رفتار با كودكان لوس

دانشجوي كامپيوتر

دستیار مدیر تالار هنر
کاربر ممتاز
كودكان لوس در مقابل سختى ها حساس مى شوند و درمقابل لذت ها بى تفاوت ، هم چون ساقه نازك یك درخت كوچك در مقابل هر نسیمى مى لرزند و كوچك ترین حادثه سوئى آنان را ناراحت مى كند، تا جائى كه یك حادثه كوچك این فرزندان ناز پرورده را به فكر خودكشى مى اندازد!

محبت به کودک
حال که از محبت به فرزند صحبت به میان آمد، سوال این است که چقدر به آنها محبت کنیم؟ آیا محبت کردن به معنای این است که در برابر کارهای بد و ناپسند آنها سکوت کنیم؟ اگر آنها را زیاد ببوسیم و نوازش کنیم ، لوس و بی مسئولیت نمی شوند؟ چه کار کنیم که فرزندانمان مملو از عشق و محبت ما شوند و از طرفی لوس هم نشوند؟

اول اعتدال در محبت
در ابراز محبت و تكریم شخصیت كودك، نباید راه افراط را پیمود.زیرا در آن صورت علاوه بر این كه نمى توان نتیجه صحیح تربیتى گرفت ، بلكه شخصیت كودك در اثر زیاده روى والدین در ابراز محبت هاى نابه جا، لطمه جبران ناپذیرى خواهد خورد. چرا كه این كودك از خود راضى ، از جامعه توقعات و انتظارات نابه جایى خواهد داشت و در صورت بى اعتنایى دیگران به این خواسته هاى بى مورد،كودك ناز پرورده از زندگى بیزار و مایوس شده و دچار عقده حقارت خواهد شد. آرى :

ناز پرورده تنعم نبرد راه به جاى عاشقى شیوه رندان بلاكش باشد
به عنوان مثال بعضی ها از شدت علاقه به فرزند ، هیچ گونه مسئولیتی به او نمی دهند و با گفتن این که هنوز بچه است ، خودشان تمام کارها را انجام می دهند. پسر سی و دو ساله ای را می شناسم که هنوز بیکار است و هر زمان کاری برای او پیدا می شود، مادرش آن کار را رد می کند و می گوید: وای آخه بچم این همه، تو راه باشه!؟ و یا آخه ساعت کاریش زیاده ، بچم خسته می شه... این در حالی است که پدر پیر و مریض او تا اواخر شب در حال کار کردن است!!!

امام باقر علیه السلام مى فرماید: بدترین پدران آن هایى هستند كه در نیكى و محبت كردن به فرزندان خود زیاده روى نمایند. (تاریخ یعقوبى ، ج 2، ص 320)

استاد شهید مرتضى مطهرى رحمة الله ، در مورد آثار زیان بار افراط در محبت كودكان مى نویسد:

رو سو كتابى دارد به نام امیل كه در فن تربیت كودك نوشته است . كتاب جالبى است ، امیل نام كودك فرضى و افسانه اى است كه وى در كتاب خود او را تحت تربیت قرار مى دهد و به پرورش همه جنبه هاى جسمى و روانى او توجه مى كند. در همه موارد ایده روسو این است كه امیل را درحال ممارست با طبیعت و پنجه در پنجه طبیعت و در دامن سختى ها پرورش دهد.

وى معتقد است كه بدبخت ترین كودكان ، آن هایى هستند كه والدین آن ها، آنان را در ناز و نعمت پرورش مى دهند؛ نمى گذارند سردى و گرمى دنیا را بچشند و پستى و بلندى جهان را لمس كنند، این گونه كودكان در مقابل سختى ها حساس مى شوند و درمقابل لذت ها بى تفاوت ، هم چون ساقه نازك یك درخت كوچك در مقابل هر نسیمى مى لرزند و كوچك ترین حادثه سوئى آنان را ناراحت مى كند، تا جائى كه یك حادثه كوچك این فرزندان ناز پرورده را به فكر خودكشى مى اندازد. و از آنطرف هر چه موجبات لذت به آن ها داده شود، به هیجان نمى آیند و نشاط پیدا نمى كنند.این گونه انسان ها هرگز طعم نعمت ها را درك نمى كنند، گرسنگى نچشیده اند تا مزه غذا را فهمند، بهترین غذاها براى ایشان كم ارج تر و كم لذت تر از نان جوینى است یك بچه دهاتى مى خورد.( عدل الهى ، ص 187 و 188).

