شعر جالب از سنایی

lars_manson2002

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام این شعر سنایی رو خیلی دوست دارم, خوشبتانه بعد از مدتها تو یک کتاب پیداش کردم شمام بخونین شاید خوشتون اومد:

عاشق مشوید اگر توانید
تا در غم عاشقی نمانید

این عشق به اختیار نبوَد
دانم که همین قدر بدانید

هرگز مبرید نام عاشق
تا دفتر عشق برنخوانید


آب رخ عاشقان مریزید
تا آب ز چشم خود نرانید


معشوقه وفای کس نجوید
هر چند ز دیده خون چکانید
( خیلی قشنگ)

این است رضای او که اکنون
بر روی زمین یکی نمانید

این است سخن که گفته آمد
گر نیست درست, برمخوانید

بسیار جفا کشید آخر
او را به مراد او رسانید

این است نصیحت سنایی
عاشق مشوید اگر توانید



دقت کنید سنایی چه قشنگ تو اون بیتی که به رنگ آبی کردم این مطلب رو رسونده:


شاعر اینجا میگه هیچ وقت در مورد کسی که دوستش دارید و عاشقش هستین با کسی حرف نزنید, حتی اسمش رو هم نیارید, چون باعث میشه جدی جدی عاشق بشید و اونوقته که نمیشه کاریش کرد و باید تو آتیش عشقتون بسازید که البته هیچ فایده ای نداره چون معشوقه براش هیچ فرقی نمیکنه چون شاعر معتقده که معشوقه وقتی بفهمه که شما عاشق هستین اونوقته که میشه جلاد زندگیتون.

و در آخر اینکه سلام عرض شد و همین و بس.
 

Similar threads

بالا