صنعتی اصفهان

barg

عضو جدید
کاربر ممتاز
وااااااااااااااااااااااای بازم مثل همیشه عالی بود
چرا نمیشه بیشتر از یه تشکر کرد؟؟؟:w06:
من باید حتما شاعر این اشعار رو ببینم:w11:
نمیدونی شاعرشون کیه و کجاست؟؟:w19:


اینام برای تو :​













دقیقا شاعرشون را نمی دونم کیه..... تا اون جا که یادمه رشته اش ریاضی بوده.... شایدم صنایع :w20: شایدم.... نیدونم... بی خیال.... آقا من امروز امتحان داشتم خراب کردم...!!!!! الان افسردم...:wallbash:
 

*Afash*

عضو جدید
کاربر ممتاز
دقیقا شاعرشون را نمی دونم کیه..... تا اون جا که یادمه رشته اش ریاضی بوده.... شایدم صنایع :w20: شایدم.... نیدونم... بی خیال.... آقا من امروز امتحان داشتم خراب کردم...!!!!! الان افسردم...:wallbash:

هر کی بوده که کارش خیلی درست بوده :w11:

چه امتحانی داشتی؟؟ چرا خراب شد؟؟:cry:

ناراحت نباش:w24:
 
  • Like
واکنش ها: barg

barg

عضو جدید
کاربر ممتاز
ریاضی مهندسی داشتم...


آخه خیلی گلابی بود...این قدر آسووووووووووون بود.....:w19: دیگه بهش فکر نمی کنم مهم نیس......

شما چیکار می کنید..بهتون خوش میذگره؟؟؟ :surprised:
 

*Afash*

عضو جدید
کاربر ممتاز
ریاضی مهندسی داشتم...


آخه خیلی گلابی بود...این قدر آسووووووووووون بود.....:w19: دیگه بهش فکر نمی کنم مهم نیس......

شما چیکار می کنید..بهتون خوش میذگره؟؟؟ :surprised:


ریاضی مهندسی؟؟؟ مگه ترم چندی؟؟
چرا گی من فکر میکردم ترم اولی؟؟؟:w20:

منم بد نیستم، کمکم صدای هواپیمام داره به گوش میرسه، چشم رو هم بذارم برگشتم ایشالله :w16:
 
  • Like
واکنش ها: barg

barg

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه خدا قبول کنه قربه الی الله ترم سه هستم :redface:

جدی فکر می کردی من صفر صفرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :surprised:

یعنی برای ترم دیگه اینجایی؟؟؟
 

*Afash*

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه خدا قبول کنه قربه الی الله ترم سه هستم :redface:

جدی فکر می کردی من صفر صفرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :surprised:

یعنی برای ترم دیگه اینجایی؟؟؟


اگه نیتت خالص باشه خدا قبول میکنه :biggrin:

آخه خودت اون اوایل بهم گفتی که صفری ام!!:w16:

ایشالله ترم دیگه در خدمت دوستان خواهم بود :cool:
 

barg

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه خیرم..... من گفتم صفر آزادم!!!!:razz:

خوش به حال دوستات که ترم دیگه در خدمتشونی ;)

خوب....دیگه لحظه ی سخت رفتنه... من با اجازتون مرخص بشم... این طور که پیداست این تاپیک به طور خصوصی شده برای من... هیشکی دیگه نیست.... :(:(

هوای قامتش دارم ولی چندان که می بینم
سر و برگ هوای من ندارد سرو سیمینم
 
آخرین ویرایش:

*Afash*

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه خیرم..... من گفتم صفر آزادم!!!!:razz:

خوش به حال دوستات که ترم دیگه در خدمتشونی ;)

خوب....دیگه لحظه ی سخت رفتنه... من با اجازتون مرخص بشم... این طور که پیداست این تاپیک به طور خصوصی شده برای من... هیشکی دیگه نیست.... :(:(


ببخشین من فک کردم میگی صفریم!

