فیلیـپ جانسـون Philip Johnson

sara_r

کاربر بیش فعال
تجدید خاطره ای با فیلیـــــــپ جانســــــون
Architect & Architecture - 1
A Recollection of Philip Johnson


جهان جای گذر است و زمان خیلی سریعتر از آنچه که ما می­پنداریم می­گذرد. دو سال پیش درست در چنین روزی یعنی 25 ژانویۀ 2005 جامعۀ معماری با فیلیپ جانسون وداع نمود.



فیلیپ جانسون که بود ؟
فیلیپ جانسون در سال 1906 در کلیولند ایالت اوهایوی آمریکا به دنیا آمد و در طی دوران به یکی از قدرتمندترین معماران عصر بدل گشت. او نه تنها یک معمار بود، بلکه یک مورخ، نویسنده، منتقد، مدیر موزه و... نیز بود. در سال 1949، پس از گذشت سالیانی که به عنوان اولین مدیر موزۀ هنرهای مدرن در بخش معماری به کار خود ادامه می­داد، خانه­ای شخصی برای خودش در New Canaan واقع در Connecticut طراحی نمود، همان موضوع پایان نامه­اش نیز بود و به خانۀ شیشه­ای معروف گشت. او نشان افتخارآمیز مدرسۀ بین­المللی معماری را برای نمایشگاهی در MOMA دریافت نمود.جانسون اولین ملاقات میس ون­درروهه و لوکور بوزیه را به کشورش ترتیب داد. جانسون و میس آپارتمان نیویورک را طراحی نمودند، و بعدها وی تمایل خود را برای همکاری با میس در مورد ساختن آسمان خراش سیگرام نشان داد. وی در دهۀ 50 در نحوۀ نگرش خود تجدید نظر نمود، اوج این مسأله در کار جنجالی و بحث برانگیز آن دوره، به نام ادارۀ کل AT&T بود، که اکنون به آن قلۀ Chippendale می­گویند و در نیویورک واقع است. در سال 1967 با گروه معماری جان بورگی شروع به همکاری نمود و این همکاری تاسال 1987 ادامه داشت و محصول این 20 سال خالی از شگفتی­ها نبود. در سال 1979 اولین جایزۀ پریتزکر به وی اهداء شد، در متن تقدیر از او چنین گفتند)): به خاطر توانمندی و استعدادش در کار و نحوۀ نگرش و تعهد وی در ساخته­هایش، ثابت قدم بودن و کارهای عام­المنفعه­ای که در راستای اهداف انسانی و محیط زیستی است این جایزه به وی اهداء می­گردد، او همچنانکه یک منتقد و مورخ است، مبارزی در صحنۀ معماری مدرن نیز می­باشد، که تصمیم بر طراحی بزرگترین بناها گرفته است. فیلیپ جانسون شروع افتخار آمیزی برای پنداری 50 ساله است و انرژی و روح تازه­ای را در کالبد تعداد بی­شماری از موزه­ها، تئاترها، کتابخانه­ها، خانه­ها، باغ­ها وساختارهای سازمانی دمیده است.))، در همین مراسم فیلیپ جانسون سخنرانی نیز نمود که خواندن آن خالی از لطف نیست. از سال 1989، جانسون تقریباً بازنشسته شد، او بیشتر اوقات خود را صرف پروژه­های شخصی خود می­کرد، اما هنوز هم به عنوان مشاور با گروه معماری جان بورگی همکاری داشت. جزو آخرین کارهای وی طراحی مدرسۀ جدید هنرهای زیبا در کالج استون هیل واقع در گرینزبورگ ایالت پنسیلوانیا بود.
کارهایی از فیلیپ جانسون :
International Place در بوستون، Tycon tower در ویرجینیا، Momemt Place در دالاس، 53rd at third در نیویورک، NCNB Center در هیوستون، PPG در پیتزبورگ، California 101 در سان فرانسیسکو، United bank center tower در دنوار، Century Center در هند، A Water Garden در تگزاس، A Civic Center در ایلی نویز، The Crystal Catedral در کالیفرنیا، The Country Catedral Center در میامی، Glass House در کانکتی کات و ...


