حمید یدایی
عضو جدید
موضوع: رقابت علف هاي هرز با گياه زراعي بر سر عناصر غذايي، نيتروژن
گردآوري: حميد يدايي
به موازات عمليات فيزيكي و مكانيكي زمين بايستي خاك ر ا با كودهاي آلي و شيميايي حاصلخيز كرد. در حقيقت عمل كود دادن به زمين براي ازدياد عناصر غذايي در خاك و بهبود تركيب شيميايي زمين و افزايش باروري آن ضروري ميباشد. هر يك از عناصر بكار برده شده در طول مراحل رشدي گياه وظايفي را بر عهده دارد. يكي از عناصر پرمصرف و ضروري عنصر نيتروژن ميباشد. اين عنصر در تركيب شيميايي گياهان مثل پروتئين، اسيد نوكلئيك، كلروفيل، آنزيمها، ويتامينها و غيره اهميت بسزايي دارد (مظاهري، 1384). كمبود ازت در خاك موجب رنگ پريدگي يا زردي برگها، كوچكي، كم شدن رشد گياه، پايين بودن تعداد ساقه، كوچكي گلها و بالاخره افت كميت و كيفيت محصول ميگردد. رايجترين كود ازت در ايران اوره ميباشد (خواجه پور، 1384). فراواني عناصر غذايي در شرايط طبيعي خاك به اندازهاي نيست كه بتواند نياز كامل گياه زراعي را برآورده كند عنصر ازت نيز نيز يك از اين عناصر ميباشد.از اين جهت يكي از نهادههاي بسيار مهم و ضروري كه براي افزايش عملكرد مورد استفاده و در اختيار گياه قرار ميگيرد عنصر ازت ميباشد. روشهاي صحيح بكار گرفتن كودهاي شيميايي و زمان مناسب مصرف آنها ميتواند در افزايش بهرهوري و عملكرد محصول موثر باشد. با توجه به اينكه كود ازت به صورت سرك در اختيار گياه زراعي قرار ميگيرد بدون ترديد علفهاي هرز نيز از اين منبع آماده سريعاً استفاده خواهد نمود. در اين حالت مديريت علفهاي هرز به دليل بالا بودن ميزان منابع كافي و رشد و نمو سريع آن با مشكل مواجه خواهد شد. يعني كنترل اينگونه علفهاي هرز مستلزم صرف هزينه بالا و انرژي زياد ميباشد. درحقيقت، مصرف كود، باعث جذب بيشتر و سريع نيتروژن توسط علفهاي هرز نسبت به گياه زراعي ميشود (مظاهري، 1384). بنابراين با توجه به موضوعات بالا، كاربرد عناصر در كاربرد عناصر غذايي بخصوص نيتروژن از لحاظ زماني و ميزان مصرف، روش مصرف و غيره با محدوديت استفاده مواجه خواهيم شد. و لازمه آن بررسي و تحقيق در خصوص ميزان مصرف، واكنش علفهاي هرز به نهادهي مورد نظر، ارزيابي روشهاي مختلف كنترل علفهاي هرز به همراه عناصر غذايي و برهمكنش آن با روشهاي بكار رفته ميباشد. كودهاي شيميايي به دليل رفع سريع كمبود و عناصر غذايي گياهان، قابليت حل زياد، جذب سريع و بالاخره كاربرد و مصرف بسيار ساده، در توليدات كشاورزي رواج و توسعه زيادي يافتهاند. رشد مطلوب گياه و امكان توليد حداكثر كيفيت و كميت محصول مستلزم وجود مقدار كافي و متعادلي از عناصر پرمصرف و كممصرف در خاك است. در صورتي كه كمبود عنصر يا عناصر غذايي در خاك وجود داشته باشد، ميبايست به صورت كود به خاك اضافه گردد. مصرف زياد و بيرويه كودهاي شيميايي مفيد نبوده و خساراتي در بر خواهد داشت. به عنوان مثال، تجمع مقادير زيادي املاح در خاك موجب شوري و بر هم خوردن تعادل بين عناصر غذايي ميشود. كودهاي فسفر، پتاس و مقداري از كود نيتروژنه قبل از كاشت با خاك مخلوط شده و باقيمانده كود نيتروژندار را بصورت كود سرك در طول دوره رويشي گياهان زراعي به خاك اضافه ميگردد (مظاهري و همكاران، 1384). ميزان مصرف و نوع كود ميبايست بر اساس آزمايشهاي خاك و كود در هر منطقه مورد بررسي و بكار گرفته شود. روشهاي صحيح بكار بردن كودهاي شيميايي و زمان مناسب مصرف آنها در افزايش بهره وري و عملكرد محصول موثر خواهد بود. نوع كود نيتروژن مصرفي نيز در ميزان جذب علف هرز و محصول زراعي تاثير ميگذارد. در كشت توام تاجخروس[SUP][SUP][1][/SUP][/SUP] و ذرت، هنگامي كه سطوح بالاي كود نيتروژن استفاده شد، تاج خروس در مقايسه با ذرت 5/2 برابر نيتروژن بيشتري در خود جذب كرده بود. البته در اين تحقيق مشخص شد