شما هم جزو دوستای منی :w16: پس خوش به حال شما هم هست :D

هیشکی دیگه نیست؟؟ پس من برگ چغندرم یا خود چغندر؟؟؟:D

شبت بخیر ....

 
  • Like
واکنش ها: barg

barg

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینم ادامش....

.....
همه جا پيدا بود…
همه جا را ديدم.
***
سفر سبز چمن تا کوکو!!!
بارش اشك پس از نمره تك!!!
جنگ آموزش با دانشجو!!!:w13:
جنگ دانشجویان …
سر ته دیگ غذا !!!
جنگ نقلیه با جمعیت منتظران !!!
حمله درس به مخ

حذف يك درس به فرماندهي كامپيوتر !!!
فتح يك ترم به دست ترميم!!!
قتل یک نمره به دست استاد!!! :w04:
قتل يك لبخند در آخر ترم !!!
همه جا پیدا بود…همه جا را ديدم.
***
اهل دانشگاهم اما…
نیستم دانشجو!
کارت من گم شده است!!!
من به مشروط شدن نزدیکم.
آشنا هستم با…سرنوشت همه دانشجویان.
نبضشان را میگیرم.
هذیانهاشان را می شنوم ، می فهمم !!!
من ندیدم هرگز نمره بیست !!!
من ندیدم استاد… نمره اش را بفروشد به کسی!
من ندیدم که کسی…ترم آخر باشد!!!
من در این دانشگاه…چقدر مضطربم!!!:cry:
و پرم از مقیاس…
تا بخواهی فرمول…
تا بخواهی اعداد …
تا بخواهی قانون …
من به يك نمره نا قابل ده خشنودم !!!:w16:
و به ليسانس قناعت دارم!!!!!
***
من نمي خندم اگر دوست من مي افتد… :razz:
من نمي خندم اگر نرخ ژتون را دو برابر بكنند …:razz:
من نمي خندم اگر موي سرم مي ريزد !!!:razz:
من در اين دانشگاه…
در سراشيب كسالت هستم!!! :w05:
خوب مي دانم استاد …
كي كوئيز مي گيرد…
اتوبوس ، کی می آید …
خوب میدانم…
برگه حذف كجاست !!!
***
من نمیدانم …
که چرا میگویند :
” برق یک رشته خوب است و معدن بالعکس !!! “:razz:
کشف معدن چه کم از رشته قدرت دارد؟!!
چشمها را باید شست !:confused:
جور دیگر باید اندیشید !
***
هر کجا هستم باشم …
سوبسید مال من است!!!
تريا ، نقليه ، دانشكده:heart::heart: از آن من است!
چه اهمیت دارد…گاه اگر میروید…خار بی نظمی ها؟
رختها را بکنیم …
پی ورزش برویم …
سوله در یک قدمیست !!!
و نگوییم که افتادن مفهوم بدیست …
و نخوانیم کتابی که در آن فرمول نیست …:w10:
بد نگوییم به استاد اگر نمره تک آوردیم!
و بدانیم اگر حذف نبود…
دست ما در پی چیزی میگشت…
و اگر سلف نبود …
همگي مي مردیم…:w47:
و بدانیم که نقلیه اگر یک روز تعطیل شود …
همگی میمانیم !!!
و نخواهیم مگس …
برود از در تریا بیرون!!!:w46:
و نپرسيم كه در قيمه چرا گوشت نبود… :que:
كار ما نيست شناسايي مسئول غذا !!!
کار ما شاید این است که در حسرت یک صندلی خالی…
پیوسته شناور باشیم !!!:w11:
كار ما نيست شناسايي بي نظمي ها …
كار ما شايد اينست كه در مركز پانچ…
پي اصلاح ERROR ها بد ويم !!!!!


