قتل فجیع دختر 7 ساله به‌ دست مادر فاسد

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
توجه:
از دوستان خواهشمندم متن زیر رو به عنوان یک فیلم ترسناک بهش نگاه کنند و کسانی که تحمل ندارن، به نظر من بهتره نخونن، یه چیزی تو مایه های قصه های خون آشام و اینهاست. برخی قسمتهاش رو حذف کردم چون خیلی وحشتناک و رقت انگیز بود، دوستان تمایل داشتند میتونند از منبع اصلیش متن کاملش رو بخونند.
_______________________________________________
فجيع‌ترين جنايت قتل بچه‌اي به دست مادر معتاد و متهم به فحشا در حالي رخ داد كه مادر فهميد دختر هفت ساله‌اش درباره خلاف‌هايش به پدر گزارش‌هايي داده است.

به گزارش فارس، ساعت 10 صبح يكي از روزهاي پاياني هفته پيش مرد خانه كه بيرون از محل كارش بود، از صداهاي دلخراشي كه از حياط خانه‌اي در تنكابن به گوش همسايه‌ها مي‌رسيد، باخبر شد و پس از حضور در حياط با پيكر بي‌جان هستي در حالي كه بدون لباس و تمام‌ اعضاي بدن بي‌جانش پر از جراحت، سوختگي، بريدگي و اسيد پاشي شده بود، مواجه شد...

‌حدود ساعت 9 و 45 دقيقه روز پنجشنبه در راهروي دادگستري تنكابن در حال تهيه خبر و پيگيري اين قتل دلخراش بودم.

آرزو (مادر) در حالي كه دستبند به دست و پابند به پاهايش داشت، توسط دو مامور تحت‌ مراقبت از اتاق بازپرس قدم به راهروي دادگاه گذاشت و به سوي اتاق دادستان آمد.
‌آرزو در اتاق دادستان خيلي راحت نشست و گاهي نيز به راحتي مي‌خنديد، قبل از هر سؤالي از سوي بازپرس اعلام كرد صبح تا حالا چيزي نخورده است، كيك و ليوان آبي به او دادند، خيلي راحت آن را خورد.

* با همسرم حدود 30 سال اختلاف سني دارم

آرزو گفت: 29 سال دارد و با همسرش حدود 30 سال اختلاف سني نيز دارد، ازدواج اولش به‌ دليل اينكه بچه‌دار نمي‌شدند، به جدايي كشيده شده است و حاصل ازدواج دوم او كه هشت سال زندگي است يك دختر هفت ساله به نام هستي و يك پسر چهار ساله به نام رضا است.

‌او فرزند پدر و مادري نظامي است و عنوان كرده است؛ پدر و مادرش زندگي خوبي دارند، آرزو در بخشي از سخنانش گفت: با شوهر دومم حين طلاق از شوهر اول آشنا شدم و پس از ازدواج دوم تا قبل از تولد هستي زندگي خوبي داشتيم اما من باردار شدم، با تولد هستي دعواهاي ما آغاز شد، شوهرم صبح با من خوب بود و عصر اخلاقش عوض مي‌شد و به من مي‌گفت؛ تو... و با فلان پسر ارتباط داري و گريه‌هاي من فايده‌اي نداشت و فرداي آن روز دوباره اخلاقش عوض مي‌شد و با من مهرباني مي‌كرد.

‌زن جوان گاهي در ميان حرف‌هايش مي‌خنديد، بسيار مسلط حرف مي‌زد و اصلا تپق نمي‌زد و ‌ادامه داد: مشكل اصلي من اجبار كسي كه كشتمش به جدايي من از همسرم بود، هماني كه در ازدواج اول هم با ايجاد ابهاماتي در بچه‌دارشدن‌مان سبب جدايي شد.

* شيطان با جسم هستي وارد زندگي من شد

آرزو در پاسخ اينكه آن كس كيست، مدعي شد: شيطان و اهريمن كه در زندگي دومم در جسم هستي حلول كرده بود، چون مي‌دانست من به بچه‌ها علاقه شديدي دارم و از اين ضعف من استفاده كرد تا به بهترين شكل به من ضربه بزند، شوهرم از هر كاري كه در خانه در تنهايي مي‌كردم، سيگار مي‌كشيدم يا مخدر شيشه مصرف مي‌كردم باخبر مي‌شد، در حالي كه در خانه كسي نبود، من بودم تنها و او مثل چيزي نفوذي و نامرئي اين كار را مي‌كرد.

