زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!
- شروع کننده موضوع Phyto
- تاریخ شروع
gholle
عضو جدید
طی شداین عمر تو دانی به چه سان؟ بوچ وبس تند چنان باد دوان-همه تقصیر من است این که خود میدانم-که نکردم فکری که تامل ننمودم روزی ساعتی یاآنی- که چه سان میګذرد عمر ګران؟ کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط فارغ ازنیک وبدو مرګ وحیاط- همه ګفتند کنون تا بچه است بګذارید بخنددوشادان-که بس ازاین دګرش فرصت خندیدن نیست بایدش نالیدن- من نبرسیدم هیچ که بس ازاین زچه رو نتوان خندیدن؟ هیچکس نیز نګفت زندګی چیست چرا می آیم؟ بعدازاین چند صباح به کجا بایدرفت؟ باکدامین توشه به سفر باید رفت؟ نوجوانی سبری ګشت به بازی به فراغت به نشاط فارغ ازنیک وبدو مرګ وحیاط- بعدازان باز نفهمیدم من که چه سان عمر ګذشت--- لیک همه ګفتند که جوان است هنوز بګذارید جوانی بکند بهره از عمر برد کامروایی بکند- بګذارید که خوش باشد و مست بعدازاین باز ورا عمری هست- یک نفر بانګ برآورد که او ازهم اکنون باید فکر آینده کند- دیګری آوا داد که چو فردابشود فکر فردا بکند- سومی ګفت همانګونه که دیروزش رفت بګذرد امروزش همچنان فردایش- باهمه این احوال من نبرسیدم هیچ که چه سان دی بګذشت؟ آن همه قدرت ونیروی عظیم به چه ره مصرف ګشت؟ نه تفکر نه تعمق ونه اندیشه دمی - عمر بګذشت به بی حاصلی و بی خبری- چه توانی که ز کف دادم مفت- من نفهمیدم و کس نیز نګفت- قدرت عهد شباب میتوانست مرا تابه خدا بیش برد- لیک بیهوده تلف ګشت جوانی هیهات...- ان کسانی که نمی دانستند زندګی یعنی چه رهنمایم بودند- عمرشان طی شده بیهوده وبی ارزش وکار- ومرا میګفتند که چو آنها باشم که چو آنها دايم فکر خوردن باشم فکر ګشتن باشم فکر تامین معاش فکر ثروت باشم فکر همسر باشم- کس مرا هیچ نګفت زندګی ثروت نیست زندګی داشتن همسر نیست- زندګی کردن فکر خود بودن وغافل ز جهان بودن نیست- من نفهمیدم کس نیز نګفت- و صد افسوس که چون عمر ګذشت، معنیش فهمیدم--- حال میبندارمهدف از زیستن این است رفیق:من شدم خلق که با عزمی جزم ،با از بند هواها ګسلم ،بای در راه حقایق بنهم، با دلی آسوده فارغ از شهوت و آز و حسد و کینه و بخل، مملو از عشق جوانمردی و علم، در ره کشف حقایق کوشم- شربت جرات و امید وشهامت نوشم- زره جنګ برای بد وناحق بوشم- ره حق بویم وحق جویم وبس حق ګویم- انچه آموخته ام بردګران نیزنکو آموزم- شمع راه دګران ګردم و با شعله خویش ره نمایم به همه ګرچه سرابا سوزم- من شدم خلق که مثمر باشم، نه چنین زايد و بی جوش وخروش-- عمر بر باد به حسرت خاموش- ----- ای صد افسوس که چون عمر ګذشت، معنیش فهمیدم.......///
نقره بارون
عضو جدید
سلامممممممممم
................من اومدم..................
----------------------
آقا وحید هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سیلااااااااااااااااااام
وحییییییییییییییییییید
وحییییییییییییییییییید
[/QUOTE]
به به اقا پویان عزیز خوشبختیم از دیدارتون
indicat
عضو جدید
سلام...
indicat
عضو جدید
وعليكم السلام...
indicat
عضو جدید
و رحمة ا... و برکاتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتته ...
چطوری افسون خوبی
چه خبر
چرا همه جا سوت و کوره
چیکا کردی همه جولو پلاسشونو جمع کردن رفتن
چطوری افسون خوبی
چه خبر
چرا همه جا سوت و کوره
چیکا کردی همه جولو پلاسشونو جمع کردن رفتن
نقره بارون
عضو جدید
indicat
عضو جدید
صبح تو هم بخيرگلم