صادق چوبك از پيشگامان داستان نويسي مدرن ايران

كندو

عضو جدید
کاربر ممتاز
صادق چوبک زاده تیرماه ۱۲۹۵ در بوشهر نویسنده ایرانی است.
وی به همراه صادق هدایت از پیشگامان داستان نویسی مدرن ایران است. از آثار مشهور وی می‌توان از مجموعه داستان انتری که لوطی اش مرده بود و رمانهای سنگ صبور و تنگسیر نام برد.
از روی رمان تنگسیر فیلمی به همین نام با بازی بهروز وثوقی ساخته شده‌است.
اکثر داستان‌های وی حکایت تیره روزی مردمی است که اسیر خرافه و نادانی و پایبند به مذهب خویش هستند. چوبک با توجه به خشونت رفتاری ای که در طبقات فرودست دیده می‌شد سراغ شخصیت‌ها و ماجراهایی رفت که هرکدام بخشی از این رفتار را بازتاب می‌دادند و به شدّت ره به تاریکی می‌بردند. او یک رئالیست تمام عیار بود که با منعکس کردن چرک‌ها و زخم‌های طبقه رها شده فرودست نه در جستجوی درمان آنها بود و نه تلاش داشت پیشوای فکری نسلی شود که تاب این همه زشتی را نداشت. به همین دلیل چهره کریه و ناخوشایندی که از انسان بی چیز، گرسنه و فاقد رویا ارائه می‌دهد، نه تنها مبنای آرمان گرایانه ندارد بلکه نوعی رابطه دیالکتیکی است بین جنبه‌های مختلف خشونت. او در اکثر داستانهای کوتاهش و رمان سنگ صبور رکود و جمود زیستی ای را به تصویر کشید که اجازه خلق باورهای بزرگ و فکرهای مترقی را نمی‌دهد. از این منظر طبقهٔ فرودست هرچند به عنوان مظلوم اما به شکل گناهکار ترسیم می‌شود که هرچه بیشتر در گل و لای فرو می‌رود.[SUP][۱][/SUP]
جسد وی به درخواست او بعد از مرگ سوزانده شد.
 