‌وي ادامه داد: وقتي شوهرم نبود او بود و همه جا حضورش را احساس مي‌كردم و رفت و آمد و كنترل كردنش را احساس مي‌كردم و وقتي شوهرم به خانه مي‌آمد، در جلد او مي‌رفت و به جانم مي‌افتاد و من نفهميدم كي بزرگ شد و به مدرسه رفت، گاهي اوقات حرف‌هايي از دهانش بيرون مي‌آمد كه من نمي‌دانستم باور كنم كه او يك بچه است، اداهاي زنانه در مي‌آورد و جاي من را پيش شوهرم گرفته بود، اما من قبل از كشتنش تنبيهي نكردمش و اگر چنين قصدي داشتم با اداهاي مظلوم‌ نمايانه‌اش كه به دروغ به شوهرم القا مي‌كرد، من مي‌زدمش و پدرش مرا مي‌زد.

*اجراي نقشه شوم و پليد قتل هستي

‌صبح چهارشنبه وقتي شوهرم آماده رفتن به سركار شد او فهميده بود كه من مي‌خواهم نگهش دارم، هستي را نگه داشتم و خودم را برايش مهربان كردم، به او گفتم تو خوشگلي و سرگرمش كردم و برايش مثل خودش شدم، يك روباه مكاره، بعد از رفتن پدرش بردمش در اتاق و رفتم اسفند، گزنه و چند چيز ديگر عطري اتاق را دود دادم، وقتي دود طرفش رفت حالش بد شد و خودش را كنار مي‌كشيد، چون هستي شيطان بود نه رضا، موهايش مثل مار آويزان بود، من اسفند سوخته را روي سرش ريختم و به آشپزخانه رفتم و يك مرغ بزرگ درست كردم و به آن مرگ موش اضافه كردم و به خوردش دادم اما به او اثر نمي‌كرد.

اين زن گفت: بعد از خوردن مرغ به گوشه تخت رفت و من بهش حمله كردم و او شروع كرد به داد و عربده كشي، من گلويش را گرفتم و فشار دادم و اين كار را به صورت طولاني انجام دادم اما خيلي قوي بود و من او را به كتاب‌هايي كه خوانده بودم صدا كردم تا كمكم كند، {........} و رضا (پسرش) در آن حال مي‌گفت؛ مامان ولش كن، نكشش، ولي در حين مخالفتش من اين ندا را از رضا مي‌شنيدم كه مامان ولش نكن، در آن لحظات اگر همه دنيا هم مي‌آمدند ولش نمي‌كردم، وقتي ديدم در دستم چيزي نيست ليواني برداشتم و آن را شكاندم و خرده شيشه‌هايش را {........} اما انگار چيزي نمي‌شد و در آن لحظات به من گفت: مادر قاتل، صدايش را مثل دوبلورها تغيير داد و با صداي هستي گفت: مامان هركاري بگي برات مي‌كنم، خونه را برات جارو مي‌كنم، حتي ناخن پاهاتو مي‌گيرم، منو نكش....

زن سنگدل در ادامه اعمال رقت‌بار و ظالمانه خودش گفت: من به حرفهايش گوش ندادم و به زمين انداختمش و بازهم گلويش را فشار دادم، {........} اما باز هم نمرد.

* اين كار را نكن تو را اعدام مي‌كنند

‌اين زن گفت: در اين وضعيت بود كه دخترم گفت؛ اين كار را نكن تو را اعدام مي‌كنند، اما من گوشم بدهكار نبود و بايد او را مي‌كشتم، لباسش را درآوردم و لختش كردم، وايتكس را گرفتم و ريختم روي تمام بدنش، {........} دوباره رفتم و آبجوش ريختم رو سرش {........} و در حال كيف كردن بودم و الان هم كه دارم تعريف مي‌كنم احساس خوبي دارم.

مادر سنگدل ادامه داد: {........} او هنوز منو مي‌ديد، با دسته خاك انداز چشمانشو از حدقه درآوردم {........} اينارو كه مي‌گويم كيف مي‌كنم، حقش بود، اون بلايي كه بر مسيح آوردند و با حمل صليب تو كوچه‌ها كشيدند بايد سر اين شيطان مي‌آوردم حقش بود، قلاده سگ را انداختم دور گردنش و مي‌خواستم مثل سگ بكشمش، گفتم فكر نمي‌كردي روز موعود برسه و نابود بشي، اون شيطان بود، وقتي صليب را مي‌ديد مي‌ترسيد با سيم دور گردنش را فشار دهم و با ديدن پدرش كه داد مي‌زد ....

آرزو مادر قصي القلبي كه دختر هفت ساله خودش بر اثر كينه‌اي كه به شديدترين شكل ممكن كشت و بايد گفت اين بچه شهيد شد، در بخش پاياني حرف‌هايش گفت: قبول دارم هستي را كشتم...

