همه آن تصاويری كه دوربين های رسانه ها ثبت نمی كند!
همه آن تصاويری كه دوربين های رسانه ها ثبت نمی كند!
اونم برو از حسن زاده و کسایی بپرس که...
همه آن تصاويری كه دوربين های رسانه ها ثبت نمی كند!
اونم برو از حسن زاده و کسایی بپرس که...
اینقد فرهنگتو با تکرار این کلمه بما نشون نده.
من موندم این کمیته انضباطی اون موقعیکه تیمای دیگه و هواداراشون به همه هتاکی میکردن چه غلطی میکرده که الان سر درآورده و بعد این بازی اینهمه استقلالو جریمه کرده؟
دو شب قبل از بازي هوا واقعاً سرد بود،شب جمعه هم نمي شد بيشتر از چند دقيقه در بيرون دوام آورد وقتي به محوطه استاديوم رسيديم هنوز هوا كاملا روشن نشده بود، حدود 10 - 12 نفر تراختوري براي گرم كردن خودشان پتويشان را آتش زده بودند،خاموش شدن آخرين شعله هاي آتش تنها كور سوي اميد آنها براي چند لحظه گرم شدن در حال يخ زدن بود. چادر هاي اطراف استاديوم گويا از رسيدن برخي در روز گذشته بود. اما امكاناتي هم نبود هرچه باشد ما مهمان هاي ناخوانده فرزند خوانده هستيم،بازي استقلال - پرسپوليس كه نبود دعوت نامه بفرستند!عجب انتظار احمقانه اي! اين روزها ذهن آدم به چه بيراهه هايي كه نمي رود دعوت نامه ما را سفير عشق دم در خانه قلبهايمان تحويل داد.
قرار بود ساعت 10 صبح استاديوم باشيم،ساعت 6 آنجا بوديم،اما ماشينمان خراب بود و با يك مصيبت خودمان را رسانده بوديم،نه مغازه اي باز بود و نه بوفه اي،باز هم دم آن "يرآلما يومورتا"فروش تورك گرم كه آنجا بود. براي تعمير ماشين به مركز شهر رفتيم،هنوز مغازه ها باز نشده بود،وقتي آدرس مي پرسيديم برخي به خاطر پرچم سرخ به احتراز در آمده دست به سرمان مي كردند اما برخي ديگر با دقت و وسواس تمام كروكي هاي آدرس را روي ذهنمان مي كشيدند.
در راه با ماشين هاي حاوي پرچم هاي سرخ برخورد داشتيم ملاقات لحظه اي با آنها قوت قلبي براي دو طرف بود،هرچه باشد بدجوري هواي همديگر را در غربت داريم.
تعمير ماشينمان چند ساعت طول كشيد،ساعت 12:30 رسيديم دم در استاديوم،در محوطه از استقلالي ها خبري نبود بجز 50-60 نفر كه براي تحريك هواداران شيطنت هايي مي كردند.محوطه استاديوم چنان شلوغ بود كه فكر كردم هنوز دستور ورود صادر نشده است،با هزار بدبختي براي طبقه پايين بليط گرفتيم وقتي وارد جايگاه سي ام شديم ديديم اصلا جايي براي سوزن انداختن هم وجود ندارد.بخش ما در حال انفجار و مابقي استاديوم خالي خالي بود، 25 هزار تراختوري در يك جايگاه 10 هزار نفري اسير شده بود.ياد پارسال افتادم و نقشه شوم استقلالي ها و هماهنگي با مسؤلان،آنها چند صد نفر استقلالي هتاك را دم در گوش ما اسكان داده بودند تا هم حاشيه ايجاد كنند و هم امكان اختصاص دادن جايگاه اضافي براي ما عملاً وجود نداشته باشد. نميدانم چگونه اين تصميم گرفته شد،مسؤلي كه پاي اين عهدنامه را امضا كرد با وجدان خود چگونه تا خواهد كرد! وقتي تيمي چون گهر يك نيم فصل تمام ميهمان ساير تيم ها بود كجا بودند اين قانون گذارها!؟
وقتي همه بازي هاي رفت و برگشت استقلال با 5 تيم ديگر تهراني به علاوه گهر عملا ميزبان بودند اين قوانين و قانون گذاران كجا بودند؟ آن روزها هم هواداران استقلال از حضور در روبروي جايگاه منع شدند كه ما شديم؟آن روزها هم صحبت از قانون هاي 10 درصدي بود؟
استقلالي ها گفتند اگر استاديوم را پر نكنيم تا جايي كه سكوي خالي وجود دارد به شما اختصاص خواهد يافت،يك چهارم استاديوم خالي بود اما 30 هزار تراختوري بايد در يك جايگاه 10 هزار نفري زنداني مي شدند.آنها حتي به حرف و قول خودشان هم عمل نمي كنند و ما از چنين آدم هايي انتظار داريم! و چه انتظار بيجايي داريم.يك مشت آدم كه نه منطق مي دانند و نه يك جمله از سر اصول سرهم مي كنند. فقط و فقط حرف هاي بي سر و ته كه تراختوري ها به استقلالي ها در يادگار جا ندادند و غيره،براي 50 نفر هوادار استقلالي يك طبقه اختصاص داده مي شود،ناراحت هم مي شوند.متأسفانه مسؤلان ما جايي كه بايد پشت ما باشند روبروي ما مي ايستند.