كندو

عضو جدید
کاربر ممتاز
مروري كوتاه بر زندگي و آثار صادق چوبك

مروري كوتاه بر زندگي و آثار صادق چوبك

زندگی و آثار:
صادق چوبک، فرزند آقا محمد اسماعیل (بازرگان) و رقیه سلطان در 12 تیرماه سال 1295 ه.ش در بوشهر متولد شد. تا مقطع سوم ابتدایی در مدرسه ی «سعادت» بوشهر درس خواند. در سال 1303 به بیماری مالاریا مبتلا شد و برای معالجه به شیراز نقل مکان کرد. در شیراز در مدرسه‌های «شفاییه»، «باقریه»، «سلطانیه» و «حیات» تحصیل کرد. نخستین مقاله‌ی چوبک در سال 1310 در روزنامه‌ی محلی «بیان حقیقت» منتشر شد. در سال 1313 موفق به اخذ گواهی‌نامه‌ی سیکل گشت. در سال 1314 در کالج امریکایی تهران به ادامه تحصیل پرداخت. با قدسی خانم (همسرش) و مسعود فرزاد و پرویز ناتل خانلری آشنا شد. در سال 1315 با صادق هدایت آشنا شد. در سال 1316 موفق به اخذ دیپلم از کالج امرکایی تهران گشت. با قدسی خانم ازدواج کرد. در وزارت فرهنگ استخدام شد و آغاز به کار تحصیل کرد. پس از مدتی برای خدمت سربازی احضار شد. در سال دوم خدمت سربازی به خاطر تسلط بر زبان انگلیسی به عنوان مترجم، خدمت‌اش در ستاد ارتش به پایان رسید. در سال 1319 در وزارت دارایی به عنوان تحویل‌دار استخدام شد. با ورود مستشاران امریکایی، به آن هیأت منتقل شد و به عنوان مترجم آغاز به کار کرد. در سال 1320 به همراه هدایت به مازندران سفر کرد. در سال 1324 نخستین کتاب او با نام «خیمه‌شب‌بازی» که شامل 11 داستان کوتاه بود منتشر شد: «بزرگ علوی پس از خواندن داستان‌هایم مرا تشویق به چاپ آن‌ها کرد و گفت یا به ایرج اسکندری نشان بده و یا به خامه‌ای.» چوبک در این مجموعه، داستان «اسائه‌ی ادب» را به صادق هدایت و داستان «بعد از ظهر پاییزی» را به مسعود فرزاد هدیه کرد. علیرغم محبوبیت بسیار، این کتاب به خاطر داستان «اسائه‌ی ادب» تا 10 سال بعد اجازه‌ی تجدید چاپ نیافت. لازم به ذکر است که چوبک مجموعه‌ی نخست خود را با هزینه‌ی شخصی (1000 تومان قرض کرده بود) و در تیراژ 1000 نسخه منتشر کرد. (گویا تا بوده همین بوده و تا هست...) در سال 1326 به پیشنهاد الول ساتن –شرق‌شناس معروف- در روابط عمومی سفارت انگلیس به عنوان مترجم استخدام شد. در سال 1328 دومین مجموعه‌ی داستان او با نام «انتری که لوطی‌اش مرده بود» شامل 3 داستان و یک نمایش‌نامه منتشر شد. چوبک در همین سال در شرکت نفت ایران و انگلیس به عنوان مترجم استخدام شد. در سال 1329 چاپ دوم خیمه‌شب‌بازی منتظر شد. در این چاپ، اسائه‌ی