شما میگید عشق بهتر یا ازدواج؟؟؟؟

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
بنظرم عشق واژه خیلی بزرگتری هستاااااااااااااااااااااا...
و سعی میکنم همیشه عاشق باشم ...

از صبح که بلند میشم با عشق از جام بلند میشم و به فکر یه روز توپ هستم و فکر میکنم دنیا منتظرم هست ..
.....................
داستانتون خیلی قشنگ بود ..
ولی بنظرم ماها باید بشینیم و تعریفی از عشق و ازدواج بکنیم .. بعد بگیم کدوم بهتره ..

بنظر من اصلا این دوتا جدا شدنی نیست که بخواهیم یکیشو انتخاب کنیم ... (لااقل که واسه من اینطوره)
 

زيگفريد

عضو جدید
کاربر ممتاز
در زمانهای سابق عشقی و عاشقی همچین معنی نداشت و دخترها و پسرها بدون اینکه همدیگه رو خیلی بشناسند با خواستگاری سنتی ازدواج میکردند و زندگیها بسیار دوام و قوام داشت و چهل پنجاه سال هم با هم زندگی میکردند و به اصطلاح جونشون هم برا هم در میرفت .

در زمان ما دخترها و پسرها کلی مدت با هم اشنا هستند و حسابی عاشق میشند و کلی حرفهای شیرین و شعر و نثر تحویل هم میدند اما ازدواجها دوام و قوام نداره و براحتی گسسته میشند . بسیاری از زوجها که با عشق اتشین ازدواج کردند سر شیش ماه با بیزاری و تنفر زندگیشون جهنم شده .


پس یجائی این وسط اشکال هست !

فکر کنم هنوز تعریف عشق رو نمیدونیم و بیشتر فکرمون از عشق و عاشقی اونچیزیه که در فیلمهای هندی دیدیم .
 

gelayol joon

عضو جدید
کاربر ممتاز
در زمانهای سابق عشقی و عاشقی همچین معنی نداشت و دخترها و پسرها بدون اینکه همدیگه رو خیلی بشناسند با خواستگاری سنتی ازدواج میکردند و زندگیها بسیار دوام و قوام داشت و چهل پنجاه سال هم با هم زندگی میکردند و به اصطلاح جونشون هم برا هم در میرفت .

در زمان ما دخترها و پسرها کلی مدت با هم اشنا هستند و حسابی عاشق میشند و کلی حرفهای شیرین و شعر و نثر تحویل هم میدند اما ازدواجها دوام و قوام نداره و براحتی گسسته میشند . بسیاری از زوجها که با عشق اتشین ازدواج کردند سر شیش ماه با بیزاری و تنفر زندگیشون جهنم شده .


پس یجائی این وسط اشکال هست !

فکر کنم هنوز تعریف عشق رو نمیدونیم و بیشتر فکرمون از عشق و عاشقی اونچیزیه که در فیلمهای هندی دیدیم .

مشکل اینجاست که قبلنا به دلیل بک زندگی قدیمی گیرنده فرستنده ها سالم بود طرف با یه برخورد میفهمید میخوادش یا نه.الان آنتن ها همه داغونن نوع زندگی اینو پیش آورده بر
 

mina jigili

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ناراحن نشو از خودمونه از کی تا حالا زبون میبری بیا ببر بینیم اااااااااااااااااااااااااااااااااه کو ببری!!!!!!!!



شوخی شوخی یک موقع دیدی بریدم هاااااااااااااااااااااااا...............
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من خيلي خوشحالم كه تا الن مجردم /// ولي خوب كسايي هم كه ازدواج كردن حتما خوشبختن/
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه کسائی که ازدواج کردن حتما خوشبختند پس چرا شما خیلی خوشحالی که ازدواج نکردی ؟؟!!
من به خوشبختي ازدواج هيچ وقت فكر نكردم چه برسه به ازدواج كردن //من از كودكي دوست داشتم مجرد باشم/// چون مجردي رو يه عالمه ديگه ميدونم من همه چي دارم/// چون خيلي ها به خاطر ازادي و پول و اين حرفا ازدواج ميكنن //به قول پدرم اين حرفا نيست //ولي من اعتقاد ندارم خوب/// مجردي رو بيشتر دوست دارم//خانوم خودمم//
 

mina jigili

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
متن خیلی قشنگی بود/دستت ندرده...

ازدواج یعنی تکرار باهم بودن!آره خب البته اگه مثه اون کتاب بذاریش کنار تا سرفرصت بری سراغش!