به همین جهت امام كاظم علیه السلام فرمود: چه خوب است كه فرزندان را در كودكى به كارهاى سخت و تحمل مشكلات وادار كرد تا در بزرگى حلیم و بردبار باشند. (وسائل الشیعه ، ج 21، ص 479).

سعدى با نقل حكایتى این واقعیت را به نحو زیبایى ترسیم مى كند: پادشاهى با غلامى در كشتى نشسته بود. غلام هرگز دریا ندیده بود و محنت كشتى نیازموده ؛ گریه و زارى آغاز كرده و لرزه بر اندامش افتاد. چندان كه ملاطفت كردند آرام نیافت .

ملك را عیش از او منغض شد و چاره ندانستند. حكیمى در آن كشتى بود، گفت اگر فرمائى من او را خاموش كنم ؟ پادشاه گفت : غایت لطف باشد. حكیم فرمود:تا غلام را به دریا انداختند. بارى چند غوطه بخورد. پس ، از مویش گرفتند و سوى كشتى آوردند. غلام به هر دو دست در سكان كشتى آویخت . چون برآمد به گوشه اى نشست و قرار یافت . ملك را تدبیر حكیم پسند آمد.

گفت : در این چه حكمت بود؟ گفت :اى خداوند! غلام از اول ، محنت غرق شدن نچشیده بود و قدر سلامت كشتى را نمى دانست. هم چنین :قدر عافیت كسى داند كه به مصیبتى گرفتار آید. (گلستان سعدى ، باب اول ، حكایت 7)

اگر بچه هر چه می خواهد در اختیار داشته باشد، تا آخر عمر از دیگران ، از همسرش، از همکارانش همین توقع را خواهد داشت و طبیعتا آنها هم نمی توانند همه خواسته های او را انجام دهند و ناراحتی آن برای فرزند ما خواهد بود.

توجه داشته باشید که محبت با مسئولیت ندادن به بچه، انجام خواسته های نابه جای او و سکوت در برابر کارهای ناپسند متفاوت است.به قول معروف هر چیز به جای خود نیکوست.

قاطع ‌بودن‌
وقتی‌ صحبت‌ از قاطع ‌بودن‌ به‌ میان‌ می ‌آید، برخی‌ از والدین‌ تصور می‌كنند كه‌ جدی‌ و قاطع‌ بودن‌ به‌ این‌ معناست‌ كه‌ مثلاً پرخاشگر هم‌ باشیم‌ و یا این‌ كه‌ چنانچه‌ فرزندمان‌ از ما پیروی‌ نكرد، با زور و خشونت‌ مواردی‌ را به‌ او تحمیل‌ كنیم و یا به او محبت نکنیم و نگوییم که دوستش داریم.

حال‌ آن‌ كه‌ در مقوله‌ های‌ تربیتی، قاطع‌ و جدی‌ بودن‌ به‌ این‌ معناست‌ كه‌ از اصولی‌ پیروی‌ كنیم‌ و قوانینی‌ برای‌ فرزندانمان‌ داشته‌ باشیم، به‌ علاوه، اصرار به‌ اجرای‌ آن‌ قوانین‌ در خانواده‌ وجود داشته‌ باشد. ثبات‌ خُلق‌ و ثبات‌ اندیشه‌ و رفتار در والدین‌ ضروری‌ است. چنانچه‌ اصول‌ تربیتی‌ خود را تغییر دهیم‌ و به‌ گفته‌ های‌ خود چندان‌ اعتقادی‌ نداشته‌ باشیم، فرزندان‌ به‌ اصول‌ و قوانین‌ خانواده‌ پایبند نخواهند شد.

