزنه
یا نامه رو پرت کنه و بهم حرف بزنه
این خیلی سخته برای آدم
من تا الانم غرورمو زیر پام گذاشتم
چون خودمو توی این وضع مقصر هم میدونم بی خیال نشدم
وگرنه اگه هیچ مشکلی پیش نمیومد و بهم فحشم میداد یا میگفتم نمیخوامت من دیگه ادامه نمیدادم
چون علاقه باید 2طرفه باشه

اگه الان هنوز دارم ادامه میدم واسه اینه که علاقشو توی اوایل دیدم و الان خودمو مقصر میدونم که با کارای بی موردم خودمو خراب کردم
واسه همینم میگم شاید اگه بشه حرفامو بشنوه اونم به من بی علاقه نباشه
نمیدونم به خدا...
 

A Engineer

عضو جدید
ببین میدونی فرق دختری که با نگاه و رفتار و حرکاتش به پسر ها نوشن میده که می خواد با یکی دوست بشه و اون دختری که به هیچ پسری نگاه نمی کنه و سادست و.معصوم و غیره چیه؟
هر جفتشون قصدشون ازدواجه و اون دختری که به قول شما نجیب نیست و معصوم نیست و ساده نیست هم می خواد ازدواج کنه.. ولی با نگاهش یه جوری نشون میده که حاضره تا وقتی که اون پسر شرایط ازدواج رو جور کنه باهاش دوست بشه... ولی اون دختر ساده با نگاهش نشون میده که اصلا اهل دوستی نیست ....ینی آمدی جلو میرم به خانوادم میگم

خوب.. حالا فرض کن.. با اجازت من برم سر راه اون دختره که دوسش داری ایست کنم
و با نگام بهش بفهمونم که خاطرش رو می خوام... ولی قلبن قصدم ازدواج نباشه و بخوام فقط 3 سالی باهاش دوست بشم... میرم جلو و به دروغ به دختره میگم که قصدم ازدواجه و خیلی شما رو دوست دارم و می خوام تا وقتی که شرایط ازدواج داشته باشیم با هم دوستی پاک و سالم داشته باشیم.. به نظرت دختره قبول می کنه؟
اگه دختره اون طور که شما میگی باشه قبول نمیکنه.... از کجا بدونه واقعا قصدم ازدواجه؟... حتی اگه تاحالا هیچ دوست دختری هم نداشته باشم هم بهم اعتماد نمی کنه و میگه با خانوادم صحبت کنید( اگه واقعا اون دختر نجیب و ساده و معصوم و نماز خون و غیره باشه)



یکی از راه هاش اینه که بفهمی چطوری به جواب دوستی تو جواب میده( که من تخصصی ندارم ولی دوستام که دخترهارو خوب میشناسن می تونن تشخیص بدن)

به نظرم دختر خوب و نجیب و پاک و کسی که دوست نداره با احساساتش بازی کنن و عاقل هم هست اینکارو میکنه:
اول به پسر میگه اطلاعت کامل خودتونو بدید.. محل کارو تحصیل و خونه و پدرومادر و محل کارشون و تلفن و غیره و بعد میگه 3 روز وقت می خوام تحقیق کنم... تحقیق می کنه که این پسر شرایط ازدواج رو داره یا نه.. ینی می تونه حداکثر تا 1 سال دیگه نامزدی و عقد کنه یا نه.. سطح اقتصادی و مالی و فرهنگیش چطوره.... دوستاش چه جور آدمی هستن.. یکی دو روز تعقیبش کنه!... ببینه سیگار میکشه یا نه.. از دوستاش و غیره تحقیق کنه( بهتره برادرش یا یه پسر این کارهارو انجام بده چون واسه پسر ها.. پسرها بهتر میتونن تحقیق کنن).. اگه اوکی بود بهش زنگ بزنه و قرار ملاقات بذاره .... و تایید کنه.. اگه پسر گفت میایم خواستگاریک ه بهتر... اگه گفت دوست شیم تا یه مدت آشنا بشیم باید بگه اوکی ولی حداکثر 2 الی 3 ماه( تازه اگه دختر نماز خوان مذهبی باشه که با همین 2 ماه هم مخالفه) و اینکه حداقل یکی از افراد خانواده ها مطلع باشن( ترجیحا مادراشون)
بهتره پس همچین پیشنهادی رو بده.. وقتی پسر بگه بهتره یکی از اعضای خانواده هامون مطلع باشم دختر یکم مطمئن تر میشه که قصد پسر ازدواجه... بعد 2 ماه آشنایی و بعدش پسر باید بیاد خواستگاری و غیره
بعد واسه خواستگاری پدر دختره تحقیق میکنه.. خیلی دیدم که 2 تا پسر و دختر با هم مثلا 1 سال دوست بودن و پسر اومده خواستگاری.... بعد پدر تازه فهمیده که دخترش دوست بوده و رفته در مورد اون پسر تحقیق کرده و دیده که اون پسر همزمان با 2 تا دختر دیگه هم دوست بوده.. واقعا تحقیق کردن بزرگتر ها یه چیز دیگست.. پس بهتره اون دختر به پدرش از همون اول بگه.. اگه پسره مشکلی نداشتهباشه اون پدر هم حاظر میشه 2 ماه بچش با اون آشنا بشن.... اگه هم پدر حاظر نیشه اون دختر می تونه به یه بهونه ی دیگه ای از پدرش بخواد در مورد پسر تحقیق کنه..




جواب سوال هات

( اینو بگم.. که نثل آدمایی مثل من دیگه منقرض شده.. دیگه هیشکی اینجوری نیست.. الان دیگه مدل ها تغییر کرده.... ولی من نظرم همینه....)