ادب حذف و به‌جای آن داستان «آه انسان» در مجموعه گنجانده شده بود. یکی از داستان‌های او به انگلیسی برگردان شد. چوبک در این سال‌ها همکاری با مجله‌های ادبی را آغاز کرد. برای شرکت در سمینار دانشگاه هاروارد به امریکا سفر کرد. همچنین به دعوت کانون نویسندگان شوروی به مسکو، سمرقند، بخارا و تاجیکستان سفر کرد. کتاب «پینوکیو» اثر «کارلو کولودی» را به فارسی و با عنوان «آدمک چوبی» برگردان کرد. چند سال بعد او کتاب «آلیس در سرزمین عجایب» لوییس کارول را نیز در حوزه‌ی ادبیات کودک به پارسی برگرداند. در سال 1336 داستان انتری که لوطی‌اش مرده بود توسط پیتر آیوری به انگلیسی برگردانده شد و در شماره‌ی 11 مجله‌ی «دنیای جدید نویسندگی» منتشر گشت. در سال 1338 شعر «غراب» ادگار آلن ‌پو را ترجمه و در نشریه‌ی «کاوش» چاپ کرد. در سال 1341 ابراهیم گلستان تهیه‌ی فیلم «دریا» را بر اساس داستان «چرا دریا طوفانی شده بود» از مجموعه‌ی انتری که... و با شرکت فروغ فرخزاد آغاز کرد، اما این فیلم به دلایلی ناتمام ماند. در سال 1342 رمان «تنگسیر» را که به همسرش قدسی خانم تقدیم شده بود منتشر کرد. این رمان به زبان‌های مختلفی ترجمه شد. در سال 1343 مجموعه‌ی «روز اول قبر» را که شامل 9 داستان کوتاه و یک نمایش‌نامه (که تقدیمی به پسرش روزبه) بود منتشر کرد. در سال 1344 مجموعه‌ی «چراغ آخر» را که شامل 8 داستان کوتاه و یک شعر بود چاپ کرد. در سال 1345 رمان «سنگ صبور» را که به زادگاه‌اش –بوشهر- تقدیم کرده بود، منتشر کرد. این کتاب بیشتر به مجموعه داستان‌های به هم پیوسته‌ای شباهت دارد که در قالب نامه‌نگاری و مونولوگ نوشته شده است و ساختمان اثر انسجام یک‌پارچگی رمان را ندارد. در سال 1346 صدرالدین الهی با پرویز ناتل خانلری درباره‌ی صادق چوبک مصاحبه‌ای انجام داد که منتشر شد. در سال 1348 نوشته‌ای با عنوان «درازنای 3 شب پرگو» از نصرت رحمانی درباره‌ی صادق چوبک در روزنامه‌ی «آیندگان» منتشر شد. در سال 1349 در دانشگاه یوتا به عنوان استاد میهمان تدریس کرد. در سال 1351 در آلما آتای قزاقستان شوروی در کنفرانس نویسندگان آسیایی و آفریقایی شرکت کرد. برگزیده آثار او در مسکو توسط زویا عثمانوا و جهان‌گیر دری زیر نظر پروفسور کمیساروف به زبان روسی چاپ شد. در روزنامه‌ی اطلاعات صفحه‌ای با عنوان «ویژه‌ی صادق چوبک» منتشر گشت. در سال 1353 فیلم «تنگسیر» (بر اساس رمان چوبک) به کارگردانی امیر نادری روی پرده رفت. داستان «موسیو الیاس» توسط