رد پای احساس ...

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
باران می بارد امشب ، دلم غم دارد امشب


آرام ِِِِِِِ جان ِِِِِِِ خسته رَََََََه می سپارد امشب


در نگاهت مانده چشمم ، شاید از فکر سفر برگردی امشب


از تو دارم یادگاری ، سردیه این بوسه را پیوسته بر لب


قطره قطره اشک چشمم ، می چکد با نم نم ِِِِ باران به دامن


بسته ای بار ِِ سفر را ، با تو ای عاشق ترین بد کرده ام



رنگ ِ چشمت رنگ دریا ، سینه ی من دشت غم ها


یادم آید زیر ِ باران با تو بودم ، با تو تنها


این کلام ِِ آخرینت برده میل زندگی را از سر من


گفته ای شاید بیایی از سفر امّا نمی شه باور ِ من


رفتنت را کرده باور ، التماسم را ببین در نگاهم


زیر باران گریه کردم ، بلکه باران شوید از جانم گناهم
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
می گویند : شاد بنویس …
نوشته هایت درد دارند!
و من یاد ِ مردی می افتم ،
که با کمانچه اش ،
گوشه ی خیابان شاد میزد…
اما با چشمهای ِ خیس … !!
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چـقــــدر ســـختــــه منـــطقـــــي فــكر كنــــي
وقتــــي ..
احــســـاســـاتـــت داره خـــفــت ميـــكنـــه!!!!
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]خدایا دلگیر نشو از من[/FONT][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]ولی...[/FONT][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]ته نامردیه دنیات.............[/FONT]
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کسی تولد مرا آیا به خاطرم می آورد
برای خاک قلب من گل و شکوفه می خرد؟
کمی بزرگ میشوم، تنم جوانه میزند
فقط دلم یواشکی تو را بهانه می کند
اگرچه با سرودو شعر، دلم پر از چکاوک است
تو خود بگو ، بدون تو تولدم مبارک است؟؟؟؟؟؟
 

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز

[h=2][FONT=&quot]مزاحم آدمی که مشغول فراموش کردن شماست نشوید[/FONT][FONT=&quot]![/FONT][/h] [h=2][FONT=&quot]هیچ قاتلی دوست ندارد هنگام کشتن،کسی مزاحمش [/FONT][/h] [h=2][FONT=&quot]بشود[/FONT][FONT=&quot].... [/FONT][/h]
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
به دستهایم می نگرم
و خالی ِ انگشتانم
که می گوید :
تو رفته ای و من
بیهوده ...

به انتهای یاد تو
در باران

خیره مانده ام !
دوباره ...
تنگ می شود دلم !
 

AinOs

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] سهراب گفتی[/FONT][FONT=&quot]: [/FONT][FONT=&quot]زیر باران باید رفت[/FONT][FONT=&quot]... [/FONT][FONT=&quot]چشم ها را باید شست[/FONT][FONT=&quot]... [/FONT][FONT=&quot]جور دیگر باید دید[/FONT]

[FONT=&quot]چشمها را شستم باز همان را دیدم[/FONT]

[FONT=&quot]جز دو رنگی و دروغ[/FONT]

[FONT=&quot]جز غم و غصه و تلخی هیچ به چشمم نرسید[/FONT]

[FONT=&quot]پس چه شد آن همه توصیف قشنگت سهراب؟[/FONT]!

[FONT=&quot]دوره ی تلخ فریب[/FONT]

[FONT=&quot]دوره ی رنگ سیاهیست سهراب[/FONT]

[FONT=&quot]دوره ی این همه نامردی هاست[/FONT]

[FONT=&quot]تو اگر میدانستی که دل آسمان هم از دست بشر می گرید؟[/FONT]!

[FONT=&quot]باز سر می دادی زیر باران باید رفت؟[/FONT] ![FONT=&quot][/FONT]
 

noom

عضو جدید
[h=5]ساده‌دلانه‌ گُمان‌ می‌کردم‌ ،
تو را در پُشت‌ِ سَر رها خواهم‌ کرد !
در چمدانی‌ که‌ باز کردم‌، تو بودی‌،
هَر پیراهنی‌ که‌ پوشیدم‌
عطرِ تو را با خود داشت‌
[/h] [h=5]وَ تمام‌ِ روزنامه‌های‌ جهان‌
عکس‌ِ تو را چاپ‌ کرده‌ بودند !
به‌ تماشای‌ هر نمایشی‌ رفتم‌،
تو را در صندلی‌ِ کنارِ خود دیدم‌ !
هر عطری‌ که‌ خریدم‌،
تو مالک‌ِ آن‌ شُدی‌ !
پَس‌ کی‌؟
بگو کی‌ از حضورِ تو رها می‌شوم‌ !
مسافرِ همیشه‌ هم‌ْسفرِ من‌ !

نزار قبانی
[/h]
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
بـــاران که می بارد دلم برایت تنگ تر می شود...

راه می افتم ...

بدون چتر ...


من بغض می کنم...

آســـــمان گریه .
 

