عمل جراحي در زير بمباران شيميايي

خيبر

عضو جدید
کاربر ممتاز
صبح روز دوازدهم دي ماه سال 1365؛ دكتر سريعاً خودش را به بالين مجروحي كه تازه آورده بودند رسانيد.
بيمارستان صحرايي 528 سومار، پر بود از مجروحان جنگي كه در گوشه و كنار بيمارستان مشغول استراحت بودند.
خستگي و ضعف از قيافه‌ دكتر معلوم بود.

او شبانه روز خود را وقف خدمت و كمك به مجروحان جنگي نموده بود.
دكتر، مجروح را معاينه كرد. تركش به نقاط مختلف بدن او اصابت كرده بود و بايد هر چه زودتر مورد معالجه قرار مي‌گرفت.
چند ساعت گذشت. دكتر به اتفاق يكي از همكارانش به نام دكتر علوي و چند پرستار و تكنسين اتاق عمل بر بالين مجروح ايستاده بود و مشغول مداواي او شد.

آنها مي‌بايست هر چه سريعتر تعدادي زيادي از تركش‌ها را از بدن او خارج مي‌كردند تا بتوانند جان او را نجات دهند و براي همين، مدت زيادي بود كه آنها در اتاق عمل مشغول فعاليت بودند.

بيمارستان بر دامنه‌ كوهي قرار گرفته بود. ناگهان دشمن زبون با بمب شيميايي، منطقه و بيمارستان را مورد حمله قرار داد. حمله‌اي ناجوانمردانه كه برخلاف همه‌ معيارهاي ارزشمند انساني بود.

سريعاً رزمندگان و حاضران در منطقه، خودشان را به دره‌اي كه در پايين بيمارستان قرار گرفته بود رساندند تا از آسيب گازهاي شيميايي در امان بمانند.

اما دكتر و دستيارانش كه در مرحله‌ي حساسي از مداواي مجروح قرار داشتند و به پايان موفقيت آميز كار خود نزديك مي‌شدند، درنگ كردند تا كارشان به اتمام برسد و بتوانند جان مجروح ديگري را از مرگ نجات دهند و هيچ كدام در آن لحظات سخت حاضر به ترك اتاق عمل و نجات جان خود از مرگ حتمي نگرديدند.

كادر درمان دكتر هجرتي اتاق عمل را ترك نكرد. بمب شيمايي در نزديكي شان فرود آمد، آنها مظلومانه جانشان را در راه نجات آن مجروح از دست دادند و همه با هم به ديار ابدي شتافته و سربلند و سرافراز به شهادت رسيدند.

غيور مرداني كه جان خويش را فداي نجات انساني كردند.

نام دكتر هجرتي از آن روز به بعد زينت بخش نام آن بيمارستان گرديده است.


منبع: شوق پروا‌ز، نوشته امير رجبي، مجموعه خاطرات شهداي ارتش شهرستان اردبيل.

راوي: محمد استواريان ( همكار شهيد)
 

Similar threads

بالا