پروفسور ویلیام هانوی (استاد زبان فارسی دانشگاه پنسیلوانیا) به انگلیسی برگردانده شد. چوبک در این سال خود را بازنشسته می‌کند و پس از مدتی راهی انگلستان و سپس امریکا می‌شود. در همین ساا پدر او در لندن فوت کرد. در سال 1355 داستان‌های «نفتی» و آه انسان به انگلیسی ترجمه و در شماره‌ی 20 مجله‌ی ادبیات شرق و غرب با مقدمه‌ای از مایکل هوفمان منتشر شد. در سال 1358 رمان سنگ صبور توسط محمدرضا قانون‌پرور به انگلیسی برگردانده شد. این ترجمه در سال 1368 از سوی انتشارات مزدا در کالیفرنیا انتشار یافت. در سال 1359 روز اول قبر توسط مینو ساوت گیت به انگلیسی برگردان شد. در سال 1361 برگزیده‌ی آثار او با مقدمه‌ای از باگلی ترجمه شد. بزرگ‌داشت چوبک در 19 فروردین توسط بنیاد «پر» ئ مرکز مطالعاتی دانشگاه برکلی کالیفرنیا برگزار شد. در این دوران چوبک بینایی‌اش را از دست می‌دهد و تنها یک هشتم از قوه‌ی بصره برای او باقی می‌ماند. از این‌رو همسرش جای او می‌خواند و می‌نویسد و گاهی هم چوبک از کتاب‌خانه‌ی کنگره نوارهای ویژه‌ی نابینایان را به امانت می‌گیرد و گوش می‌دهد: «هنوز باور نمی‌کنم که نمی‌بینم. هرروز صبح که از خواب بلند می‌شوم، فکر می‌کنم که بینایی‌ام را بازیافته‌ام.» در سال 1370 ترجمه‌ی کتاب «مه‌پاره» توسط چوبک در انتشارات نیلوفر تهران منتشر شد. ترجمه از سانسکریت به انگلیسی این کتاب توسط و.بین و از انگلیسی به فارسی آن توسط صادق چوبک انجام شده بود. مه‌پاره شانزدهمین بخش از نسخه‌ی کهن مفصل سانسکریتی است که به‌نام «جوهر اقیانوس زمان» معروف است. این کتاب شامل مجموعه‌ی به هم پیوسته‌ی 20 داستان عاشقانه‌ی هندی‌ست و طرح آن به سبک و سیاق داستان‌های «هزار و یک شب» شکل گرفته. در سال 1371 نشستی در کنفرانس مطالعات خاور میانه (میسا) در شهر پورتلند به داستان‌نویسی چوبک اختصاص یافت. در سال 1372 ویژه‌نامه‌ی صادق چوبک به همت صدرالدین الهی در مجله‌ی ایران‌شاهی (بنیاد کیهان) منتظر شد. منیرو روانی پور با او دیدار کرد. در سال 1373 ویژه‌نامه‌ی صادق چوبک توسط دفتر هنر نیوجرسی چاپ شد. 6 صفحه از دفتر خاطرات چوبک با عنوان «دیروز» و قطعه داستان شعرگونه‌ی «مبادا» در همین دفتر منتشر شد. در سال 1377 مه‌پاره تجدید چاپ گشت. و سرانجام در روز جمعه، 12 ژوئیه‌ی 1988 صادق چوبک در امریکا و در سن 82 سالگی درگذشت. جسد چوبک به درخواست خودش سوزانده شد. کاری که مرگ فرصت انجام آن را به چوبک نداد، ترجمه‌ی رمان «شوکونتلا» بود.
 