---------
مهندس افشیییین.... کی گفت شما برگ چغندرید؟؟:surprised:
شما گل این تاپیکید....ولی من حوصلم سر میره غیر من کسی اینجا چیزی نمی نویسه:w04:
 

*Afash*

عضو جدید
کاربر ممتاز
بازم مثل قبلیها قشنگ بود ... ;) ;)

دست تو و شاعرش با هم خیلی مرسی!! :D

ببخشین که من از این شعرها ندارم که بذارم ...:w05: ولی شما ادامه بده بی زحمت :w11:
 
  • Like
واکنش ها: barg

barg

عضو جدید
کاربر ممتاز
در آشپزخانه!!!!

در آشپزخانه!!!!

تشتهایی چه فراخ !!!
دیگهایی چه عمیق !!!
از در سلف چه بوی علفی می آید !!!
من در این دیگ غذا …
پی چیزی می گشتم …
پی یک ذره برنج !
پی گوشتی ، لوبیایی ، لپه ای …
تا مگر با دل خوش …
پول ژیتون بدهم !
سر میزی ماندم …
صندلی آوردم ….
ونشستم …
سینی بر میز !
من چه رویی دارم !!!
و چه اندازه تنم میخارد !!!
نکند مسئولی …
سر رسد از در سلف …
چه کسی شعر مرا می خواند؟
هیچ …
همه دانشجویند …
درد را میدانند !!!
آشپز می داند …
که چه در دیگ غذاست !!!!
دیگها خالی نیست ..
آب زیپو هست ، زیپ هست ، زالو هست !!!!
و به خود پیچیدن از دلدرد !
آری … آری ….تا سگی باقیست …
زندگی باید کرد !!!!!
در دلم چیزی هست …
مثل یک تکه چرم !!!!
قد یک همبرگر !!!
و چنان بی تابم …
که دلم می خواهد ….
بدوم تا سر بال !
بروم دست به آب !!!!!!
آمبولانسی اینجاست ..
که مرا میخواند !:confused:
 

*Afash*

عضو جدید
کاربر ممتاز
احسنننننننننننننننننننت... :gol:

خیلی خوب بود... ;) ;) ;) ;)

اون قسمتِ : تا سگی باقیست …زندگی باید کرد !!!!! خیلی باحال بود...:w15:

سلف رو هم که دیگه بذار و برو :D
 
  • Like
واکنش ها: barg

arefe.av

عضو جدید


اين هم يه شعر ديگه تقديم به صنعتي هاي عزيز

جانا بيا بشنو فغان در صنعتي در اصفهان
بشنو ز درد بيدلان در صنعتي در اصفهان
از درس و از استادها هرسو بود فريادها
ويران شده بنيادها در صنعتي در اصفهان