بازي شروع نشده شاهد شديدترين الفاظ و توهين هاي ركيك و قوميتي به هواداران تراختور بوديم،اين كار بدون شك از قبل هماهنگ شده بود چون فقط قسمتي شعار مي داد كه از قبل در اين منطقه اسكان داده شده بود.حتي مسؤلان و بازيكنان هم از فحاشي هاي اين هتاكان در امان نماندند.جالب اينجا بود كه چند نفر غير مسؤل پياپي از عكس العمل هواداران تراختوري فيلم و عكس مي گرفتند، نمي دانيم آنها كه بودند و پرسنل كدام ارگان بودند اما وقتي استقلالي هاي سمت چپ تراختور، ركيك ترين توهين هاي قوميتي را نثار مليون ها تورك كردند دوربين هاي آنها خاموش مي شد و وقتي تراختور يها عكس العمل نشان مي دادند دوربين هاي آنها صحنه هايي از هواداران تراختور را شكار مي كرد اين كه فقط صحنه شكار مي كرد يا هوادار شايد بعدا معلوم شود!
وقتي دروازه بان حريف وارد زمين شد بشدت از سوي هوادارانشان تشويق شد،در اين بين چند نفر تراختوري شروع به تشويق مهدي رحمتي كرد كه همين چند نفر كافي بود تا سونامي تشويق رحمتي در بين هواداران تراختور شكل گيرد.اما او بي اعتنا بود ،در اين بين استقلالي ها دوباره او را تشويق كردند و او به آنها اداي احترام كرد و استقلالي ها به خاطر عدم توجه رحمتي به تراختوري ها بسيار سرمست بودند البته تراختوري ها با سنگ روي يخ شدن در اين زمان شايد آموختند كه قبل از هركاري بايد فكر كرد!، رحمتي اگر تورك اوغلي بود وقتي به آباء و اجدادش توسط همين استقلالي ها توهين مي شد ساكت نمي نشست.او كه بيشتر از همه دست به اتلاف وقت زد تا تيمش بازي را ببرد البته حق طبيعي او بود. اما آن عده اي كه كار غير حرفه اي مي كنند بدانند رحمتي سالهاست از هر تهراني،تهروني تر شده است وقتي ميلياردر شوي هويت كيلويي چند است!؟ جهنم پدر و مادرم را هم مي فروشم!
بازيكنان تراختور زماني وارد زمين شدند كه استقلالي ها به جهت فاصله ايجاد كردن بازيكنان تراختور با تماشاگرانشان در زير اسكوربورد مستقرشدند اما وقتي بازيكنان تراختور وارد زمين شدند به سمت هواداران خودشان آمدند و استقلالي ها را به سمت روبروي اسكوربرد راندند اين صحنه هميشه در ذهنم ماندگار خواهد ماند،جزو معدود خاطرات خوش در يك روز سياه بود.به چنين بازيكناني افتخار مي كنيم.
نيروي اننتظامي چه در هنگام ورود و چه هنگام خروج همكاري فوق العاده اي داشت واقعاً از يگان ويژه تبريز كه مهربان تر و متشخص تر بودند البته ناگفته نماند نصف آنها تورك بودند،اگر هم اتفاقي افتاد واقعا بايد قبول كرد كه دست آنها نبود و تابع دستورات بودند.
استقلالي ها از برد تيمشان خوشحال بودند و اين طبيعي بود،آنها تيم بزرگي را بردند ما اين برد را به تماشاگران با ادب و با اصالتشان تبريك مي گوييم تميشان از تيم ما قوي تر بود ، بايد قبول كرد كه تيم آنها از نظر مهره جايگزين بسيار قوي تر بود اگرچه در اين بازي حرفي براي گفتن نداشتند اما 3 امتياز بازي را گرفتند.و در مورد هواداران نا اندك استقلالي كه تربيت خانوادگي خويش را به معرض نمايش گذاشتند و ساعت ها نام و نام خانوادگي شان را صدا مي زدند بايد گفت كه در آن رتبه نيستند كه با مردماني صاحب تمدني هزاران ساله هم صحبت شوند. آنها ظاهراً عادات غارنشيني شان را هنوز نتوانسته اند ترك كنند.