تشویق‌ و تنبیه‌ دو روش‌ متفاوت‌ تربیتی‌ هستند و بایستی‌ ویژگی‌هایی‌ داشته‌ باشند تا مۆثر واقع‌ شوند. این‌ دو روش‌ چنانچه‌ به‌ موقع‌ و با اصول‌ درست‌ اعمال‌ گردند، می ‌توانند از لوس‌ شدن‌ كودكان‌ جلوگیری‌ كنند. معمولاً كودكان‌ لوس، والدین‌ تسلیم‌ شونده‌ دارند. آنها در مقابل‌ خواسته‌ های‌ كودك‌ فوراً تسلیم‌ می‌شوند و هر آن‌ چه‌ كه‌ او طلب‌ كند، برایش‌ فراهم‌ می‌كنند. در خانواده‌ای‌ كه‌ كودك‌ لوس‌ پرورش‌ داده‌ می‌شود، اثری‌ از روش‌های‌ تنبیهی‌ مناسب‌ دیده‌ نمی ‌شود.

زخم زبان و تنبیه بدنی به نگرش بچه ها آسیب میی رساند ؛ اما بعكس محدودیت های معقول و مناسب سن كودك واقعا عزت نفس را در او پدید می آورد . برخورد قاطعانه ، اما محترمانه با فرزندان ، عشق و علاقه را نشان می دهد . شما می توانید با رعایت تعادل حساس بین بیان عشق بدون شرط ، حمایت از مهارت های رشدی كودك و توقع انتظار رفتار پسندیده ، عشق و محدودیت را همزمان برقرار كنید.


منبع:کتاب حقوق متقابل والدین و فرزندان،عبدالکریم پاک نیاتبیان
بیتوته
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار

بایدهای نحوه برخورد و نوع رفتار با کودک لوس​


والدین و نوع رفتار با کودک لوس​

رشد اجتماعی‌ کودکان‌ یکی‌ از حیطه‌ های‌ رشدی‌ است‌ که‌ دقیقاً به‌ ما نشان‌ می ‌دهد آیا فرزند مطابق‌ با سن‌ تقویمی‌ یا شناسنامه ‌ای‌ خود رفتار می ‌کند یا خیر؟ و اگر مطابق‌ با سن‌ شناسنامه‌ ای‌ رفتار نمی‌ کند چه‌ دلایلی‌ برای‌ این‌ مسئله‌ وجود دارد و رفتارهای‌ او چگونه‌ شکل‌ گرفته‌ است؟

در راستای بررسی نوع رفتار با کودک لوس یکی‌ از سبک‌های‌ غلط‌ رفتاری‌ کودکان، ناتوانی‌ در ایجاد و برقراری‌ رابطه‌ سالم‌ با همسالان‌ است؛ یعنی‌ کودکانی‌ وجود دارند که‌ راه‌های‌ برقراری‌ ارتباط‌ سالم‌ را نمی‌ دانند. این‌ گروه‌ از کودکان‌ بعضاً تحت‌ عنوان‌ «کودکان‌ لوس» نامگذاری‌ می‌شوند. آن‌ چه‌ در این‌ نوشتار مورد بحث‌ قرار می ‌گیرد عوامل‌ مؤثر در شکل‌ گیری‌ این‌ گونه‌ رفتارهاست.

چرا کودک لوس‌ می ‌شوند؟​

یکی‌ از دلایل‌ لوس‌ شدن‌ کودکان‌ روش ‌های‌ غیرقابل‌ قبول‌ والدین‌ به‌ لحاظ‌ تربیتی‌ است؛ والدین‌ محبت‌ کنندهِ افراطی‌ که‌ معیارهای‌ تربیتی‌ و روش‌های‌ یادگیری‌ را در نظر نمی‌ گیرند و صرفاً با محبت‌های‌ بی‌ حد و حساب‌ مانع‌ اجتماعی ‌شدن‌ رفتارهای‌ کودکان‌ می‌ شوند. چنین‌ کودکانی‌ معنای‌ صبر و تحمل‌ را در زندگی‌ نمی‌آموزند و انسان‌هایی‌ عجول‌ و شخصیت‌هایی‌ متزلزل‌ بار خواهند آمد.

آیا می ‌توان‌ کودک لوس‌ را اصلاح‌ کرد؟​

بله؛ چنانچه‌ والدین‌ از روش‌های‌ غیر قابل‌ قبول‌ در رفتار با کودک لوس دست‌ بردارند و در مورد فرزندان‌ خود قوانین‌ تربیتی‌ درستی‌ را اعمال‌ کنند، و به‌ شرط‌ آن‌ که‌ روش‌های‌ جدید ثابت‌ و مستمر باشد، می‌ توان‌ امید داشت‌ که‌ این‌ روش‌ها به تدریج‌ مؤثر واقع‌ شوند و کودک لوس تغییر رفتار دهد.

