رهروانه راه شهدا(شهیدیان)

كربلايي حسام

اخراجی موقت
دوستان توجه کنن
در نمازها به‌جای تسبیحات اربعه میتونن سوره حمد رو قرائت کنن

البته باید توجه کنن که اگر حواسشون نباشه و سوره حمد رو بخونن قبول نیست و دوباره باید بخونن
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان توجه کنن
در نمازها به‌جای تسبیحات اربعه میتونن سوره حمد رو قرائت کنن

البته باید توجه کنن که اگر حواسشون نباشه و سوره حمد رو بخونن قبول نیست و دوباره باید بخونن


ممنون از تذکرتون ، ببخشید فکر کنم به جای سوره اشتباها حمد نوشتید ، یادمه این مطلب رو به این صورت شنیدم که می شه به جای تسبیحات حمد رو خوند اگه سهوا سوره هم قرائت بشه باید سجده سهو انجام بشه ... ممنون می شم اگه درستش رو بفرمایید :gol:
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
اسم ایشون رباب بوده


رباب، دختر «امرءالقیس» و جزو یکی از قبایل شامی است. پدر در زمان خلیفه دوم، اسلام آورده و در مدینه، سه فرزند خود را از فرط علاقه و ارادت به حضرت علی(ع) به عقد ازدواج امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) درآورد.(1) رباب به عقد امام حسین(ع) درآمد و تا آخرین لحظات زندگی آن حضرت در کنار وی می ماند.
در برخی از نقلها پدر او را انیف کلبی معرفی کرده اند(2)، اما نقل نخست، فراوان روایت شده است. علاوه بر این، شاید مراد دسته دوم، رباب دیگری باشد که دختر انیف و همسر زبیر بن عوام و مادر مصعب بن زبیر بوده است.(3)
رباب دو فرزند از امام حسین(ع) داشت، یکی سکینه و دیگری عبداللّه . عبداللّه در روز عاشورا در حالی که کودکی بیش نبود، در جلوی چشم پدر و مادرش به شهادت رسید.(4) سکینه نیز، بعدها در شمار زنان بزرگ عالم اسلام درآمده، بویژه در ادب، شخصیت شناخته شده ای یافت.
رباب بر اساس شواهدی در کربلا حضور داشته است. این مطلب را برخی از مورخان آورده اند.(5)



1-الاغانی، ج16، ص140 ـ 141، قاهره، انساب الاشراف، ج1، ص195، انتشارات محمودی.
2-مجله تراثنا، ش10، 187، مؤسسه آل البیت.
3ـ طبقات الکبری، ج3، ص100 و ج5، ص182، 186، بیروت.
4-الاغانی، 16، ص141 ـ جمهرة انساب العرب، ص457.
5ـ البدایة و النهایة، ج8، ص212 ـ الکامل، ابن اثیر، ج4، ص88، بیروت.
 

ساقي كوير

عضو جدید
اسم ایشون رباب بوده


رباب، دختر «امرءالقیس» و جزو یکی از قبایل شامی است. پدر در زمان خلیفه دوم، اسلام آورده و در مدینه، سه فرزند خود را از فرط علاقه و ارادت به حضرت علی(ع) به عقد ازدواج امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) درآورد.(1) رباب به عقد امام حسین(ع) درآمد و تا آخرین لحظات زندگی آن حضرت در کنار وی می ماند.
در برخی از نقلها پدر او را انیف کلبی معرفی کرده اند(2)، اما نقل نخست، فراوان روایت شده است. علاوه بر این، شاید مراد دسته دوم، رباب دیگری باشد که دختر انیف و همسر زبیر بن عوام و مادر مصعب بن زبیر بوده است.(3)
رباب دو فرزند از امام حسین(ع) داشت، یکی سکینه و دیگری عبداللّه . عبداللّه در روز عاشورا در حالی که کودکی بیش نبود، در جلوی چشم پدر و مادرش به شهادت رسید.(4) سکینه نیز، بعدها در شمار زنان بزرگ عالم اسلام درآمده، بویژه در ادب، شخصیت شناخته شده ای یافت.
رباب بر اساس شواهدی در کربلا حضور داشته است. این مطلب را برخی از مورخان آورده اند.(5)