1-شما با دختری تاحالا دوست نبودید؟
نبودم



2-شما چطوری همسر آیندتو انتخاب میکنی؟
والا...
اول از روی قیافه و ظاهر..... بعدتیپ و حجاب .... بعد رفتارش و نگاش و دوستاشو سطح اقتصادی و فرهنگی و مذهبی...
بعد تحقیق درمورد اینکه دوست پسر داره و یا داشته یا نه.....
بعد تحقیق در مورد خوانوادش و پدر و مادر وبرادر و خواهرش.... بعد میرم تو فیس ب و ک و یکم تحقیق:دی..
بعد یه مدت 2 الی 3 ماهه آشنایی .... بعد خواستگاری


3-وقتی همه چی مهیا شد دنبال دختر میگردی؟

آره... 22 و نیم سالمه و مثل شما هستم.. ترم آخر.. نه کار دارم و نه سربازی رفتم
23_24 سالگی میگردم دنبال یه دختر خوب و 24_25 سالگی خواستگاری میکنم
برای خواستگاری یکی از 3 شرطزیرز رو باید داشته باشم
1- یک کار ثابت با درامد خوب داشته باشم ولی سربازی نرفته باشم و سعی کنم سربازی رو بندازم تو دوران نامزدی یا عقد
2- از سربازی اومده باشم و در شرف رفتن به کار هستم( کار می تونم راهت گیر بیارم)
3- هم کار داشته باشم هم سربازی رفته باشم


4-یعنی الانا به کسی فکر نمیکنی؟
نه..... نه کار دارم و نه سربازی رفتم.. ترم آخر هم هستم


5-اگه فکر کنی بهش نمیگی؟
سعی می کنم تا اونجا که ممکنه فکر نکنم....دوست ندارم الکی4 سال یکی رو معطل خودم کنم... هم اون عذاب میکشه هم خودم...احتمال هم هست تو این چند سال رابطمون قطع بشه.. نه از طرف من.. شاید از طرف اون..
ولی اگه شیطون گولم بزنه دیگه زده دیگه..میرم و بهش میگم.. الان هم گفتم برید بهش بگید که بعدا حسرت نخورید....( البته تو این سن یعنی 22 الی 23.. اگه مثلا 20 سالگی بود بهش نمی گفتم.. 18 الی 20 ساله که نمیدونه ازدواج چیه... مخش تعطیله...)


6-وقتی شرایط مهیا شد شما از کجا میفهمی که با کسی قبل شما نبوده؟ خیلی برام مهمه که چطوری میفهمی؟

شما خودت از کجا میدونی اون دختره تاحالا با پسری بوده یا نه؟ اصلا براتون مهمه؟


والا اگه اون دختر 18 الی 21 سالش باشه راهت میشه فهمید.. چون تازه تو همچین موقعیتی قرار میگیره و احتمالشهست که دوست نداشته باشه یا داره تازه همچین دوستی رو تجربه میکنه

بعدش که دوستام میگن( من قبول ندارم) .. اگه می خوای بفهمی که کدوم دختر راست میگه و کدوم دروغ باید با یکی دو تاشون حداقل دوست بوده باشی تا دخترهارو خوب بشناسی و با نوع حرف زدنشون معلوم میشه که کی چیکارست!

اگه رابطه ی ج ن س ی رو بخوای هم که نهایتا پزشک قاونوی مشخص میکنه!

ولی من این راه هارو در نظر گرفتم:
( البته مشکل اصلی من اینه که هم خرو می خوام هم خرما.... یعنی هم دختر خوش تیپ و خوشگل وبا کلاسو غیره رو می خوام و هم این که با کسی دوست نباشه)... وگرنه دختری که با پسری دوست نباشه و قیافش معمولی باشه فت و فراوونه.. خیلی زیاده... مخصوصا خانواده های مذهبی(اکثرشون)...


1- یه بسم الله الرحمان الرحیم بگم
2-نیت کنم( باید خلوص نیت داشته باشی)
3-توکل به خدا می کنم( هر شب هم سر نماز ازش بخوای که یک دختر خوب سر راهت قرار بده هم خوبه):دی
4- خودشو تعقیب میکنم مثل جیمز باند (این واسه اینه که ببینم دنبال پسر میگرده یا نه.. و یا اصلا دوست پسر داره یا نه)
5-از روی رفتار و گفتار و برخورد
6- از دوستاش و از محیط تحصیل و محلشون
7-به خواهرم میگم اون خیلی راهت و خوب میتونه این چیزا رو بفهمه
8- کافیه اسم خودشو و پدرشو به پدرم بگم.... هر چی که لازم باشه و هر اطلاعاتی که لازم باشه رو از اون دختر و خوانوادش گیر میاره.... یعنی واسه خودش کاراگاهه:دی
9-به دوستام میگم.. اونا اگه همه ی دخترهایی که دوست پسر داشته باشنو می شناسن:دی
10- از فیس ب و ک و این جور چیزا یه چیزایی میشه فهمید
11- از روی گوشیش و اس ام اس هایی که از 2 سال پیش تا حالا دریافت کرده( پارتی داریم در حد تیم ملی:دی)
12- از خودش میپرسم..
13-معمولا از روی خوانوادش میشه فهمید...
14 -یکی دو بار هم با دوستاتبگ صحنه سازی کنن و تاتر بازی کنن تا بفهمن دختره دنبال دوست پسر هست یا نه
و چه جور دختریه)
15 نهایتا باید اعتماد کرد و توکل کرد به خدا.. ولی اگه اون دختر مال شهر خودمون باشه با تحقیق میشه فهمید

واقعا ازت ممنونم
خیلی زحمت کشیدی و لطف کردی که این همه برام نوشتی
واقعا ممنونم که اهمیت میدی


دوست عزیزم؟

شما با دوستی قبل ازدواج مشکلی دارید؟

من علاقه اولیه توی دلم بوجود اومد و معیارایی که گفتم به دلم نشست

قبلنام که گفتم من تجربه ی دوستی و ابراز علاقه رو نداشتم

از کسیم نپرسیده بودم که وقتی از یه دختر خوشم اومد باید چیکار کنم

من اهل دوستی موقت نبودم و نیستم(درست یا اشتباه من اینجوریم)

توی این چنوقتم اگه از کسی خوشم اومد بعد 3.4 روزی از سرم پریدنو دیگم بهشون فکر نمیکردم
چون وقتی خوب فکر کردم دیدم هیجان زده شدمو بهشون فکر کردم
مثلا طرف خیلی خوشگل بودو خیلیم باهام خوب رفتار میکرد و نشون میداد بهم علاقه داره
ولی وقتی خوب فکر کردم دیدم کسی که صبح تا شب گوشیش زنگ میخوره و خوشش از حرف زدنای بی موردو الکی تلفنی میاد اصلا در حد من نیست و جوگیر صورتش شدم

یا اوایل دانشگام از یه دختری خیلی خوشم میومد اما اصلا توجهی نمیکرد
یه مدت که گذشت دیدم ازدواج کرده بوده

واسه همینم احساسایی که اینجوری میومد تو سرمو اهمیت نمیدادم و زودی ازشون رد میشدم
اینجور موقعیتا توی این چن سال برام خیلی پیش اومد

دوست من!
شمام داری میگی وقتی 23.24 شدی دنبال یه دختر خوب میگردی
درسته؟

خوب من الان 25 رو هم رد کردم و دنبال یه دختر خوب میگشتم(یعنی توی فکرم بود که دختر خوبی دیدم بیشتر فکر کنم)
خوب ایشونو دیدم و علاقه ی اولیه پیش اومدم

منم خواستم برم که آشنا شیم

به خدا اصلا من هدفم این نبوده که مثلا بگم خانوم من 3 سال دیگه موقعیتم جور میشه و بیا باهم دوست بشیم

نههههههههههههههههههه

من گفتم میرم که آشنا بشیم
بعد حرفامون زده میشه

میبینی میگه نه من از شما خوشم نمیاد
من دوست پسر دارم
من نامزد دارم
نه منو اشتباهی فرض کردی
نه من اهل دوستی نیستم
علاقه از نظر من یعنی ازدواج
باشه قبول میکنم که آشنا شیم(این بهترین حالته)

من خواستم برم که اینارو بفهمم که این مشکل پیش اومد و هنوزم که هنوزه درست نشده

دوست عزیزم من بهمن ماه 26 سالمم تموم میشه
یعنی خیلی نوجوون و بی فکر نیستم

من گفتم برم آشنا شم که بفهمم چی به چی هست

هرکسی یه نظری داره
البته دوست عزیزم با شناختی که منم از خودم دارم
منم از دسته ای هستم که درحال منقرض شدنن

دوست عزیزم؟
اگه یه دختری مثلا 2سال دوست باشه یعنی خوبو پاک نیست

یعنی نجیب نیست؟

خوب شاید یه پسری هم باشه که پاکو نجیب باشه(مثه شما) به یکی علاقه مند بشه و باهم آشنا شن و تصمیم بگیرن که تا اوضاع هردو مساعد شه به این رابطه ادامه بدن

این اشتباهه؟
میشه نظرتو بگی

دختره خوب و پاک و خوشگل و خونواده دار که اهل دوستیم نباشن خیلی هست
باید تقدیر سر راهت بذاره که ببینیشون
 

A Engineer

عضو جدید
دوستای عزیزم واقعا از همگیتون ممنونم که به حرفام توجه میکنیدو بهم اهمیت میدید

به خدا حرفای همتون برام با ارزشه

و خیلی به حرفاتون فکر میکنم

دوستای عزیزم منم با خودم میگفتم میمونم تا ایشالا موقعیت که جور شد میرم خواستگاریش
بدون تعقیبو گریزو درخواستو ...

اما نگرانیه اینکه نگم و کسی بیاد تو زندگیش یا ازدواج کنه وادارم کرد که برم جلو

الان ایشون دیگه منو میشناسه و من توی ذهنش هستم
حالا اینکه به من فکر میکنه یا نه رو هنوزم نمیدونم

چون واقعا بعضی موقعها غیرقابل پیش بینی رفتار کردن

الان که منو بد میدونن نمیشه بی خیال شم

نمیخوام اگه زمانی منو دید بگه این همون آدمه مزاحم و چش چرونی بود که آبرومو توی دانشگاه برد و خداروشکر از دستش راحت شدم

جوابش برام خیلی مهمه
اما مهمتر اینه که منو همینجوری که هستم ببینه و بدونه و اون موقع بهم جواب بده

حالا به نظر شما اگه من الان هیچ کاری نکنم خیانت به خودم و شخصیتم نیست؟

خوب اگه من دیگه بی خیالش شم, در صورتی که دوسش دارم ,نشون دهنده ی این نیست که من دیگه منصرف شدم(یا ترسیدم یا ناامید شدم یا جواب ردشو که شنیدم دیگه دنبالش نمیرم)؟؟؟؟؟

و ایشونم خیلی راحت میگه آخیش راحت شدم از دسته این مزاحم؟
 

A Engineer

عضو جدید
منم میدونم که عشقو علاقه باید 2طرفه باشه

حالا که این کارو شروع کردم واسه ادامش باید چیکار کنم؟
یعنی جلوی احساسمو بگیرم تا وقتی که شرایط مهیا شد اون دفه شروع کنم به علاقه مند شدن

علاقه مند شدن که دست خودم نبود که زمانشو تعیین کنم...
 