نقش‌ تشویق‌ و تنبیه‌ در تربیت‌ کودک‌ لوس​

تشویق‌ و تنبیه‌ دو روش‌ متفاوت‌ تربیتی‌ در رفتار با کودک لوس هستند و بایستی‌ ویژگی‌هایی‌ داشته‌ باشند تا مؤثر واقع‌ شوند. این‌ دو روش‌ چنانچه‌ به‌ موقع‌ و با اصول‌ درست‌ اعمال‌ گردند، می ‌توانند از لوس‌ شدن‌ کودکان‌ جلوگیری‌ کنند. معمولاً کودکان‌ لوس، والدین‌ تسلیم‌ شونده‌ دارند. آنها در مقابل‌ خواسته‌ های‌ کودک‌ فوراً تسلیم‌ می‌شوند و هر آن‌ چه‌ که‌ او طلب‌ کند، برایش‌ فراهم‌ می‌کنند.

در خانواده‌ای‌ که‌ کودک‌ لوس‌ پرورش‌ داده‌ می‌شود، اثری‌ از روش‌های‌ تنبیهی‌ مناسب‌ دیده‌ نمی ‌شود. یعنی‌ چنانچه‌ کودک‌ کار اشتباهی‌ مرتکب‌ شود یا این‌ که‌ بخواهد تعیین ‌کننده‌ باشد و به‌ والدین‌ خود دستور دهد یا این‌ که‌ با داد و فریاد و عصبانیت‌ حرف‌ خود را به‌ کرسی‌ بنشاند، در این‌ خانواده‌ هیچ‌ گونه‌ روش‌ مناسبی‌ برای‌ جلوگیری‌ از این‌ رفتارها و جهت ‌دهی‌ به‌ آنها وجود ندارد.

این‌ نوع‌ خانواده‌ها از لحاظ‌ روان شناسی به‌ خانواده‌های‌ محبت‌ کنندهِ افراطیِ آزاد گذارنده‌ معروف اند؛ خانواده‌هایی‌ که‌ بی ‌نهایت‌ توجه، محبت‌ و محافظت‌ در مورد فرزندان‌ خود دارند و در عین‌ حال‌ آنها را برای‌ انجام‌ هرگونه‌ عملی‌ آزاد می ‌گذارند.

این‌ مسئله‌ بسیار اهمیت‌ دارد که‌ میزان‌ مقاومت، ایستادگی‌ و انعطاف‌ خود را در برابر فرزندانمان‌ مورد بررسی‌ قرار دهیم. بعضی‌ از والدین‌ پس‌ از مقاومتی‌ کوتاه‌ در مقابل‌ تقاضاهای‌ فرزند، تسلیم‌ می‌ شوند و خواسته‌ های‌ کودک‌ را به‌ همان‌ شکلی‌ که‌ او می‌ خواهد برآورده‌ می‌ کنند. محبت‌ در حد متعادل، توجه‌ به‌ نیازها و برآوردن‌ آن‌ها در حد معقول‌ و داشتن‌ روش‌ های‌ مناسب‌ و علمی‌ برای‌ تشویق‌ و تنبیه‌ کودکان‌ از جمله‌ مواردی‌ است‌ که‌ بایستی‌ در خانواده‌ وجود داشته‌ باشد تا کودک لوس بار نیاید.

در رفتار با کودک لوس والدینی‌ محبت‌ کننده‌ و در عین‌ حال‌ قاطع‌ باشیم‌​

وقتی‌ صحبت‌ از قاطع ‌بودن‌ به‌ میان‌ می ‌آید، برخی‌ از والدین‌ تصور می‌کنند که‌ جدی‌ و قاطع‌ بودن‌ به‌ این‌ معناست‌ که‌ مثلاً پرخاشگر هم‌ باشیم‌ و یا این‌ که‌ چنانچه‌ فرزندمان‌ از ما پیروی‌ نکرد، با زور و خشونت‌ مواردی‌ را به‌ او تحمیل‌ کنیم. حال‌ آن‌ که‌ در مقوله‌ های‌ تربیتی، قاطع‌ و جدی‌ بودن‌ به‌ این‌ معناست‌ که‌ از اصولی‌ پیروی‌ کنیم‌ و قوانینی‌ برای‌ فرزندانمان‌ داشته‌ باشیم، به‌ علاوه، اصرار به‌ اجرای‌ آن‌ قوانین‌ در خانواده‌ وجود داشته‌ باشد.