* سستي ايمان و اعتقاد

سستي در ايمان و اعتقاد، نفوذ عقايد و اعتقادات غلط، گرايش به فساد و مخدر، بي‌قيدي در بيان اين زن موج مي‌زد آنجايي كه گفته است: نفهميدم هستي كي بزرگ شد، كي به مدرسه رفت... مگر مي‌شود مادري فرزندش را در طول رشد و نمو نبيند، مگر مي‌شود مادري خطاكار نباشد و به او انگ گناه بزنند و اگر چنين بود كي و چه زماني كودكان دروغ گفته‌اند، در همه جاي دنيا مثل اين است و به واقع نيز چنين است كه مي‌گويند حرف راست را بايد از بچه شنيد حتي اگر به ضرر خود و والدين او باشد.

* اظهار نظر دادستان به بعد از تحقيقات موكول شد...

مادري كه پس از ازدواج دوم با اعمال مخفي و مصرف مواد مخدر روز را سر مي‌كند، اصولا چطور مي‌تواند رشد فرزندش را ببيند، چگونه مي‌تواند از ضربان قلب او، دويدن‌ها، خنده‌ها و گريه‌هاي او متاثر و شاد نشود، به كدامين گناه اين كودك قصابي شده است، زني كه حدود چهار سال پرونده طلاق با همسر دومش دارد، چگونه توانسته است در خانه‌اي كه دو كودك معصوم زندگي مي‌كنند بماند و به اعمال نافي عفت خود ادامه دهد، كسي كه ماده مخدر شيشه مصرف مي‌كند و هزاران عمل خلاف شرع چگونه صلاحيت حضور در خانواده را پيدا مي‌كند، آيا مي‌توان به هزاران اما و اگر ديگر اين ماجراي تلخ فكر نكرد و بي تفاوت ماند.

‌دادستان تنكابن پس از شنيدن اعترافات تكان‌دهنده مادر، او را به بازداشتگاه روانه كرد و اظهار نظر خود را به بعد از تحقيقات موكول كرد.

http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=111868
 

اياتاي

عضو جدید
اين زن رواني بوده. تعجب ميكنم كه چه طور شوهرش متوجه مشكل روحي او نشده!
اگر هم ميدونسته، چرا دختر بچه بي گناه و بي پناه رو به دست يك رواني بسپره:mad:
 
آخرین ویرایش:

known

عضو جدید
این زن باید به مرور زمان تکه تکه بشه تمام اعضای بدنشو بسوزونن که مظهر کثافت و شیطان
است امیدوارم قاضی عادلی باشه و به سزای کار پلیدش برسه:wallbash:

پناه بر خدا از دست انسانهای شیطان صفت
 

ooraman

عضو جدید
کاربر ممتاز
وای توروخدا....مردیم امروز انقد جنایته مادر درمورد بچه خوندیم....:cry: خاک بر سرشون بعضیا چقد روانین....کامل نخوندم ولی فهمیدم موضوع از چه قراره...:razz:
 

mina_p

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دختر بيچاره :cry::cry::cry::cry:

اين حيوان صفت مادر بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حيف اسم مقدس مادر نيست؟
 

z@p

عضو جدید
لعنت به کسانی که این مواد و وارد کشور میکنند و مردم و بدبخت میکنند .بعضیها ناخواسته و یا از روی نادانی گرفتار می شوند و کسی که گرفتار شد دین و ایمان و اعتقاد و همه چیزشو از دست میده.:cry:
 

زيگورات

عضو جدید
مشكل ما همه ايراني ‌ها اينه كه زود محكوم ميكنيم اما چرا عشق مادري تبديل به نفرت ميشود؟؟؟ هيچ كس دنبال پاسخ او نيست . يه سئوال دارم و اون اينه كه اگر اين خانم در يك محيط خانواده خوب بزرگ ميشد، اگر در ازدواج اول خود موفق بود و با عشق رندگي ميكرد، اگر او با يك جوان با اختلاف سن كم زندگي مي‌كرد و ... آيا امروز شاهد اين فاجعه انساني بوديم ، آيا فكر نيكنيد جامعه نيز در قتل آن كودك معصوم كمي مقصر است ،آيا فكر نميكنيد اگر علت‌ها حذف نشود دوباره شاهد چنين مسائلي خواهيم بود.
 

sana b

عضو جدید
آخی بچه بیچاره:(
من اگه جای قاضی پرونده بودم میدادم اول چشاشو دربیارن بعد 10بار اعدامش کنن
 

tirmah

عضو جدید
دیوانه است
 

parisa_8819

عضو جدید
اون اصلا مادر نیست.مادر بودن چیزی نیست که هر کس لیاقتش رو داشته باشه...
 

island1991

عضو جدید
کاربر ممتاز

آخه چطور ممکنه مادری انقدر بیرحم بشه که جگر گوشه شو اینجوری تیکه تیکه کنه؟!
 