1-الاغانی، ج16، ص140 ـ 141، قاهره، انساب الاشراف، ج1، ص195، انتشارات محمودی.
2-مجله تراثنا، ش10، 187، مؤسسه آل البیت.
3ـ طبقات الکبری، ج3، ص100 و ج5، ص182، 186، بیروت.
4-الاغانی، 16، ص141 ـ جمهرة انساب العرب، ص457.
5ـ البدایة و النهایة، ج8، ص212 ـ الکامل، ابن اثیر، ج4، ص88، بیروت.
ببخشید یعنی مادر امام زین العابدین(ع) و حضرت علی اصغر(ع) یکیه؟؟؟؟؟؟
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
داشتم سرچ می کردم ببینم رباب اصالتا کجایی هستن ، چون شنیده بودم ایرانی بودن ، به این مطلب برخوردم که توی پست قبلی بخشی ش رو گذاشتم دلم نیومد بقیه اش رو ندازم


امام حسین(ع) همسرش رباب را بسیار دوست می داشته و از روی علاقه مندی به وی، در باره اش شعر می گفت.(7)
نسابه معروف «المجدی» نیز تأکید دارد که:
امام حسین(ع) سکینه و مادرش رباب را دوست می داشت(8).
این دوستی به دلیل بزرگواری رباب بود، چنان که از هشام کلبی، مورخ مشهور نقل شده که:
«من خیار النساء و افضلهنَّ(9)»
رباب از بهترین زنان و از برترین آنها بود.
در زمینه این دوستی، دو بیت شعر از امام حسین(ع) در باره سکینه و رباب نقل شده، و در برخی از منابع، بیتی دیگر نیز به آن افزوده شده است.
لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا
تَحُلُّ بها سکینةُ و الربابُ
اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی
وَ لَیْسَ لِلاَئمی فیها عِتابُ(10)
«به جان تو سوگند! من خانه ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند.
آنها را دوست دارم و تمامی دارایی ام را به پای آنها می ریزم و هیچ کس نباید در این باره با من سخنی بگوید.»
در نقلی از سکینه آمده است که امام حسن مجتبی(ع) در باره انتساب این شعر به امام حسین(ع) تأملی کرد و گویا تعجب کرده بود سپس، امام بیتی دیگر بر آن افزود:
وَ لَسْتُ لَهُمْ وَ اِنْ عَتَبُوا مُطیعا
حَیاتی اَوْ یُغَیِّبُنی الترابُ(11)
«حتی اگر کسانی در این باره به من اعتراض کنند، آنها را در زندگی و نز وقتی مرا در خاک پنهان می کنند، پیروی نخواهم کرد.»
این شعر به طور مستقیم از طرف امام حسین(ع) نقل شده و تا آنجا که ما می دانیم هیچ کس آن را به عنوان زبان حال، ندانسته و نسبت آن را به امام تکذیب نکرده است.
شعر مزبور، نشانگر ارتباط صمیمی امام با همسرش رباب و فرزندش سکینه است. توجه داریم که سرودن این شعر، همراه با انتشار آن در میان مردم بوده است، بدین جهت، این شعر در بیشتر کتابهای تاریخی آمده است.
شعر دیگری نیز از امام حسین(ع) در باره رباب نقل شده است:
اُحبُّ لِحُبِّهَآ جمیعا
وَ نَثْلَةَ کُلَّها و بَنیِ الرُّباب
وَ اخْوالاً لَهَا مِن آلِ لامَ
اُحِبُّهُم وَ طَرَّبَنی جنابُ(12)
«من به خاطر دوستی او زید، نثل و تمام «بنور رباب» را دوست دارم.
و همچنین داییهای او را از خاندان [بنی] لام، همه را دوست دارم و «جناب» را که مرا به طرب آورده است».
گویا اینها افراد وابسته به رباب هستند که از آنان یاد شده است.
رباب نیز علاقه وافری به امام حسین(ع) داشت. او در سفر کربلا همراه امام(ع) بود و پس از شهادت آن حضرت(ع) نیز وفاداری اش را به زبان شعر، و نیز در عمل، نشان داد.
دو مرثیه از رباب در دسترس، قرار دارد که هر دو دارای معانی بسیار زیبا بوده و خلوص و ارادت رباب را نسبت به آن حضرت(ع) نشاشن می دهد:
اِنَّ الّذی کانَ نورا یُستَضضاءُ به
بِکربلا قتیلُ جزاکَ غَیْرُ مدفونِ
جَنَبِتَ خُسرانَ الموازین
قد کنتَ لی حَبلاً صَعبا اَلُوذُبه و
کنت تَصْحَبنا بالرَحم و الدین
مَن لِلْیَتامی وَ مَنْ للسائلین و مَنْ
یُغنی و یاوی اِلیْه کُلُّ مِسْکِینِ