كه تاج خروس ترجيحاً NO3بيشتري جذب كرده و قادر به جذب4 NHنبود. بنابراين براي غالب شدن محصول ذرت در رقابت با علف هرز تاجخروس بر سر منابع بهتر است از كود ازته NH4استفاده گردد (تيكر و همكاران، 1991). با افزودن مواد غذايي بصورت كود به زمين، علفهاي هرز قدرت بيشتري در جذب آن داشته و اولين ماده غذايي كه جذب ميشود نيتروژن است. در ضمن در خاكهاي با ميزان حاصلخيزي كمتر براي گياهان زراعي، علفهاي هرز بهترين سازشپذيري را دارند (ميرشكاري، 1385). اوره در شكل ظاهري به شكر شباهت دارد و معروف به كود شكري ميباشد. اين كود به دليل افزايش عملكرد گياه زراعي، همچنين رشد سريع گياهان زراعي و بسته شدن كانوپي در مقابل علفهاي هرز از اهميت ويژهاي در جهت رقابت با علفهاي هرز برخوردار است. ازت خاك به فرمهاي No-3 و NH+4 جذب گياه ميگردند. بخش زيادي از ازت موجود در خاك به فرم No-3 بوده و بعضي از گياهان No-3 را بهNH+4 ترجيح ميدهند. تمامي كودي كه به خاك اضافه ميشود جذب گياه زراعي نميگردد، بلكه قسمت قابل توجهي از آن به طرق مختلف از دسترس گياه زراعي خارج ميشود. بخشي از كود وارد داده شده از خاك شستشو شده و وارد آب زهكش و سرانجام آبهاي زيرزميني ميگردد و آن را آلوده ميسازد. بخش ديگري از كود توسط خاك و مواد آلي و ميكروبها تثبيت ميشود (خواجه پور، 1384).
1- رقابت براي نيتروژن يكي از عوامل اصلي تشديد رقابت بين گياه زراعي و علفهرز عناصر غذايي ميباشد. اگرچه واكنش تمامي گونههاي گياهي در جذب عناصر غذايي مشابه نيستند، اما يك روند كلي ميتواند وجود داشته باشد. گونههاي گياهي كه مجاور يكديگر رشد ميكنند، خواه علفهاي هرز، خواه گياهان زراعي، بطور متقابل براي عناصر غذايي رقابت ميكنند. اگرچه افزايش قابل دسترس بودن عناصر غذايي بوسيه هر گونه به توانايي آن گونه در پاسخ و استفاده از منبع افزوده شده تعيين ميشود، بنابراين به دليل توانايي بالاي ذاتي علفهاي هرز، در مقايسه با گياهان زراعي ميزان بيشتري از مواد غذايي را جذب خواهد كرد. افزايش حاصلخيزي خاك نميتواند به عنوان جايگزيني براي كاهش تراكم علفهاي هرز باشد، اين مساله ممكن است به علت مصرف بيش از حد (لوكس) عناصر غذايي بوسيله بعضي از علفهاي هرز يا به علت اثر افزايش حاصلخيزي بر بعضي از فرآيندهاي رشد گياهي از جمله توسعه ريشه يا كانوپي همراه با مصرف بيشتر منابع باشد (زند و همكاران، 1383). مديريت كود از نظر مقدار، نوع، زمان مصرف و روش كاربرد در مديريت علفهاي هرز حائز اهميت ميباشد. تيلمن بيش از آنكه در نوشتههاي خود به آنچه در جريان رقابت اتفاق ميافتد بپردازد، به مكانيزمهاي رقابت بر سر مواد غذايي پرداخته است، در حالي كه اتفاقاتي كه در جريان رقابت رخ ميدهد، موضوع مورد تاكيد و مورد توجه علم علفهاي هرز بوده است. تاكيد تيلمن بيشتر روي درك مكانيزمهاي دخيل در رقابت بوده است
(مهدوي و همكاران، 1388). علفهاي هرز در مقايسه با گياه زراعي در جذب و مصرف نهادهها موفق تر عمل ميكنند و اين به دليل توانايي ذاتي بعضي از علفهاي هرز در جذب و جمعآوري بعضي از عناصر ميباشد(تيكر ، 2002). حساسترين اجزاء عملكرد ذرت به تداخل علفهاي هرز و نيتروژن، تعداد دانه در بلال ميباشد، بطوريكه افزايش تداخل علفهاي هرز موجب كاهش نمايي تعداد دانه در بلال ميشود. همچنين در يك دوره مشخص عاري از علفهرز در ذرت، افزودن نيتروژن باعث افزايش تعداد دانه در بلال گرديد (ايوانز و همكاران، 2003). بعضي از علفهاي هرز نسبت به گياهان زراعي معمولاً كودهاي شيميايي را سريعتر و به مقدار نسبتاً بيشتري جذب كرده، و باعث كاهش ميزان كود قابل جذب براي گياه زراعي ميگردد. در اين حالت توان رقابتي علفهاي هرز افزايش مييابد، به همين دليل ممكن است افزايش ميزان كود مورد استفاده سودي براي گياه زراعي نداشته باشد مگر در