*Chakavak*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منم میدونم که عشقو علاقه باید 2طرفه باشه

حالا که این کارو شروع کردم واسه ادامش باید چیکار کنم؟
یعنی جلوی احساسمو بگیرم تا وقتی که شرایط مهیا شد اون دفه شروع کنم به علاقه مند شدن

علاقه مند شدن که دست خودم نبود که زمانشو تعیین کنم...

سلام
دوست من، تعدادی از پست های اوایلتون رو خوندم ...
و چون زمان دانشجویی توی موقعیتی مشابه با اون خانم مدنظر شما قرار گرفتم نظرم میدم...

من فقط یک ترم این مشکل رو داشتم، و با اینکه اوایل از اون شخص بدم نمیومد این رفتارش کاملا دلزده م کرد..
ایشون بعد مدتی که متوجه دوستی من و یک خانم همشهری ش شد، این خانم رو هم مسول زیرنظر گرفتن توی خوابگاه کرده بود...

اینقدر رفتارش ناراحتم کرده بود که دوس داشتم یه بار جلو بیاد تا با صراحت تمام بهش "نه" بگم!!
و بعد مدتی هم سعی کردم بفهمم چی باعث علاقه ش شده و عکسش رو انجام می دادم! تا دوره مهمانم تمام شد و رفتم!

این رفتار در بهترین حالت ببخشین رک می گم ولی به نظر من "بی عرضه بودن" رو القا می کنه..

فکر می کنم حالا هم بهتره به خواهرتون بگین بره و اول بدون اینکه بگه دقیقا از طرف کی اومده در موردتون باهاش صحبت کنه...و بعد بگه خواهر شماست و برای جواب هم بهش مهلت بده.

هرچند با صحبت هایی که در مورد ایشون داشتین مطمئن نیستم شرایطتون رو بپذیرن ولی لااقل تکلیفتون روشن میشه (البته شرایطتون منطقی نیست)

موفق باشین :gol:
 

M P 3

اخراجی موقت
منم میدونم که عشقو علاقه باید 2طرفه باشه

حالا که این کارو شروع کردم واسه ادامش باید چیکار کنم؟
یعنی جلوی احساسمو بگیرم تا وقتی که شرایط مهیا شد اون دفه شروع کنم به علاقه مند شدن

علاقه مند شدن که دست خودم نبود که زمانشو تعیین کنم...

کی گفته دست خود آدم نیست؟؟؟؟
همین الان بهت بگم که همش جو گرفته گیه!!!
من مگه همون آدم 2 سال پیش نیستم؟؟؟مگه چی شده!!!هیچ فقط سربازی از جلو روم برداشته شده!!!تازه خیلی موقعیتمم مناسبه!!ولی چی؟؟؟؟؟مشکل ما کاره نه زن!!!!
خدا داده دختر...
هرکاری فک میکنی درسته بکن ولی بدون عشق و دوس داشتن این چیزا همش کشکه!!
زندگیه مرد رو کارش میسازه نه زنش...کار برات مهم باشه و رسیدن به کار هدفت باشه نه زن گرفتن...
این حرفارو بزرگتر ها بهم میزدن ولی بهشون گوش نمیدادم...الان میفهمم که کار مهمترین بعد زندگیه مرده...
اگه الان تموم دخترای دنیا بیان دست به سینه وایسن جلوم زن نمیگیرم!!!چون کار ندارم!!!خودت به این دید میرسی ایشالا بعد از سربازیت...
اصن زن گرفتن یه چیز مسخره ایه وقتی آدم بیکار باشه!!باور کن چون الان بیکاری و مشکلات بازار کار رو از نزدیک لمس نکردی اسم دختر و عشق و عاشقی میاری!!!برسی به مرحله ی بعد از سربازی خودت سرد میشی و میگی خدایا من اون موقع با جیب خالی و شرایط صفر چطور ازون حرفا میزدم!!!خودت به خودت میخندی!
 

M P 3

اخراجی موقت
سلام
دوست من، تعدادی از پست های اوایلتون رو خوندم ...
و چون زمان دانشجویی توی موقعیتی مشابه با اون خانم مدنظر شما قرار گرفتم نظرم میدم...

من فقط یک ترم این مشکل رو داشتم، و با اینکه اوایل از اون شخص بدم نمیومد این رفتارش کاملا دلزده م کرد..
ایشون بعد مدتی که متوجه دوستی من و یک خانم همشهری ش شد، این خانم رو هم مسول زیرنظر گرفتن توی خوابگاه کرده بود...

اینقدر رفتارش ناراحتم کرده بود که دوس داشتم یه بار جلو بیاد تا با صراحت تمام بهش "نه" بگم!!
و بعد مدتی هم سعی کردم بفهمم چی باعث علاقه ش شده و عکسش رو انجام می دادم! تا دوره مهمانم تمام شد و رفتم!

این رفتار در بهترین حالت ببخشین رک می گم ولی به نظر من "بی عرضه بودن" رو القا می کنه..

فکر می کنم حالا هم بهتره به خواهرتون بگین بره و اول بدون اینکه بگه دقیقا از طرف کی اومده در موردتون باهاش صحبت کنه...و بعد بگه خواهر شماست و برای جواب هم بهش مهلت بده.

هرچند با صحبت هایی که در مورد ایشون داشتین مطمئن نیستم شرایطتون رو بپذیرن ولی لااقل تکلیفتون روشن میشه.