رو امتحانها را ببين پرواز جانها را ببين
بي خان و مانها را ببين در صنعتي در اصفهان
مشروطها آواره ها بدبختها بيچاره ها
اخراجها بيکاره ها در صنعتي در اصفهان
مشروطم و بس مبتلا گويم ترا شرح بلا
بنگر به دشت کربلا در صنعتي در اصفهان
سرحال و شادان آمدم از شهر تهران آمدم
خوشحال و خندان آمدم در صنعتي در اصفهان
مشروط وگريان گشته ام بدبخت و نالان گشته ام
بي حال وبي جان گشته ام در صنعتي در اصفهان
آن پهلوانيها چه شد آن قهرمانيها چه شد
آه آن جوانيها چه شد در صنعتي در اصفهان
کو آن جواني آن جهش؟ کو آن نود سانت پرش
بنگر که گشتم دودکش در صنعتي در اصفهان
بنگر به چه زاري شدم انبار بيماري شدم
از غصه سيگاري شدم در صنعتي در اصفهان
اسپک کجا پاسور کو تا سينه روي تور کو
آن قدرت و آن زور کو در صنعتي در اصفهان
اينک بجز ضلع و وتر اصلا نميدانم دگر
دانم شوم زينهم بتر در صنعتي در اصفهان
ورزش فراموشم شده اين قصه در گوشم شده
کز سر بدر هوشم شده در صنعتي در اصفهان
آموزش دانشکده بر جان من آتش زده
برپا شده آتشکده در صنعتي در اصفهان
از دست آموزش چيان هردم مثال عاشقان
آهت رود تا آسمان در صنعتي در اصفهان
آموزشي خوارت کند از غصه بيمارت کند
صد عشوه در کارت کند در صنعتي در اصفهان
از موشک صداميان هرگز نباشد باکمان
وحشت بود از امتحان در صنعتي در اصفهان
از نقليه صدها فغان دارد دل پير و جوان
راننده ها شير ژيان در صنعتي در اصفهان
راننده دشنامت کند در جمع بدنامت کند
صد زهر در کامت کند در صنعتي در اصفهان
چشمان خود را کج کند ابروي خود معوج کند
پيوسته با تو لج کند در صنعتي در اصفهان
وقتي سوارت ميکند صد طعنه بارت ميکند
با طعنه خوارت ميکند در صنعتي در اصفهان
گويد ترا اي بي پدرباشد مگر گوش تو کر
در را ببند آهسته تر در صنعتي در اصفهان
سرويس اگر پيدا شود برگرد آن غوغا شود
هنگامه اي برپا شود در صنعتي در اصفهان
اين ميپرد از پنجره آن در ميان گردد يله
حقا که گردد ولوله در صنعتي در اصفهان
اين مي پرد برروي آن آن يک کند داد و فغان
گويي شده آخرزمان در صنعتي در اصفهان
بيچاره خيل خواهران از ترس اين غوغا گران
لرزند چون برگ خزان در صنعتي در اصفهان
چون پر شود سرويس شب از صد نفر در هر وجب
جان از فشار آيد به لب در صنعتي در اصفهان
چون ساندويچ پيچي بهم اما ندارد درد و غم
زيرا بود سرويس کم در صنعتي در اصفهان
 

arefe.av

عضو جدید

اين هم يه شعر ديگه از دانشگاه

جانا بيا بشنو فغان در صنعتي در اصفهان
بشنو ز درد بيدلان در صنعتي در اصفهان
از درس و از استادها هرسو بود فريادها
ويران شده بنيادها در صنعتي در اصفهان