وَ للّه ِ لاَابتَغی بَیْنَ الرّملِ و الطین(13)
«آن پرتوی که دیگران از درخشش آن بهره می بردند، در کربلا کشته شده و غیر مدفون رها شده است.
ای فرزند پیامبر(ص)! خدا از طرف ما تو را پاداش نیکو داده و در وقت «میزان» تو را از هر زیانی به دور دارد.
تو آن چنان کوه محکمی بوده که من بدان پناه می بردم و تو با رحمت و از سر دینداری با ما همنشینی داشتی.
دیگر چه کسی برای یتیمان و فقیران، مانده؟ و چه کسی است که مسکینان بدو پناه برده و او بی نیازشان سازد؟
به خدا قسم! دیگر سایه ای بعد از تو بر سرم نخواهم پذیرفت تا در میان خاک، پنهان شوم.»
رباب در بیت سوم، ارتباط عمیق خود را با امام حسین(ع) تصویر می کند؛ امام چون کوهی است که پناهگاه آرام بخش رباب بوده و آن حضرت نیز با کمال ملاطفت و از سر دینداری با وی برخورد داشته است. رباب در بیت آخر، عزم راسخ خود را در عدم ازدواج با دیگری تا پایان عمر بیان می کند.
شخصیت والای رباب، باعث شد تا عده ای از اشراف قریش، پس از شهادت امام، از وی خواستگاری کنند، امام به نوشته مورخان نپذیرت و گفت: من پس از آنکه رسول خدا پدرشوهرم بوده، شخص دیگری را به عنوان پدرشوهر نمی پذیرم.(14)
شعر دیگری از رباب در مرثیه اباعبداللّه (ع) روایت شده است.
رباب، زمانی که در محفل ابن زیاد، سر امام حسین(ع) را در دامن نهاده، بر آن بوسه می زد، چنین سرود:
وا حُسینَا فَلا نسیتُ حسینا
اقصَدَتْهُ اُسِنَةُ الاعداء
غادَروُهُ بِکربلاء صریعا
لا سقی اللّه ُ جانبی کربلاء(15)
«من هرگز حسین را فراموش نخواهم کرد، حسینی که نیزه های دشمن او را هدف قرار دادند.
او را در حالی که در کربلا افتاده بود، کشتند؛ خداوند سرزمین کربلا را سیراب نکند.
روشن است که چنین شعری، در محفل زیاد، کمال مظلومیت امام حسین(ع) را آشکار نموده، خاطره سخت شهادت را زنده کرده است. به نقل از سبط ابن جوزی و همان گونه که از «ابن اثیر» نقل شده، اشراف قریش و نیز یزید، خواستار رباب بودند اما شدت علاقه رباب به اباعبداللّه سبب شد که نه تنها خواسته آنان را رد کند، بلکه از فرط غصه و گریه، بیش از یک سال زنده نماند، او در این یک سال حتی زیر سایه ننشست. ابن اثیر تصریح کرده که همین امر، باعث رحلت او گردید.(16)
بر اساس برخی از نقلها، رباب یک سال نزد قبر امام حسین(ع) باقی مانده و بعد از آن به مدینه رفت.
ابن کثیر با نقل این مطلب، شعری را نیز از زبان او آورده است:
اِلی الحول ثمَ اَسْمُ السلامَ علیکما وَ مَنْ یَبْکِ حَوْلاً کَامِلاً فَقَد اعْتَذَر
«تا یک سال، پس از آن بر شما درود می فرستم و [وداع می کنم] کسی که یک سال کامل بگرید پس از آن معذور است.»(17)
این شعر ممکن است پس از یک سال گریه در مدینه سروده شده باشد، اما اقامت یکساله رباب بر سر قبر امام، نباید درست باشد، بویژه که سپاه ابن زیاد، تمام اسرار را با اجبار به کوفه و پس از آن به شام فرستادند، بعضی از مورخان، تصریح کرده آند که رباب به شام رفته است. اگر آنها به کربلا بازگشته باشند، می توان پذیرفت که او پس از بازگشت، مدتی بر سر قبر آن حضرت، باقی مانده است، اما این امر نیز چندان ثابت شده نیست، و گزارشی که در آن، سفر رباب به شام ذکر شده است رفتن او را پس از آن به مدینه یادآور شده است.(18) ابن اثیر با نقل این مطلب، این نظر را که رباب یک سال بر سر قبر امام مانده و بعد از آن به مدینه آمده، بر اثر غم و غصه در گذشته، نقل کرده است.
بر اساس اخباری که بیان شد، می توان شدت علاقه و پیوند میان امام حسین(ع) و رباب را به دست آورد؛ پیوندی که امام، آشکارا آن را بیان کرد و رباب نیز با شعر و عمل خود، آن را به اثبات رسانده است.