اما عشق زیباست حتی اگه به ازدواج ختم نشه!؟؟؟؟؟!

عشقی که به ازدواج ختم نشه داغون میکنه آدمو! مگه آدم چقد دل داره کی هی عاشق بشه هی شکست عشقی بخوره تا اخرعمرش!:cry:
آره خوب ولی من که ترجیح میدم به یاد عشقم زندگی کنم تا اینکه با عشقم زندگی کنم چون تصورم اینه که زندگی با کسی که دوسش دارم موجب تعصب شدیدم روی اون میشه و اختلافات پر رنگ تر میشن. واگه این مشکلات نبود ازدواج با عشق خیلی هم خوب بود
 

mina jigili

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر یه روز به یه نفر عادت کردی روز بعد همون ادم واست تکراری میشه.....روز بعد هم.........

پس هیچوقت به هیچ چیز عادت نکن همیشه عاقلانه همه چی رو دوست بدار به همون اندازه که ارزش دارند.

آره به قول استادی: عادت کنیم که عادت نکنیم
 

mina jigili

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بنظرم عشق واژه خیلی بزرگتری هستاااااااااااااااااااااا...
و سعی میکنم همیشه عاشق باشم ...

از صبح که بلند میشم با عشق از جام بلند میشم و به فکر یه روز توپ هستم و فکر میکنم دنیا منتظرم هست ..
.....................
داستانتون خیلی قشنگ بود ..
ولی بنظرم ماها باید بشینیم و تعریفی از عشق و ازدواج بکنیم .. بعد بگیم کدوم بهتره ..

بنظر من اصلا این دوتا جدا شدنی نیست که بخواهیم یکیشو انتخاب کنیم ... (لااقل که واسه من اینطوره)
تفکر قشنگی داری
 

R o o z b e h

عضو جدید
با سلام به تمام عزیزان متن بسیار جالبی است امیدوارم لذت ببرید

یک روز پدر بزرگم برام يه کتاب دست نويس آورد، کتابي که بسيار گرون قيمت بود، و با ارزش، وقتي به من داد، تاکيد کرد که اين کتاب مال توئه مال خود خودته، و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا بايد چنين هديه با ارزشي رو بي هيچ مناسبتي به من بده، من اون کتاب رو گرفتم و يه جايي پنهونش کردم،

چند روز بعدش به من گفت کتابت رو خوندي ؟ گفتم نه، وقتي ازم پرسيد چرا گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندي زد و رفت،

همون روز عصر با يک کپي از روزنامه همون زمان که تنها نشريه بود برگشت اومد خونه ما و روزنامه رو گذاشت روي ميز، من داشتم نگاهي بهش مينداختم که گفت اين مال من نيست امانته بايد ببرمش،

به محض گفتن اين حرف شروع کردم با اشتياق تمام صفحه هاش رو ورق زدن وسعي ميکردم از هر صفحه اي حداقل يک مطلب رو بخونم.

در آخرين لحظه که پدر بزرگ ميخواست از خونه بره بيرون تقريبا به زور اون روزنامه رو کشيد از دستم بيرون و رفت.

فقط چند روز طول کشيد که اومد پيشم و گفت ازدواج و عشق مثل اون کتاب و روزنامه مي مونه

ازدواج اطمينان برات درست مي کنه که اين زن يا مرد مال تو هستش مال خود خودت، اون موقع هست که فکر مي کني هميشه وقت دارم بهش محبت کنم، هميشه وقت هست که دلش رو به دست بيارم، هميشه مي تونم شام دعوتش کنم اگر الان يادم رفت يک شاخه گل به عنوان هديه بهش بدم، حتما در فرصت بعدي اين کارو مي کنم حتي اگر هرچقدراون آدم با ارزش باشه مثل اون کتاب نفيس و قيمتي، اما وقتي که اين باور در تونيست که اين آدم مال منه، و هر لحظه فکرمي کني که خوب اين که تعهدي نداره، مي تونه به راحتي دل بکنه و بره، مثل يه شيء با ارزش ازش نگهداري مي کني و هميشه ولع داري که تا جايي که ممکنه ازش لذت ببري، شايد فردا ديگه مال من نباشه، درست مثل اون روزنامه حتي اگر هم هيچ ارزش قيمتي نداشته باشه...