گزیده­ای از سخنرانی فیلیپ جانسون :
حرفۀ معماری دلچسب ترین حرفه­هاست و بعد از کشاورزی ضروری­ترین می­باشد، آدمی ابتدا باید بخورد، بیاشامد و سرپناهی برای زیستن داشته باشد. سپس مذهبی تا عبادت کند و خدمتگزار بعد روحانیش گردد. چه کسی در بین ما احساسی مذهبی بعد از دیدن کلیسای چارترس، مسجد جمعۀ اصفهان، پارک ریوآنجی در کیوتو نمی­کند؟ ولی برتر از آنها نقاشی و تندیس­گری است که برترین هنر ما و هر فرهنگ دیگری است.
در عین حال معماری با بسیاری از حرفه­های دیگر همراستاست و لازمۀ بیان تمامی ملاحظات اجتماعی می­باشد، هیچ جامعۀ جدیدی بدون ساختمان­های جدید معنی ندارد. تمامی اصلاح طلبان و سوسیالیست­های کندرو مانند فرانکلین روزولت، همیشه از معماری نوین حمایت کرده­اند.
با گذشت زمان تکنولوژی­های جدیدی در ساخت بناها مطرح گردید مانند آسانسور و...، تکنولوژی­های بزرگ، معماری قدرتمند را می­پروراند. اینجا آرمان شهرهای خیالی که در ذهن فلاسفه جای دارد، وجود ندارد تا بتواند بر قلمرو معماری وارد گردد. در تمامی حرفه­ها مشکلاتی وجود دارد. هر زمان بر همقطارانم غبطه می­خوردم، هنگامیکه می­نوشتند، می­کشیدند یا قطعه­ای برای موسیقی می­ساختند. آنها آنگونه که می­خواستند زندگی می­کردند، هر زمان که می­خواستند کار می­کردند، با مصالح سرکش، سقف­های روزنه­دار و... درگیر نبودند. آنها می­توانستند خطاهای خود را بپوشانند و حتی از بین ببرند.
برای من شگفت آور نیست که سراسر تمدن با بناهایش به خاطر سپرده می­شوند، وقتی به Teotihuacan در مکزیکو فکر می­کنم، جایی که مردمانش به فراموشی سپرده شده­اند وحتی ردپایی از آنها نمانده است، نه چرخ دستی، نه نوشته­ای و نه کتابی، نه ابزار آهنی و مفرغی، هنوز شهری از هزاران سال پیش با نگاره­هایش، عظیم و فراموش نشدنی به یادگار مانده است. یا شهر مذهبی مصریان با اهرامی که در نگاه آنها دارای مقام و منزلت بود، با یک خیابان اصلی تشریفاتی، عریض­تر از پارک Avenue، گذرگاهی دسته جمعی با پله­های زیاد و در راستای عمارات مذهبی، یک سازه و ساختار تاریخی مربوط به عصر نوسنگی که زمان و علم را به مبارزه می­طلبد. حرفۀ معماری تنها فعالیت انسانی است که می­تواند معجزه بیافریند.
امروزه معماری بسیاری از اصل­های انسانی را فراموش کرده است. صنعت و علم تمامی انرژی ما را اشغال کرده است. افکارمان در شعر و نثر، فلسفۀ­مان در کلمات و سخنان جای دارند و ماوراءالطبیعۀ ما بی خدا و بی هویت گشته است. ارزشهای زیبایمان میراثی از افکار سودگرایانۀ کلوین و جان استوارت میل هستند. امیدها و آرزوهایمان مادی گرایانه، راهمان، افکارمان بدون اسطوره، واقع گرایانه و صرفاً عملکردی گشته­اند. کلماتی مثل خدا، روح و نفس، زیبایی شناسی، نور و شکوه و تاریخ از چرخۀ زندگی خارج شده­اند و دمده شده­اند و ما باید از آنها اجتناب کنیم. ما باید کلمات سودآوری مانند هزینۀ تولید و بهره­وری و... را استفاده نمائیم.