جايي كه تراكم علفهاي هرز پايين باشد (زيمدال، 1980). در بعضي از موارد مصرف زياد كودهاي شيميايي در شرايط آلودگي شديد مزرعه به علفهاي هرز، به نفع علفهاي هرز ميانجامد (كوچكي و همكاران، 1387). حضور علفهاي هرز در كنار ذرت موجب افت ميزان ازت و پتاسيم در گياه ذرت ميشود در حالي كه حضور ذرت بر ميزان عناصر غذايي علفهاي هرز تاثيري ندارد (زند و همكاران، 1383). در اكوسيستمهاي زراعي تعادل گياه زراعي و علفهرز عمدتاً توسط قدرت رقابتي گياه زراعي تعيين ميشود. اين تعادل به عادت رشد، سرعت رشد گياهچه، سرعت جوانهزني، رشد ريشه و اندامهاي هوايي علفهرز نيز بستگي دارد. عمليات زراعي از جمله كاشت، داشت و نحوهي اجرا مديريت آن ميتواند باعث افزايش و يا كاهش يك گونه خاص از علف هرز باشد (كوچكي و همكاران، 1380). با مباحث ارائه شده هنوز مطالعه رقابت ذرت با علفهاي هرز براي مواد غذايي، چندان مورد توجه نبوده است. راجكان و سوانتون (2001) اشاره كردند با اينكه ريشه و ساختار آن، كانون اتفاقات در اين رقابت هستند اما اكثر محقيقين بيشتر علائم كمبود عناصر در قسمتهاي هوايي گياهان پرداختهاند. علت اين امر دشواريهاي نمونه برداري و مطالعه قسمتهاي زيرزميني در طول دورهي رشد و رقابت گياهان ميباشد. يك تيم تحقيقاتي متشكل از متخصصان خاكشناسي، فيزيولوژي و تغذيهي گياهي، فيزيولوژي زراعي و مدلسازي رشد گياهان زراعي براي شناخت ابعاد اين فرآيند ضروري به نظر ميرسد (اويسي و همكاران، 1388). در شرايط رقابتي سنگين ذرت با علفهاي هرز، غلظت كلروفيل در برگهاي ذرت كمتر از حالتي است كه علفهرزي وجود نداشته باشند. در اين حالت پيري و ريزش سريع برگهاي ذرت مشاهده ميشود (تولنار و همكاران، 1994).
2- مديريت عناصر غذايي مديريت عناصر غذايي به عنوان يك روش محتمل براي مديريت علفهاي هرز، شناخته ميشود (والكر و همكاران، 1982). اكثر علفهاي هرز بيش از مورد نياز از عناصر غذايي استفاده ميكنند. در نتيجه اين مصرف كنندههاي لوكس امكان دارد بيشتر از گياهان زراعي از عناصر غذايي استفاده كنند. با اينكه عناصر غذايي موجب افزايش عملكرد گياهان زراعي ميشوند، اما مطالعات مختلف نشان دادهاند استفاده از كود بيشتر به نفع علفهاي هرز ميباشد (توماسو و همكاران، 2002). در شرايط افزايش حاصلخيزي خاك، علفهاي هرز خسارت زنندهاي نظير قياق[SUP][SUP][2][/SUP][/SUP] استفاده بيشتري از عناصر غذايي كرده و موجب خسارت زيادتر به محصول ميشوند. بنابراين در اينكه بتوان با افزايش حاصلخيزي خاك علفهاي هرز مزرعهي ذرت را كنترل كرد، جاي ترديد وجود دارد (امام، 1386). در اين قسمت به واكنش گياه زراعي و علفهاي هرز در رابطه با مقدار، نوع، زمان مصرف و روش كاربرد كود ازته و چگونگي آن در مديريت علفهاي هرز پرداخته خواهد شد.
2-1 مقدار كود در تراكمهاي پايين علفهاي هرز، افزايش ميزان كود موجب كاهش عملكرد محصول نميشود بلكه باعث افزايش رشد گياه زراعي و افزايش عملكرد خواهد شد. همچنين مقدار كود جذب شده به نوع گياه زراعي نيز بستگي دارد، بطوريكه گياهان زراعي مانند ذرت به دليل كودپذيري بالا در مقابل علفهاي هرز، ميزان بيشتري از كود بكار رفته را جذب ميكند. بر عكس حالت فوق در صورتي كه تراكم علفهاي هرز بالا باشد، افزايش كود نه تنها باعث افزايش عملكرد محصول نشده، بلكه به دليل رشد بيشتر علفهاي هرز، باعث كاهش عملكرد محصول زراعي نيز خواهد شد (جزوه درسي دكتر حسن عليزاده دانشگاه تهران، 1388). در بسياري از موارد كنترل علفهاي هرز بر مصرف كود اولويت دارد به عبارت ديگر در صورت تراكم بالاي علفهاي هرز در مزرعه، ابتدا بايد علفهاي هرز را كنترل و سپس كود مورد نظر را مصرف كرد، در غيراينصورت مصرف كود باعث كاهش عملكرد و افزايش خسارت علفهاي هرز ميگردد (زند و همكاران، 1383). مصرف بيرويه كود نه تنها