سیمین بهبهانی از نویسنده های مورد علاقه ی منه ...
حس feminine اش خیلی بالاست ! لذت می برم
-----------------------------------------------------------------
سال ها با این حسا زندگی کردم ... از وقتی خیلی خیلی خیلی بچه بودم حتی !!! با حس خیلی خیلی خیلی قوی به زن بودن و زنانگی بابت روحیه ی خودم و محیطی که توش بودم
زن ها همیشه تو ذهن من فرشته بودن !!!!
عاطفی ... مهربون ... صبور ، دل نازک ، باهوش ، فهمیده و ... و ... و ... !!!
طبیعتا هر مردی کوچکترین رنجشی برای زن ها ایجاد می کرد از نظر من هیولا و منفور بود !
اما دنیای من محدود بود !
محدود به مادرم ...
محدود به خواهرام ...
محدود به خودم !
یه جایی این عوض شد !
وقتی که " اون روی سکه" رو دیدم ...
وقتی با دخترایی اشنا شدم که متفاوت بودن !
خودخواهی زنانه رو دیدم
رفتار های چیپ از سمت خانوما رو دیدم
بدبینی دیدم ، دید منفی دیدم ، حسادت دیدم
منفعت طلبی ، مادی گرایی ، طماع بودن ! رو دیدم
زن بی ادب هم دیدم - زن نامهربون ، زن بد دهن ! زن خاله زنک ، زن حراف ، زن سطحی ، زن دروغگو ، زن غیبت کن ، زن ناقص العقل !!! ( از این کلمه بیزار بودم و حس می کردم بزرگ ترین جنایت دنیا رو کرده کسی که گفته عقل زن نصفه است ! الان احساس می کنم برای توصیف بعضی ها این کلمه حق مطلبو ادا نمی کنه !) ، از صفت سلطیه و ببخشید ، فاحشه بیزار بودم ، دیدم که ... مصداق داره ! ... و ...
حالم خیلی بد شد وقتی پذیرفتم خود زن ها هم در حق هم خیانت می کنن ...
خیلی غمگین شدم وقتی دیدم خیلی از تابو ها و محدودیت هایی که وجود داره برای زن ها از سمت خود زن هاست !!! ( نمونه اش رو تو ازدواج ها ببینید ، وقتی پسری انتخاب نا متعارف یا خاصی داره خاله و عمه و مادر و خواهر مخالفن سرسخت اما پدر و برادر معمولن منعطف تر هستن در حدی که حمایت هم می کنن !! جالبه برام - بازم مثال های دیگه داره )
شاید با ارزش ترین دوران زندگیمو گذروندم ...
نقطه ی عطف زندگی من شاید همونجا بود !
جایی که ذهن من از "زن" --- " مرد " تبدیل شد به "انسان"
زن خوب - مرد خوب
زن بد - مرد بد
زن ها نیاز به تریبون برای حمایت و احقاق حقشون شاید دیگه ندارن !!!
بالای صد سال گذشته از انقلاب فمنیست و شرایط عوض شده ! تو بعضی موارد خیلی هم عوض شده. به طور کلی هم فقط شرایط رو بهم زد ! و توهمی از بهبود شرایط بود برای خانوما
گاهی احساس می کنم باید برم یه جنبش حمایت از مرد ها تشکیل بدم !!!
به نظر من "انسانیت " نیاز به دفاع داره ! الان این مورد از همه وضعیتش وخیم تره ...
الان واقعیتش رو بگم متن سیمین بهبهانی در عین اینکه بار عاطفی قوی ای داشت و احساسات زنانه ی عمیقی پشتش بود اما باهاش اون جور که باید ارتباط نگرفتم !!!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
دنیا تعادل داره
هر عملی بازخورد داره
هیچ چیز یکطرفه نیست
هیچ چیز یکسویه نیست
تا کی مرد ها خیانت می کنن !؟؟!