موفق باشین :gol:

واقعا سر چی میخواستین بهش بگین نه!!!!!همینطور واسه کیف!!!؟؟؟
واقعا دخترایی رو آدم میبینه و حرفاشونو میشنوه که آدم به خودش میگه مجرد بودن 100 شرف داره که بره به بعضی دخترا پیشنهاد بده!!!!
خیلی خیلی خیلی حرفتون زشت بود!!!!شاید زشت نوشتینش ولی کلا خیلی حرفتون زشت بود!
 

*Chakavak*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
واقعا سر چی میخواستین بهش بگین نه!!!!!همینطور واسه کیف!!!؟؟؟
واقعا دخترایی رو آدم میبینه و حرفاشونو میشنوه که آدم به خودش میگه مجرد بودن 100 شرف داره که بره به بعضی دخترا پیشنهاد بده!!!!
خیلی خیلی خیلی حرفتون زشت بود!!!!شاید زشت نوشتینش ولی کلا خیلی حرفتون زشت بود!


شما اولین کسی نیستین که اینو می گین ولی حرف خودتون هم درست نیست، چون درک نکردین شرایط منو.

من همین الان هم عصبی میشم یادم میفته...
یک ترم تمام همه جا بود...روبروی کلاسهام، سر راه سلف غذاخوری، سر راه اتوبوس خوابگاه ، توی سایت، همه جا..همه جا...
منم اون موقع ها به خاطر مسائل شخصی از هر علاقه ای فاصله می گرفتم...
دوس داشتم بیاد بهش نه بگم تا تمومش کنه...تا بفهمه داره سر قبری گریه می کنه که مرده توش نیست!
 

sea ray

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقا چرا من فقط عاشق دخترایی میشم که دوست پسر دارن؟ :(
 

M P 3

اخراجی موقت
شما اولین کسی نیستین که اینو می گین ولی حرف خودتون هم درست نیست، چون درک نکردین شرایط منو.

من همین الان هم عصبی میشم یادم میفته...
یک ترم تمام همه جا بود...روبروی کلاسهام، سر راه سلف غذاخوری، سر راه اتوبوس خوابگاه ، توی سایت، همه جا..همه جا...
منم اون موقع ها به خاطر مسائل شخصی از هر علاقه ای فاصله می گرفتم...
دوس داشتم بیاد بهش نه بگم تا تمومش کنه...تا بفهمه داره سر قبری گریه می کنه که مرده توش نیست!

اصن از کجا معلوم طرف میخواسته پیشنهاد ازدواج بهتون بده که شما بهش بگین نه!!!!!!
یکم غرورتونو بیارین پایین!!!
شاید میخواست اذیتتون کنه!!!پسرا خیلی ازین کارا میکنن!!!
من خودم رفیق داشتم واسه اینکه دخترایی که ادعاشون میشد رو اذیت کنه در یه روز از سه تاشون خاستگاری کرد!!!!
پسر باحالی بود!!کلی واسه این پروژه وقت گذاشتیم و برنامه ریختیم!!
فک کنین سه تا دختره هم اتاقی بودن توی خابگاه!!!!
طرف رفت خیلی جدی به سه تاشون پیشنهاد داد و خیلی رسمی خاستگاری کرد و کلی هم براشون حرف زد جدا جدا و دخترا بهش گفتن حالا باید فک کنیم و ازین حرفای دخترونه!!!
خلاصه شب میرن خابگاه هر سه تاشون توی فکر بودن!!!بعدش که از هم میپرسن چی شده چی نشده!!!جریاناتو تعریف میکنن و سه تاشون میفهمن مسخرشون کرده بودیم!!!خلاصه فرداش با عصبانیت میان دانشگاه!!!بعد رفیق من و من و یکی دیگه از دوستامون اون روز اصن داشنگاه نرفتیم!!!شب که تعداد زیادی شماره ی ناشناس زنگ میزدن روی گوشیامون و ما جواب نمیدادیم!!!
بعد از آخر هفته خلاصه رفتیم دانشگاه و خیلی رسمی و شیک نشستیم سر کلاس!!!ولی بعد از کلاس خفتمون کردن و کلی حرف بارمون کردن ولی ما همش میخندیدیم!!!:biggrin:
بله اینجوریاست...
بهتون بر نخوره ولی خیلی دخترا هستند مثه شما فک میکنن!!!خیلیاشون دچار توهم هستن!!!اصن از کجا معلوم پسره خوشش اومده باشه!!!خیلی از پسرا دوس دارن واسه اینکه دخترای متوهم رو اذیت کنن میفتن دنبالشون!!!:D
 
آخرین ویرایش:

M P 3

اخراجی موقت
آقا چرا من فقط عاشق دخترایی میشم که دوست پسر دارن؟ :(

چون یه نفر قبل از تو جنبیده!!!همینه دیگه...رسم زمونست...
بعضی وقتا میبینی یه دختر خیلی خیلی خوشگل با یه پسر خیلی داغونه!!!!اونجاست که ادم با خودش میگه خدایا یعنی من ازینم داغونترم!!!!بعدش که میری پرس و جو میکنی!!میبینی :
1-به به طرف ماشینش BMW بوده!!!
2-یا اینکه بیچاره وضعی هم نداشته فقط خوش شانس بوده و سریع جنبیده و دختره رو قاپیده!!!
 