برخي مي گويند بعضي از ترك ها تراختوري نيستند! ما هم منكر اين موضوع نمي شويم اما استقلالي ها چه خوب آنها را صدا مي كردند! به نظر من در اين مورد واقعاً حق داشتند و الحق و والانصاف لقب برازنده اي به آنها داده اند.
REFERENCE : Sarp
(TƏBRİZLİ.M.s.T)
منبع : تراکتور اف سی ( TractorFC.com )
قرار بود ساعت 10 صبح استاديوم باشيم،ساعت 6 آنجا بوديم،اما ماشينمان خراب بود و با يك مصيبت خودمان را رسانده بوديم،نه مغازه اي باز بود و نه بوفه اي،باز هم دم آن "يرآلما يومورتا"فروش تورك گرم كه آنجا بود. براي تعمير ماشين به مركز شهر رفتيم،هنوز مغازه ها باز نشده بود،وقتي آدرس مي پرسيديم برخي به خاطر پرچم سرخ به احتراز در آمده دست به سرمان مي كردند اما برخي ديگر با دقت و وسواس تمام كروكي هاي آدرس را روي ذهنمان مي كشيدند.
در راه با ماشين هاي حاوي پرچم هاي سرخ برخورد داشتيم ملاقات لحظه اي با آنها قوت قلبي براي دو طرف بود،هرچه باشد بدجوري هواي همديگر را در غربت داريم.
تعمير ماشينمان چند ساعت طول كشيد،ساعت 12:30 رسيديم دم در استاديوم،در محوطه از استقلالي ها خبري نبود بجز 50-60 نفر كه براي تحريك هواداران شيطنت هايي مي كردند.محوطه استاديوم چنان شلوغ بود كه فكر كردم هنوز دستور ورود صادر نشده است،با هزار بدبختي براي طبقه پايين بليط گرفتيم وقتي وارد جايگاه سي ام شديم ديديم اصلا جايي براي سوزن انداختن هم وجود ندارد.بخش ما در حال انفجار و مابقي استاديوم خالي خالي بود، 25 هزار تراختوري در يك جايگاه 10 هزار نفري اسير شده بود.ياد پارسال افتادم و نقشه شوم استقلالي ها و هماهنگي با مسؤلان،آنها چند صد نفر استقلالي هتاك را دم در گوش ما اسكان داده بودند تا هم حاشيه ايجاد كنند و هم امكان اختصاص دادن جايگاه اضافي براي ما عملاً وجود نداشته باشد. نميدانم چگونه اين تصميم گرفته شد،مسؤلي كه پاي اين عهدنامه را امضا كرد با وجدان خود چگونه تا خواهد كرد! وقتي تيمي چون گهر يك نيم فصل تمام ميهمان ساير تيم ها بود كجا بودند اين قانون گذارها!؟
وقتي همه بازي هاي رفت و برگشت استقلال با 5 تيم ديگر تهراني به علاوه گهر عملا ميزبان بودند اين قوانين و قانون گذاران كجا بودند؟ آن روزها هم هواداران استقلال از حضور در روبروي جايگاه منع شدند كه ما شديم؟آن روزها هم صحبت از قانون هاي 10 درصدي بود؟
استقلالي ها گفتند اگر استاديوم را پر نكنيم تا جايي كه سكوي خالي وجود دارد به شما اختصاص خواهد يافت،يك چهارم استاديوم خالي بود اما 30 هزار تراختوري بايد در يك جايگاه 10 هزار نفري زنداني مي شدند.آنها حتي به حرف و قول خودشان هم عمل نمي كنند و ما از چنين آدم هايي انتظار داريم! و چه انتظار بيجايي داريم.يك مشت آدم كه نه منطق مي دانند و نه يك جمله از سر اصول سرهم مي كنند. فقط و فقط حرف هاي بي سر و ته كه تراختوري ها به استقلالي ها در يادگار جا ندادند و غيره،براي 50 نفر هوادار استقلالي يك طبقه اختصاص داده مي شود،ناراحت هم مي شوند.متأسفانه مسؤلان ما جايي كه بايد پشت ما باشند روبروي ما مي ايستند.
