سه پسر متمکن، مادر معلول را سر راه گذاشتند

مخی گیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
همسرم دو سالی هست به رحمت خدا رفته سه تا پسر دارم همه ماشاءالله برای خودشون کسی هستن اما از پس نگه داشتن من بر نمیان.
یکیشون وکیله، یکی استاد دانشگاه است و یکی هم پزشکه.

روزنامه ایران در گزارشی رقت برانگیز، زندگی یک مادر معلول را تصویر کرده است.

به گزارش روزنامه ایران،
پیرزن روی صندلی چرخدار فرسوده‌اش نشسته، چادر سیاهش را روی صورتش کشیده، ساکت و آرام،
در میان دست‌های چروک خورده‌اش جعبه‌ای قرار دارد و رهگذرانی که هر از چند گاهی سکه‌ای در آن می‌اندازند.

روی پاهای پیرزن کیسه‌ای قرار دارد، پیرزن به‌عابری که سکه‌ای درون جعبه می‌اندازد نهیب می‌زند من گدا نیستم،
اسکاچ می‌فروشم، اگه راست می‌گی ازم اسکاچ بخر. زن جوان عذرخواهی کرده و تقاضای اسکاچ می‌کند
پیرزن دست در کیسه می‌کند و اسکاچی در اختیار زن قرار می‌دهد و پولش را درون جعبه می‌اندازد.

به پیرزن نزدیک می‌شوم، اسکاچ‌های رنگی با نخ‌های رنگارنگ که به‌وسیله دست بافته شده‌اند، این اسکاچ‌ها رو خودتون بافته‌اید؟
چادرش را کنار می‌زند، پیرزنی است سفید رو که روزگار خطوط متعددی را در چهره‌اش نمایان کرده با چشمان کم‌فروغش نگاهم می‌کند، بله.

چرا اینها رو می‌بافی؟
برای اینکه باید خرجم رو دربیارم.

تو این سن و سال کسی نیست از شما حمایت کنه؟
نه خانم خدا ازم حمایت کنه کافیه.

ان شاءالله. منظورم اینه همسری، بچه‌ای؟
ای بابا همسرم دو سالی هست به رحمت خدا رفته سه تا پسر دارم همه ماشاءالله برای خودشون کسی هستن اما از پس نگه داشتن من بر نمیان.

یعنی حاضر به نگه داشتن شما نیستن؟
نه؛ خانم هاشون حاضر نیستن با یه مادر شوهر معلول زندگی کنن می‌خواستن من رو به مراکز نگهداری سالمندان و معلولان ببرن که قبول نکردم.

پس چی کار می‌کنید؟
بهشون گفتم ولم کنید اونا هم ولم کردن.

شاید شرایط مالیشون خوب نیست؟
نه خانم یکیشون وکیله، یکی استاد دانشگاه است و یکی هم پزشکه.

یعنی با این شرایط حاضر نیستند حتی به شما خرجی بدهند؟
نه هیچ کمکی نمی‌کنند خودم باید از پس زندگی خودم بربیام.

اینا رو چه طوری می‌بافید؟ نخها رو خودتون تهیه می‌کنید؟
نه مادر، خدا که آدم رو ول نمی‌کنه همسایه‌ها کمکم کردن از قدیم بافتنی بلد بودم یکی از همسایه‌ها برام نخ میخره و برام میاره من هم اینا رو می‌بافم و میارم تو خیابون و می‌فروشم. یه مدتی لیف می‌بافتم الانم اسکاچ می‌بافم.

خونتون کجاست؟
اسلامشهر.

از اون جا چطور تا اینجا می‌آیید؟
یک آقایی همسایه ماست که مسافرکشی می‌کنه صبح‌ها من رو میاره اینجا و غروبم من رو می‌رسونه خونه.

بهش کرایه می‌دید؟
نه مثل پسر خودمه واقعاً ازش ممنونم هر کاری داشته باشم کمکم می‌کنه خودش و خانمش.

از همسرتان چیزی برایتان نمانده؟
چیزی نداشت خدابیامرز یک عمر کار کرد و بچه بزرگ کردیم همیشه می‌گفت من اگه نباشم پسرها تو رو ول نمی‌کنن خدا رو شکر دست همشون به دهانشون می‌رسه و برای خودشان کسی هستند.

پسرها خبر دارن که دستفروشی می‌کنید؟
آره می‌دونن اما عین خیالشونم نیست انگار نه انگار که مادر دارند.

با فروش اینا خرج زندگی رو در میاری؟
من پیرزن مگه چه خرجی دارم تازه یارانه هم می‌گیرم. خدا رو شکر.

با توجه به وضعیت‌تان تنها زندگی کردن سخت نیست؟
نه همسایه‌های خوبی دارم همیشه بهم سر میزنن و تنهام نمیذارن.

از کی دچار معلولیت شدید؟
بعد فوت همسرم البته از قبلش مشکل داشتم ولی با فوت اون خدابیامرز دیگه زمینگیر شدم.

تحت پوشش بهزیستی نیستی؟
نه من که نمی‌دونم چی کار باید بکنم و کجا باید برم.

پسرها اصلاً حالتان رو نمی‌پرسن؟
نه اصلاً انگار نه انگار که من مادرشان بودم و با سختی بزرگشان کرده‌ام.

تلفن هم نمی‌زنند؟
نه به خدا دلم براشون لک زده برای خودشون و برای زن و بچه‌هاشون.

قطرات اشک صورت چروک خورده پیرزن را خیس می‌کند، سعی می‌کنم از این فضا دورش کنم میگم.
حاج خانوم حتماً مادرشوهر خوبی نبودید که عروس‌ها نگهتان نداشتند؟
چه می‌دونم والا خدا می‌دونه ولی چون معلول بودم نگهم نداشتند.