رو امتحانها را ببين پرواز جانها را ببين
بي خان و مانها را ببين در صنعتي در اصفهان
مشروطها آواره ها بدبختها بيچاره ها
اخراجها بيکاره ها در صنعتي در اصفهان
مشروطم و بس مبتلا گويم ترا شرح بلا
بنگر به دشت کربلا در صنعتي در اصفهان
سرحال و شادان آمدم از شهر تهران آمدم
خوشحال و خندان آمدم در صنعتي در اصفهان
مشروط وگريان گشته ام بدبخت و نالان گشته ام
بي حال وبي جان گشته ام در صنعتي در اصفهان
آن پهلوانيها چه شد آن قهرمانيها چه شد
آه آن جوانيها چه شد در صنعتي در اصفهان
کو آن جواني آن جهش؟ کو آن نود سانت پرش
بنگر که گشتم دودکش در صنعتي در اصفهان
بنگر به چه زاري شدم انبار بيماري شدم
از غصه سيگاري شدم در صنعتي در اصفهان
اسپک کجا پاسور کو تا سينه روي تور کو
آن قدرت و آن زور کو در صنعتي در اصفهان
اينک بجز ضلع و وتر اصلا نميدانم دگر
دانم شوم زينهم بتر در صنعتي در اصفهان
ورزش فراموشم شده اين قصه در گوشم شده
کز سر بدر هوشم شده در صنعتي در اصفهان
آموزش دانشکده بر جان من آتش زده
برپا شده آتشکده در صنعتي در اصفهان
از دست آموزش چيان هردم مثال عاشقان
آهت رود تا آسمان در صنعتي در اصفهان
آموزشي خوارت کند از غصه بيمارت کند
صد عشوه در کارت کند در صنعتي در اصفهان
از موشک صداميان هرگز نباشد باکمان
وحشت بود از امتحان در صنعتي در اصفهان
از نقليه صدها فغان دارد دل پير و جوان
راننده ها شير ژيان در صنعتي در اصفهان
راننده دشنامت کند در جمع بدنامت کند
صد زهر در کامت کند در صنعتي در اصفهان
چشمان خود را کج کند ابروي خود معوج کند
پيوسته با تو لج کند در صنعتي در اصفهان
وقتي سوارت ميکند صد طعنه بارت ميکند
با طعنه خوارت ميکند در صنعتي در اصفهان
گويد ترا اي بي پدرباشد مگر گوش تو کر
در را ببند آهسته تر در صنعتي در اصفهان
سرويس اگر پيدا شود برگرد آن غوغا شود
هنگامه اي برپا شود در صنعتي در اصفهان
اين ميپرد از پنجره آن در ميان گردد يله
حقا که گردد ولوله در صنعتي در اصفهان
اين مي پرد برروي آن آن يک کند داد و فغان
گويي شده آخرزمان در صنعتي در اصفهان
بيچاره خيل خواهران از ترس اين غوغا گران
لرزند چون برگ خزان در صنعتي در اصفهان
چون پر شود سرويس شب از صد نفر در هر وجب
جان از فشار آيد به لب در صنعتي در اصفهان
چون ساندويچ پيچي بهم اما ندارد درد و غم
زيرا بود سرويس کم در صنعتي در اصفهان
 

*Afash*

عضو جدید
کاربر ممتاز

اين هم يه شعر ديگه از دانشگاه

جانا بيا بشنو فغان در صنعتي در اصفهان
بشنو ز درد بيدلان در صنعتي در اصفهان
از درس و از استادها هرسو بود فريادها
ويران شده بنيادها در صنعتي در اصفهان

رو امتحانها را ببين پرواز جانها را ببين
بي خان و مانها را ببين در صنعتي در اصفهان
مشروطها آواره ها بدبختها بيچاره ها
اخراجها بيکاره ها در صنعتي در اصفهان
مشروطم و بس مبتلا گويم ترا شرح بلا
بنگر به دشت کربلا در صنعتي در اصفهان
سرحال و شادان آمدم از شهر تهران آمدم
خوشحال و خندان آمدم در صنعتي در اصفهان
مشروط وگريان گشته ام بدبخت و نالان گشته ام
بي حال وبي جان گشته ام در صنعتي در اصفهان
آن پهلوانيها چه شد آن قهرمانيها چه شد
آه آن جوانيها چه شد در صنعتي در اصفهان
کو آن جواني آن جهش؟ کو آن نود سانت پرش
بنگر که گشتم دودکش در صنعتي در اصفهان
بنگر به چه زاري شدم انبار بيماري شدم
از غصه سيگاري شدم در صنعتي در اصفهان
اسپک کجا پاسور کو تا سينه روي تور کو
آن قدرت و آن زور کو در صنعتي در اصفهان
اينک بجز ضلع و وتر اصلا نميدانم دگر
دانم شوم زينهم بتر در صنعتي در اصفهان
ورزش فراموشم شده اين قصه در گوشم شده
کز سر بدر هوشم شده در صنعتي در اصفهان
آموزش دانشکده بر جان من آتش زده
برپا شده آتشکده در صنعتي در اصفهان
از دست آموزش چيان هردم مثال عاشقان
آهت رود تا آسمان در صنعتي در اصفهان
آموزشي خوارت کند از غصه بيمارت کند
صد عشوه در کارت کند در صنعتي در اصفهان
از موشک صداميان هرگز نباشد باکمان
وحشت بود از امتحان در صنعتي در اصفهان
از نقليه صدها فغان دارد دل پير و جوان
راننده ها شير ژيان در صنعتي در اصفهان
راننده دشنامت کند در جمع بدنامت کند
صد زهر در کامت کند در صنعتي در اصفهان
چشمان خود را کج کند ابروي خود معوج کند
پيوسته با تو لج کند در صنعتي در اصفهان
وقتي سوارت ميکند صد طعنه بارت ميکند
با طعنه خوارت ميکند در صنعتي در اصفهان
گويد ترا اي بي پدرباشد مگر گوش تو کر
در را ببند آهسته تر در صنعتي در اصفهان
سرويس اگر پيدا شود برگرد آن غوغا شود
هنگامه اي برپا شود در صنعتي در اصفهان
اين ميپرد از پنجره آن در ميان گردد يله
حقا که گردد ولوله در صنعتي در اصفهان
اين مي پرد برروي آن آن يک کند داد و فغان
گويي شده آخرزمان در صنعتي در اصفهان
بيچاره خيل خواهران از ترس اين غوغا گران
لرزند چون برگ خزان در صنعتي در اصفهان
چون پر شود سرويس شب از صد نفر در هر وجب
جان از فشار آيد به لب در صنعتي در اصفهان
چون ساندويچ پيچي بهم اما ندارد درد و غم
زيرا بود سرويس کم در صنعتي در اصفهان


