روز ملی شدن صنعت نفت و یاد و خاطره دکتر مصدق گرامی باد

sara@fshar

عضو جدید
کاربر ممتاز
راستش اصلا قصد زدن چنین تاپیکی رو نداشتم اما همین الان تلویزیون داره در مورد مصدق بد می گه :mad:
دکتر مصدقی که تلاشهای بی شائبه اش بر هیچ ایرانیی پوشیده نیست
شاید اگه تلاشهای دکتر مصدق نبود هیچوخت دست همین آقایون بدگو به نفت این مملکت نمی رسید
که اینجوری یه دفعه ای 17 میلیارد از صندوق ذخیره ارزی غیب بشه و...........

در هر صورت خیلی متاسفم خیلی


میگن کینه ها و دشمنی ها و دو دستگی ها رو کنار بگذارید در حالی که همین رسانه میلی داره با این دست برنامه های سفارشیش به شعور مردم توهین می کنه و دو دستگی که چه عرض کنم چن دستگی ایجاد می کنه
 

...pianist

عضو جدید
کاربر ممتاز
آره ظاهرا اين سياست جديدشونه كه بصورت علني ميانو همه چيو زير سوال ميبرن و تخريب ميكنن
من شنيدم كه شبكه خبر هم يه برنامه اي گذاشته و داره به كوروش و داريوش و هخامنشي و... توهين ميكنه
 

sara@fshar

عضو جدید
کاربر ممتاز
روحش شاد یادش گرامی .....مرد بزرگی بود ولی خرده شیشه داشت یکم .....

همه خرده شیشه دارن یکم اما دیگه فکر نکنم مثل بعضیا نصف شبی پول بگیرن از دشمن و برن بالای منبر و ............. بعدشم با شعبون بی مخ عکس یادگاری بندازن :cool:
 

monrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
kheyli marde bozorgi bood, ye moddat badjoori karasho donbal kardamo ketabam ziad dar moredesh khondam, vaghan marde bozorgi bood baraye iran, roohesh shad:gol:
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
راستش اصلا قصد زدن چنین تاپیکی رو نداشتم اما همین الان تلویزیون داره در مورد مصدق بد می گه :mad:
دکتر مصدقی که تلاشهای بی شائبه اش بر هیچ ایرانیی پوشیده نیست
شاید اگه تلاشهای دکتر مصدق نبود هیچوخت دست همین آقایون بدگو به نفت این مملکت نمی رسید
که اینجوری یه دفعه ای 17 میلیارد از صندوق ذخیره ارزی غیب بشه و...........

در هر صورت خیلی متاسفم خیلی


میگن کینه ها و دشمنی ها و دو دستگی ها رو کنار بگذارید در حالی که همین رسانه میلی داره با این دست برنامه های سفارشیش به شعور مردم توهین می کنه و دو دستگی که چه عرض کنم چن دستگی ایجاد می کنه

پدرم همیشه میگه تلویزیون ایران رو نگاه نکن فاسدت می کنه ...
بعد هم کار خوبی کردی تاپیک رو گذاشتی مصدق یک بار خودش مرد، اما بعد از مرگش هم خیلی ها در فکر کشتنش بودند و هستند ...اما نمی دانند که مرد نکونام نمیرد هرگز ..
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
میدونید خورده شیشه اش کجا بود ...اونجا بود که بعد از برکناریش ...تعدادی طلبکار اومدند برای گرفتن طلباشون ، بعد او مجبور شد یکی دوتا از زمینی که به ارث رسیده بودهم بفروش و پول طلب کارش بده ...مردی که نفت رو ملی کرد .
 