براي گياه مفيد نيست، بلكه اقتصادي نبوده و خساراتي در بر خواهد داشت. تجمع مقدار زيادي املاح در خاك به شوري خاك و عدم متعادل بين عناصر در خاك و گياه منجر ميشود. نتايج تحقيقات باركر و همكاران (2006) نشان دادند افزايش كود نيتروژن باعث افزايش شاخص سطح برگ ذرت و گاوپنبه به ترتيب 51 و 90 درصد شده است و به دنبال آن نيز بيوماس ذرت و گاوپنبه به ترتيب 68 و 89 درصد افزايش پيدا كرده است، كه نشان دهنده برتري علفهرز گاوپنبه در مقابل ذرت در شرايطي كه كود ازته بيشتري بكار برده شود. بنابراين واكنش نوع علفهاي هرز به مقادير مختلف كود ازت در گياهان زراعي كشت شده متفاوت ميباشد. تحقيقات زياد ديگري اخيراً اين يافتههاي جديد را درباره روابط متقابل رقابتي گياهان زراعي و علفهاي هرز بر سر منابع غذايي تاييد كردهاند، براي مثال در مزرعه گندم، يولاف وحشي به علت راندمان بالاتر نيتروژن، سود بيشتري از افزودن نيتروژن ميبرد. در اين حالت كود نيتروژن معمولاً اثر رقابتي يولاف وحشي را افزايش و عملكرد گندم را كاهش ميدهد(كارسون و هيل، 1985). تولنار و همكاران (1994) تاثير چند گونهاي از علفهرز را بر عملكرد گياه ذرت بررسي كردند و دريافتند كه تلفات عملكرد، زماني كه ميزان كود نيتروژن بيشتري به زمين داده شد، كاهش يافته، به بيان ديگر اگر گونههاي علفهاي هرز به طرز مشابهي به منبع غذايي افزوده شده پاسخ دهند و يا اگر منابع موجود در خاك رشد گياه را محدود نكنند، ممكن است افزايش كود تاثيري بر تداخل بين گونهاي نداشته باشد. اما اگر گونهها به كاهش رقابت براي يك منبع محدود واكنش متفاوتي داشته باشد، ممكن است رقابت براي منبع غذايي ديگري بيشتر شده و باعث تداخل بين گونهاي گردد (تيلمن، 1990). علفهاي هرز رشد يافته در خاكهاي غني از مواد غذايي نسبت به خاكهاي با حاصلخيزي كم داراي اندامهاي زيرزميني گسترده و ريشه دواني عميقي هستند و دفعات شخم زيادي جهت كنترل آنها لازم است (ميرشكاري، 1385). افزايش كود نيتروژن در مزرعه گندم آلوده به يولاف وحشي باعث افزايش تراكم علفهرز يولاف وحشي و كاهش عملكرد محصول زراعي خواهد شد (كارلسون و همكاران، 1986). مطالعات متعدد نشان دادند ميزان آلودگي گوجهفرنگي و توتون به گل جاليز در شرايطي كه از مقادير بيشتر كود نيترات آمونيم يا سولفات آمونيم استفاده شده، كاهش مييابد. در مطالعهاي كه بر روي پاسخ 23 گونه علفهرز با گندم و كلزا در سطوح صفر، 40، 80، 120 و 240 ميلي گرم در كيلوگرم خاك انجام شد، نتايج نشان داد با افزايش مقدار نيتروژن رشد اندام هوايي و ريشهها افزايش يافت، اما شدت پاسخ در بين گونهها مورد مطالعه بسيار متفاوت بود. برخي از گونههاي علفهرز با افزايش ميزان نيتروژن داراي زيستتوده ساقه بيشتر و برخي نيز داراي زيست توده ريشه بيشتري از گندم و كلزا توليد كردند (بلك شاو و همكاران، 2003). نيترات كلسيم و پتاسيم، همچنين كودهاي كامل در خاك با غلظتهايي كه معمولا پس از كاربرد كودها در سطح بالايي خاك يافت ميشود، سرعت و مقدار رويش گونههاي مختلف را تحت تاثير قرار مي دهند (راشد محصل، 1385). در كشت مخلوط ذرت-لوبيا در مدت زمان سه هفته پس از كاشت، علفهاي هرز به ميزان 2 الي 4 برابر بيشتر از گياهان زراعي عناصر غذايي N، P، K و مجموع (Mg+Ca) را كسب كردهاند (آيني و همكاران، 1994). مشخص شده كه كشاورزان به شكل معمول كود نيتروژن را به مزارع گندم و كلزا اضافه ميكنند و مشخص نيست كه به چه شكل ميتوان از دادههاي بدست آمده، نظير دادههاي بدست آمده توسط بلك شاو و همكاران (2003)، در جهت تغيير عمليات مديريتي كنترل علفهاي هرز در اين گياهان استفاده كرد. آنچه كه در نظامهاي مديريت علفهاي هرز در آينده بايد به آن توجه ويژه داشت، بررسي اثر مقدار و زمان مصرف كود بر تركيب گياه زراعي و علفهاي هرز مي باشد.
