شگفتی چینی ها از دعوای سعیدلو و علی آبادی در گوانگ ژو

fatima25

عضو جدید
محمد كاظم روحانی نژاد ، خبرنگار صدا و سیما گزارش جالبی از حاشیه بازی های آسیایی در وبلاگ خود نوشته است:


«گوانگ ژو و مسابقات آسیایی برایم تجربه تازه ای بود ، پس از بیست سال كار سیاسی ، میدان جدیدی پیش رویم گشوده شد كه هرلحظه اش با دیگری متفاوت رقم می خورد به این معنا كه هیجان ، دلهره ، نشاط و اندوه در كنار هم مفهوم حضور در این عرصه را متجلی می كرد . هرچند تجربه پوشش خبری مسابقات ورزشی را به صورت دوره ای و یا موردی درخارج از كشور داشتم ولی در این دوره علاوه بر فراوانی و تنوع مسابقات ،هم تصویر بردار بودم و هم خبرنگار ،بار هم خورده بود و به ناچار حمل می كردم ! وقتی با سه پایه و دوربین به همراه كیف وسایل صدا ، باطری ، میكروفن و نوار همه بردوش و دست در هوای گرم و شرجی به این سو و آن سو می دویدم ، فراموشم می شد كه من در آخر كارم نه اول كار !!
نظم و نسق حاكم بر ورزشگاه و خنگی چینی ها هم گاهی خستگی را بیشتر می كرد. دعوا و قهر وآشتی "سعیدلو" معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی و "علی آبادی" رئیس كمیته ملی المپیك هم ماجرایی است . اختلاف این دو به گونه ای بود كه چینی ها هم می دانستند داستان چیست و نباید كاری كنند كه اوضاع به هم بریزد. مثلا در هرپیروزی و كسب نشانی و پس از پایان مبارزه ورزشكاران ایرانی رقابت این دو با یكدیگر برای اعطای نشان به فرد پیروزآغازمی شد!! كه دست آخر با وساطت خودی ها ، یكی نشان را به گردن ورزشكار قهرمان می انداخت و دیگری دسته گل به او می داد تا سهم هریك درعكس و تصویرو خبر محفوظ بماند و ایضا غائله فرو نشیند!!
پیشنهاد بدی نیست كه مثل تیم ملی والیبال ساحلی كه درقالب دو تیم دو نفره آمده بودند و یك بار برای صعود به مرحله دوم مقابل هم قرار گرفتند ، جناب سعید لو و جناب علی آبادی در پایان بازی ها به داخل رینگ می رفتند و البته نه با لباس والیبال ساحلی بلكه با همان كت وشلوار جانانه با هم مسابقه می دادند تا حق به صاحبش برسد و پیروز این معركه مشخص شود!
چینی ها برای سعیدلو سنگ تمام گذاشتند یك اسكورت حسابی درحد رئیس جمهور راه می انداختند و تمام مسیر حركت را اصطلاحا "قرق" می كردند. حتی در برخی مسافت ها كه بیشتر از یكصد كیلومتر و بزرگراه هم بود تمام ورودی ها را می بستند تا این كاروان به راحتی عبور كند و در سراسر مسیر هم هر صد متر پلیس چیده بودند تا امنیت كاملتر شود و نمی دانم چرا جناب سعیدلو تصیم گرفت تا اخر بازی ها در گوانگجو بماند و این تصمیم صد البته چینی ها را متعجب و در عین حال خسته كرد.
یك مامور چینی همراه هیات، چند بار با كنایه گفت: خوب شد كه همه مقامات ورزشی كشورها روز پس از مراسم افتتاحیه به كشورهاشان بازگشتند و گرنه برای ما امكان ارائه خدمات سخت تر بود! موضوع افزایش روز افزون تعداد اعضای هیات هم چینی ها را كلافه كرد ، یكی شان می گفت : در نامه رسمی وزارت خارجه چین نام پنج نفر به عنوان میهمان رسمی ثبت شده اما در همان لحظه ورود دو نفر دیگر به جمع اضافه شدند كه از ابتدا بر سر سوار شدن به خودرو بگو مگوها شروع شد و چینی ها بخشی از وقت و كار روزمره خود را به سر این موضوع كه این ها جزو هیات نبوده اند و چرا حالا هستند اختصاص می دادند و سرانجام هم با نارضایتی مجبور به ارائه خدمت می شدند.
بی نظمی و تصمیم گیری های فی البداهه هیات ایرانی چینی ها را سر در گم ساخته بود به گونه ای كه شب كه می شد مسئول هماهنگی كارهای هیات ،مغرش هنگ می كرد و سر به بیراهه می گذاشت ، تازه او كسی بود كه تجربه كار با ایرانی ها و این گونه بی نظمی ها آشنایی داشت و با آن خو گرفته بود. دلش می خواست، سفر این هیات كه تمام شود ، حداقل به یك ماه مرخصی با استراحت كامل برود تا بلكه فشار های عصبی این مدت جبران شود .به راستی كه چیدن پانصد مامور پلیس و بستن خیابان های یك مسیر كار دشواری است و احتیاج به ساعت ها برنامه ریزی و امكانات دارد اما در یك لحظه تصمیم هیات عوض می شد كه مثلا به جای قم به "علی آباد كتول "بروند!... .
 

Similar threads

بالا