8-المجدی، ص92، قم.
9ـ الاغانی، ج16، ص141.
10ـ مجله تراثنا، ش10، ص128 ـ الاغانی، ج16، ص136 ـ انساب الاشراف، ج1، ص195 ـ 196 ـ البدایه و النهایه، ج8، ص211 ـ المعارف، ص93، بیروت ـ الفصلو المهمة، ص183 ـ المجدی، ص92 ـ مقاتل الطالبین، ص94، بیروت ـ اعلام النساء المؤمنات. ص346. در برخی از نقلها به جای «تحلّ بها»، «تکون بها» آمده و در روایتی دیگر به جای آن «تُصیَّفُها».
11ـ الاغانی، ج16، ص140 ـ اعیان الشیعه، ج6، ص449 (طبع جدید) ـ تراثنا، ش10، ص128 ـ البدایه و النهایة، ص211، شرح الاخبار، الجزء الثالث عشر، ص14. در نقلی به جای «مطیعا»، «مضیعا» آمده و برخی دیگر به جای «یُغَیِّبُنی»، «یعلینی» ذکر شده است.
12ـ تاج العروس، ج1، ص263 ـ اعیان الشیعه، ج6، ص449. ابوالفرج از قول ابن عبده آورده است که رباب، فرزند حارثه، فرزند اوس بن حارثه بن لام الطایی بوده است (مقاتل الطالبین، ص94). ظاهرا مقصود از آل لام، همین خانواده است.
13ـ الاغانی، ج16، ص142 ـ اعیان الشیعه، ج6، ص449 ـ اعلام النساء، ص439 ـ اعلام النساء المؤمنات، ص347 ـ منتهی الآمال، ج1، ص335 ـ ادب الطف، ج1، ص61، انتشارات دارالمرتضی.
14ـ الکامل، ج4، ص88 ـ الاغانی، ج16، 141 ـ اعیان الشیعه، ج6، ص449.
15ـ تذکرة الخواص، ص260، انتشارات نینوی الحدیثة ـ ادب الطف ـ ج1، ص61، به نقل از: تاریخ القرمانی، ص4 ـ منتهی الآمال، ج1، ص463 ـ اعیان الشیعه، ج6، ص449 ـ اعلام النساء المؤمنات، ص347.
16ـ تذکرة الخواص، ص265 ـ الکامل، ج4، ص88.
17ـ البدایة و النهایة، ج8، ص212.
18ـ الکامل، ج4، ص88.