آخرین ویرایش:

spow

اخراجی موقت
بزرگترین واگاهترین سیاستمداری بود که ایران به خودش دیده تا امروز
کاش خیانت کاران عوامفریب چندسالی بهش فرصت میدادند تا امروز با چنین مصیبتی مواجه نباشیم
تکرار این داستان تکراری دررثای این ابرمرد خوشفکر خالی از لطف نیست
روحش شاد یادش گرامی


می گویند زمانی که قرار بود دادگاه لاهه برای رسیدگی به دعاوی انگلیس در ماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکیل شود، دکتر مصدق با هیات همراه زودتر از موقع به محل رفت.
در حالی که پیشاپیش جای نشستن همه ی شرکت کنندگان تعیین شده بود دکتر مصدق رفت و روی صندلی انگلستان نشست.
قبل از شروع جلسه یکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اینجا برای هیات انگلیسی در نظر گرفته شده و جای شما آن جاست اما پیرمرد تحویل نگرفت و روی همان صندلی نشست.
جلسه داشت شروع می شد و هیات نمایندگی انگلیس روبروی دکتر مصدق منتظر ایستاده بود تا بلکه بلند شود و روی صندلی خودش بنشیند اما پیرمرد اصلاً نگاهشان هم نمی کرد.
جلسه شروع شد و قاضی رسیدگی کننده به مصدق رو کرد و گفت که شما جای انگلستان نشسته اید و جای شما آن جاست.
کم کم ماجرا داشت پیچیده می شد که مصدق بالاخره به حرف آمد و گفت:خیال می کنید نمی دانیم صندلی ما کجاست و صندلی انگلیس کدام است؟ نه آقای رییس، خوب می دانیم جایمان کجاست اما راستش را بخواهید چند دقیقه ای روی صندلی دوستان نشستن برای خاطر این بود تا دوستان بدانند برجای ایشان نشستن یعنی چه.
او اضافه کرد که سال های سال است که دولت انگلستان در سرزمین ما خیمه زده و کم کم یادشان رفته که جایشان این جا نیست.

با همین ابتکار و حرکت عجیب بود که تا انتهای نشست فضای جلسه تحت تاثیر مستقیم این رفتار پیرمرد قرار گرفت و در نهایت هم انگلستان محکوم شد.
 

سمندون

عضو جدید
بزرگترین واگاهترین سیاستمداری بود که ایران به خودش دیده تا امروز
کاش خیانت کاران عوامفریب چندسالی بهش فرصت میدادند تا امروز با چنین مصیبتی مواجه نباشیم
تکرار این داستان تکراری دررثای این ابرمرد خوشفکر خالی از لطف نیست
روحش شاد یادش گرامی


می گویند زمانی که قرار بود دادگاه لاهه برای رسیدگی به دعاوی انگلیس در ماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکیل شود، دکتر مصدق با هیات همراه زودتر از موقع به محل رفت.
در حالی که پیشاپیش جای نشستن همه ی شرکت کنندگان تعیین شده بود دکتر مصدق رفت و روی صندلی انگلستان نشست.
قبل از شروع جلسه یکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اینجا برای هیات انگلیسی در نظر گرفته شده و جای شما آن جاست اما پیرمرد تحویل نگرفت و روی همان صندلی نشست.
جلسه داشت شروع می شد و هیات نمایندگی انگلیس روبروی دکتر مصدق منتظر ایستاده بود تا بلکه بلند شود و روی صندلی خودش بنشیند اما پیرمرد اصلاً نگاهشان هم نمی کرد.
جلسه شروع شد و قاضی رسیدگی کننده به مصدق رو کرد و گفت که شما جای انگلستان نشسته اید و جای شما آن جاست.
کم کم ماجرا داشت پیچیده می شد که مصدق بالاخره به حرف آمد و گفت:خیال می کنید نمی دانیم صندلی ما کجاست و صندلی انگلیس کدام است؟ نه آقای رییس، خوب می دانیم جایمان کجاست اما راستش را بخواهید چند دقیقه ای روی صندلی دوستان نشستن برای خاطر این بود تا دوستان بدانند برجای ایشان نشستن یعنی چه.
او اضافه کرد که سال های سال است که دولت انگلستان در سرزمین ما خیمه زده و کم کم یادشان رفته که جایشان این جا نیست.

با همین ابتکار و حرکت عجیب بود که تا انتهای نشست فضای جلسه تحت تاثیر مستقیم این رفتار پیرمرد قرار گرفت و در نهایت هم انگلستان محکوم شد.
ممنون خیلی جالب بود;)
 
  • Like
واکنش ها: spow

sara@fshar

عضو جدید
کاربر ممتاز
بزرگترین واگاهترین سیاستمداری بود که ایران به خودش دیده تا امروز
کاش خیانت کاران عوامفریب چندسالی بهش فرصت میدادند تا امروز با چنین مصیبتی مواجه نباشیم
تکرار این داستان تکراری دررثای این ابرمرد خوشفکر خالی از لطف نیست
روحش شاد یادش گرامی


می گویند زمانی که قرار بود دادگاه لاهه برای رسیدگی به دعاوی انگلیس در ماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکیل شود، دکتر مصدق با هیات همراه زودتر از موقع به محل رفت.
در حالی که پیشاپیش جای نشستن همه ی شرکت کنندگان تعیین شده بود دکتر مصدق رفت و روی صندلی انگلستان نشست.
قبل از شروع جلسه یکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اینجا برای هیات انگلیسی در نظر گرفته شده و جای شما آن جاست اما پیرمرد تحویل نگرفت و روی همان صندلی نشست.
جلسه داشت شروع می شد و هیات نمایندگی انگلیس روبروی دکتر مصدق منتظر ایستاده بود تا بلکه بلند شود و روی صندلی خودش بنشیند اما پیرمرد اصلاً نگاهشان هم نمی کرد.
جلسه شروع شد و قاضی رسیدگی کننده به مصدق رو کرد و گفت که شما جای انگلستان نشسته اید و جای شما آن جاست.
کم کم ماجرا داشت پیچیده می شد که مصدق بالاخره به حرف آمد و گفت:خیال می کنید نمی دانیم صندلی ما کجاست و صندلی انگلیس کدام است؟ نه آقای رییس، خوب می دانیم جایمان کجاست اما راستش را بخواهید چند دقیقه ای روی صندلی دوستان نشستن برای خاطر این بود تا دوستان بدانند برجای ایشان نشستن یعنی چه.
او اضافه کرد که سال های سال است که دولت انگلستان در سرزمین ما خیمه زده و کم کم یادشان رفته که جایشان این جا نیست.

با همین ابتکار و حرکت عجیب بود که تا انتهای نشست فضای جلسه تحت تاثیر مستقیم این رفتار پیرمرد قرار گرفت و در نهایت هم انگلستان محکوم شد.


می دونید من همیشه اعتقاد راسخ داشتم که در دنیای سیاست تنها هوش و استعداد و آگاهی و فرز بودن عامل موفقیت نمیشه بلکه آدمی که وارد دنیای سیاست میشه حتما حتما باید سیاستمدار واقعی باشه یعنی تو ذاتش تو حرکاتش حتی تو نگاه و حرکات دستش باشه
مصدق و امیر کبیر جزو اون معدود افراد سیاست مدار و آگاه و پرجذبه ای بودن که صد البته عاطفه انسانی رو هم همراه داشتن ولی متاسفانه خیلی زود محوشون کردن

ممنون سجادجان بابت ذکر این داستان :gol:
 

rezaafsharpoor

عضو جدید
کاربر ممتاز
روحت شاد بزرگ مرد...خوش به حالت که نیستی تا ببینی جبهه ملی چه طور ازهم پاشید...خوش به حالت که نیستی تا وضع امروز ما رو ببینی...راست می گی تنها گناهت این بود که نفت رو ملی کردی...روحت شاد بزرگ مرد
 

sara@fshar

عضو جدید
کاربر ممتاز
روحت شاد بزرگ مرد...خوش به حالت که نیستی تا ببینی جبهه ملی چه طور ازهم پاشید...خوش به حالت که نیستی تا وضع امروز ما رو ببینی...راست می گی تنها گناهت این بود که نفت رو ملی کردی...روحت شاد بزرگ مرد


:gol::gol:
 

sara85

عضو جدید
آری تنها گناه من وگناه بزرگ و بسیار بزرگ من این است که صنعت نفت ایران را ملی کرده ام و بساط استعمار و اعمال نفوذ سیاسی و اقتصادی عظیمترین امپراطوریهای جهان را از این مملکت برچیده ام.
دکتر محمد مصدق

دکتر مصدق ابر مرد تاریخ معاصر(کلیک کنید)
 
آخرین ویرایش:
بالا