ارزش­ها تغییر می­کنند. هنر، اسطوره، مذهب می­توانند دوباره به کمال برسند. ممکن است به عنوان مثال بخواهیم آمریکا را از نو طراحی کنیم. به طور حتم خواهیم توانست اگر که بخواهیم. ما در مصالح و نیروی کار مهارت داریم. خدا می­داند که ما نیازمندیم. محیطمان زیبا نیست، خانه­هایمان مناسب ما نیستند، نواحی فقیر نشینمان در غم به سر می­برند. معماری در تمامی تاریخ جهان هنر و حرفه­ای است که باید ناجی باشد.
معماران برای تغییرات آماده هستند. اینجا در غرب ما با میراثمان و به جای گذاشته­هایمان مفتخریم. به تنهایی در این قرن فرانک لوید رایت، لوکور بوزیه، میس ون درروهه و معماران جوانی داشتیم که جزو بهترین­ها بوده­اند. آنها نقش بسیار ارزنده­ای را در این دورۀ تغییرات عظیم داشته­اند، تغییری که در راستای وارونه سازی پیش فرض­های گذشته می­باشد. تفکر نوین هنر را فرا می­گیرد.
در این دوران است که جایزۀ پریتزکر به عنوان نماد یک تغییر قریب الوقوع، نمود پیدا می­کند. جایزه­های پولیتزر و نوبل هیچگاه و در هیچ زمینه­ای به هنرمندان و هنرهای بصری اهداء نشد، چه برسد که به یک معمار. تا امشب ما هنرمندان احساس می­کردیم، همراهان درجۀ دو، در جامعۀ­مان هستیم. دانشمندان، نویسندگان، پزشکان انسانهای مهمتری بودند که در جامعه محترم شمرده می­شدند. بعد از این شب، ما آنچه که قبلاً بودیم، نیستیم، معماران می­توانند احساس سربلندی بکنند.
من شخصاً پاداشی برای خودم نمی­خواهم. این هدیه­ای است برای حرفۀ معماری، هنری که به نام مادر تمامی هنرها می­خوانیمش. در کنار کار ما، هنرهای بزرگی مثل طراحی، دکوراسیون، طراحی شهری و... قرار دارد. شاید بتوانیم در قرون بعد نقاشی و تندیس گری را برای ارتقاء زندگیمان در کارمان سهیم سازیم.
تأثیر گشایش و افتتاح چنین مراسم قدردانی و اهداء جایزه باید پیوندی به سوی زایشی نوین در دنیای توانای ما باشد. بگذارید که ما سکونت­گاه­هایمان و بناهایمان را در صحرای خشک قلبمان دوباره بسازیم. بگذارید محیط اطرافمان را شکل دهیم، در راهی که این نسل و نسل­های بعدی به خاطر بسپارندش.
قسم به نام تمام معماران روی زمین، سپاسگزارم از Hayyat Fundation برای این جایزه که در حرفۀ ما امید این را داد که خواهیم توانست جایگاه مناسبی برای محیط انسانی در این جهان پهناور بیافرینیم.