چرا؟
می‌گفتن تو کثیفی، صندلیت کثیفه، بهم می‌گفتن تو همه جا رو کثیف می‌کنی و....

یعنی اگر سالم بودید قبولتان می‌کردند؟
فکر نکنم؛ می‌دونی این روزها جوون‌ها حوصله ما پیرها رو ندارن چه سالم چه علیل.

هیچ وقت شده از خدا بخواهید یک روز اونا هم پیر بشن؟
من همیشه دعاشون می‌کنم که عاقل شن و حداقل به دیدنم بیان باور کنید دلم برای دیدنشان لک زده.

از پیرزن خداحافظی می‌کنم اسکاچ‌های رنگی در میان دستانم خودنمایی می‌کنند و من به مادر معلولی فکر می‌کنم که در حسرت دیدن فرزندانش می‌سوزد فرزندانی که براحتی مادرشان را سر راه گذاشته‌اند.


 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من از این نوع انسانها دروغ هایی رو شاهد بودم که دیگه گوشم پر شده.
حالا شما با دیدن این نظر من یهویی برآشفته خواهید شد ولی مهم نیست.به هر حال بعضی ها بلدند وقتی خواستند دروغ بگن ، از نوع شاخدارش بگن تا حداقل نصف شنونده ها قبولش کنن.وکیل ، استاد دانسگاه و پزشک ، آره؟ این ترفند ها برای بی حیثیت کردن اقشار تحصیل کرده خلق میشه.چرا ؟
چراشو بعدا میگم.
یه عده همش میخوان به اقشار تحصیل کرده انگ بی لیاقتی بزنن.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این روزنامه ایران همانی است که قبلا به ملت ترک بی حرمتی کرده بود ،حالا هم میخواد طبقه تحصیلکروه و روشنفکر رو بکوبه
 

Major Geologist

کاربر فعال تالار موبایل ,
کاربر ممتاز
با صحت مطلب کاری ندارم.
برای اعتبار بخشی به یک گزارش، باید شماره صفحه روزنامه، تاریخ چاپش و سایر اطلاعات منبع درج شود.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این یعنی اینکه در شما یه نوع شک و بدبینی هست
بر خلاف خصوصیات شما من بدبین نیستم و نظرم ربطی به بدبینی نداره . من احمق نیستم که هر چی به خوردم دادند , بدون حکم عقلم باور کنم.
 

Uchiha Itachi

عضو جدید
من از این نوع انسانها دروغ هایی رو شاهد بودم که دیگه گوشم پر شده.
حالا شما با دیدن این نظر من یهویی برآشفته خواهید شد ولی مهم نیست.به هر حال بعضی ها بلدند وقتی خواستند دروغ بگن ، از نوع شاخدارش بگن تا حداقل نصف شنونده ها قبولش کنن.وکیل ، استاد دانسگاه و پزشک ، آره؟ این ترفند ها برای بی حیثیت کردن اقشار تحصیل کرده خلق میشه.چرا ؟
چراشو بعدا میگم.
یه عده همش میخوان به اقشار تحصیل کرده انگ بی لیاقتی بزنن.

بر خلاف خصوصیات شما من بدبین نیستم و نظرم ربطی به بدبینی نداره . من احمق نیستم که هر چی به خوردم دادند , بدون حکم عقلم باور کنم.

این روزنامه ایران همانی است که قبلا به ملت ترک بی حرمتی کرده بود ،حالا هم میخواد طبقه تحصیلکروه و روشنفکر رو بکوبه

یکی داره بدجوری جوش میزنه!
ملت ترک!
کوتاه بیا، بدبختی و فلاکت که دیگه افتخار نیست کسی بخواد درموردش دروغ بگه.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی داره بدجوری جوش میزنه!
ملت ترک!
کوتاه بیا، بدبختی و فلاکت که دیگه افتخار نیست کسی بخواد درموردش دروغ بگه.

مطمئن بودم که درک این معانی برات ثقیل خواهدبود.که میبینم هست.
 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من نمیدونم ملت ایران هرجی میبینن باور میکنن حالا شاید این واقعیت داشته باشه نمیدونم اما چند وقت پیش تو اینستاگرام ی مطلب خوندم در مورد شخصی
به اسم عبود که یک سرهنگ بعثی بود زمان جنگ حدودا 40 _50 ساله اون زمان
به غارت اموال مردم می پرداخت و کارش این بود حالا اینا اومدن عکس ی پیرمرد 80_90 ساله گذاشتن گفته بودن که این بچه ها رو می دزدیده کله پاچه باهاشون درست میکرده میخورده :biggrin:

ملت همیشه در صحنه هم ساده لوح همه باور کرده بودن

من حرفم اینه هرچی خوندین باور نکنید
 

zahra mohsenian

کاربر بیش فعال
در هر صورت اگه واقعا اینکارو با مادرشون کرده باشن ما نمیتونیم بگیم کاره اشتباهیه...آدما باید تو شرایط بقیه قرار بگیرن ببینن چه راهیو انتخاب میکنن...
 

بیا1

عضو جدید
در هر صورت اگه واقعا اینکارو با مادرشون کرده باشن ما نمیتونیم بگیم کاره اشتباهیه...آدما باید تو شرایط بقیه قرار بگیرن ببینن چه راهیو انتخاب میکنن...

احترام به پدر و مادر در واقعا یه اجبار هست حالا اون پدر یا مادر در حق فرزندانش هم بد باشند
این چه حرفی که میزنی؟
 

Similar threads

بالا