:w15::w15::w15::w15:

خیلیییییییییییییی قشنگ بود... :w27::w27::w27:

اینقدر خندیدم که نمیتونم حرف بزنم:surprised:

این شعر مال خودتونه یا از کس دیگه ایه؟؟

دستتون درد نکنه، خیلی خندیدم....:w15::w15::w15:
 
  • Like
واکنش ها: barg

arefe.av

عضو جدید
:w15::w15::w15::w15:

خیلیییییییییییییی قشنگ بود... :w27::w27::w27:

اینقدر خندیدم که نمیتونم حرف بزنم:surprised:

این شعر مال خودتونه یا از کس دیگه ایه؟؟

دستتون درد نکنه، خیلی خندیدم....:w15::w15::w15:

خواهش مي كنم . مي تونيد براي خواندن اشعار بيشتر به سايت زير يه سر بزنيد
http://qlad.wordpress.com/
 

***zahra***

عضو جدید
صنعتی من زلف و مویی داشتم/پیش یاران ابرویی داشتم
میزدم فرق وسط گهگاه رپ/می شدم پشت تریبونهای گپ
از چه رو کردی سرم را طاس طاس/ای دریغ افتادم ازاند کلاس
اندر اینجا بنده از روز ازل/بوده ام چون حاج زنبورعسل
چونکه استادم مرا بیچاره کرد/درپی10روزها اواره کرد
سازهایش بنده را رقصانده است/بانوک خودکار خود ترسانده است
برگه تکلیف چون پر میکنم/چهره وی را تصور میکنم
دلخوشم تکلیف دارد درصدی/لیک زیرش مینویسد کپ زدی
نمره تک دادنش اسان بود/قیمت افتادنش ارزان بود
هرچه وی افتادگانش بیشتر/میرود بالا کلاسش بیشتر
مانده ام تا با کدامین ساز وی/رقص برگیرم شوم دمساز وی
روزهای امتحان با سوز و اه/می شود تالارها چون قتلگاه
امتحان سخت است و گریان میشوم/در جوابش گیج و حیران میشوم
عاقبت هم چهره پر غم میکنم/جامه را صد پاره بر تن میکنم
از عرق دورم چو خندق میشود/زیر پایم صندلی لق میشود
می جوم ناخن به دندانهای خویش/از تفکر میکنم دستی به ریش
عاقبت هم وقت میگردد تمام/ای خوشا انصاف ان سردار شام
بر سرم استاد می اید فرود/وقت میخواهم ز وی اما چه سود
گوش انان اندکی سنگین بود/راه و رسم ممتحن ها این بود
عاقبت هم نمره ها را پشت در/هرکه بیند میشود یکجا دمر
لاجرم در پشت در غش میکنیم/خاطر وی را مشوش میکنیم
التماسش میکنیم استاد ما/لااقل بر منحنی کن نمره ها
لیکن او بی اعتنایی میکند/بهرمان ماتم سرایی میکند
عاقبت اشوب و بلوا میشود/خودکشی اهسته برپا میشود
اندر اینجا خودکشی بیداد کرد/هرکدامش صنعتی را یاد کرد
این یکی با قرص و ان با مرگ موش/میکند جامی ز مرگ موش نوش
دیگری از پشت بام اید فرود/نمره گوید از کجا اید فرود
گر که من عاشق نبودم سوی یار/کشته بودم خویش را70بار
شکوه بسیار است از استادها/بهتر ان است که زنم فریادها
ای مردم من در اینجا مرده ام/چون فریب صنعتی را خورده ام
ای که در کنکور همت میکنی/انتخاب رشته دقت میکنی
جان من هرگز میا در صنعتی/پوستت را میکند این لعنتی
بهر مدرک میشوی اخر هلاک/پوزه ات را سفت می مالد به خاک
صنعتیون وصفشان اینگونه است/قصه شیرین مار و پونه است
شعر:محمدرضا اقاشاهی-ریاضی77
 