 

mansuor

عضو جدید
فیلیپ جانسون؛ معمار سبکها

فیلیپ جانسون؛ معمار سبکها

جانسون در دهه هفتاد زندگیاش، بیتوجه به تجربه حرفهای زیاد و موفقی که در سبک مدرن پشت سر گذاشته بود، منتقدان و همکاران را با یک تغییر جهت ناگهانی به سمت سبک جدید پستمدرن، همگام با گروه بسیار جوانتری از معماران، شوکه کرد و توجه زیادی به خود جلب نمود. او در سال 1984 با درهم شکستن قطعیت برجهای شیشهای که منهتن را اشغال کرده بودند، برجی با دیوارهای گرانیتی و یک ورودی طاقدار بسیار بزرگ 90 فوتی و یک سقف تجملی و تفننی که به نظر میرسید برای قطعهای از مبلمان مناسبتر باشد، طراحی کرد. طرح جانسون و Burgee برای ساختمان اداره مرکزی AT&T در نیویورک که یکی از مشهورترین کارهای مکتب پستمدرن است، با نمای سنگی و مشخصه عمدهاش، سقف ستنوری شکسته، بواقع گفتمان معماری معاصر را، با همان میزان تأثیرگذاری که سبک بینالمللی 50 سال قبل داشت، تغییر داد. در این طرح، کاربرد خشن و خودنمایانه مصالحی که واقعیتهای کارکردی یا ساختاری ساختمان را منعکس نمیکرد و نیز ترکیب عناصر طراحی صرفاً بخاطر ارزش زیباییشناسیشان، عملی بر خلاف انگارهها و اصول سبک بینالمللی بود. ساختمان AT&T که در حال حاضر متعلق به شرکت سونی است، نقطه عطفی در معماری معاصر محسوب میشود، چرا که نخستین ساختمان مهم ساختهشده بود که کاربرد سبکهای تاریخی را ـ گرایش طراحی رایج در طول تاریخ که در دوران اقتدار سبک بینالمللی به شدت مهجور مانده بود و توسط اهالی حرفه به سخره گرفته میشد ـ احیاء کرد. این ساختمان اگرچه مباحثات بسیاری را برانگیخت، اما موجبات رهایی معماران از سختگیریهای مدرنیسم را فراهم آورد و سایر معماران نیز جرأت پیدا کردند تا سبکهای جدیدی را مورد تجربه و آزمایش قرار دهند.جانسون در سال 1978 برنده مدال طلای انجمن آمریکایی معماران (AIA)، بالاترین نشان افتخار و سپاس رشته معماری، شد و سال بعد، بخاطر موفقیتهای دوران زندگی حرفهایش، به عنوان اولین برنده جایزه معتبر معماری پریتزکر انتخاب گردید. او یک کلکسیونر حرفهای آثار هنری نیز بود و چون در خانهاش اتاقی برای نمایش این آثار نداشت، آنها را به موزه هنر مدرن اهدا کرد.
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار



فیلیپ جانسون (Philip Johnson)، معمار، مورخ معماری، موزه­دار، گردآورنده آثار هنری و یکی از شخصیت­های برجسته معماری و طراحی قرن بیستم بوده است. فیلیپ جانسون، معمار نوآوری که آسمان­خراش­های شیشه­ای را رواج داد و بعدها با طرح­های جسورانه و نوستالژیک پست­مدرن قالب­های پیشین خویش را در هم شکست، طی ۵۰ سال، یکی از تأثیرگذارترین چهره­های معماری و طراحی آمریکا بوده است، بطوری­که بسیاری از ساختمان­های آمریکا در نیمه دوم قرن بیستم بر اساس اصول معماری بنیان نهاده شده توسط او، ساخته شده­اند.