کپی + پیست :D از سایت : http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=4575&id=33121
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
با رجوع به منابع مختلف شیعه و سنى درمى‏یابیم که از میان ائمه شیعى بیشترین اختلاف د رباره نام مادر امام سجاد(ع) وجود دارد تا جایى‏که برخى از محققان با استفاده از منابع مختلف چهارده نام(1)و برخى دیگر تا شانزده‏(2).نام براى مادر آن حضرت(ع) ذکر کرده‏اند(3).مجموع این نام‏ها چنین است:
1. شهربانو، 2. شهربانویه، 3. شاه زنان، 4. جهان شاه، 5. شه زنان، 6. شهرناز، 7. جهان بانویه، 8. خولة، 9. برّة، 10. سلافة، 11. غزالة، 12. سلامة، 13. حرار، 14. مریم، 15. فاطمة، 16. شهربان.
با آن که در منابع تاریخى اهل سنّت بر روى نام‏هایى چون سلافة، سلامة، غزاله بیشتر مانور داده شده است،(4).اما در منابع شیعى و به خصوص منابع روایى آنها، نام شهربانو بیشتر مشهور شده است. بنا به نوشته برخى از محققان(5).: اولین بار این نام در کتاب «بصائر الدرجات» محمد بن حسن صفار قمى (متوفى 290 ق) دیده شده است.(6) بعدها محدّث معروف شیعى یعنى کلینى (م 329 ق) روایت همین کتاب را در کتاب کافى آورد.(7).بقیه منابع یا از این دو منبع بهره گرفته و یا آن که روایاتى ضعیف و بدون سند معتبر را در نوشته‏هاى خود آورده‏اند.(8)
در این روایت چنین آمده است:
«چون دختر یزدگرد را نزد عمر آوردند، دوشیزگان مدینه براى تماشاى او سر مى‏کشیدند و چون وارد مسجد شد، مسجد از پرتوش درخشان گشت. عمر به او نگریست، دختر رخسار خود را پوشید و گفت: اف بیروج بادا هرمز (واى، روزگار هرمز سیاه شود)! عمر گفت: این دختر مرا ناسزا مى‏گوید و بدو متوجه شد! امیرالمؤمنین(ع) به عمر فرمود: تو این حق را ندارى که به او آسیبی برسانی، به او اختیار ده که خودش مردى از مسلمانان را انتخاب کند و در سهم غنیمتش حساب کن. عمر به او اختیار داد. دخترآمد و دست خود را روى سر حسین(ع) گذاشت. امیرالمؤمنین على(ع) به او فرمود: نام تو چیست؟ گفت: جهان شاه. حضرت فرمود: بلکه شهربانویه باشد.
سپس به حسین(ع) فرمود: اى اباعبدالله! از این دختر بهترین شخص روى زمین براى تو متولد مى‏شود و على بن حسین(ع) از او متولد گشت. آن حضرت را ابن الخیرتین (پسر دو برگزیده) مى‏گفتند؛ زیرا برگزیده خدا از عرب «هاشم» بود و از عجم «فارسى».(9)



بقیه اش رو از اینجا بخونید
http://www.pasokhgoo.ir/fa/node/5025
 
آخرین ویرایش:

fateme_en

عضو جدید
کاربر ممتاز
صحبت دراین باره زیاده
من تو رادیو شنیدم که داشتن همین مورد رو بررسی می کردن که آیا بی بی شهربانویی که تو تهرانه همون مادر اما سجاد هست یا نه.
و آخرش به این نتیجه رسیدن که ایشون نیستن و کسی که اونجا دفنه به احتمال خیلی قوی از اهالی اونجاس!!!
حلا کاملتر بعدا براتون توضیح میدم.
 

fateme_en

عضو جدید
کاربر ممتاز
درسته اما در هر حال مهم اینه که نام مادر ایشون هم شهربانو هست.
مگه نه؟
بله اسمشون شهربانو بوده
ولی اونی نیست که تو تهران دفنه
جالبه که تو مرقدی هم که براشون ساختن به این نکته اشاره نشده و همه میان دخیل می بندن.
و حتی یه غار داره که مردم میرن شمع روشن می کنن و میگن محل زندگی ایشون اونجا بوده!
 

fateme_en

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان توجه كنند، طرح جديد از راه رسيد!!!!
سلام دوستان خوبم....
به توضيحات زير توجه كنيد!

اين تاپيك از اول تاسيسش مهمون هاي زيادي داشت اما متاسفانه كمتر كسايي بودن كه ماندگار باشن. ما خيلي رو اين موضوع فكر كرديم و به اين نتيجه رسيديم كه مشكل اين نيست كه كسي علاقه اي به شركت تو تاپيك نداره يا اينكه تو خودسازي تنبلي مي كنه بلكه مشكل از نحوه عملكرد اين تاپيكه. درسته كه ما هدفمون چيزي جز خودسازي و الگو پذيري از شهدا نبود اما يه جاي كار مي لنگيد!
خيلي ها اومدن گفتن شما دارين ريا مي كنيد يا اينكه نبايد از گناهانتون حرف بزنيد و ما هم در همه ي موارد اينطور جواب داديم: ما براي تشويق همديگه و دادن راهكار مناسب اين كار رو انجام مي ديم.
درسته كه هدف ما خوب بود اما خوب بودن هدف كافي نيست.معمولا يه عمل دو تا جنبه داره، يكي مثبت و يكي منفي!
جنبه مثبت گزارش دادن هاي ما هميني بود كه ما به همه مي گفتيم اما اين كار، پيامد ديگه هم داشت و اون عادي شدن گناه در نظر ديگران بود!
مي دونيد كه تو دين ما توصيه شده اگر گناهي مرتكب شدي از اون پيش هيچكس حرف نزن مگر اينكه حق الناسي باشه چون كمترين ضرري كه داره عادي شدن اون گناه در چشم مردمه.
نميدونم دقت كردين يانه؟! آدما خيلي راحت مي گن نمازشون قضا شده اما خيلي سخت از گناه هاي ديگه شون حرف مي زنن! و اين شايد دليل عمده ش همين عادي شدن گناهي مثل نماز نخوندن يا سبك شمردن نماز باشه.