2-2 نوع كود نوع كود نيتروژنه بكار رفته نيز ممكن است علفهاي هرز و گياهان زراعي را به طور متمايزي تحت تاثير قرار دهد. با توجه به واكنش متفاوت گونههاي علفهاي هرز به نوع كود مصرفي، با شناسايي گونههاي غالب مزرعه و بررسي سابقه آلودگي به علفهاي هرز سالهاي قبل نوع كود مصرفي را در جهت مديريت آنها بكار ميبريم. گونههاي مختلف علفهاي هرز در برابر نوع كود مصرفي واكنشهاي متفاوتي را نشان دادند (بلك شاو و همكاران، 2004). نوع كود مصرفي نه تنها رشد و نمو گياه زراعي و علفهرز، بلكه فلور علفهاي هرز و بانك بذر را نيز تحت تاثير قرار ميدهد. در مخلوطهاي رقابتي تاج خروس و ذرت، وقتي سطوح بالاي كود نيتروژنه مصرف ميشود، تاج خروس5/2 برابر نيتروژن بيشتري در مقايسه با ذرت جذب ميكند. اگرچه، در مقايسه با ذرت، تاج خروس ترجيحاً نيترات را جذب ميكند و قادر نيست از نيتروژن به شكل آمونيم استفاده كند. بنابراين در اراضي كه تراكم علفهرز تاج خروس بالا باشد، استفاده از كود آمونيمي ميتواند رشد تاج خروس را محدود كند (تايكر و همكاران، 1991). درك مكانيزمهاي پايه زمان جذب كود توسط گياهان زراعي و علفهاي ميتواند به عنوان يك ابزار ضروري تلقي شود، به نحوي كه كوددهي براي گياهان زراعي مطلوب و براي علفهاي هرز نامطلوب خواهد بود (دي توماسو، 1995). اثر نيتراتها در شكستن خواب بذور بسياري از گياهان به خوبي شناخته شده است.
2-3 زمان كاربرد كود زمان كاربرد كود نيتروژنه روي ميزان جوانهزني و ظهور علفهاي هرز تاثير ميگذارد. بطوريكه عكسالعمل گونههاي مختلف علفهاي هرز به زمان كاربرد كود نيتروژنه متفاوت ميباشد. كاربرد زود هنگام كود نيتروژنه در اوايل فصل رشد مزارع ذرت و چغندر ممكن است موجب جوانهزني و ظهور سريع علفهاي هرز شده، همچنين در اين حالت رشد علفهاي هرز در اوايل فصل به دليل در دسترس بودن منابع كافي افزايش مييابد، كه براي كنترل علفهاي هرز نياز به هزينه بيشتر و كاربرد مكرر علفكشهاي پس رويشي ميشود (اسويني و همكاران، 2008). در صورت تفاوت زماني نياز به عناصر غذايي براي علفهاي هرز و گياهان زراعي، ميتوان با كاربرد عناصر غذايي بخصوص كود ازته در زمان مورد نياز گياه زراعي، ضمن تامين عناصر غذايي و تقاضاي گياه، موجب كاهش رشد و گرسنگي علفهاي هرز در مراحل اوليه رشد آنها گرديد (زند و همكاران، 1383). زمان مصرف و محل قرار گرفتن كود نيز از ويژگيهاي مهم در مديريت علفهاي هرز محسوب ميگردد (بلك شاو، 2006). كاربرد زود هنگام كود نيتروژن در چغندرقند باعث افزايش رشد علف هرز تاج خروس در مراحل اوليه رشد شده وتوانايي رقابت اين علفهرز در مقابل گياه زراعي افزايش پيدا ميكند (پاولوني، 1999). بررسي تحقيقات كارلسون و هيل (1985) نشان داد كه مصرف كود نيتروژن، تداخل يولاف وحشي را افزايش داد، و موجب كاهش عملكرد گندمهاي بهاره ميشود. در اين آزمايش مشخص شد عدم كاربرد كود نيتروژن قبل از كاشت، تعداد 20 بوته يولاف وحشي در متر مربع عملكرد گياه زراعي را 26 درصد كاهش داد. اما با كاربرد 168 كيلوگرم نيتروژن در هكتار قبل از كاشت در همان تراكم مشابه يولاف وحشي، عملكرد گياه زراعي را به ميزان 43 درصد كاهش داد (كارلسون و هيل، 1985).
2-4 روش كاربرد كود روش كوددهي بر ميزان جذب كود مصرفي توسط علفهاي هرز و گياه زراعي اثر ميگذارد، گياهان عناصر غذايي مورد نياز خود را از مجاور ريشهها جذب ميكند، و در دسترس بودن عناصر غذايي بر ميزان جذب آنها توسط گياهان موجب افزايش رشد و غالب شدن آنها خواهد شد. در مقوله رقابت، يك رابطه قوي بين قابل دسترس بودن عناصر غذايي و كاركردهاي مورفولوژيكي و فيزيولوژيكي وجود دارد (زند و همكاران، 1383). با كاربرد در نوارهايي در مجاورت رديفهاي كاشت گياه زراعي، امكان استفاده از عناصر غذايي توسط گياه زراعي افزايش مي يابد. علاوه بر اين، قابليت دسترسي عناصر غذايي براي علفهاي هرزي كه در مجاورت نوار كود نيستند را كاهش مي دهد. كاربرد نواري كود در محصولاتي مانند لوبيا، ذرت، بادام زميني، گندم و يونجه در مقايسه با كاربرد سرتاسري كود، نه تنها موجب افزايش عملكرد اين محصولات شده، بلكه تراكم و بيوماس علفهاي هرز را كاهش مي دهد (دي توماسو، 1995). در آزمايشي كه بر روي گندم بهاره انجام گرفت مشخص شد كه روش مصرف در مقايسه با زمان مصرف كود نيتروژن، تاثير بيشتري بر روي مديريت علفهاي