فیلیپ جانسون در ۸ جولای ۱۹۰۶ در Cleveland اوهایو به دنیا آمد. او در سال ۱۹۳۰ موفق به دریافت مدرک B.A. فلسفه (و یا تاریخ معماری، به روایت برخی منابع) از دانشگاه هاروارد گردید. او پس از فارغ­التحصیلی، دپارتمان معماری موزه هنر مدرن (MOMA) نیویورک را برای نخستین بار در سطح موزه­های ایالات متحده، به منظور مطالعه و کنکاش در معماری (به عنوان یک هنر)، تأسیس نمود و مدیریت آن را طی دو دوره بر عهده گرفت: یک بار بین سال­های ۱۹۳۰ و ۱۹۳۶ و بار دیگر بین سال­های ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۴٫
در سال ۱۹۳۲، فیلیپ جانسون با همکاری هنری راسل هیچکاک (Henry-Russell Hitchcock)، مورخ معماری، نمایشگاه برجسته و تأثیرگذاری با عنوان سبک بین­المللی (The International Style) در MOMA ترتیب داد که به واسطه آن عده ی زیادی از بازدیدکنندگان آمریکایی با معماری مدرن اروپا و مدرنیست­های اروپایی از قبیل میس ون­دررو، والتر گروپیوس و لوکوربوزیه آشنا شدند. همچنین جانسون و هیچکاک اصول معماری مدرن را در کتابی بنام سبک بین­المللی: معماری بعد از سال ۱۹۲۲ (The International Style: Architecture since 1922) گردآوری و تدوین نمودند که این کتاب ضمن آشنا ساختن معماران آمریکایی با یک گرایش و راهکار انقلابی در طراحی، موجب شکل­گیری جنبش و سبکی با همین نام در معماری معاصر جهان شد. سبک بین­المللی که مشخصه آن کاربرد مصالح مدرن از قبیل شیشه و فولاد و تأکید بر کارکرد و سازه، بجای توجه به دکوراسیون و تزیینات، است، علاوه بر اینکه معماری آمریکا را به شدت تحت تأثیر قرار داد، تا ۵۰ سال بعد، بر معماری جهان نیز حکم­فرما بود. جانسون در دهه ۱۹۳۰، علاوه بر این اقدامات، از ثروت شخصی­اش نیز برای پشتیبانی و ایجاد انگیزه در بسیاری از معماران مدرن که برجسته­ترین آنها میس ون­دررو بود، بهره گرفت.

فیلیپ جانسون در سال ۱۹۴۰ و در سن ۳۴ سالگی برای تحصیل معماری به هاروارد بازگشت و تحت نظر اساتیدی همچون مارسل بروئر و والتر گروپیوس آموزش دید. او مدرک B.Arch خود را در سال ۱۹۴۳ دریافت کرد و تا سال ۱۹۴۶ در کمبریج، ماساچوست به فعالیت حرفه­ای در عرصه معماری پرداخت. در این زمان بود که او به نیویورک بازگشت تا مجدداً به عنوان مدیر دپارتمان معماری در MOMA خدمت کند.
جانسون علاوه بر ترویج نظریه سبک بین­المللی، با خلق برخی از آثار مهم و به یادماندنی­اش همچون خانه شیشه­ای (۱۹۴۹) و ساختمان سیگرام (۱۹۵۸) به شهرت و اعتبار دست یافت.

در میان ساختمان­هایی که جانسون در طول زندگی­اش طراحی کرد، خانه شیشه­ای (Glass House) که او برای خودش در New Canaan ساخت، از همه مشهورتر است. این خانه که یک تک­اتاق با دیوارهای تماماً شیشه­ای است، با الهام از خانه فارنزوث (Farnsworth House) میس ­ون­دررو طراحی شده و ردپای نظریات میس در این اثر کاملاً قابل مشاهده است. خانه شیشه­ای در سال ۱۹۸۶ به ائتلاف ملی حفاظت از آثار تاریخی (National Trust for Historic Preservation) اهدا شده و به عنوان یک میراث تاریخی توسط این نهاد نگهداری خواهد شد.
ساختمان سیگرام (Seagram Building) نیز که فیلیپ جانسون با همکاری میس ون­دررو، آن را طراحی نمود، از این حیث که نخستین کار جانسون در مقیاس خیلی بزرگ بود، یکی از آثار مهم او محسوب می­شود.
فیلیپ جانسون از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۷ با Richard Foster کار کرد و در سال ۱۹۶۷، با John Burgee شرکتی تأسیس کرد که با آغاز بکار آن، فعالیت حرفه­ای جانسون وارد فاز جدیدی شد، چرا که Burgee معمار بانفوذ و مشهوری بود که می­توانست پروژه­های بزرگ و پیچیده­ای بگیرد. جانسون و Burgee با همکاری هم انواع مختلفی از پروژه­ها ـ پروژه­های بلندمرتبه مهم هم در مقیاس بزرگ و هم در مقیاس کوچک ـ را گرفتند که در گذشته هیچ یک به تنهایی بطور مستمر و منظم چنین پروژه­هایی را کار نکرده بودند. این پروژه­های مشترکاً طراحی شده ـ از مرکز IDS مینه­پولیس تا کلیسای بلورین در Garden Grove، کالیفرنیا ـ نمایان­گر یک گرایش مشخص و متمایز در طراحی هستند، اگرچه به آسانی نمی­توان آنها را در یکی از طبقه­بندی­های مشخص جای داد. مهم­ترین ویژگی این ساختمان­ها تضاد با خط آسمان محیط اطراف و تسلط بر آن است.

