عشق

Hell.boy

عضو جدید
با عشق زمان فراموش میشود و با زمان نیز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] عشق..........!
[/FONT]
 

bahareh s

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیخیال عشق کیلو چنده تو این دوره زمونه ولی باهاتون موافقم و پیشنهاد میکنم غصه نخورید دوست عزیزممممممممممممممممممممممممممممممم.
 

Hell.boy

عضو جدید
بیخیال عشق کیلو چنده تو این دوره زمونه ولی باهاتون موافقم و پیشنهاد میکنم غصه نخورید دوست عزیزممممممممممممممممممممممممممممممم.
نه بابا غصه چی دیدم حرفه قشنگیه گزاشتم وگرنه عشقققققققق کیلوـــــــــــــــــــــی چنده
 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
جملت قشنگه اما عشق واقعی با زمان فراموش نمیشه;)

در کل بیخیال عشق:redface:
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman, times, serif]((عروس ابله رو..))[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]دختر جوانی آبله سختی گرفت. نامزدش به عیادت او رفت. چند ماه بعد، نامزد وی کور شد. [/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]موعد عروسی فرا رسید. مردم می گفتند: چه خوب! عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش هم [/FONT][FONT=times new roman, times, serif]نابینا باشد. 20 سال بعد از ازدواج، زن از دنیا رفت. مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش [/FONT][FONT=times new roman, times, serif]را گشود. همه تعجب کردند.مرد گفت : «من کاری نکردم جز اینکه شرط عشق را به جا آوردم.»[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]شرط عشق چه بود؟![/FONT]
 

aydan

عضو جدید
عشق کشکه.!.:crying2:
از قدیم گفتن گرسنگی نکشیدی عاشقی یادت برره ه ه :D
جوون بچسب به درست:w10::exclaim: :D
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
http://naghmehvareh.blogfa.com/post-15.aspx
می خواستم بگویم
فرای تنم دوستم بدار
فرای آنچه تو را جذب کرد
فرای خنده ها
و چال های گونه ام

می خواستم بگویم
نگاهت را از بلندی مژه هام
به ژرفای نگاهم بکشان
و جای این که در امتداد موهایم
به گودی کمرم برسی
در انحنای قلبی که برایت تپید،
ماندگار شو!

می خواستم بگویم بیشتر بکاو
زنانگی من
خلاصه در خطوط دور چشم
رنگ ناخن ها
و برق لبم نیست
و منع تن،
منع من!

می خواستم بگویم که خوب تر ببین!
می خواستم که بگویم
اما...
یادم
به کم-سویی مردانه ی چشم ها
و سنگینی مردانه ی گوش هات
افتاد
و دیگر
هیچ نگفتم،
جز این که: " به سلامت !
خوش آمدی!"
 

helen1

عضو جدید
می خواستم بگویم
فرای تنم دوستم بدار
فرای آنچه تو را جذب کرد
فرای خنده ها
و چال های گونه ام

می خواستم بگویم
نگاهت را از بلندی مژه هام
به ژرفای نگاهم بکشان
و جای این که در امتداد موهایم
به گودی کمرم برسی
در انحنای قلبی که برایت تپید،
ماندگار شو!

می خواستم بگویم بیشتر بکاو
زنانگی من
خلاصه در خطوط دور چشم
رنگ ناخن ها
و برق لبم نیست
و منع تن،
منع من!

می خواستم بگویم که خوب تر ببین!
می خواستم که بگویم
اما...
یادم
به کم-سویی مردانه ی چشم ها
و سنگینی مردانه ی گوش هات
افتاد
و دیگر
هیچ نگفتم،
جز این که: " به سلامت !
خوش آمدی!"
عالي بود.
 

Similar threads

بالا