هرز اين محصول دارد. بطوريكه كاربرد نواري كود نيتروژن در مقايسه با كاربرد سرتاسري باعث كاهش معني دار تراكم و بيوماس يولاف وحشي، خردل وحشي، سلمه تره و دم روباهي شده بود (بلك شو و همكاران، 2004). در روشهاي مختلف كوددهي ممكن است قسمتي از مزرعه خالي از عناصر غذايي و قسمت ديگر حاوي عناصر غذايي باشد. بنابراين قرار گرفتن گياه زراعي در مجاورت عناصر غذايي موجب افزايش رشد و غالب شدن آن به علفهاي هرز خواهد شد. در تعيين روش كوددهي، آگاهي از تفاوت بين گياهان زراعي و علفهاي هرز در جذب عناصر غذايي، و اثرات عناصر غذايي بر روابط رقابتي بين گياهان زراعي و علفهاي هرز اهميت زيادي دارد (زند و همكاران، 1383). براي موفقيت در كاربرد نواري كودها به عنوان يك روش مديريتي علفهاي هرز بايد ميزان حاصلخيزي خاك را در نظر گرفت. مقايسه دو نوع بافت خاك نشان داد كه كاربرد نواري كود در خاك شني و فقير در مقايسه با خاك لومي شني و حاصلخيز باعث افزايش بيشتر عملكرد گياه زراعي و كاهش رشد علفهاي هرز ميشود (نجفي و همكاران، 1385). يافتههاي اخير نشان داده پخش سطحي كود بويژه نيتروژن جوانه زني سلمه تره، يولاف وحشي[SUP][SUP][3][/SUP][/SUP] و گونههاي ديگري از علفهاي هرز را تسريع ميكند (كوچكي و همكاران، 1387). استفاده از روش تزريق كود در مقايسه با روش كاربرد سرتاسري باعث افزايش قدرت رقابتي گياه زراعي گندم در مقابل علفهاي هرز شد (پترسين، 2005).
2-5 اثر متقابل كود و تراكم گياهي تراكم گياهي به دليل محدود بودن منابع بر روي ميزان عناصر غذايي تاثير ميگذارد. در يك سطح ثابت تعداد مشخص از گياهان ميتواند رشد كند و با افزايش تراكم گياهي با محدويت منابع مواجه خواهند شد. در واقع محيط رشدي مختلف داراي ظرفيت توليد معيني ميباشد. كمبود يك يا چند عامل محيطي، ظرفيت توليدي محيط را مشخص ميكند. هر چه ظرفيت توليد كمتر باشد، تراكم بوته را در واحد سطح كمتر در نظر ميگيرند. تراكم گياهي به عواملي از جمله شرايط خاك، ظرفيت توليدي محيط، حجم گياه، قدرت ترميم فضا، عادت گياه، هدف توليد و رقابت علفهاي هرز بستگي دارد. بهترين تراكم بوته، تراكمي است كه عامل محيطي محدود بلامصرف نمانده و بوتهها نيز براي منابع رقابت شديدي نداشته باشند (خواجه پور، 1384). تفاوت گونههاي گياهي موجب تفاوت آنها در جذب و استفاده عناصر غذايي مي باشد. از آنجا كه نمي توان كمبود عناصر غذايي را ناديده گرفت، بنابراين براي رفع كمبود عناصر غذايي بايد ميزان عناصر غذايي بايد ميزان حاصلخيزي خاك را افزايش داد. با افزايش فضاي اشغال شده توسط گياه زراعي، رشد و توسعه علفهاي هرز محدودتر ميشود. بنابراين در اراضي كه احتمال توسعه علفهاي هرز زياد باشد،تراكم گياهي را بيشتر ميگيرند تا محصول محيط بيشتري را اشغال كرده و يا با بسته شدن سريع كانوپي، علفهاي هرز فرصت لازم براي رشد و توسعه را نداشته باشد. در اين مورد كافي بودن عناصر غذايي براي بهرهمندي كامل از عوامل محيطي بدون ايجاد تداخل بين گونهاي حائز اهميت ميباشد. در نتيجه براي دستيابي به حداكثر عملكرد گياهان زراعي و مديريت بهينه علفهاي هرز، بايد تناسب نسبي بين منابع موجود و تراكم گياهي وجود داشته باشد. زماني گياهان قابليت دسترسي عناصر غذايي يكديگر را كاهش ميدهند كه در تراكم بالا كشت شده باشند. اين رابطه تراكم گياهي، حاصلخيزي خاك و محدوديت ساير منابع در مطالعات اخير ثابت شده است. براي مثال حاصلخيزي خاك، بر حسب گونه و تراكم علفهاي هرز، توانايي رقابت علفهاي هرز را بيش از محصول افزايش ميدهد (دهيما و همكاران، 2001). در بعضي مواقع روابط متقابل منابع به قدري پيچيده است كه ممكن نيست با روشهاي معمولي، موضوع را دقيقاً مورد بررسي قرار داد. چون محدوديت منابع بطور معنيداري بر روي رشد گياهي ارتباط دارد، درك بهتر مكانيسمهاي رقابت براي منابع با مطالعه دقيق و آناليز خصوصيات رشد گياهي علفهاي هرز و گياهان زراعي نياز به توجه بيشتري دارد (زند و همكاران، 1383). افزايش تراكم گياه زراعي يكي از روشهاي زراعي مديريت علفهاي هرز در كشاورزي پايدار ميباشد. گياهاني مانند گندم و ساير غلات دانه ريز از انعطافپذيري بالايي در جهت افزايش قدرت رقابتي آنها در مقابل علفهاي هرز برخوردارند. از اين راهكار در برنامههاي كاهش مصرف سموم استفاده ميشود(اميني، 1382; زند و همكاران، 1380). در