لوتوسو

عضو جدید
این زن روانی بوده!
ادمی که رو به موادمخدر میاره خودش کم کم بیمار روانی میشه؛ چ برسه ب این!!!
 

tahe-t

عضو جدید
چه شیطان صفت بوده این زن!!!!!!!!
باید به اشد مجازات برسه!! واقعا برام باور نکردنیه چون مادر نمی تونه اینقدر پست و رذل باشه!!!
 

alborz_2000

اخراجی موقت
چه شیطان صفت بوده این زن!!!!!!!!
باید به اشد مجازات برسه!! واقعا برام باور نکردنیه چون مادر نمی تونه اینقدر پست و رذل باشه!!!
قائدتا عملی وحشتناک و غیر قابل تصور انجام داده. ولی باید دلایلش بررسی بشه. در ضمن مادرش بوده، خواسته بچش رو بکشه، درسته دلیلش منطقی نیست، و تحت تاثیر مواد بوده. نمیشه اعدامش کرد که. اتفاقی بوده، افتاده، بهتره مادره رو درمان کنن. این از قتل، اما برای جرم های دیگه میشه محاکمش کرد
 

archi girl

عضو جدید
حتي در صورت مشكلات زياد هم دوست عزيز يك آدم به اين مرحله نمي رسه آدماي زيادي با مشكلات بد تر از اين دارن زندگي مي كنن و به بچه هاشون عشق ميورزن جامعه در قتل يان بچه مقصره ولي نه در توهش مادر بلكه در اينكه مواد مخدر به راحتي گير همه مياد خدارو شكر از نون هم ارزون تره جامعه مقصره به خاطر فقر فرهنگي كه همه خودشونو با فرهنگ مي دونن و هي دارن دري وري تحويل مردم مي دن تو. رسانه عوض برنامه هاي سازنده
مشكل ما همه ايراني ‌ها اينه كه زود محكوم ميكنيم اما چرا عشق مادري تبديل به نفرت ميشود؟؟؟ هيچ كس دنبال پاسخ او نيست . يه سئوال دارم و اون اينه كه اگر اين خانم در يك محيط خانواده خوب بزرگ ميشد، اگر در ازدواج اول خود موفق بود و با عشق رندگي ميكرد، اگر او با يك جوان با اختلاف سن كم زندگي مي‌كرد و ... آيا امروز شاهد اين فاجعه انساني بوديم ، آيا فكر نيكنيد جامعه نيز در قتل آن كودك معصوم كمي مقصر است ،آيا فكر نميكنيد اگر علت‌ها حذف نشود دوباره شاهد چنين مسائلي خواهيم بود.
 

sinuhe

عضو جدید
لعنت به کسانی که این مواد و وارد کشور میکنند و مردم و بدبخت میکنند .بعضیها ناخواسته و یا از روی نادانی گرفتار می شوند و کسی که گرفتار شد دین و ایمان و اعتقاد و همه چیزشو از دست میده.:cry:
منم باهات موافقم اما مشکلی که الان وجود داره اینه که متاسفانه مواد مخدری مثل شیشه که از همه مخدرها ارزونتر هم هست رو کسی از خارج وارد نمیکنه ساخت این ماده مخدر اینقد آسونه که فروشنده هاش تو آشپزخونه های خونه هاشون درستش میکنند و میفروشنش مواد اولیشم تا چندی پیش به راحتی تو داروخونه ها فروخته میشده که البته تو اقدام جدید نیروانتظامی فروش این مواد بدون مجوز غیر قانونی شده مثل الکل سفید که سالهاست فروشش توسط داروخونه ها غیر قانونیه
 

زيگورات

عضو جدید
دوست عزيز من بر تمامي جملات شما صحه مي‌گذارم و منظور ابن حقير نيز فقر فرهنگي است كه از هر فقري بدتر است چون هيچ انساني جاني و يا قاتل بوجود نمي‌آيد بلكه شرايط حاكم بر محيط است كه انسان را قاتل و مجرم بار مي‌آورد. بسيار اشخاص هستند كه داراي زندگي سختي هستند اما چون فقر فرهنگي ندارند با ايمان به خدا و صبر از تمامي مشكلات مي گذرند.
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
درسته قتل فرزند بدست مادر فجیع ترین نوع قتل به حساب میاد ولی اگر به اظهارات زن دقت کنید متوجه خواهید شد او بیمار روحی وروانی بوده و از بیمار روانی انتظاری نمیتوان داشت
 

Similar threads

بالا