خلاصه ما براي اينكه هم تاپيك ماندگار باشه و هم بتونيم جلوي ضرر اين چنيني رو بگيريم، به فكر چاره افتاديم و يه راه حل پيدا كرديم كه هم گزارش توش داشته باشه، هم الگو پذيري، هم تشويق، هم تنبيه و هم جايزه!!!

تو پست بعدي سيستم جديد رو براتون كاملا توضيح مي دم اما فعلا اجازه بدين به نكته اي اشاره كنم.
اين سيستم جديد نيازمند همكاريه سرسخت شماست!!!يعني بايد روش وقت بذاريد.بالاخره ما بايد يه زماني از زندگيمون رو هم براي خودسازي بذاريم يا نه؟! شايد براي اينكار به يه دفترچه كوچيك نياز داشته باشيم تا بتونيم پيشرفتمون رو بهتر ببينيم.
نترسيد!!!شايد فقط 10 دقيقه براي اينكار كافي باشه.
خودتون متوجه مي شيد به زودي.:w16:

فقط يه موضوع ديگه كه الان يادم افتاد!
لطفا دوستاني كه هنوز مشترك تاپيك نشدن همين الان مشترك بشن چون از اين به بعد اتفاقايي كه اينجا ميوفته خيلي هيجان انگيز تر از قبله!
اگه خبري شد و نفهميدين ديگه تقصير من نيستا....
گفته باشم!:lol:

در آخر اميدوارم هر روزمون بهتر از ديروزمون باشه و روزي به زودي در ركاب مولامون اما زمان(عج) شهيد بشيم.:w11:
اللهم عجل لوليك الفرج!
 

fateme_en

عضو جدید
کاربر ممتاز
طبق امتياز بندي زير هر كس در هر روز سه تا نمره به خودش ميده.آخر هفته از تمام نمرات هر كس معدل گرفته مي شه و به نفر اول 50 امتياز جايزه ميديم!!!:w17:
و آخر دوره چهل روزه هم....:lol: بماند!!!!!:D


سيستم جديد امتياز بندي

الف)توسط رهروانه شهدا

ب)توسط سرگروه ها



الف)توسط رهروان:


سه تا موضوع كلي براي نمره دادن وجود داره.


1.نماز خواندن:

-هر نماز توپ(!!!) 7 نمره داره يعني اگر اول وقت و به جماعت خوندي 7 نمره شو با افتخار براي خودت ثبت كن!:w17:
-اگر به هر دليلي تا 2 ساعت دير تر خوندي 4 نمره به خودت بده!
-اگر بيشتر از دو ساعت از اذان گذشت يا اينكه ديگه آخراي وقت نماز بود و نمازتو چسبوندي، ديگه هيچ امتيازي بهت تعلق نمي گيره!
-و اما اگر خدايي نكرده، زبونم لال، رو به ديوار:surprised: نمازت قضا شد،2 نمره منفي يواشكي به خودت ميدي تا ديگه تكرار نشه!

پيوست اول:
به ازاي انجام هر كدام از موارد زير 1 نمره مثبت به نمره نمازت اضافه كن.
-مسواك زدن قبل از نماز
-قرآن خواندن
-فرستادن سه تا صلوات بعد از نماز
-حضور قلب

كلا اگه خيلي بچه خوبي باشه و نمازايي كه ميخوني تكه تك باشه ، جمع نمره ت ميشه 21 (بدون در نظر گرفتن امتيازات مثبتي كه تو پيوست گفتم.)