جانسون در دهه هفتاد زندگی­اش، بی­توجه به تجربه حرفه­ای زیاد و موفقی که در سبک مدرن پشت سر گذاشته بود، منتقدان و همکاران را با یک تغییر جهت ناگهانی به سمت سبک جدید پست­مدرن، همگام با گروه بسیار جوان­تری از معماران، شوکه کرد و توجه زیادی به خود جلب نمود. او در سال ۱۹۸۴ با درهم شکستن قطعیت برج­های شیشه­ای که منهتن را اشغال کرده بودند، برجی با دیوارهای گرانیتی و یک ورودی طاقدار بسیار بزرگ ۹۰ فوتی و یک سقف تجملی و تفننی که به نظر می­رسید برای قطعه­ای از مبلمان مناسب­تر باشد، برای اداره مرکزی AT&T در نیویورک طراحی کرد. در این طرح، کاربرد خشن و خودنمایانه مصالحی که واقعیت­های کارکردی یا ساختاری ساختمان را منعکس نمی­کرد و نیز ترکیب عناصر طراحی صرفاً بخاطر ارزش زیبایی­شناسی­شان، عملی بر خلاف انگاره­ها و اصول سبک بین­المللی بود.

طرح جانسون و Burgee برای ساختمان اداره مرکزی AT&T در نیویورک که یکی از مشهورترین کارهای مکتب پست­مدرن است، با نمای سنگی­ و مشخصه عمده­اش، سقف ستنوری شکسته، نقطه عطفی در معماری معاصر محسوب می­شود، چرا که نخستین ساختمان مهم ساخته­شده بود که کاربرد سبک­های تاریخی را ـ گرایش طراحی رایج در طول تاریخ که در دوران اقتدار سبک بین­المللی به شدت مهجور مانده بود و توسط اهالی حرفه به سخره گرفته می­شد ـ احیاء کرد و گفتمان معماری معاصر را، با همان میزان تأثیرگذاری که سبک بین­المللی در ۵۰ سال قبل داشت، تغییر داد. این ساختمان که در حال حاضر متعلق به شرکت سونی است، اگرچه در آن سال­ها مباحثات بسیاری را برانگیخت، اما موجبات رهایی معماران از سخت­گیری­های مدرنیسم را فراهم آورد و سایر معماران نیز جرأت پیدا کردند تا سبک­های جدیدی را مورد تجربه و آزمایش قرار دهند.


جانسون در سال ۱۹۷۸ برنده مدال طلای انجمن آمریکایی معماران (AIA)، بالاترین نشان افتخار و سپاس رشته معماری، شد و سال بعد، بخاطر موفقیت­های دوران زندگی­ حرفه­ایش،­ به عنوان اولین برنده جایزه معتبر معماری پریتزکر انتخاب گردید. او یک کلکسیونر حرفه­ای آثار هنری ­نیز بود و چون در خانه­اش اتاقی برای نمایش این آثار نداشت، آنها را به موزه هنر مدرن اهدا کرد.