كندو

عضو جدید
کاربر ممتاز
چوبك و هدايت

چوبك و هدايت

بسیاری معتقدند صادق چوبک تحت تأثیر هدایت بوده و از او تقلید می‌کرده است. چوبک می‌گوید که در اوایل کارش داستان‌هایش را می‌برده و به هدایت می‌داده تا او آن‌ها را بخواند و در مورد آن‌ها نظر بدهد. اما کاملن واضح است که چوبک پس از مدتی مستقل می‌شود و وقتی خوب نگاه می‌کنیم درمی‌یابیم در نیمه‌ی دوم نویسندگی چوبک، آثار این 2 با هم تفاوت‌هایی بسیار دارند. چوبک زیر نفوذ هدایت بوده است اما از او پیروی نمی‌کند. ولی به هر حال این دو نفر مراودت، ارتباط و رقابت بسیاری با هم داشته‌اند: «هدایت در یک روز زمستان 1324 در کافه‌ی فردوسی به من گفت: «چوبک به جنگت رفته‌ام.» نفهمیدم مقصودش چیست. شب که داشتیم می‌رفتیم کافه‌ی ماسکوت، باز گفت: «پیام نوین را بگیر، ببین چطور به جنگ "بعد از ظهر آخر پاییز"ت رفته‌ام.» مجله را گرفتم، دیدم هدایت داستان "فردا" را براساس گرته‌ی تکنیکی بعد از ظهر آخر پاییز نوشته است. داستان بعد از ظهر آخر پاییز قدم اولی از نوع داستان‌های واقعی بود که راوی از درون خود حکایات و حوادث بیرون را می‌دید و نقل می‌کرد. هدایت در فردای خود کارگر چاپخانه را به همین صورت در آورده بود... داستان فردا داستان ضعیفی از هدایت است.»نکاتی در مورد چوبک و هدایت (برگرفته از کلاس‌های داستان‌نویسی آقای جواد جزینی):- هدایت و چوبک هستند که برای نخستین بار اشتیاق به نوشتن از زندگی ولگردها و لوطی‌ها و فاحشه‌ها را ایجاد می‌کنند و به این مقوله می‌پردازند.- چوبک فشردگی و ایجاز بیشتری در زبان نسبت به هدایت دارد.- استفاده‌ی نوعی روان‌شناسی حیوانی هم در کارهای چوبک و هم در کارهای هدایت به چشم می‌خورد.- هدایت در داستان فردا می‌گوید: «زندگی دالان دراز یخ زده‌ای‌ست.» آدم‌های داستان‌های چوبک بیشتر از همین مقوله‌اند.- نمایش‌نامه‌ی 100 صفحه‌ای آخر کتاب سنگ صبور دقیقن تقلیدگونه‌ای از افسانه‌ی آفرینش هدایت است.- استفاده از فرهنگ غنی توده‌ی مردم در کارهای هدایت و چوبک.- در خیمه‌شب‌بازی و انتری که لوطی‌اش مرده بود، عبور قاطع و تردید‌ناپذیر از خط داستان‌های کوتاه هدایت به چشم می‌خورد.- هدایت بیشتر خودش را روایت می‌کند اما چوبک در واقع آدم‌های داستان‌اش هستند که روایت می‌شوند و شخصیت خود نویسنده در لایه‌های زیرین اثر پنهان شده است.- چوبک قدرت فاصله‌گذاری بین آثارش را داشته اما هدایت این‌گونه نبوده است.- هر2، هم درد را به خوبی در داستان‌های‌شان می‌آوردند و هم زیبایی را.- عمدتن کارهای مدرن هدایت در اوایل نویسندگی‌اش نوشته می‌شود و داستان‌های مدرن چوبک در اواخر نویسندگی‌اش.- بیشتر آثار این 2 نویسنده با صحنه آغاز می‌شود.صادق چوبک (برداشت از سایت خبری-هنری هفتان): هدایت به نظر من یک انسان کامل بود، در همه چیز، در انسان‌دوستی، در جوانمردی، در وطن‌پرستی و بی‌طرفی، انسانی بی‌نظیر بود.اما... اگر منظورتان درباره‌ی آثار اوست باید اعتراف کنم که هدایت در نویسندگی از آن دست که بتوان آثار او را نقد کرد... و اگر منظور نظرتان آگاهی هدایت از زبان خارجی و اطلاع کافی از کار نویسندگانِ خارجی همدوره‌اش می‌باشد، در این باره هرکس هر چه لاف زده است بی‌هوده و گزاف است. صادق آنقدر از خودش جوهر داشت که همیشه گوشه‌ای از دامن سخاوت او بدست دیگران بود.. همة نویسندگان یک عصر تحت تاثیر زبان خویش می‌باشند چنان که اغلب نویسندگان آمریکا از تاثیرات جنگ ویتنام خارج نیستند.او عهد و میثاقی جاودان با مردمش با حیوانات رنج دیده داشت، او اگر می‌دید که به یک اسب درشکه ظلم می‌شود به تظلم برمی‌خاست او وظیفه و رسالت را در شعارهای کلیشه‌ای نمی‌دانست... هنگامی که حاج‌آقا را نوشت من به او گفتم: «هدایت از چاپ این اثر صرفنظر کن!» اما هدایت گفت: «فکر نکنی این نوشته رضایت خاطر به من می‌دهد، نه! می‌دانم خود را فریب دادن است اما بذار این تف آخر را هم انداخته باشم.»او یکی از پیشرفته‌ترین و آگاه‌ترین انسان‌های قرن ما بود، می‌گفت: «همیشه نویسنده تنها بیان کننده‌ی دردهای روان‌فرسای درون خویش، که بی‌شک درد آن‌ها هم وجه مشترکی با انسان‌های دردمند دیگر دارد، نیست. باید آگاه بود در کجا هستیم.» برخلاف منافع و طبقه‌ی خویش ایستادن ذاتی او بود، هدایت از فرزانه مردانی بود که در این خاک نظیرشان را نمی‌توان یافت.
 