بازي شروع نشده شاهد شديدترين الفاظ و توهين هاي ركيك و قوميتي به هواداران تراختور بوديم،اين كار بدون شك از قبل هماهنگ شده بود چون فقط قسمتي شعار مي داد كه از قبل در اين منطقه اسكان داده شده بود.حتي مسؤلان و بازيكنان هم از فحاشي هاي اين هتاكان در امان نماندند.جالب اينجا بود كه چند نفر غير مسؤل پياپي از عكس العمل هواداران تراختوري فيلم و عكس مي گرفتند، نمي دانيم آنها كه بودند و پرسنل كدام ارگان بودند اما وقتي استقلالي هاي سمت چپ تراختور، ركيك ترين توهين هاي قوميتي را نثار مليون ها تورك كردند دوربين هاي آنها خاموش مي شد و وقتي تراختور يها عكس العمل نشان مي دادند دوربين هاي آنها صحنه هايي از هواداران تراختور را شكار مي كرد اين كه فقط صحنه شكار مي كرد يا هوادار شايد بعدا معلوم شود!
وقتي دروازه بان حريف وارد زمين شد بشدت از سوي هوادارانشان تشويق شد،در اين بين چند نفر تراختوري شروع به تشويق مهدي رحمتي كرد كه همين چند نفر كافي بود تا سونامي تشويق رحمتي در بين هواداران تراختور شكل گيرد.اما او بي اعتنا بود ،در اين بين استقلالي ها دوباره او را تشويق كردند و او به آنها اداي احترام كرد و استقلالي ها به خاطر عدم توجه رحمتي به تراختوري ها بسيار سرمست بودند البته تراختوري ها با سنگ روي يخ شدن در اين زمان شايد آموختند كه قبل از هركاري بايد فكر كرد!، رحمتي اگر تورك اوغلي بود وقتي به آباء و اجدادش توسط همين استقلالي ها توهين مي شد ساكت نمي نشست.او كه بيشتر از همه دست به اتلاف وقت زد تا تيمش بازي را ببرد البته حق طبيعي او بود. اما آن عده اي كه كار غير حرفه اي مي كنند بدانند رحمتي سالهاست از هر تهراني،تهروني تر شده است وقتي ميلياردر شوي هويت كيلويي چند است!؟ جهنم پدر و مادرم را هم مي فروشم!
بازيكنان تراختور زماني وارد زمين شدند كه استقلالي ها به جهت فاصله ايجاد كردن بازيكنان تراختور با تماشاگرانشان در زير اسكوربورد مستقرشدند اما وقتي بازيكنان تراختور وارد زمين شدند به سمت هواداران خودشان آمدند و استقلالي ها را به سمت روبروي اسكوربرد راندند اين صحنه هميشه در ذهنم ماندگار خواهد ماند،جزو معدود خاطرات خوش در يك روز سياه بود.به چنين بازيكناني افتخار مي كنيم.
نيروي اننتظامي چه در هنگام ورود و چه هنگام خروج همكاري فوق العاده اي داشت واقعاً از يگان ويژه تبريز كه مهربان تر و متشخص تر بودند البته ناگفته نماند نصف آنها تورك بودند،اگر هم اتفاقي افتاد واقعا بايد قبول كرد كه دست آنها نبود و تابع دستورات بودند.
استقلالي ها از برد تيمشان خوشحال بودند و اين طبيعي بود،آنها تيم بزرگي را بردند ما اين برد را به تماشاگران با ادب و با اصالتشان تبريك مي گوييم تميشان از تيم ما قوي تر بود ، بايد قبول كرد كه تيم آنها از نظر مهره جايگزين بسيار قوي تر بود اگرچه در اين بازي حرفي براي گفتن نداشتند اما 3 امتياز بازي را گرفتند.و در مورد هواداران نا اندك استقلالي كه تربيت خانوادگي خويش را به معرض نمايش گذاشتند و ساعت ها نام و نام خانوادگي شان را صدا مي زدند بايد گفت كه در آن رتبه نيستند كه با مردماني صاحب تمدني هزاران ساله هم صحبت شوند. آنها ظاهراً عادات غارنشيني شان را هنوز نتوانسته اند ترك كنند.
برخي مي گويند بعضي از ترك ها تراختوري نيستند! ما هم منكر اين موضوع نمي شويم اما استقلالي ها چه خوب آنها را صدا مي كردند! به نظر من در اين مورد واقعاً حق داشتند و الحق و والانصاف لقب برازنده اي به آنها داده اند.
REFERENCE : Sarp
(TƏBRİZLİ.M.s.T)
منبع : تراکتور اف سی ( TractorFC.com )