برخی از مهم­ترین پروژه­های فیلیپ جانسون عبارتند از:
• مرکز علمی Kline ، ییل، ۱۹۶۶
Boston Public Library Addition
• بخش الحاقی کتابخانه عمومی بوستون، ۱۹۷۳
Houston School of Architecture
• مدرسه معماری هوستون، ۱۹۷۳
Bank of America / Penzoil Place
• Penzoil Place ، هوستون، ۱۹۷۶
• بانک آمریکا، هوستون، ۱۹۸۵
Thanksgiving Square
• میدان شکرگزاری، دالاس، ۱۹۷۷
General Life Insurance
• ساختمان بیمه عمر عمومی، سنت لوئیس، ۱۹۷۷
Crystal Cathedral
• کلیسای بلورین، Garden Grove ، ۱۹۸۰
PPG Headquarters
• اداره مرکزی PPG ، پیتزبورگ، ۱۹۸۴
Bank One Center
• Bank One Center ، دالاس، ۱۹۸۷
Atlantic Center
• مرکز آتلانتیک، آتلانتا، ۱۹۸۸
Sculpture
• تندیس، Cleveland ، ۱۹۹۶

با نگاهی به کارهای جانسون می­توان دریافت که آثار او در طیفی از مدرنیسم افراطی، در خانه شخصی­اش، تا پست­مدرنیسم، در ساختمان AT&T ، قرار می­گیرند. شهرت کنونی جانسون نیز بیشتر بخاطر پشتیبانی از دو جنبش معماری است که در طول ۶۰ سال گذشته چشم­اندازهای شهری را عمیقاً تحت تأثیر قرار داده­اند: سبک بین­المللی، و متداول­سازی مجدد کاربرد انواع متعدد سبک­های تاریخی در طراحی معماری معاصر.
فیلیپ جانسون در ابتدای کار حرفه­ای خویش با میس ون­دررو کار کرد، کسی که او را بسیار زیاد تحت تأثیر قرار داد و از او همواره به عنوان یک استاد و سازنده بزرگ یاد می­کرد و به کارهای او علاقه بسیاری داشت. آثار میس ون­دررو طرح­هایی هستند که سازه ساختمان را به صریح­ترین و اقتصادی­ترین روش ممکن به نمایش می­گذارند. مطابق نظریه او، اگر ساختمانی با ستون­های فولادی برپا نگهداشته شده است، این ستون­ها بایستی بجای پنهان شدن در پشت سنگ یا آجر، بصورت مرئی و نمایان در ساختمان رها شوند. کار اول جانسون یعنی خانه شیشه­ای، تأثیرپذیری او از نظریات میس را به خوبی نشان می­دهد.
جانسون بخاطر کارهایش در اوایل دهه ۱۹۵۰، زمانی که هنوز تحت تأثیر میس ون­دررو بود، از سوی منتقدان معماری مورد احترام و تحسین بسیار زیادی واقع شد. با اینکه از دیدگاه جانسون میس یک نابغه بود، اما او هر زمان که خواست و اراده کرد، اصول معماری­اش را از مدرنیست به پست­مدرنیست و حتی به ضد پست­مدرنیست تغییر داد و حتی با ابراز خستگی از سنت، اعلام کرد که گرایش من واضح است؛ سنت­گرایی التقاطی (eclectic traditionalism). بر این اساس است که منتقدان جانسون از او با عنوان معماری نام می­برند که بیشتر به سبک علاقه نشان می­داد تا به اصول و محتوا و بر این اعتقادند که او احتمالاً بیشتر به عنوان مروج نظریه­ها در یادها باقی خواهد ماند تا به عنوان یک طراح.
جانسون در طراحی ساختمان­های بلندمرتبه شیک و باب روز، متخصص و خبره و یک استاد مسلم بود، بطوری­که طرح­های او در این حوزه بسیار گسترده و فرا­گیر هستند. برخی از ساختمان­های طراحی­شده توسط او خلاصه، مجرد، ساده، و به لحاظ زیبایی­شناسی قوی هستند، اما در مقابل برخی از طرح­های او بخاطر توجه دقیق به زمینه، محیط­ و سایت، بعضاً خیلی التقاطی از آب درآمده­اند. در دنیای تجاری استقبال بسیار زیادی از کار جانسون صورت می­گرفت، شاید دلیل این امر توانایی فوق­العاده او در تغییر سبک از یک پروژه به پروژه بعدی باشد، چرا که بینش و نگاه او همواره در حال تغییر بود.
جانسون علاقه فراوانی به حجم­های فضایی خلق­شده با فرم­های تندیس­وار و از همه مهم­تر نور، هم طبیعی و هم مصنوعی، داشت. او همچنین در طرح­هایش به تأثیری که آب و نور به همراه هم می­توانند در سایت داشته باشد، بهای زیادی می­داد.
اگرچه پروژه­های بزرگ فیلیپ جانسون همواره در معرض لبه تیز انتقاد محافظه­کاران محلی و حتی معماران مطرح بوده، اما این حقیقت را نمی­توان منکر شد که او از طریق طرح­ها، نوشته­ها و تعلیماتش، نقشی اساسی و تأثیرگذار در تعریف مبانی نظری و فرم­­­­­های بکار گرفته شده در معماری قرن بیستم، داشته است.