- تا وقتی زنی هست که در حق زنی که با اون مرد هست خیانت می کنه ! با پا دادن به یک مرد متاهل - یا کسی که دوست دختر یا پارتنر یا هر چیز دیگه ای داره
تا کی مرد ها برچسب رو خانوما می زنن و دید و قضاوت های جنسیتی شون رو تو محیط کار و تحصیل و اجتماع به خانوما نسبت می دن ؟!
- تا همون وقتی که یک زن حربه ی اصلیش برای مواجه با
تمام مرد ها تو تمام محیط ها اون جنبه ی معشوقه اش هست نه "بانو" ش ! نه هوشش ، نه ذکاوتش ، نه شخصیتش
تا کی مرد ها از نظر احساسی بازی می دن خانوما رو ؟!
- تا وقتی که یک دختر ببعی اونور هست که پا می ده به این آقا گرگه !
تا کی مرد ها زن ها رو دست کم می گیرن ؟
- تا وقتی زن ها اون شان و تشخص زنانه شون رو رشد نمی دن ! سطح پایین رفتار می کنن
و ...
زن ها باید رشد کنن
خودشون رو ارتقا بدن
زیرک باشن
با چشم باز زندگی کنن
باورای قوی داشته باشن
قدر خودشونو بدونن
عزت نفس داشته باشن ، قدر خودشونو بدونن
حرمت احساس خودشونو ، حرمت وقت و انرژی روحی خودشونو بدونن و مراقبش باشن
یه پسر چقدر به خانوم ها احترام می ذاره !؟
به نظر من همونقدر که مادرش زن محترمی بوده !
چقدر زن ها رو قبول داره !؟ به توامندی هاشون هوششون احترام می ذاره و به رسمیت می شناسه !؟
همون اندازه که مادرش زن توانمندی بوده باشه
حرمت احساس و نعمت جذابیت یک زن رو چه موقع می فهمه ؟!
اگر مادرش رو زن جذاب و با احساس محترمی شناخته باشه
حداقل احساس من که اینه ، این مرد جوان که روبروی من هست رو یک زن 20-30 سال پیش تربیت کرده ! اولین و قوی ترین تصور درونی یک مرد از زن ها همونی هست که از مادرش گرفته ! تو آغوش اون زن دنیاش شکل گرفته ، وجودش شکل گرفته
زن ها بسیار قدرتمند هستن ... فقط همین نقش مادری رو ببینید تا آخرش برید . تازه این فقط یکیشه!
ابله بودن یا جهالت،از ظلم و بدی
میاد.هرکی بیشتر بدی میکنه،ابله تره! خیانت،انتقام،کینه،ریختن آبروی دیگران،ظلم،دروغ و ...همه و همه کارهای جاهلانه و ابلهانه شیطانیه که هیچ نتیجه ای جز شر برای خودمون و دیگران نداره.زمان تاریکی مطلق،باز هم نور یه شمع،فضارو در حد خودش روشن میکنه.در برابر خیانت همسر،بدترین راه، اقدام متقابل و خیانته زنه.چون ما هم میشیم یکی مثه همون.راحتترین راه اینه که آدم همسرشو ترک کنه.من با تحمل احمقانه مخالفم.با تحمل بی تفاوتانه مخالفم.منظور من آدمیه که وقتی دید مورد خیانت قرار گرفته،انقدر فهم داشته باشه که اول مطمئن شه،بعد که مطمئن شد دنبال دلیلش باشه.ببینه چی شده که زمینه خیانت فراهم شده.با همسرش کاملا جدی و البته زنانه صحبت کنه و ببینه که زمینه ش چه جوری ایجاد شده.راه برگشت بزاره واسه طرفش(البته بستگی به شدت خیانت و شرایطش داره).ببخشید وقتی زن خونه،حتی حضور فیزیکی نداره که در طول 24 ساعت،فقط یک ساعت واسه شوهرش زنانگی کنه،خیلی عجیب نیست که اون مرد،گدایی این زنانگی رو از زنان دیگه کنه!