لطفا مباحث مشاوره ای وشخصی خود را دراین تاپیک مطرح فرمایید

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام
با تشکر از شماها که وقت گذاشتید و جواب دادید.

میدونید من عملکردم در ظاهر خیلی محکم هست آدما اصلا نمیتونند به راحتی وارد حریم شخصی من بشند البته نه اینکه بداخلاق باشم که ازم بترسند نه!چون خودم خیلی حریم ها را رعایت می کنم اونا هم متقابلا با من همینطور رفتار می کنند.هیچ کدوم از این مواردی که گفتم قطعا می تونم بگم اصلا نفهمیدند که مورد توجه من بودند یعنی همشون فکر می کردند برخورد من با اونا خیلی معمولی هست.من از این ناراحت هستم که چرا باید هر مردی که وارد زندگی من می شه و شرایط مناسبی داره و اندک توجهی به من داره ذهن من ناخوداگاه به سمت ازدواج با اون بره،پس آدم هایی خیلی خاطرخواه دارند قاعدتا باید همیشه ذهنشون مشغول باشه اگه کسی رو نداشته باشند. به نظر شما من غیر نرمال هستم یا بقیه دخترا هم همینطورن؟اگه من غیر نرمال هستم شما فکر می کنید مشکل از کجاست و من باید چکار کنم؟ من دوست ندارم احساساتم اینقدر راحت این ور اونور بشه خودم از خودم خجالت می کشم.واقعا عجله ندارم ولی منکر این هم نمیشم که دوست دارم ازدواج کنم.بحث زیبایی هم که دوستان اشاره کردند یه مقوله نسبی هست و خدارا شکر سلیقه ها متفاوت هست و الحمدلله من از ظاهر خودم راضی هستم و بارها مورد تایید اطرافیان یا حتی این موارد بالایی که بیان کردم بودم.اگه با منابعی آشنایی دارید که فکر می کنید بتونه به من کمک کنه ممنون می شم به من معرفی کنید.
ممنون از همگی
شما طبیعی هستی عزیزم....هر دختری که اهل زندگی و نرمال باشه همینطوره....سن مون ایجاب میکنه اینطوری باشیم ...این خیلی خوبه که به فکر ازدواج و تشکیل خونواده باشیم نه مثه بعضیا توفکردوستی با جنس مخالف...
طبیعی هست نگران نباش...
 

shima.sadeghi

عضو جدید
من کسی و دوست دارم که ده سال ازم بزرگ تره و اونم دوستم داره یعنی اینطور میگه!
پدرش به شدت اصرار داره که امسال ازدواج کنه اما من در اون حد نمیشناسمش و اصلا هم امادگی ندارم نمیخوام فعلا به ازدواج فک کنم اما دوستش دارم!
فعلا هم مدتیست که تصمیم گرفتیم دیگه رابطه‌ای با هم نداشته باشیم!از یک طرف من یه پسر دایی دارم بهم علاقمنده ولی برام مصل برادر میمونه!این موضوع هم طرف مقابلمو اذیت میکنه خودش چیزی نمیگفت و لی معلوم بود!
سلام
من به شما پیشنهاد می کنم کتاب" آیا تو آن نیمه گمشده ام هستی ؟"نوشته باربارا دی آنجلس ترجمه هادی ابراهیمی را بخوانید من خوندمش خیلی بهم در روابطم کمک کرد
 

shima.sadeghi

عضو جدید
سلام.من مشکلمو میگم توروخدا کمکم کنین حالم خیلی بده. 4سال با 1نفر رابطه داشتم تموم فکرم اون بوده امشب بهم گفت دوسم نداره .من از همه چیزم گذشتم تو این 4سال .الان بهش زنگیدم دیدم مشغوله دارم دیوونه میشم بغض داره خفم میکنه .یعنی ارزش 4سال وفاداریم بهش خیانت بود؟ دارم میمیرم توروخدا کمکم کنین
سلام
به نظر من شما باید بررسی کنید ببیند هدف شما از رابطه با اون چی بوده و هدف اون از رابطه با شما چی بوده؟ ببینید این رابطه واقعا مشکلش چی بوده .و بعد مطالعه کنید تا در روابط آیندتون این مشکلات پیش نیاید.
 