كندو

عضو جدید
کاربر ممتاز
رئاليسم سياه

رئاليسم سياه

عده‌ای از منتقدان، چوبک را نویسنده‌ای ناتورال می‌نامند. عده‌ای نیز معتقدند چوبک نویسنده‌ای ناتورال نیست و کسانی که به او مُهر ناتورالیست می‌زنند سعی در نسبت دادن نقاط ضعف نویسندگان ناتورالیست غربی به آثار چوبک دارند تا از این راه بتوانند کانالی برای کوبیدن آثار او ایجاد کنند. رضا براهنی در کتاب «قصه‌نویسی» می‌نویسد: «نوشته‌های چوبک یک ناتورال نیست. علیرقم این که آثار او ظاهر ناتورال دارند اگر شکافته شوند به یک سری اصول و قواعد اقتصادی و اجتماعی می‌رسیم که بیشتر در مبحث رئال می‌گنجد.»البته حرفی که این‌جا می‌توان زد این است که رضا براهنی از شیفتگان چوبک است و از آن‌جا که منتقدان یک دنده و تیزبین ما با چشمان کاملن باز از هر فرصتی برای کوبیدن یک اثر استفاده می‌کنند، لازم است استنادهای دیگری آورده شود.میلوش بورکی در کتاب «ادبیات نوین ایران» می‌نویسد: «صادق چوبک با قصه‌های کوتاه خود در مجموعه‌ی «خیمه‌شب‌بازی»، امید زیادی برانگیخت ولی سه قصه‌ی کوتاه دیگر او در مجموعه‌ی «انتری که لوطی‌اش مرده بود»، ناامید‌کننده بود چراکه در این قصه‌ها ناتورالیسم خامی را به کار گرفته بود. نمایش‌نامه‌ی «توپ لاستیکی» که طنز گزنده‌ای از استبداد رضاشاه است، سبک کاملن متفاوتی دارد.»محمدعلی سپانلو در کتاب «نویسندگان پیشرو ایران» می‌نویسد: «صادق چوبک یک رئالیست افراطی است. قوی‌ترین نویسنده‌ی ایرانی در نقاشی دقایق و جزئیات موضوع است. واقعیت، نفس واقعیت، عریان از انگیزه‌ها و آرمان‌هایش، برای او هدف است... درباره‌ی سبک چوبک برخی از منتقدان اصرار دارند که آن را به «ناتورالیسم» منتسب کنند. لازم به توضیح است که ناتورالیسم گذشته از خشونت و گاه استهجان کلام، یک اصل اساسی دارد که آن بر اساس مکتب تحصلی و علم جرم‌شناسی مرسوم در قدن نوزده اروپا شکل گرفته است. آن مکتب به تأثیرات شدید ارثی و ژنتیک معتقد بود. مثلن معتقد بودند که الکلیسم یا سفلیس در نسل‌های بعدی موجد جانیان بالفطره و یا روسپی‌گری و سست‌عهدی و خیانت می‌شود. چنین اعتقادی در چوبک دیده نمی‌شود و خطاست اگر او را به‌خاطر چشم‌اندازهای پرنکبت آثارش که در‌واقع عکس برگردان‌های اجتماع اوست، یک‌سره ناتورال بدانیم.»رضا سید حسینی در جلد دوم کتاب «مکتب‌های ادبی» این‌گونه می‌نویسد: «ظاهرن نام‌گذاری مکتب ناتورالیسم روز 16 آریل 1877 در رستوران تراپ بر سر میز شامی که گوستاو فلوبر، ادمون دوگنکور، امیل زولا و گروه آینده‌ی مدان گرد آمده بودند صورت گرفت و این عنوان که از زبان علم و فلسفه و نقد هنر گرفته شده بود وارد ادبیات شد. از قرن هفدهم آکادمی هنرهای زیبای فرانسه، عقیده‌ای را که تقلید از طبیعت را در هر چیزی ضرورت می‌شمرد، ناتورالیستی می‌نامید. این اصطلاح به‌ویژه در مورد نقاشی به کار رفته بود. در فلسفه، ناتورالیسم، نظام کسانی است که طبیعت را به‌عنوان اصل اولیه قبول دارند و همه چیز را به آن حمل می‌کنند. این کلمه سرانجام در قاموس برخی از منتقدان مفهومی قیاسی می‌گیرد و به کوشش نویسنده‌ای اطلاق می شود که به گفته‌ی ویکتور هوگو (افسانه‌ی قرون- 1895) "می‌کوشد با مسایل اجتماعی همان رفتاری را بکند که دانشمند علوم طبیعی با جانورشناسی می‌کند".»