اونم در جامعه ای که دیگه لازم به گدایی نیست.زنانش تحت عنوان مدرنیته یا هر مرض دیگه ای،انقدر عوض شدن، که در عرض نیم ساعت،شایدم کمتر،در کوچه خیابون مترو دانشگاه محل کار و.....خودشون پیش قدم میشن واسه خیلی چیزا!البته بستگی به مرد هم داره که چه جوری زن خودشو انتخاب کرده.اگه زن خودشم همینجوری انتخاب کرده که دیگه ....میتونه برگرده بگه خودتم همینجوری هستی!(دیگه چه جوابی میشه داد نمیدونم)
اینایی که گفتم ممکنه در مورد مرد هم اتفاق بیفته.یعنی بالعکس.وقتی در جامعه نیاز و عرضه زن و مرد در جای درست و به جاش برآورده نشه، در هرجای دیگه ای میتونه این اتفاق بیفته!زنه صبح زود میخواد بره سره کار 100 قلم آرایش میکنه که از طرف رئیسش و دیگران مورد تحسین واقع شه!شبم که برمیگرده خونه و به شوهرش میرسه،آرایششو پاک میکنه تا پوستش هوا بخوره!خب معلومه.وقتی مرد میبینه زنش میخواد زیباییشو به دیگران هم عرضه کنه، ..... . همش میشه یه دور باطل.همش در جهت شدیدتر کردن و اشاعه دادن مشکل و نه حلش
اگر ما زن ها خودمون نسبت به خودمون وجدان و انسانیت داشته باشیم،خودمونو عرضه همگانی نمیکنیم.از اینکه یه مرد نسبت به زیبایی یا زنانگی همسرش حتی برای یک لحظه با دیدن ما و با بودن ما بخاطر شدت عرضه غیر عادیمون دلسرد بشه،نه تنها لذت نمیبریم بلکه متنفریم!از اینکه پسرای مجردمونو به این سمت ببریم که فقط بخاطر تحریک تنوع طلبیشون به ظاهر جدید زنانه ما با 100 قلم آرایش توجه کنن و اگر دوست داشتن انتخاب کنن،حالمون بهم میخوره.ما انسانیم قبل از اینکه زن باشیم!
آیا اگر واقعا در جامعه فعلی ما زنانمون اینجوری بودن،مردا فرصت خیانت پیدا کردن؟وقتی دختر دانشجویی افتخارش این باشه که من فقط با مردای متاهل دوست میشم و بزرگترین هنرش اینه که 5 صبح از خواب بیدار شه تا 7 آرایش کنه و طوری لباس بپوشه انگار نایت کلاب میخواد بره تا شده واسه یه لحظه،ولو یه نگاه هرزه مردانه متاهلانه رو به جون بخره،اونوقت چطور میتونیم توقع داشته باشیم که جامعه ای پاک،عاری از هرگونه زشتی داشته باشیم! وقتی ما زنا خودمون به خودمون رحم نکنیم، چه توقعی از دیگران میشه داشت!!!!!ما هم خیانت کنیم؟؟؟؟!
زن دوست داره زیبایی،احساس و وجودش،مورد تکریم و تحسین مرد قرار بگیره.اما یه وقتایی متوجه این موضوع نیست که نه هرکسی! کسی لیاقت اینارو داره که اون هم وجود و تعهدشو خرج کنه.در مورد حق طلاق،هر زنی میتونه در شرایط ضمن عقدش در کنار مهریه حق طلاق رو هم داشته باشه.
زینب جان با شناختی که ازت دارم یه تم اعتقادی قوی پشت همه ی حرفات هست ... برای من قابل تحسین و احترامه و هر وقت کامنت ها تو پی می گیرم تو پست های مختلف می خونم واقعیتش انرژی می گیرم
می دونستی خیلی حوصله و صبرت بالاست !؟
من یکی دیگه تو بحث هایی که یه سرش به اعتقادات ختم بشه تا بتونم سکوت می کنم !!!