shima.sadeghi

عضو جدید
شما طبیعی هستی عزیزم....هر دختری که اهل زندگی و نرمال باشه همینطوره....سن مون ایجاب میکنه اینطوری باشیم ...این خیلی خوبه که به فکر ازدواج و تشکیل خونواده باشیم نه مثه بعضیا توفکردوستی با جنس مخالف...
طبیعی هست نگران نباش...
چقد خوشحال شدم از نظراتتون
واقعا ممنونم
 

*Chakavak*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو فکر ازدواج باش، ولی به هرکسی فکر نکن،

ممکنه کسی که باهاش آشنایی یا به اصطلاح دوست اجتماعی هستی به نظرت خوب باشه، ولی معلوم نیست برای ازدواج با هم تناسب داشته باشید،

تناسب برای ازدواج رو فقط بعد از بحث مفصل با طرف مقابلت در این زمینه می تونی نتیجه بگیری، نه از روی برخوردهای معمولی تون.

راستی خوبه که اهل دوستی نیستی، بهت تبریک میگم،

موفق باشی.
 

parna wanna u

عضو جدید
سلام دوست عزیز من با ناپدریم خیلی مشکل دارم نه بهتره بگم اون با من مشکل داره همه امیدم به این بود که دانشگاه یه شهر دیگه قبول شم و برم قبولم شدم اما دوباره اشتباه کردم و انتقالی گرفتم و اومدم شهر خودم او معتاد و تعادل روانی نداره من باید چیکار کنم ؟وابستگی شدیدی هم به مادرم دارم
.به مادرت چی گفتی و چی میگه؟به مامانت وابسته ای؟واسه چی انتقالی گرفتی؟
 

مامي

عضو جدید
سلام .نميدونم همونجا كه بايد سوال كردم يانه؟!ولي مشكل من اينه كه 4سال پيش رياضي خوندم و معدلمم همچين جالب نيست.حالا ميخوام با يه بچه در حالي كه صبح تا ظهر هم ميرم سر كار.ارشد بخونم!اما همينكه كتاب رو باز مي كنم يه ربع نشده خسته مي شم وفكرم هزار جا ميره و يه دفعه ميبينم كه يا تو آشپزخونم يا جلوي تلويزيون بدون اينكه كار مفيدي انجام بدم.اصلا همش سردرگمم.زود از همه چي خسته ميشم.شما رو به خدا اگه در اين مورد اطلاعاتي دارين به من كمك كنين.ممنون.
 

مامي

عضو جدید
اي بابا منكه چشم به صفحه كامپيوتر سفيد شد!چرا هيچكس جواب منو نميده؟
 

shima.sadeghi

عضو جدید
اي بابا منكه چشم به صفحه كامپيوتر سفيد شد!چرا هيچكس جواب منو نميده؟

سلام

من فکر می کنم شما ابتدا باید یه برنامه ریزی انجام بدید مثلا به مدت 10 روز ،روز اول 1 ساعت روز دوم 1 ساعت و 5 دقیقه و هر روز 5 دقیقه اضافه کنید البته 1 ساعت مفید ، نه اینکه در اون فاصله به کارای دیگه مشغول باشید ،باید به خودتون بگید من این 1 ساعت رو می خونم بعد فلان کار یا فلان فکر رو می کنم.اینطوری ساعات مطالعتون کم کم بالا می ره و اما اینکه فکرتون به این سمت و اون سمت می ره باید از روش DTR استفاده کنید به این صورت که وقتی فکر منفی سراغتون اومد اول اون فکر رو می نویسید و و بعد می نویسید که چه هیجانی بهتون وارد می شه مثلا ناراحتید یا استرس دارید و بعد خوتون سعی کنید این فکر رو مثبت کنید و طوری عمل کنید که بهتون انرژی بده من یه مثال می زنم:
فکر منفی:من امسال ارشد قبول نمیشم