آخرین ویرایش:

sea ray

عضو جدید
کاربر ممتاز
چون یه نفر قبل از تو جنبیده!!!همینه دیگه...رسم زمونست...
بعضی وقتا میبینی یه دختر خیلی خیلی خوشگل با یه پسر خیلی داغونه!!!!اونجاست که ادم با خودش میگه خدایا یعنی من ازینم داغونترم!!!!بعدش که میری پرس و جو میکنی!!میبینی به به :
1-طرف ماشینش BMW بوده!!!
2-یا اینکه بیچاره وضعی هم نداشته فقط خوش شانس بوده و سریع جنبیده و دختره رو قاپیده!!!

تو هر چهار مورد که تا حالا عاشق شدم مورد 2 بوده
اصلن فکر نمیکردم تو سن 29 سالگی بعد از 8 سال دوباره عاشق بشم ! ولی وقتی دیدم اون دختره دوست پسر داره خیلی رفتم تو فکرش اونقدر فکر کردم که عاشق شدم همین امروز برای اولین بار احساس کردم عاشق شدم امیدوارم مثل دفعه های قبل زیاد خودم رو اذیت نکنم باید تا تنور عشقم داغ نشده زودتر باهاش حرف بزنم...
 

*Chakavak*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اصن ا کجا معلوم طرف میخواسته پیشنهاد ازدواج بهتون بده که شما بهش بگین نه!!!!!!
یکم غرورتونو بیارین پایین!!!
شاید میخواست اذیتتون کنه!!!پسرا خیلی ازین کارا میکنن!!!
من خودم رفیق داشتم واسه اینکه دخترایی که ادعاشون میشد رو اذیت کنه در یه روز از سه تاشون خاستگاری کرد!!!!
پسر باحالی بود!!کلی واسه این پروژه وقت گذاشتیم و برنامه ریختیم!!
فک کنین سه تا دختره هم اتاقی بودن توی خابگاه!!!!
طرف رفت خیلی جدی به سه تاشون پیشنهاد داد و خیلی رسمی خاستگاری کرد و کلی هم براشون حرف زد و دخترا بهش گفتن حالا باید فک کنیم و ازین حرفای دخترونه!!!
خلاصه شب میرن خابگاه هر سه تاشون توی فکر بودن!!!بعدش که از هم میپرسن چی شده چی نشده!!!جریاناتو تعریف میکنن و سه تاشون میفهمن مسخرشون کرده بودیم!!!خلاصه فرداش با عصبانیت میان دانشگاه!!!بعد رفیق من و من و یکی دیگه از دوستامون اون روز اصن داشنگاه نرفتیم!!!شب که تعداد زیادی شماره ی ناشناس زنگ میزدن روی گوشیامون و ما جواب نمیدادیم!!!
بعد از آخر هفته خلاصه رفتیم دانشگاه و خیلی رسمی و شیک نشستیم سر کلاس!!!ولی بعد از کلاس خفتمون کردن و کلی حرف بارمون کردن ولی ما همش میخندیدیم!!!:biggrin:
بله اینجوریاست...
بهتون بر نخوره ولی خیلی دخترا هستند مثه شما فک میکنن!!!خیلیاشون دچار توهم هستن!!!اصن از کجا معلوم پسره خوشش اومده باشه!!!خیلی از پسرا دوس دارن واسه اینکه دخترای متوهم رو اذیت کنن میفتن دنبالشون!!!:D

راستش من بیشتر پست های شما رو که خوندم خیلی منطقی به نظرم اومدین ..ولی مثل اینکه اشتباه می کردم..

منم از این پسرا دیدم اتفاقاً! شاید ایشون هم بود واقعاً و من متوجه نشدم!!
ولی یادم نمیاد گفته باشم پیشنهاد "ازدواج" رو می خواستم نه بگم!!
بهر حال ممنون که غرور و خودشیفتگی و توهم و ... منو یاد آوری کردین :redface:
و همینطور خوشحالم موجبات سرگرمی شبانه روزی دو نفر آدم رو برای حداقل یک ترم تمام (هرچند به قیمت افت شدید تحصیلی و پیچوندن کلاس و ... )فراهم کردم :confused: :D
 

M P 3

اخراجی موقت
راستش من بیشتر پست های شما رو که خوندم خیلی منطقی به نظرم اومدین ..ولی مثل اینکه اشتباه می کردم..

منم از این پسرا دیدم اتفاقاً! شاید ایشون هم بود واقعاً و من متوجه نشدم!!
ولی یادم نمیاد گفته باشم پیشنهاد "ازدواج" رو می خواستم نه بگم!!
بهر حال ممنون که غرور و خودشیفتگی و توهم و ... منو یاد آوری کردین :redface:
و همینطور خوشحالم موجبات سرگرمی شبانه روزی دو نفر آدم رو برای حداقل یک ترم تمام (هرچند به قیمت افت شدید تحصیلی و پیچوندن کلاس و ... )فراهم کردم :confused: :D

من منظوری نداشتم!!!فقط اشتم یکم سر به سرتون میزاشتم!!چون حرفتون یکم بد بود!!!
من داشتم کلی روی این دوستمون کار میکردم که حرف شما همشو داشته خراب میکرد!!
منم با اینکه یه پسر بیفته دنبال یه دختر مخالفم!!!!اصن به نظر من پسر باید غرورش اجازه نده ازین کارای کوجیک کنه!!!اگه حرفی داره میره اول تحقیقاتشو میکنه و بعد میره حرفشو میزنه!!!ولی باز اینجاش کار از طرف دخترا خرابه!!!وقتی پسر رو نشناسن میگن نه!!!!وقتی پسر افتابی میشه که بشناسنش هم بدشون میاد!!!اصن شما با خودتون چند چندین!!!
آقا ماکه نتونستیم شماهارو بشناسیم!!!
کلا درباره ی کسی زود قضاوت نکنیم بهترین کار اینه!!1شاید پستای منو خوندین و منطقی بودن ولی تونستم با دو تا پست نظرتون رو عوض کنم!!!میبینید چقدر آدم میتونه با دو جمله دید دیگران رو عوض کنه!!!پس نباید زود قضاوت کرد!!!
 