منبع:گروه معماران آرل
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
نیمه پنهان فیلیپ جَـنسِـن

نیمه پنهان فیلیپ جَـنسِـن





رابین پـُـگربین از نیویرک تایمز اخیرا گزارش داد که راج آهوجا؛ معمار هندی تباری که در سال 1971 به دفتر کار فیلیپ جنسن پیوست و در سال 1984 با او شریک شد، ارشیو اسکیس های جنسن را به فروش خواهد گذاشت.

این مجموعه یک کتاب عادی نیست، کلکسیون جـَـنسـِـن شامل بیش از 25000 اسکیس طراحی، ترسیم های کاری رندرینگ و عکس های مرتبط با بیش از 120 پروژه حدفاصل سال های 1968 تا 1992 می باشد.

اهوجا فروش این اثار را بدان سبب در دستور کار خود قرار داده است که مطمئن باشد پس از اعلام ورشکستگی اثار در اختیار افراد یا موسسات خصوصی ایی قرار گیرد که شایستگی حفاظت از ان ها را داشته باشند.

ارشیو مد نظر پر از اطلاعاتی در مورد اثار ساخته نشده جنسن است؛ برج های بلندی هم چون اِی تی اند تی، پی پی جِی پلازا در پیتسبورگ و پِنزُیل پلازا در هستن. ارشیو مدنظر همچنین نیمه پنهان جنسن را نیز عیان می سازد، معماری که پیش از این غالبا به سبب "تمرکز زیاد از حد بر زیبایی شناسی و به حاشیه راندن مباحث بنیادین کارکردی" مورد انتقاد قرار می گیرد، مایکل رابینسن در مورد جنسن می گوید:" هیچ کس جنسن را یک برنامه ریز نمی داند. همه او را به عنوان یک معمار ضدشهری می خوانند، او غالبا با این نگره به بنا می نگریست که زندگی چگونه با این ابنیه مواجه خواهد شد.

شما طرح های بی نهایت دقیقی برای چگونگی مواجه شدن مخاطب اثر با پیاده روها، مسیرهای دسترسی و . . . مشاهده می کنید"، او می افزاید:"جنسن عملا روی کاغذ تمام ان چه که جز الزامات طرح می دانست را پیاده می کرد و طرح پیش از ساخت کاملا محقق شده بود."


 
  • Like
واکنش ها: mpb
بالا