هیجان:50 درصد ناراحت،30 درصد استرس
فکر مثبت: من تلاش خودمو می کنم سعی می کنم منظم باشم اگه منظم باشم حتما تلاشم جواب میده و ...............
پیامد :خوشحالم
تاوقتی بنویسید که احساس خوبی بهتون دست بده
.و اینکه اول قبل از شروع به ارشد خوندن سعی کنید تو اینترنت مضاحبه انسان هایی که تو رشته شما موفق شدند و رتبه خوبی آوردند و اینکه چه منابعی خوندند تا الکی وقت نگذارید روی چیزای بیخود .
امیدوارم موفق بشید.
 

شفتالو

عضو جدید
كمك

كمك

سلام
من يكي از اعضاي باشگاه هستم
و به مشاوره ي شما دوستان محتاح!
من توي رشته اي كه درس خوندم ميشه گفت آدم موفقي هستم و بار علميم خوبه
اما رياضي ضعيفه

مشكلي كه من دارم اينه توي كارام و مخصوصاً توي محل كارم شديداً حواس پرتم
گيج ميزنم

قدرت تحليل و خلاقيت توي كارم ندارم
گرچه كارم مرتبط با رشته امه
و توي خونه هم اصلا مشكل خونوادگي ندارم
متاهل هم هستم
لطفا راهنماييم كنين
 

IT Engineer2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام.
فکر میکنم مشکل شما عدم تمرکز روی کارهاتون باشه. یعنی سعی میکنید در عین حال و بطور همزمان برای چند کار روزمره برنامه ریزی ذهنی داشته باشید که این خودش متمرکز شدنو مشکل میکنه. پیشنهاد من اینه که هنگام انجام یه کار خاص، فکرتونو معطوف به اون کار کنید و اجازه ورود برنامه کارهای دیگه به ذهنتونو ندین. یادتون باشه تا کاریو به نحو احسن به اتمام نرسوندین، دغدغه انجام مابقی کارها و افکار دیگرو به ذهنتون راه ندین. تداخل برنامه ها ذهنو درگیر میکنه. زندگی رو با همه مسائلش تقسیم بندی کنید و به هر کدوم زمان خاصیو اختصاص بدین.
سبز باشید.
 

parna wanna u

عضو جدید
دغدغه فکری کاریت بالاست.برنامه ریزی.تمرکز.وقتی داری یه کاری میکنی سعی کن به چیز دیگه ای فکر نکنی تا وارد شی اونوقت فکرتو یکم رها کنی.
 

parna wanna u

عضو جدید
اعتماد

اعتماد

سلام.من یه مشکل دارم.من مشکلم اعتماده که ندارم.نمیتونم اعتماد کنم.نمیدونم به کی اعتماد کنم که بتونم باهاش حرف بزنم تو نت منظورم نیا .فکر هر کس رو میکنم بعد با خودم میگم اه نه ممکنه یه روز لو بده ممکنه شیطون گولش بزنه ممکنه...اخه من خودم خیلی راز دارم.راز داری برام مهمه.واس اینکه نمیتونم اعتماد کنم نمیتنم با کسی هم درد دل کنم.اذیتم میکنه.شما راه کاری ندارین؟
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اعتماد کردن برای همه سخته نه فقط برا شما!!!منم یه جورایی مث شما هستم اعتماد کردن برام سخته!!!دلیلشم اینه نمیشه براحتی یکی رو شناخت!!ولی برای درددل کردن تا حدودی میشه اعتماد کرد اما نه یه این معنی که توی همون چند روز اول همه چیه زندگیتو براش تعریف کنی!!همیشه رازها بایر راز بمونن چون دیگه راز نیستن!!