تراكمهاي بالاي گياه زراعي، زيست توده و ساير صفات مرتبط با تراكم علفهاي هرز كاهش مييابد. با افزايش تراكم سورگوم، علاوه بر كاهش زيست توده تاج خروس، توانايي رقابت و عملكرد سورگوم افزايش يافت، كه دليل آن افزايش شاخص سطح برگ و ايجاد تاج پوش متراكم سورگوم عنوان شد (موسوي و همكاران، 1389). انتخاب نوع گياه زراعي بر رشد انواع مختلف علفهاي هرز متفاوت بوده و انتخاب گياه زراعي در يك سال و انتخاب دراز مدت گياهان زراعي در تناوب يا توالي زراعي مهم است زيرا، گونههاي مختلف علفهاي هرز در تناوبهاي مختلف راحتتر كنترل خواهد شد. استفاده از قابليت رقابت گياهان زراعي در صورتي كه سبب كاهش مصرف نهادههاي شيميايي شود از اهميت خاصي برخوردار است. اصلاح قابليت رقابت گياهان زراعي ميتواند در بسته شدن سريع كانوپي توسط گياه زراعي كمك كند. شرايط شيميايي خاك، در شكستن خواب بذور و جوانه زني آنها موثر است. گونههاي مختلف ممكن است به صورتهاي متفاوتي تحت تاثير قرار گيرند. بسته شدن سايه انداز گياهي بر روي علفهاي هرز، نور خورشيد را كاهش داد، و مستقيما رشد علفهاي هرز را محدود ميسازد. در اين بحث تراكم گياهي نيز به طور مستقيم بر ميزان جذب عناصر غذايي بوسيله علفهاي هرز و گياه زراعي موثر ميباشد. گونههاي مختلف گياهي از نظر ميزان نياز به عناصر غذايي و تحمل شرايط خاك متفاوتاند. برخي از گونهها نيتروژن دوستاند[SUP][SUP][4][/SUP][/SUP] ، البته نه به اين معنا كه فقط به نيتروژن عكس العمل نشان ميدهند. وفور گونهاي پرنياز به عناصر غذايي ممكن است به دليل عكس العمل فيزيولوژيك آنها به سطوح بالاي عناصر غذايي باشد، و گونههاي كم نيازي كه نسبت به سطوح بالاي عناصر غذايي در خاك تحمل ندارند، توسط ساير گونهها كه نسبت به اين شرايط بهتر عكس العمل نشان ميدهند، از صحنه رقابت حذف ميشوند (آقاعليخاني و همكاران، 1385).
منابع مورد استفاده آقاعليخاني، م.، رحيميان مشهدي، ح. 1385. پويايي جمعيت علفهاي هرز.(ترجمه). انتشارات دانشگاه تهران. 432 صفحه. اميني، ر.، ف. شريف زاده.، م. ع. باغستاني.، د. مظاهري و ع. عطري. 1382. تعيين قدرت رقابتي بين گندم و چاودار (Secale cereal L.) و تاثير رقابت بر عملكرد و اجزاي عملكرد. پژوهش و سازندگي (در زراعت و باغباني). شماره 60، صفحه 9 تا 16. موسوي، م. ر. 1389. كنترل علفهاي هرز اصول و روشها. انتشارات مرز دانش. 499 صفحه. مظاهري، د.، ن، مجنون حسيني. 1384. مباني زراعت عمومي. انتشارات دانشگاه تهران. 320 صفحه. خواجه پور، م. ر. 1384. اصول و مباني زراعت. انتشارات جهاد دانشگاهي واحد اصفهان. 402 صفحه. ميرشكاري، ب. 1385. علفهاي هرز و مديريت آنها. انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز. 500 صفحه. زند، ا.، ح. رحيميان مشهدي.، ع. كوچكي.، ج. خلقاني.، س. ك. موسوي. و ك. رمضاني. 1383. اکولوژي علفهاي هرز (کاربردهاي مديريتي). (ترجمه). انتشارات جهاد دانشگاهي مشهد. 558 صفحه. زند، ا. ع. كوچكي. 1380. بررسي روند تغييرات عملكرد، رقابت درون و برون گونهاي ارقام گندم ايراني در طي 50 سال اخير. مجله علوم و صنايع كشاورزي. شماره 15، صفحه 21 تا 29. مهدوي دامغاني، ع.، كامكار، ب. 1388. مروري بر رقابت علفهاي هرز و گياهان زراعي (ترجمه). انتشارات جهاد دانشگاهي مشهد. 352 صفحه. كوچكي، ع.، خواجه حسيني، م. 1387. زراعت نوين. انتشارات جهاد دانشگاهي مشهد. فصل 10. از صفحه264 تا 287. كوچكي، ع.، ح. ظريف كتابي و ع. نخ فروش. 1380. رهيافتهاي اكولوژيكي مديريت علفهاي هرز (ترجمه). انتشارات دانشگاه فردوسي مشهد. 458 صفحه. اويسي، م.، رحيميان مشهدي، ح.، باغستاني، م. ع.، عليزاده، ح. 1388. مدلسازي اثر دز علفكش بر رقابت همزمان توق و تاج خروس با ذرت. پايانامه دكتري تخصصي رشته علوم علفهاي هرز. دانشگاه تهران. 198 صفحه. امام، ي. 1386. زراعت غلات. انتشارات دانشگاه شيراز. 190 صفحه. راشد محصل، م. ح.، راستگو، م.، موسوي، س. ك.، ولي الله پور، ر.، حقيقي، ع. 1385. مباني علم علفهاي هرز. انتشارات دانشگاه فردوسي مشهد. 536 صفحه. نجفي، ح.، م. حسن زاده دلويي.، م. ح. راشد محصل.، ا. زند و م. ع. باغستاني. 1385. مديريت بوم شناختي علفهاي هرز. موسسه تحقيقات گياهپزشكي كشور. 559 صفحه. Blackshaw, R. E., J. T. O’Donovan, K. N. Harker, G. W. Clayton, and R. N. Stougaard. 