هر کسی اعتقاد داره که با جون و دل پذیرفته و حس خوب داره به اعتقادش... هر کی م قبول نداره هزار تا صغری کبری می چینه که بگه اینا همه کشک ! من درست می گم! ... به تعداد آدم های دنیا توجیه و تفسیر وجود داره برای هر رفتاری !
به نظر منم زن و مرد نداره - کسی که تو یه رابطه مشکل داره باید مشکلش رو حل کنه - اگر نشد جدا شه بعد بره سی خودش - حالت دوم اینه که ذاتا آدم مشکل داریه ! که اونم ایشالا خدا به یکی مثل خودش حواله اش کنه
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
زنانگی فقط جذابیت جنسی نیست !
درسته این جنبه خیلی قویه اما فقط همین نیست !
در هر صورت یه قدرته برای زن !
دیگه ساده ترین حالتش اینه که من می تونم این جنبه رو سانسور کنم کلن ! یک ترم درس بخونم آخرش استادم 20 منو تو لیست وارد کنه 19.5 - یکی دیگه هم مخشو آکبند نگه داره از جای دیگه مایه بزاره ... آخر ترم 14 ش رو براش 19.5 وارد کنن !!! تازه فقط همین نیست ! من دختر اخه و بده بودم اون فرشته ی مهربون !
اینکه یک زن به این درک برسه که این زنانگی رو کجا خرج کنه از شخصیتش و سطح فکرش میاد .
یک خانوم باید خیلی حرفا داشته باشه برای گفتن تا قید این جذابیت رو که زد کله پا نشه ! اگر نه خلا شدیدی رو احساس می کنه ...
در مورد خانم ها ... گاهی خوبه خیلی از رفتار ها رو فقط با "خود" اون خانم بسنجیم و مطرح کنیم
مثلن
من به زیباییم توجه می کنم چون "خودمو" دوست دارم و برای جسمم ارزش قائلم چون می خوام از خودم لذت ببرم . پس مراقب خودمم . نه فقط با کرم پودر و رژ لب ! با ورزش با مراقبت از پوست و موهام ، با آراسته بودن با مدیتیشن و ...
من یه جایی این زیبایی رو کنترل می کنم چون می خوام فقط با طرز فکرم و شخصیتم و رفتارم دیدم بشم - برابر و مساوی با یک مرد . مثلن وقتی می رم مصاحبه ی کاری دوست دارم رزومه ی منو مثل رزومه ی مردی که همکارم هست بسنجن ، نه اینکه به خاطر چشم و ابرو و قد و بالام منو ترجیح بدن !
منم مثل تو هستم ، احساس فوق العاده بدی دارم وقتی مردی که من نمی خوامش به من دید اونطوری داشته باشه .
یک سری رفتار ها جزو رفتار های جنسی دسته بندی می شن - دوست دارم اون ها رو فقط و فقط و فقط در قبال کسی انجام بدم که خودمم متقابلا ازش همون انتظارو دارم
یک زن سالم (به لحاظ روح و روان) با جذابیت و دلبری خرج کردن برای همسرش خودشم اشباع میشه . بیشتر از همسرش این خودشه که لذت می بره و روحش سرشار می شه !
تو رابطه ابزار مرد نیست !
متقابلا منفعت می بره ... پس احساس نمی کنه مورد سوء استفاده است
چیزی از من کم نمی شه اگر این جنبه رو جاهایی کنترل شده پنهانش کنم ! احساس کمبود نمی کنم اگر مردی که نسبتی - صمیمیتی - نقشی تو زندگی من نداره منو غیر جذاب ببینه . جذابیت نیاز خود منه ، بنا نیست کلن حذفش کنم که ! جایی بروز می دم خودمو که بهترین بازخوردو می بینم . این یه جور ذکاوته
من دانشگاه می رم که از نظر علمی و شغلی پیشرفت کنم - نمی رم اونجا شوهر- دوست پسر جمع کنم ! ( این یکی بد جور رو اعصاب منه! )
امیدوارم هر چیزی تو زندگی به ایده آل ترین شکلش رقم بخوره در بهترین جایگاهش ... برای همه