ثبات‌ خُلق‌ و ثبات‌ اندیشه‌ و رفتار در والدین‌ مخصوصا در رفتار با کودک لوس ضروری‌ است. چنانچه‌ اصول‌ تربیتی‌ خود را تغییر دهیم‌ و به‌ گفته‌ های‌ خود چندان‌ اعتقادی‌ نداشته‌ باشیم، فرزندان‌ به‌ اصول‌ و قوانین‌ خانواده‌ پایبند نخواهند شد. پس‌ جدی‌ و قاطع‌ بودن‌ به‌ معنای‌ آن‌ است‌ که‌ در اجرای‌ اصول‌ و قوانین‌ خانواده‌ باری‌ به‌ هر جهت‌ رفتار نکنیم.

همه‌ چیز به‌ موقع‌ و در زمان‌ خود بایستی‌ انجام‌ پذیرد​

چنانچه‌ کودکان‌ از قوانین‌ خانواده‌ پیروی‌ نکنند و حتی‌ خلاف‌ آن‌ عمل‌ کنند، برای‌ مثال‌ در جمع‌ فامیل‌ رفتاری‌ از آنها سر بزند که‌ مطابق‌ با موازین‌ تربیتی‌ نباشد، آیا لازم‌ است‌ که‌ مثلاً در جمع‌ مورد تنبیه‌ یا سرزنش‌ قرار گیرند؟

مسلماً نه؛ یادآوری‌ نکات‌ تربیتی‌ و قوانین‌ مورد نظر به‌ کودک‌ بایستی‌ در منزل‌ و به‌ طور خصوصی‌ صورت‌ گیرد. کودکان‌ برای‌ قضاوت‌ دیگران‌ راجع‌ به‌ خودشان‌ اهمیت‌ فراوانی‌ قائلند و چنانچه‌ در حضور دیگران‌ مورد توبیخ‌ قرار گیرند رنجیده‌ خاطر می‌ شوند و در پاره‌ای‌ موارد رفتارهای‌ تلافی ‌جویانه‌ از آنها سر خواهد زد.

چنانچه‌ حریم‌ خانواده‌ امنیت‌ و اطمینان‌ لازم‌ را برای‌ کودک‌ فراهم‌ کند، او به‌ راحتی‌ می ‌تواند اشتباهات‌ خود را بپذیرد و هر موردی‌ را که‌ به‌ او تذکر داده‌ شود تغییر دهد
می‌ توانیم‌ به‌ جای‌ ناامیدکردن‌ مکرر و پی‌ در پی‌ کودکان، آنها را به‌ داشتن‌ رفتارها و اندیشه ‌های‌ خوب‌ و مثبت‌ تشویق‌ کنیم. به‌ علاوه، لازم‌ است‌ از شتابزدگی‌ بپرهیزیم. در واقع‌ بایستی‌ به‌ مراحل رشد کودک دقت‌ داشته‌ باشیم؛ و به‌ این‌ نکته‌ مهم‌ توجه‌ کنیم‌ که‌ آیا کودک‌ برای‌ انتظاری‌ که‌ از او داریم‌ آمادگی‌ لازم‌ را دارد؛ یا خواسته‌ و انتظار ما بالاتر از سن‌ و توان‌ اوست؟

بهترین نوع رفتار با کودک لوس​

رفتارهای‌ کودکان‌ و همین‌ طور یادگیری‌ بسیاری‌ از رفتارها به‌ رشد سیستم‌ عصبی‌ – مرکزی‌ مربوط‌ می‌شود. پختگی‌ سیستم‌ عصبی‌- مرکزی‌ بایستی‌ انجام‌ شود تا کودکی‌ قادر باشد صحبت‌ کند، حرکت‌ کند، راه‌ برود، معنای‌ بسیاری‌ از مطالب‌ را درک‌ کند و خود قادر به‌ انجام‌ عمل‌ باشد.