M P 3

اخراجی موقت
تو هر چهار مورد که تا حالا عاشق شدم مورد 2 بوده
اصلن فکر نمیکردم تو سن 29 سالگی بعد از 8 سال دوباره عاشق بشم ! ولی وقتی دیدم اون دختره دوست پسر داره خیلی رفتم تو فکرش اونقدر فکر کردم که عاشق شدم همین امروز برای اولین بار احساس کردم عاشق شدم امیدوارم مثل دفعه های قبل زیاد خودم رو اذیت نکنم باید تا تنور عشقم داغ نشده زودتر باهاش حرف بزنم...

تو 29 سالته!!!!!!!!!!!!
بابا پیرمرد!!!!
بزن کنار ما جوونا بیایم توی گوود!!!!خجالت نمیکشی هنوز دنبال دخترای مردمی!!!؟؟؟تو باید الان 4 تا بچه داشته باشی!!!:biggrin:
شوخی میکنم داداش..
عیب نداره...عاشق نباید بشی!!!همین تنها راه درمان بد شناسی های تو همینه!!!!
تا حالا دوس دختر داشتی؟؟؟؟
 

havij139

عضو جدید
کاربر ممتاز
واااااااااااااای
چه حالی داشتی این همه تایپ کردی ، دمت گرم :eek:
:D

شاید باورت نشه.... من اون متنو 2 باز نوشتم:دی
بار اول تا آخر نوشته بودم که برق رفت:دی.. برق که اومد دوباره همرو از اول نوشتم:دی


واقعا ازت ممنونم
خیلی زحمت کشیدی و لطف کردی که این همه برام نوشتی
واقعا ممنونم که اهمیت میدی


دوست عزیزم؟

شما با دوستی قبل ازدواج مشکلی دارید؟

من علاقه اولیه توی دلم بوجود اومد و معیارایی که گفتم به دلم نشست

قبلنام که گفتم من تجربه ی دوستی و ابراز علاقه رو نداشتم

از کسیم نپرسیده بودم که وقتی از یه دختر خوشم اومد باید چیکار کنم

من اهل دوستی موقت نبودم و نیستم(درست یا اشتباه من اینجوریم)

توی این چنوقتم اگه از کسی خوشم اومد بعد 3.4 روزی از سرم پریدنو دیگم بهشون فکر نمیکردم
چون وقتی خوب فکر کردم دیدم هیجان زده شدمو بهشون فکر کردم
مثلا طرف خیلی خوشگل بودو خیلیم باهام خوب رفتار میکرد و نشون میداد بهم علاقه داره
ولی وقتی خوب فکر کردم دیدم کسی که صبح تا شب گوشیش زنگ میخوره و خوشش از حرف زدنای بی موردو الکی تلفنی میاد اصلا در حد من نیست و جوگیر صورتش شدم

یا اوایل دانشگام از یه دختری خیلی خوشم میومد اما اصلا توجهی نمیکرد
یه مدت که گذشت دیدم ازدواج کرده بوده

واسه همینم احساسایی که اینجوری میومد تو سرمو اهمیت نمیدادم و زودی ازشون رد میشدم
اینجور موقعیتا توی این چن سال برام خیلی پیش اومد

دوست من!
شمام داری میگی وقتی 23.24 شدی دنبال یه دختر خوب میگردی
درسته؟

خوب من الان 25 رو هم رد کردم و دنبال یه دختر خوب میگشتم(یعنی توی فکرم بود که دختر خوبی دیدم بیشتر فکر کنم)
خوب ایشونو دیدم و علاقه ی اولیه پیش اومدم

منم خواستم برم که آشنا شیم

به خدا اصلا من هدفم این نبوده که مثلا بگم خانوم من 3 سال دیگه موقعیتم جور میشه و بیا باهم دوست بشیم

نههههههههههههههههههه

من گفتم میرم که آشنا بشیم
بعد حرفامون زده میشه

میبینی میگه نه من از شما خوشم نمیاد
من دوست پسر دارم
من نامزد دارم
نه منو اشتباهی فرض کردی
نه من اهل دوستی نیستم
علاقه از نظر من یعنی ازدواج
باشه قبول میکنم که آشنا شیم(این بهترین حالته)

من خواستم برم که اینارو بفهمم که این مشکل پیش اومد و هنوزم که هنوزه درست نشده

دوست عزیزم من بهمن ماه 26 سالمم تموم میشه
یعنی خیلی نوجوون و بی فکر نیستم

من گفتم برم آشنا شم که بفهمم چی به چی هست

هرکسی یه نظری داره
البته دوست عزیزم با شناختی که منم از خودم دارم
منم از دسته ای هستم که درحال منقرض شدنن

دوست عزیزم؟
اگه یه دختری مثلا 2سال دوست باشه یعنی خوبو پاک نیست

یعنی نجیب نیست؟

خوب شاید یه پسری هم باشه که پاکو نجیب باشه(مثه شما) به یکی علاقه مند بشه و باهم آشنا شن و تصمیم بگیرن که تا اوضاع هردو مساعد شه به این رابطه ادامه بدن

این اشتباهه؟
میشه نظرتو بگی

دختره خوب و پاک و خوشگل و خونواده دار که اهل دوستیم نباشن خیلی هست
باید تقدیر سر راهت بذاره که ببینیشون
خواهش می کنم
من خودم دوست ندارم با دختری ازدواج کنم که قبل من با یکی دیگه دوست بوده... اگه بدونم با یکی دوست بوده به قصد ازدواج و اون دوستیش هم عاقلانه بوده و مدت دوستیش هم نهایتا 3 ماه بوده از نظرم اشکال نداره...
دوستی که بیشتر از 3 ماه بشه به نظرم دیگه اون جنبه ی شناخت و پیدا نمیکنه و یه جور صبر کردن واسه طرف میشه که بخواد شرایط ازدواجو پیدا کنه...