2006. Reduced herbicide doses in field crops: a review. Weed Biology and Management. 6:10–17. Teyker, R. H., H. D. Hoelzer, and R. A. Liebl. 2002. Maize and pigweed response to nitrogen supply. Plant Soil. 135:287–292. Evans S.P., Knezevic S.Z., Lindquist J.L., Shapiro C.A., and Blankenship E.E. 2003. Nitrogen application influences the critical period for weed control in corn. Weed Science. 51:408-417. Zimadhal, R. L. 1980. Weed crop competition. A review. Oregon: International Plant Protection Center. Rajcan, I. and C. J. Swanton. 2001. Understanding maize-weed competition: resources competition, light quality and the whole plant. Field Crops Research. 71:139–150.
Tollenaar, M., S. P. Nissanka, A. Aguilera, S. F. Weise, and C. J. Swanton. 1994. Effect of weed interference and soil nitrogen on four corn hybrids. Agronomy Journal. 86:596–601.
Walker R.H., and Buchanan G.A. 1982. Crop manipulations in integrated weed management systems. Weed Science. ,30:17-24.
Barker, D. C., S. Z. Knezevic, A. R. Martin, D. T. Walters, and J. L. Lindquist. 2006. Effect of nitrogen addition on the comparative productivity of corn and velvetleaf (Abutilon theophrasti). Weed Science. 54:354–363.
Carlson, H.L. and J. E. Hill (1985). Crop tolerance to weed. Crop Improvement for Sustainable Agriculture System. University of Nebreska Press. Lincoln. pp. 100-131.
Tilman, D. (1990). Mechanisms of plant competition for nutrients: the elements of a predictive theory of competition. San Diego, CA: Academic Press, Inc., pp. 117-141.
Carlson H.L., and Hill J.E. 1986. Wild oat (Avena fatua) competition with spring wheat: effects of nitrogen fertilization. Weed science. 34:29-33. Blackshaw, R. E., R. N. Brandt, H. H. Janzen, C. A. Grant, and D. A. Derksen. 2003. Differential response of weed species to added nitrogen. Weed Science. 51:532–539. Ayeni, A. O., I. O. Akobunda, and W. B. Duke. 1994-84. Weed into…. Weed Research. 24:281-290. Blackshaw, R. E., L. J. Molnar, and H. H. Janzen. 2004. Nitrogen fertilizer timing and application method affect weed growth and competition with spring wheat. Weed Science. 52:614–622. Teyker, R. H., H. D. Hoelzer, and R. A. Liebl. 1991. Maize and pigweed response to nitrogen supply. Plant Soil. 135:287–292. DiTomaso, J. M. 1995. Approaches for improving crop competitiveness through the manipulation of fertilization strategies. Weed Science. 43:491–497. Sweeny, A. E., K. A. Renner., C. Laboski., and A. Davis. 2008. Effect of fertilizer Nitrogen on weed Emergency and Growth. Weed Science. 76:714-721. Paolini, R. M., R. J. Froud-William S. D. Puglia and E. Binaacardi (1999). Competition between suger beet and Sinapis arvensis and chenopodium album as affected by timing of nitrogen fertilization. Weed Research. 39, 425-440.
Carlson, H.L. and J. E. Hill (1985). Crop tolerance to weed. Crop Improvement for Sustainable Agriculture System. University of Nebreska Press. Lincoln. pp. 100-131.
Carlson, H.L. and J. E. Hill (1985). Crop tolerance to weed. Crop Improvement for Sustainable Agriculture System. University of Nebreska Press. Lincoln. pp. 100-131.
DiTomaso, J. M. 1995. Approaches for improving crop competitiveness through the manipulation of fertilization strategies. Weed Science. 43:491–497. Petersen, j. 2005. Competition between weeds and spring wheat for [SUP]15[/SUP]N-labelled nitrogen applied in pig slurry. Weed Research.45:103-113. Dhima, K. V. and I. G. Elftherohorinos (2001). Influence of nitrogen on competition between winter cereals and strile oat. Weed Science. 49, 77-82.
[1]- Amaranthus retroflexos
[2]- Sorghum halepens
[3]- Avena fatua