در ادامه چند ویژگی آثار ناتوالیستی را می‌آورم: ناتورالیم در ادامه‌ی رئالیسم می آید و هنر رئالیستی، مقدمه‌ای بر ناتورالیسم است. از زیباسازی متنفر است. به مطالعه‌ی صبورانه‌ی بینوایان می‌پردازد. واقعیت پست را عریان می‌کند. مورخ زمان حال است. حقیقی، زنده و خون‌چکان است. به طبقات پایین می‌پردازد. مستند است. به زبان محاوره نزدیک است. به ارایه‌ی دقیق و شرح جزئیات ماجرا می‌پردازد. تحلیل روحیه‌ی فرد را بر جامعه مقدم می‌داند. ضد اخلاق‌ها را مطرح می‌کند.نویسندگانی مانند فروید، عشق و پشیمانی و ترس و... را زاییده‌ی سیراب نشدن نیازهای بدنی و جنسی انسان می‌دانند. مسئله ی دیگری که ناتورالیست‌ها وارد رمان‌های خود کردند و با اصرار زیاد بر آن تکیه زدند، تأثیر وراثت در وضع روحی اشخاص بود. زیرا معتقد بودند شرایط جسمی و روحی هر کس از پدر و مادرش به او رسیده است. در مورد مسئله‌ی وراثت، زولا از لوکا و کتاب رساله‌ی وراثت طبیعی او الهام گرفت و بر اساس این نظریه، مجموعه‌ی رمان معروف روگون ماکار را در 20 جلد تحت عنوان تاریخ طبیعی و اجتماعی یک خانواده در زمان امپراطوری دوم نوشت. در این سلسله کتاب‌ها زولا زندگی یک خانواده‌ی کوچک را تشریح می‌کند و شجره‌نامه‌ای برای فرزندان این خانواده ترتیب داده و آن‌ها را به شاخه‌های متمایزی تقسیم کرده است. داستان این سلسله کتاب‌ها عبارت است از رشد و تکثیر شاخه‌های این شجره. در نظر اول شباهتی بین افراد این خانواده نمی‌توان یافت ولی در باطن رشته‌ی محکمی آن‌ها را به یکدیگر بسته و شبیه ساخته است. فرزندی که در نتیجه‌ی رابطه‌ی نامشروع از مادری بدکاره به دنیا می‌آید الکلی و جنایت‌کار می‌شود و در مورد دیگران نیز همین شرایط صادق است.زولا می‌گوید: «وضع مزاجی اشخاص را مطالعه کنیم نه اخلاق و عادات آن‌ها را... آدم‌ها زیر فرمان اعصاب و خون‌شان قرار دارند.»بدین‌سان وضع جسمانی به عنوان اصل پذیرفته می‌شود و وضع روحی را باید اثر و سایه‌ای از آن به شمار آورد. یعنی تظاهرات روحی، نتیجه‌ای از شرایط جسمی است. پس همه‌ی احساسات و افکار انسان‌ها نتیجه‌ی مستقیم تغییراتی است که در ساختمان جسمی حاصل می‌شود و وضع جسمی نیز بنا به قوانین وراثت، از پدر و مادر به او رسیده است. یعنی اگر در یکی از اجداد نقص و یا اختلال جسمی وجود داشته باشد، این نقص، رفته رفته زیاد شده و از نسلی به نسل دیگر می‌رسد و سبب می‌گردد نسل‌های بعدی، الکلی یا فاحشه شوند و یا نقص‌های روحی دیگری پیدا کنند.در پایان باید بگویم در نظر من، آثار چوبک با توجه به مسئله‌ی وراثت و سایر مشخصات، بیشتر در مبحث رئالیسم می‌گنجد؛ یک رئالیسم سیاه.
 

زيگفريد

عضو جدید
کاربر ممتاز
کتاب تنگسیر نوشته صادق چوبک کتاب فوق العاده ایه . یک حکایت واقعی رو که در بوشهر اتفاق افتاده بسیار روان و جذاب حکایت کرده .
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
arghavan.z صادق هدایت مشاهير ايران 44

Similar threads

بالا