راز دل با یار محرم هم نباید باز گفت،روی آن محرم اگر بیگانه شد تکایف چیست؟؟!!!
 

parna wanna u

عضو جدید
اعتواد کردن برای همه سخته نه فقط برا شما!!!منم یه جرایی مث شما هستم اعتماد کردن برام سخته!!!دلیلشم اینه نمیشه براحتی یکی رو شناخت!!ولی برای درددل کردن تا حدودی میشه اعتماد کرد اما نه یه این معنی که توی همون چند روز اول همه چیه زندگیتو براش تعریف کنی!!همیشه رازها بایر راز بمونن چون دیگه راز نیستن!!

راز دل با یار محرم هم نباید باز گفت،روی آن محرم اگر بیگانه شد تکایف چیست؟؟!!!
.اره اینو اره.من همیشه میگم ادم حتی به مادر خودش نباید اعتماد کنه.
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
یه جمله هست میگه رازی رو که خودت نمیتونی نگه داری چطور انتظار داری دیگران اونو واست نگه دارند؟!
ولی یه چیز بگم من به این نتیجه رسیدم ادم با یه غریبه که نمیشناسش ولی قبولش داره اعتماد کنه خیلی بهتر از این که به نزدیک ترین دوستش اعتماد کنه.من که چوبشو خوردم حرف دلمو زدم بعدش پشیمون شدم مجبور شدم یه دروغایی رو سر هم کنم که دوستم اون حرفامو رازا رو چه جوری بگم.... فراموش کنه.
تازه به خیلی از دوستات که اعتماد میکنی و میخوای راهنماییت کنند اول میبنند چی نفع خودشونه بعد نظر میدند.
در ضمن رفیق بی کلک مادره.
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
منم مشکلم همینه و متاسفانه به همه بدبینم.

یه وقت جسارت نباشه ولی به نظر من اگه ادم خودش قابل اعتماد باشه راحت میتونه به دیگران اعتماد کنه ولی وقتی اعتماد کردی معلوم نیست دیگه به اونی که اعتماد کردی راز دارت میمونه یا نه؟
 

adeniss

عضو جدید
اگه چيزي هست كه مطمئني بعدا پخش بشه ناراحتت مي كنه تو دل خودت نگهدار لزومي نداره آدم حتما حرفاشو به كسي بزنه.پيش خودت باشه.
 

parna wanna u

عضو جدید
یه جمله هست میگه رازی رو که خودت نمیتونی نگه داری چطور انتظار داری دیگران اونو واست نگه دارند؟!
ولی یه چیز بگم من به این نتیجه رسیدم ادم با یه غریبه که نمیشناسش ولی قبولش داره اعتماد کنه خیلی بهتر از این که به نزدیک ترین دوستش اعتماد کنه.من که چوبشو خوردم حرف دلمو زدم بعدش پشیمون شدم مجبور شدم یه دروغایی رو سر هم کنم که دوستم اون حرفامو رازا رو چه جوری بگم.... فراموش کنه.
تازه به خیلی از دوستات که اعتماد میکنی و میخوای راهنماییت کنند اول میبنند چی نفع خودشونه بعد نظر میدند.
در ضمن رفیق بی کلک مادره.
.رفیق بی کلک مادر نیست.
ولی نه هم غریبه هم اشنا اعتماد کردن بهشون مشکل افرینه. نمیدونم چطوری یکیرو مثل خودم پیدا کنم که راز دار باشه تا قیامت.
 