farshidmtl

عضو جدید
خوب منم اولین پستم رو اینجا میدم.:)

شماره جدید س ک سکه امروز اومده برید بخرید
سرمقاله باحالی داره (در مورد منتظری)

اینم وبلاگش البته هنوز سرمقاله شماره جدید رو نذاشته.
 

آینده

عضو جدید
به نام خدا
باسلام
واقعا یکی از آرزوهام قبولی در دانشگاه صنعتی اصفهان بود
قدر دانشگاهتونو بدونید
:gol:بدرود
سلام من خیلی تصادفی نظرتون رو خوندم و برام خیلی جالب بود چرا اینقدر از دانشگاه ما خوشتون میاد؟ راستش من که اینقدر اذیت شدم که فکر کنم تا آخر عمرم قید اصفهان رفتنم بزنم:que:
 

*Afash*

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام من خیلی تصادفی نظرتون رو خوندم و برام خیلی جالب بود چرا اینقدر از دانشگاه ما خوشتون میاد؟ راستش من که اینقدر اذیت شدم که فکر کنم تا آخر عمرم قید اصفهان رفتنم بزنم:que:

چرا؟؟؟
شهر به این قشنگی
دلتم بخواد :w11:

همه آرزوشونه بیان اصفهان :w02:
حالا شما که قسمتت شده اینجوری ناشکری نکن :w02::biggrin:

شوخی کردم
بله، خداییش پدرمون رو این دانشگاه در آورده :cry::crying2:
 

morteza.dmh

عضو جدید
سلام به همه... یکی گفت من بیام اینجا خودمو معرفی کنم...من مرتضی معدنی 87یم.... همین... آها راستی از آشنایی با شما هم خوشبختم و برای همتون آرزوی موفقیت دارم.
 
  • Like
واکنش ها: barg

*Afash*

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر شما فقط پدرمون را در آورده؟؟؟؟؟

من این ترم مشروط نشم خیلی شاهکار کردم:crying2::crying2:به جان خودم...

راست میگی ... خیلی اذیت میکنن :cry: :cry: :crying2::crying2:

سلام به همه... یکی گفت من بیام اینجا خودمو معرفی کنم...من مرتضی معدنی 87یم.... همین... آها راستی از آشنایی با شما هم خوشبختم و برای همتون آرزوی موفقیت دارم.


سلام دوست عزیز
منم خوشبختم از آشنایی باهات ;):gol::gol:
 
بالا