خوب من گفتم که 24 سالگی به دختر فکر می کنم ولی مطمئنم من 24 سالگی یا از سربازی اومدم.. یا یه کار ثابت پیدا کردم:دی

ببین نمیگم که دختری که 2 سال دوست بشه نجیب نیست
من خیلی دختر های خوب و پاک و نجیبی رو میشناسم که 4 سال حتی بیشتر بدون اطلاع خانوادشون دوست ( سالم و پاک و قصدشونو ازدواج بوده)یه پسر شدن و منتظر موندن تا اون پسر کار گیر بیاره و شرایطش جور بشه... آخر هم با هم ازدواج کردن
ولی خیلی خیلی خیلی بیشتر دیدم دختری که 2 سال یا بیشتر با یک پسر دوست بوده( به قصد ازدواج و فرصت واسه پیدا کردن شرایط ازدواج) ولی اون پسر بعد 2 سال یا رابطشو با اون دختر قطع کرده یا تو همین 2 سال چنتا دیگه دوست دختر داشته
واسه همین میگم اون دختر از کجا بدونه که قصد واقعی شما ازدواجه و مثل اون پسر که با دروغ وارد میشه نیستی؟
نمیشه فهمید.... پس حالا که نمیشه فهمید اون دختر باید بهتون تایم کمی بده تا خودتونو اثبات کنین... مثلا 3 ماه
نه اینکه 3 سال باهاتون دوست بشه.. آخر هم وابستتون بشه و بعده 3 سال بذارید و برید... اون نمی تونه اعتماد کنه و نباید هم بکنه.. حتی اگه شما آدم پاک و نماز خون و کسی که دوست دختر نداشته باشه هم که باشید باز نباید اعتماد کنه...
حالا.. اون دختر نماز خون و ساده و اونطوری که شما تعریف کردید هم نمیاد همون 3 ماه رو هم بدون اطلاع خانوادش باهاتون دوست بشه... من این جور دخترهارو میشناسم.. همون طور که اون دخترهایی که 5 سال هم با یکی دوست میشن تا فرصت ازدواج پیدا کننو خوب میشناسم...... هردوتاشون نجیب و پاک هستن.. ولی فرق دختر ساده و معصوم و نماز خون با اون دختر ها اینه که اون دخترها حاضر میشن که با اون پسر یه مدتی رو دوست بشن تا شرایط ازدواج مهیا بشه.... ولی اون دختر نماز خون حاضر نیست حتی 2 روز هم بدون اطلاع خانوادش با یه پسر دوست بشه


حالا شما امتحان بکن... ولی بازم میکم ...قبلا هم میگم بعید میدونم راضی بشه


من هم بهتون گفتم.... خودمم همین کار رو میکنم.. اگه یه روزی که شرایطم مهیا نبود.. ولی اگه عاشق یکی شدم... میرم حرفمو بهش میزنم.... شد که شد.. ولی اگه نشد هم حداقل حسرت نمی خورم و بعدا به خودم نمیگم که ای کاش اینکارو می کردم

شما هم بهتون گفتم
بهترین کار اینه که به خواهرتون بگید
چون دیگه نمیتونید سر راهشون وایسید چون کارو بدتر میکنید
اشون حاضر نیست باهاتون صحبت کنه چون هم ممکنه ازتون بترسه و هم نگران آبروشه
پس اگه خواهرتون بره باهاش صحبت کنه ایشون به حرفش گوش میده و نگران این نیست که آبروش بره
خواهرشتون هم بشهون بگه که شما تازه کار هستید و نمیدونستید چطوری خودتونو بهش نشون بدید و نمیدونسته که باید چیکار کنه واسه همین که شما بیشتر هم ناراحت نشید از من خواهش کرد که به شما اطلاع بدم و غیره.. بعد یه شماره ای و قراری و چیزی....
 

vahid_007_006

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شما اولین کسی نیستین که اینو می گین ولی حرف خودتون هم درست نیست، چون درک نکردین شرایط منو.

من همین الان هم عصبی میشم یادم میفته...
یک ترم تمام همه جا بود...روبروی کلاسهام، سر راه سلف غذاخوری، سر راه اتوبوس خوابگاه ، توی سایت، همه جا..همه جا...
منم اون موقع ها به خاطر مسائل شخصی از هر علاقه ای فاصله می گرفتم...
دوس داشتم بیاد بهش نه بگم تا تمومش کنه...تا بفهمه داره سر قبری گریه می کنه که مرده توش نیست!

مثل بچه خوب می رفتی می گفتی نههههههه چرا بنده خدا رو گذاشتی سر کار ؟؟؟؟
 
آخرین ویرایش:

vahid_007_006

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باورت نشه.... من اون متنو 2 باز نوشتم:دی
بار اول تا آخر نوشته بودم که برق رفت:دی.. برق که اومد دوباره همرو از اول نوشتم:دی

بابا کارت بیسته می گم من پروژه ارشدم مونده حال تایپ ندارم قربون دستت واسه ما انجام بده ما نه عاشقیم نه چیزی بالاخره میای تاپیک که کمک بقیه کنی دیگه نه ؟؟؟ :D
 

Similar threads

بالا