و این تفاوت عشق است با ازدواج
متن جالبی بود!
شما میگید که کتابه کسیه که باهاش ازدواج کردیم و روزنامه کسیه که عاشقش هستیم!؟:D
یعنی نمیشه با روزنامه ای(ببخشید دختری) ازدواج کنیم که عاشقانه هروز صبح به عشقش بلندشیم بریم سرکار و مثل یه روزنامه جدید(زیاد گیر ندیدها میخواستم به متن وفادار باشم!!)اونو بخونیم!
 

mina jigili

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
متن جالبی بود!
شما میگید که کتابه کسیه که باهاش ازدواج کردیم و روزنامه کسیه که عاشقش هستیم!؟:D
یعنی نمیشه با روزنامه ای(ببخشید دختری) ازدواج کنیم که عاشقانه هروز صبح به عشقش بلندشیم بریم سرکار و مثل یه روزنامه جدید(زیاد گیر ندیدها میخواستم به متن وفادار باشم!!)اونو بخونیم!


اگه مرد زندگی باشی چرا که نه...
 

Hossein -2002

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچکدوم
هردوتاش بسیار مضحکه
برای دخترا عشق معنی پول، هیکل، ماشین و .... میده
برای پسرم ی معنی دیگه
پس خیلی مضحکه
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
متن جالبی بود!
شما میگید که کتابه کسیه که باهاش ازدواج کردیم و روزنامه کسیه که عاشقش هستیم!؟:D
یعنی نمیشه با روزنامه ای(ببخشید دختری) ازدواج کنیم که عاشقانه هروز صبح به عشقش بلندشیم بریم سرکار و مثل یه روزنامه جدید(زیاد گیر ندیدها میخواستم به متن وفادار باشم!!)اونو بخونیم!
اصل عشق همینه
کاش میشد که بشه
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خب ازدواج بهتره!!!!!!!!البته اگه یه ازدواج خوب سر بگیره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
 

amirstark

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با سلام به تمام عزیزان متن بسیار جالبی است امیدوارم لذت ببرید

یک روز پدر بزرگم برام يه کتاب دست نويس آورد، کتابي که بسيار گرون قيمت بود، و با ارزش، وقتي به من داد، تاکيد کرد که اين کتاب مال توئه مال خود خودته، و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا بايد چنين هديه با ارزشي رو بي هيچ مناسبتي به من بده، من اون کتاب رو گرفتم و يه جايي پنهونش کردم،

چند روز بعدش به من گفت کتابت رو خوندي ؟ گفتم نه، وقتي ازم پرسيد چرا گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندي زد و رفت،

همون روز عصر با يک کپي از روزنامه همون زمان که تنها نشريه بود برگشت اومد خونه ما و روزنامه رو گذاشت روي ميز، من داشتم نگاهي بهش مينداختم که گفت اين مال من نيست امانته بايد ببرمش،

به محض گفتن اين حرف شروع کردم با اشتياق تمام صفحه هاش رو ورق زدن وسعي ميکردم از هر صفحه اي حداقل يک مطلب رو بخونم.

در آخرين لحظه که پدر بزرگ ميخواست از خونه بره بيرون تقريبا به زور اون روزنامه رو کشيد از دستم بيرون و رفت.

فقط چند روز طول کشيد که اومد پيشم و گفت ازدواج و عشق مثل اون کتاب و روزنامه مي مونه

ازدواج اطمينان برات درست مي کنه که اين زن يا مرد مال تو هستش مال خود خودت، اون موقع هست که فکر مي کني هميشه وقت دارم بهش محبت کنم، هميشه وقت هست که دلش رو به دست بيارم، هميشه مي تونم شام دعوتش کنم اگر الان يادم رفت يک شاخه گل به عنوان هديه بهش بدم، حتما در فرصت بعدي اين کارو مي کنم حتي اگر هرچقدراون آدم با ارزش باشه مثل اون کتاب نفيس و قيمتي، اما وقتي که اين باور در تونيست که اين آدم مال منه، و هر لحظه فکرمي کني که خوب اين که تعهدي نداره، مي تونه به راحتي دل بکنه و بره، مثل يه شيء با ارزش ازش نگهداري مي کني و هميشه ولع داري که تا جايي که ممکنه ازش لذت ببري، شايد فردا ديگه مال من نباشه، درست مثل اون روزنامه حتي اگر هم هيچ ارزش قيمتي نداشته باشه...

و این تفاوت عشق است با ازدواج

نه
اینجوری که این داستانه میگه نیستش
به نظر من ازدواج بهتره
به نظرتون شما یه چیزی داشته باشین مال خودتون بهتره یا مال دیگرون
 

Similar threads

بالا