parna wanna u

عضو جدید
اگه چيزي هست كه مطمئني بعدا پخش بشه ناراحتت مي كنه تو دل خودت نگهدار لزومي نداره آدم حتما حرفاشو به كسي بزنه.پيش خودت باشه..1 اواتارت خیلی قشنگه.2 خو ای حرفه میمونه رو دل ادم میشه افسردگی مث الان من.اره خب بعضی چیزارو که اصلا نباید بگی که اون قضیشون فرق میکنه.
[/Q
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
.رفیق بی کلک مادر نیست.
ولی نه هم غریبه هم اشنا اعتماد کردن بهشون مشکل افرینه. نمیدونم چطوری یکیرو مثل خودم پیدا کنم که راز دار باشه تا قیامت.
مسلما شاید خیلی ها بگن خدا تو لین که هیچ شکی نیست.
ولی تو مثلا یه مشکلی داری که میخوای با یکی در میون بذاری و راهنماییت کنه درسته ؟این طوره؟
 

adeniss

عضو جدید
اگه چيزي هست كه مطمئني بعدا پخش بشه ناراحتت مي كنه تو دل خودت نگهدار لزومي نداره آدم حتما حرفاشو به كسي بزنه.پيش خودت باشه..1 اواتارت خیلی قشنگه.2 خو ای حرفه میمونه رو دل ادم میشه افسردگی مث الان من.اره خب بعضی چیزارو که اصلا نباید بگی که اون قضیشون فرق میکنه.
[/Q
مرسي لطف داري. من خودم با خدا صحبت ميكنم به كسي ديگه كاري ندارم.
مي توني مثلا ايجابه يكي از دوستات بگي .من خودم اينجا دوستايي دارم كه گاهي وقتا با هم درد دل كرديم بدون اينكه همديگرو بشناسيم يا بخوايم سرازكار هم در بياريم
 

parna wanna u

عضو جدید
مرسي لطف داري. من خودم با خدا صحبت ميكنم به كسي ديگه كاري ندارم.
مي توني مثلا ايجابه يكي از دوستات بگي .من خودم اينجا دوستايي دارم كه گاهي وقتا با هم درد دل كرديم بدون اينكه همديگرو بشناسيم يا بخوايم سرازكار هم در بياريم
.بچه های اینجا؟ نمیدونم .ممنون.بهش فکر میکنم.
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
من دو تا راه بهت پیشنها میکنم حتما اگه انجام دادی و نتیجه گرفتی بهم خبرشو بده:
1)برو پیش یک روانشناس خوب و همه چی رو بهش بگو و مطمئن باش کمکت مینه بدون این که بخوای بترسی رازت رو به کسی بگه .اونا راز دارند فوقشم بگه تو رو که نمیشناسه فدای سرت.
2)اگه مشکلت در مورد ازدواج یا خانواده یا روابط بین دوستانو و این جور چیزاست رادیو فرهنگ هر شب یه برنامه داره به اسم رادیو شبستانه از ساعت 12.5 شب الی 2 بامداد که دو شب در هفته که یکیش سه شنبه شب هاست در مورد اعتیاده ولی بقیه ایام هفته در مورد همین موضوعاتیه که گفتم شک ندارم یه هفته گوش کنی دیگه معتادش میشی مثل خودم.
تازه میتونی سوالتم به برنامه هم با پیامک و هم با تلفن بگی و جوابتو بگیری من که یه ماه پیش پیامک زدم دکتر درویشی جوابمو داد و عملم کردم ونتیجه هم گرفتم به همه پیشنهاد میکنم از دستش ندند.
 

راضیه (ت)

عضو جدید
سلام.من یه مشکل دارم.من مشکلم اعتماده که ندارم.نمیتونم اعتماد کنم.نمیدونم به کی اعتماد کنم که بتونم باهاش حرف بزنم تو نت منظورم نیا .فکر هر کس رو میکنم بعد با خودم میگم اه نه ممکنه یه روز لو بده ممکنه شیطون گولش بزنه ممکنه...اخه من خودم خیلی راز دارم.راز داری برام مهمه.واس اینکه نمیتونم اعتماد کنم نمیتنم با کسی هم درد دل کنم.اذیتم میکنه.شما راه کاری ندارین؟

از من میشنوی به هیچکسی اعتماد نکن .من ضربه بدی از این جماعت خوردم.
 

Similar threads

بالا