2. احترام به والدين:

براي احترام به والدين كلا 20 نمره در نظر گرفتيم كه به ازاي هر كار اشتباهي كه مي كني نمره ازت كسر مي شه!
-داد زدن سر مادر و پدر 10 نمره منفي
-گوش ندادن به حرف آنها 6 نمره منفي
-غر زدن 3 نمره منفي
-با احترام ننشستن در برابرشون 1 امتياز منفي

3.برخورد با اطرافيان

-اول از همه و با روي خوش سلام كردن 5 نمره
-كنترل عصبانيت 5 نمره
-دروغ نگفتن 5 نمره
-غيبت نكردن 5 نمره

پيوست دوم:
در روز حتي اگر يك بار هم يكي از موارد بالا رو رعايت نكردي هيچ نمره اي از اون رو به خودت نده!


ب)توسط سرگروه ها:

يه سري موارد هست كه فقط مربوط به پيشرفت تاپيك و بالا بردن سطح اطلاعات بچه ها ميشه و به هر كس كه تو اين راه كمك كنه(مثلا قرار دادن حديث و خاطره و داستان كوتاه و راه انداختن بحث هاي مفيد و مرتبط با موضوع و همچنين گزارش روزانه) امتيازي ويژه داده مي شه و در آخر هم.....:lol: بماند!!!:D





فقط بچه ها يه موضوعي رو براي تاكيد بيشتر دوباره مي گم....
اين سيستمي كه گفتم باعث نشه فقط بياين يه چاهار تا نمره بذاريد و بريدا....حتما اون بحث هاي هميشگي رو هم داريم فقط ديگه به اون شكل قبل نميايم از كارهاي اشتباهمون بگيم.




يه مژده ديگه رو هم بگم و ديگه والسلام!
آخر هر دوره چهل روزه مسابقه ي بهترين دلنوشته رو داريم.
قرعه كشي مي كنيم و به نفر برنده جايزه مي ديم.:D

والسلام!
 

industrial66

عضو جدید
سلاااااااااااام به همگی
آخر گزارش بدیم یا ندیم ؟؟؟یا مثلا اینجوری گزارش بدیم ؟؟؟
دیروز نماز صبح و مغرب و عشا با یه ربع تاخیر خونده شد...(پس میشه دو تا 4 امتیاز)
نماز ظهر و عصر سر وقت بود ولی جماعت نبود میشه چند؟؟؟(احتمالا5.25:D)
من که عادت دارم غر بزنم پس سه نمره منفی میگیرم:redface:
قبل نمازام هم که:tooth:نزدم پس هیچ، نماز با حضور قلب هم که به دلمون میمونه اونم هیچ :cry:
دروغ و غیبت هم یادم نمیاد گفته باشم...
بوسیدن مادر هم فراموش نشد ...
:gol:
 
آخرین ویرایش:

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
فاطمه جون قسمت مهم حرفات جایزه بود ، جایزه رو چه جوری می دی بهمون ! :D شماره حساب بدیم ؟ :redface:


شوخی کردم خانومی طرح خیلی خوبیه! منم حس می کردم داره گناه بینمون عادی می شه ... ان شا لله که این طرح به نتیجه خوبی برسه .... خدا بهتون توفیق بده :gol:
 

zadshafagh

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلاااااااااااام به همگی
آخر گزارش بدیم یا ندیم ؟؟؟یا مثلا اینجوری گزارش بدیم ؟؟؟
دیروز نماز صبح و مغرب و عشا با یه ربع تاخیر خونده شد...(پس میشه دو تا 4 امتیاز)
نماز ظهر و عصر سر وقت بود ولی جماعت نبود میشه چند؟؟؟(احتمالا5.25:D)
من که عادت دارم غر بزنم پس سه نمره منفی میگیرم:redface:
قبل نمازام هم که:tooth:نزدم پس هیچ، نماز با حضور قلب هم که به دلمون میمونه اونم هیچ :cry:
دروغ و غیبت هم یادم نمیاد گفته باشم...
بوسیدن مادر هم فراموش نشد ...
:gol:
سلام
دیگه تقریبا گزارش لازم نیست اما
اگه نکته ای و یا موردخاصی دیدید که میشه تو تاپیک عنوان کرد کنار نمره تون بگید.....
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون...
طرح خيلي خوبيه......:gol:

حالا جايزش چيه؟؟؟؟؟؟
ميخوام انگيزه ي دوستان بيشتر بشه.....:D
وگرنه من ماديات اصلا برام ارزشي نداره......:D


جایزه هاش رو خدا توی سوره واقعه خدا شمرده ;)

یه سر به تاپیک حفظ بزنید


تبلیغات در حد بنز :D
 

Similar threads

بالا