پس‌ انتظار پیش‌ از موقع‌ و در واقع‌ انتظارات‌ زودرس‌ از کودکان‌ باعث‌ فشارها و استرس‌های‌ روحی‌ برای‌ آنان‌ می‌ شود و چنانچه‌ کودکان‌ نیز با کلام‌ و زبان‌ خود، والدین‌ را از این‌ وضعیت‌ آگاه‌ نکنند، این‌ فشارها به‌ گونه‌ ای‌ دیگر خود را نشان‌ می ‌دهند. مثلاً ممکن‌ است‌ به‌ صورت‌ علائم‌ و نشانه‌های‌ جسمانی‌ یا حرکت‌ها و پرش‌هایی‌ که‌ به‌ تیک عصبی‌ شناخته‌ می‌شوند ظاهر گردند.

والدین‌ محبت‌ کنندهِ افراطی‌ که‌ معیارهای‌ تربیتی‌ و روش‌های‌ یادگیری‌ را در نظر نمی‌ گیرند و صرفاً با محبت‌های‌ بی‌ حد و حساب‌ مانع‌ اجتماعی ‌شدن‌ رفتارهای‌ کودکان‌ می‌ شوند. چنین‌ کودکانی‌ معنای‌ صبر و تحمل‌ را در زندگی‌ نمی‌آموزند و انسان‌هایی‌ عجول‌ و شخصیت‌هایی‌ متزلزل‌ بار خواهند آمد.

اهمیت‌ و ضرورت‌ دانستن‌ مطالب‌ و نکات‌ مطرح‌ در مورد رشد کودکان‌ آن‌ است‌ که‌ به‌ والدین‌ این‌ شناخت‌ را می دهد که‌ به‌ انتظارات‌ خود نگاه‌ مجددی‌ داشته‌ باشند تا چنانچه‌ انتظارات‌ و خواسته ‌های‌ آنها بیش‌ از حد توان‌ فرزندان‌ است‌ و یا برعکس، خواسته‌هایشان‌ بسیار کمتر از توانمندی‌ کودکان‌ است، رفتارهای‌ خود را اصلاح‌ کنند.

فرصت‌هایی‌ که‌ به‌ کودکان‌ داده‌ می ‌شود تا در جمع‌ همسالان‌ خود قرار بگیرند باعث‌ می ‌شود که‌ ضمن‌ بازی، با هم‌ ارتباط‌ برقرار کنند و بسیاری‌ رفتارهای‌ اجتماعی‌ را از یکدیگر بیاموزند. همکاری، تعاون، اشتراک‌ و نظایر آن‌ از مفاهیمی‌ است‌ که‌ می‌توان‌ با قرار دادن‌ کودکان‌ در گروه‌ همسن‌ به‌ آنها آموخت.

نتیجه‌ گیری‌​

رفتارهایی‌ که‌ از کودکان‌ سر می ‌زند و در واقع‌ سبک‌ زندگی‌ آنان‌ را نشان‌ می ‌دهد، آموختنی‌ و اکتسابی‌ است. بنابراین‌ آن‌ چه‌ در مورد شخصیت، عادات، تجربیات‌ و یادگیری‌ کودکان‌ مشاهده‌ می‌ کنیم، همه‌ نشأت ‌گرفته‌ و تأثیرپذیر از محیط‌ زندگیشان‌ است. روش‌هایی‌ که‌ والدین‌ در قبال‌ فرزندان‌ اعمال‌ می‌کنند، از جمله‌ روش‌های‌ تشویقی‌ و تنبیهی، قوانین‌ و مقررات‌ در خانواده، نحوه‌ اجرای‌ قوانین‌ خانواده، انعطاف‌ داشتن، سختگیر، قاطع‌ و یا تسلیم‌ شونده‌ بودن‌ در ساخت‌ فکری‌ کودکان‌ و رفتارهای‌ آنان‌ بسیار مؤثر است. کودک لوس اگر رفتارش اصلاح نشود در آینده برایش دردسرساز می‌شود.
 

Similar threads

بالا