سیگــآر

Anarchist

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
ته استکانی چای و سيگاري نیم سوخته و
اتاقی دمق
و روزنامه ای که درد کسی را نمی نویسد.
باید ساخت
با غمی که نمی دانی کجا جایشان دهی.
هر کس دردش را بغل کند
خنده فروشی نیست
در پیاده روها بساط نمي كنند.
بايد ساخت
با ته استكاني چاي و
سيگاري نيم سوخته و
غمي كه نمي داني كجا جايشان دهي.​
 

Ћцвгіѕ Ǥіяl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سیگارو با اون همـه علاقه ای که بهش دارم


بعدِ پنج دقیقه زیـرِ کفشـم لـه می کنـم، تـو کـه جای خود داری...




 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif][SIZE=+0]یک نخ آرامش دود میکنم به یاد ناآرامی هایی

که از سر و کول دیروزم بالا رفته اند …
[/SIZE][/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif][SIZE=+0]یک نخ تنهایی به یاد تمام دل مشغولی هایم …[/SIZE][/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif][SIZE=+0]یک نخ سکوت به یاد حرفهایی که همیشه قورت داده ام …[/SIZE][/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif][SIZE=+0]یک نخ بغض به یاد تمام اشک های نریخته …[/SIZE][/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif][SIZE=+0]کمی زمان لطفا ، به اندازه یک نخ دیگر ، به اندازه قدم های کوتاه عقربه …[/SIZE][/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif][SIZE=+0]یک نخ بیشتر تا مرگ این پاکت نمانده[/SIZE][/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دردهـــایــی هســـتـــند کـه مثـل سیــگــــار

در انــزجــــار تــنــهـــایـی فـقـط

کشــیده میـشونـد، گــفــتـــی نـیــسـتـند!

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
انگار کسی سیگارش را

میان سرنوشت ما خاموش کرده است
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نقطه ی آغاز سیگار کشیدن هایم
روزی بود که
تو تَرکَــم کردی و
سیگار درکَـــم کرد...
 

st-eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
1471103_572073332890777_1481147138_n.jpg
http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=186006&d=1387561370
 
آخرین ویرایش:

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سیگارم را میکشم
بی توجه به نگاه ها
خیلی خسته ام
از مبازه ای میایم
مبارزه میان
من و تو
هر بار که
با هم مبارزه میکنیم
دلم سخت میگیرد
و تنها
ان لحظات دلم میخواست
ارام بگویی
هیس
اینقدر نمیخواهد
با من کل بیاندازی
هر دو هم را دوست داریم
هر دو لجبازیم
کافیست
کمی ارام بگیر
بگذار کنار هم شاد باشیم
که چه اینچنین گرد و خاک راه میاندازی
ما هم را
دوست میداریم
دستت را
بگذار روی قلبم تا
صدای خوشبختیم را بشنوی
کاش اینگونه بود
 

Anarchist

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
گور پدر آن سلامتی که سیگار را مضر می پندارد...

"سیگار من"نگران حال من است...

خود را میسوزاند تا حال من خوب شود..!
 

st-eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=courier new,courier,monospace]هیـــــچ کـــــس نـــــمی دانـــــد كـــــه در لیـــــوانـــــهای ویســـــکی[/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace] و سیـــــگارهـــــای پشـــــت ســـــرهـــــم[/FONT][FONT=courier new,courier,monospace] [/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace] چـــــه غـــــم و تنـــــهایـــــی ریختـــــه شـــــده...... [/FONT]
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تنها سیگارم را روشن میکنم
سر میگذارم بر پنجره
تنها بجای
اینکه
خاکستر سیگارم را زمین بریزم
کف دستم میریزم تا
یادم بماند
بعضی سوختنها نمیسوزاند مثل این سیگار
بلکه
میکشد و دیگر تمام میشوی
و این سوزش صرفا باعث لبخندم میشود
 

Anarchist

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
حالِ مرا از منِ بیمار پُرس

از شب و خاکسترِ سیگار پُرس



 

Anarchist

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
چه کسی میگوید که من هیچ ندارم ؟

من چیزهای با ارزشی دارم

حنجره ای برای بغض

چشمانی برای گریه

لبهایی برای سکوت

ریه هایی برای سیگار

دستهایی برای خالی ماندن

پاهایی برای نرفتن

شبهایی بی ستاره

پنجره ای به سوی کوچه بن بست و وجودی بی پاسخ...!
 

Anarchist

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
به‌وقتِ تنهایی

مَرد، زیرِ باران سیگار می‌کشد

زن، پشتِ پنجره

اما، نه بارانْ مهم است

نه مرد، نه پنجره، نه زن

مهمْ

تنهایی است ، که دود می‌شود!

 

Anarchist

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
مچاله شده ام در خودم با بوی سیگار و طعم تلخ چای مانده . . .

پنجره را باز نکن ، امروز دلم می خواهد غمگین باشم . . .
 

MILA.S

عضو جدید
به سلامتی سیگار که بهم یاد داد نفستو واسه کسی بذار که واست بسوزه......:)
 

MILA.S

عضو جدید
به سلامتی سیگار که بهم یاد داد نتیجه سوختن و ساختن واسه یه نفر زیر پا له شدنه....
 

Takesh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوشا به حال اونایی که حتی از 30 گار کشیدن هم لذت میبرن :/
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
"براى سيگارى
كه به انتها مى رسد
هيچ فرقى نمى كند
كه در زير سيگارى نقره خاموش شود
يا جوى كنار خيابان "


محمد حمزه اى

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تنها سیگارم را روشن میکنم
سر میگذارم بر پنجره
تنها بجای
اینکه
خاکستر سیگارم را زمین بریزم
کف دستم میریزم تا
یادم بماند
بعضی سوختنها نمیسوزاند مثل این سیگار
بلکه
میکشد و دیگر تمام میشوی
و این سوزش صرفا باعث لبخندم میشود
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به من عشق تعارف نکنید!
قبلا صرف شده.....!!!!
به دستانم فندکی،کبریتی،
سنگ آتش زنه ای برسانید تا
برای هضم عشق
سیگـــــــــــاری آتش کنم ...
و تو را
با هر پکی که به ســــــیگارم میزن
فرامــــــــوش خواهم کرد...
و تو میشوی
بهانه ام
برای روشن کردن سیگار های بعدی...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا