روابط مالي زوج ها و تاثير آن در خانواده

eshagh_kh

عضو جدید
مي‌گويد زندگي پنجاه پنجاه را خيلي دوست دارد؛ يعني اگر شوهرش 100 هزار تومان وسط گذاشت او هم همين قدر روي پول او بگذارد تا راحت‌تر زندگي كنند. مي‌گويد دوست دارد اگر زور شوهرش به چرخ زندگي نرسيد و سرعتش از تورم كمتر شد؛ فوري وسط بيايد و چرخ لنگان زندگي را محكم بچسبد تا لنگ زدنش خانواده را آزار ندهد.

مي‌گويد دلش مي‌خواهد اگر شوهرش توان خريد يك رقم ميوه را داشت، او زود دست به جيب شود و سبد را پر كند از ميوه‌هاي خوش آب و رنگ.

او دلش غنج مي‌رود از اين‌كه به شوهرش ثابت كند آنقدر او و زندگي با او را دوست دارد كه حاضر است همه حقوق هر ماهش را دو دستي تحويل مرد زندگي‌اش بدهد و نشان بدهد كه اگر پولي دارد، قصد گردن فرازي بر او را ندارد.

او برايش مهم نيست كه روزگار بگذرد و در حالي كه ديگر اين جوان امروز نيست. در حساب بانكي‌اش پشيزي پيدا نشود. او فكر خريد خانه و ماشين و زمين مستقل از شوهرش را هم از سر بيرون كرده و ايمان دارد كه اگر مرد زندگي‌اش چيزي از مال دنيا جمع كند، هرگز او را فراموش نخواهد كرد و سهمي برايش در نظر مي‌گيرد.

اما خيلي‌ها به او مي‌گويند كه اشتباه مي‌كند، خيلي‌ها معتقدند كه از آن طرف پشت بام افتادن بالاخره روزي كار دستش مي‌دهد. آنهايي كه روزي كارهاي امروز او را انجام داده‌اند و تجربه بدي دارند، مي‌گويند اگر لطف را از حد بگذراني، ارزشش را از دست مي‌دهد و مرد خيلي زود فراموش مي‌كند كه همسرش به او لطف كرده است.

او اين حرف‌ها به گوشش نمي‌رود و مي‌گويد، قصد دارد به همه ثابت كند كه بهترين زندگي، زندگي پنجاه پنجاه است اما شايد او درست بگويد شايد مرد زندگي او آنقدر صادق و روراست است كه مي‌شود به او اعتماد كرد. شايد او مرد قدرشناسي است و حساب محبت را از وظيفه جدا مي‌كند؛ ولي واقعيت اين است كه خيلي از مردها اين مرزها را خوب درك نمي‌كنند. بعضي از آنها آنقدر روي پول زن حساب باز مي‌كنند كه استقلال‌شان را از دست مي‌دهند و به قدري وابسته مي‌شوند كه اگر زن نباشد، نمي‌توانند تامين معاش كنند. بعضي از آنها هم اگر روزي دستشان به دهانشان رسيد بدون اين‌كه سعي در جبران محبت زن داشته باشند، عمدا فراموش مي‌كنند كه پول‌هاي او بوده است كه زير پر و بالشان را گرفته است.

اما هر زندگي مشترك مختصات خاص خودش را دارد و هر آدمي رفتار ويژه‌اي را مي‌طلبد، يعني براي اين‌كه مرز ميان پول زن و مرد مشخص بشود، بهترين داور خودشان هستند كه تشخيص مي‌دهند آيا اين كار به صلاحشان است يا به ضرر، اما به هر حال حتي در آرماني‌‌ترين زندگي مشترك نيز به نظر مي‌رسد كه رعايت اعتدال بهترين روش باشد.

تفاهم، كليد حل مشكل

البته روان‌شناسان نيز بر اين باورند كه هيچ فردي بهتر از خود زن و شوهر نمي‌تواند به موشكافي مسائل مادي ميانشان بپردازد و براي نحوه روابط مادي‌شان نسخه‌اي تجويز كند، چنانچه محسن روحاني مشاور خانواده در گفتگو با «جام‌جم» صحبت كردن زن و شوهر در اين زمينه را بهترين راه‌حل مي‌داند.

او مي‌گويد: دارايي زن متعلق به خودش است ولي اگر بخواهد كه به شوهرش كمك كند مانعي نيست؛ اما مرد هرگز نمي‌تواند او را وادار به اين كار كند مگر اين‌كه در زمان ازدواج اين مساله جزو شروطشان بوده و هر دو توافق كرده باشند كه مرزي بين اموالشان وجود نداشته باشد.

روحاني البته معتقد است كه در روابط مالي ميان زن و شوهر نبايد كسي دخالت كند، چرا كه حتما خودشان مي‌دانند و توافق كرده‌اند كه چه‌كاري انجام دهند، اما در عين حال توصيه مي‌كند كه نبايد شوهر را در امور مالي دخالت داد، زيرا زن‌ها به ازاي پولي كه در مي‌آورند زحمت مي‌كشند و حق دارند آن‌گونه كه صلاح مي‌دانند رفتار كنند، مگر اين‌كه خودشان تشخيص دهند كه زمان كمك به شوهر فرا رسيده، چرا كه هم از نظر شرع و هم از نظر عرف هيچ وظيفه‌اي در اين زمينه بر دوش زن گذاشته نشده است.

در روابط مالي ميان زن و شوهر نبايد كسي دخالت كند، چرا كه حتما خودشان مي‌دانند و توافق كرده‌اند كه چه‌كاري انجام دهند
وي در ادامه به احتمال بروز تبعات منفي پس از هزينه شدن اموال زن در زندگي زناشويي اشاره مي‌كند و توضيح مي‌دهد: اگر براي خرج شدن دارايي زن در زندگي مشترك از قبل توافق شده باشد، مسلما پيامدي منفي در پي ندارد، اما گاهي ممكن است اتفاقاتي رخ دهد كه تمام پيش‌بيني‌ها و نگاه‌هاي مثبت اشتباه از‌آب در بيايد. پس مي‌توان گفت، اگر زندگي از روال عادي خارج شد و زن احساس خطر كرد، بايد از دادن پول به مرد خودداري كند، ولي اگر در اين مدت مرد به پول زن خيلي وابسته شده و جدا كردن او از آن پول سخت شده، بهتر است تا با صحبت كردن يا مراجعه به مشاور مرد را براي تغيير مسير خود متقاعد كند.

پول با 3 روش

اين گفته‌ها را دكتر مجيد ابهري البته با كمي اختلاف‌نظر تاييد مي‌كند. اين آسيب‌شناس اجتماعي مي‌گويد: يكي از نكات اختلاف ساز در زندگي زناشويي، ماديات و مسائل مادي است به طوري كه زن و شوهر پيش از ازدواج با يكديگر به تفاهم مي‌رسند. تا «ما» شوند و ديگر پول من، خانه تو، خودروي من و درآمد تو در زندگي جايگاهي نداشته باشد، اما پس از آمدن در زير يك سقف و آغاز زندگي مشترك در بسياري از اواقات براساس باورهايي سنتي، زن علاقه‌اي به اختلاط درآمدش با مرد ندارد. البته اين باور از آنجا ناشي مي‌شود كه همواره زنان در زندگي مشترك به دنبال تضمين و تامين آينده خود هستند كه برقراري مهريه يا به نام كردن يك ملك برخاسته از اين باور است.

ابهري در ادامه جايگاه مسائل مادي در زندگي زناشويي را در 3 حالت توضيح مي‌دهد و مي‌گويد: در نوع اول از روابط مالي، زن و مرد هر دو صادقانه درآمد خود را روي هم مي‌گذارند و براي آينده خود برنامه‌ريزي مي‌كنند. در اين شرايط هر دو داراي حساب‌هاي مشترك هستندو ديگر «من و تو» جايگاهي در روابطشان ندارد. يعني در ميان‌ آنها تفاهم و صداقت آنقدر بالاست كه تصور هرگونه مخفي كاري خنثي مي‌شود. اين در شرايطي است كه براساس قوانين موضوعي و جاري در صورت پايان چنين زندگي مشتركي، زن در اموال موجود شريك مي‌شود.

او در بخش ديگري از گفته‌هايش به نوع دوم روابط مالي ميان زن و شوهر اشاره مي‌كند و توضيح مي‌‌دهد: نوع دوم روابط به اين صورت است كه هر كدام درآمد خود را براي خود نگاه مي‌دارند و مرد به عنوان كفيل خانواده هزينه‌ها را مي‌پردازد و زن درآمدش را پس‌انداز مي‌كند و در روزهاي سخت، گره‌گشاي زندگي مشترك مي‌شود.

در چنين شرايطي اگر مال يا ملكي وجود داشته باشد يا به طور مشترك به نام هر دوي آنهاست يا فقط به نام زن يا شوهر البته اين وضعيت بستگي به توافق اوليه دارد يعني مرد مي‌گويد كه نيازي به درآمد زن ندارد اما در شرايط اضطراري، زن نيز از كمك مالي دريغ نمي‌كند.

اين متخصص علوم رفتاري در تشريح نوع سوم اين روابط، آن را زشت‌ترين و بدترين چهره زندگي مشترك مادي مي‌داند و مي‌گويد: در اين حالت زن يا مرد هيچ‌گونه صداقتي در امور مالي ندارند و دائما در حال مخفي كاري هستند كه بناچار شك و ترديد و باورهاي غلط و پوسيده رابطه صميمانه را محدود و محدودتر مي‌كند. در اين صورت جدايي عاطفي در زندگي مشترك سايه‌افكن مي‌شود و هر كدام از زن و شوهر به فكر پر كردن حساب خويش هستند و در صورت پرسش يا كنجكاوي طرف مقابل دست به حساب‌سازي مي‌زنند.

وي با تشريح اين سه وضعيت، اين‌گونه نتيجه مي‌گيرد كه بهترين نوع زندگي مالي، تفاهم، توافق و اشتراك است چرا كه در غير اين صورت بسياري از ضعف‌ها و مشكلات در زندگي بزرگنمايي شده و مانع تحقق عشق به مفهوم واقعي‌اش مي‌شود.

يك استثنا

البته با وجود چنين گفته‌هايي، ابهري در اين ميان به وجود استثنائات هم اشاره مي‌كند و توضيح مي‌دهد: در پاره‌اي از اوقات به خاطر آموزش‌هاي دوران مجردي يا تربيت غلط اوليه، مرد‌ آنچه را كه موجود است براي خود مي‌خواهد و به زن به چشم يك حساب بانكي نگاه مي‌كند؛ به طوري كه به باور او اگر درآمدي از سوي زن به خانه مي‌آيد فقط مال مرد است و درآمد مرد بايد پس‌انداز يا به ملك و املاك تبديل شود، در حالي كه به اعتقاد او زن در اين اموال نبايد سهيم باشد؛ چرا كه ممكن است مغرور شده و ديگر فرمانبردار و مطيع نباشد. در اين گونه موارد زن نيز بايد قدر درآمد و سرمايه خود را بداند و مطمئن باشد كه در زمان بيماري، سالخوردگي يا نياز، پشتوانه‌اي نخواهد داشت ضمن اين كه زن بايد به فكر راهكار و چاره‌‌اي براي خود باشد و چنين مردي هم بداند كه اين‌گونه رفتار كردن پايان خوشي ندارد و مثل موريانه، صداقت را آرام‌آرام خواهد خورد.
 

Similar threads

بالا