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]
گفتم : ميري؟
گفت : آره
گفتم : منم بيام؟
گفت : جايي که من ميرم جاي دو نفره نه سه نفر
گفتم : برمي گردي؟
فقط خنديد.
اشک توي چشمام حلقه زد
سرمو پايين انداختم
دستشو زيره چونم گذاشتو سرمو بالا آورد
گفت : ميري؟
گفتم : آره
گفت : منم بيام؟
گفتم : جايي که ميرم جايه يه نفره نه دو نفر
گفت : برميگردي؟
گفتم : جايي که ميرم راه برگشت نداره
من رفتم اونم رفت
ولي
اون مدتهاست که برگشته
وبا اشک چشماش
خاک مزارمو شست وشو ميده… [/FONT]

 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
”سـرد اسـت و مـن تـنهایـم “
چـه جمـلـه ای !
پــــُر از کـلیـشه …
پـــُـر از تـهـوع …
جـای ِ گـرمی نـشستـه ای و می خـوانـی :
” ســرد اسـت “…
یـخ نمـی کنـی …
حـس نـمی کنـی …
کـه مـن بـرای ِ نـوشتـن ِ همیـن دو کلمـه
چـه سرمایـی را گـذرانـدم …
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
شبی از شب ها
یاد من
پاورچین پاورچین
از در خانه بیرون رفت
و ندانستم کی باز آمد
و کجا بود
آنقدر بو بردم
که تنش بوی دلاویز تو را با خود داشت
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب از آن شب هایی است که ،
دلم هوای آغوشت راکرده
افسوس
که جز پاهای بغل کرده ام
مهمان دیگری ندارم .



 

AinOs

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی فعل ها

چنان سریع ماضی می شوند

که باور نمی کنی

می گویند...می گفت

می شود...شد

رفت

می رفت

و رفت
و دیگر هیچ گاه

باز نخواهد گشت...
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
شیرین بهانه بود

فرهاد تیشه می زد

تا باور نکند صدای مردمانی را که ...

در گوشش می خواندند

دوستت ندارد . . .
 

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] یک روز می‌بوسمت[/FONT][FONT=&quot]!
[/FONT]
[FONT=&quot]یک روز که باران می‌بارد،[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]یک[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]روز که چترمان دو نفره شده،[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]یکـ روز کـــه هـــمــه جــــا حسابی خــیـــس[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]است،[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]یکـ روز کـــه گونــه‌هایت از سرما ســُـرخِ ســُرخِ،آرام‌ تـــر از هـــر[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]چــــه تصـوُرش را کـــُنــی،[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]آره . . . یکـــ روز مـی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]بوسمت [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
بـــاران که می بارد دلم برایت تنگ تر می شود...

راه می افتم ...

بدون چتر ...


من بغض می کنم...

آســـــمان گریه .
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman, times, serif]قدم جای پای دیروزت گذاشتی[/FONT]

[FONT=times new roman, times, serif]و دور زدی این راه هزار بار رفته را[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]تو سایه ات را دنبال کن[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]سر به زیر[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]و من طعم گس خورشید را[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]رو به آسمان[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]میبینی؟[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]راهمان از هم جداست...[/FONT]
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
یلدا
این اسطوره بلندای شب ها
چه می داند
چقدر بلند است

شبِ دلتنگی

بی تـــــــــــو...!
.
.
.
ایـرج.تمجیـــــــدی
 
آخرین ویرایش:

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بهــ تــــو احتیاج دارمــــــ ، [خدای من] ✖میدانی خدایا ✖ هر چه فکر میکنم هیچ حرفی نمیماند ✖ جز نگاهــ “ تــــــــ♥ــــــو ” همین که تو نگـــاهم کنی برایم کافیستـــ … ✖ ـــــــــــــــــ (♥) ـــــــــــــــــــ (♥) ـــــــــــــــــــ
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزاي خيلي طلايي يادته؟
روزاي ترس از جدايي يادته؟

موهاي شونه نکرده يادته؟

چشمک از پشت يه پرده يادته؟

عکسمون تو قاب عکسو يادته؟

بله ي بدون مکثو يادته؟

دستمون تو دست هم بود، يادته؟

غصه هامون،کم کم بود يادته؟

چشم نازت مال من بود يادته؟

ديدن من قدغن بود يادته؟

روزاي بي غم و غصه يادته؟

ببينم، اول قصه يادته؟

دست گرمت تو زمستون، يادته؟
شونه ي من زير بارون، يادته؟

واسه ي خنده، اجازه يادته؟

اونا که مي گفتي رازه، يادته؟
دستاتو مي خوام بگيرم، يادته؟

راستي تو، بي تو مي ميرم يادته؟

پيش هم بوديم، نذاشتن،يادته؟

اونا ما رو دوست نداشتن، يادته؟

چيزي خواستيم از خدامون،يادته؟

مستجاب نشد دعامون، يادته؟


يک دسته نکوشيده رسيدند به مقصد

يک دسته دويدند، به مقصد نرسيدند
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
در این تکرار بارانی

دلم چتر می خواهد

و خیابانی به درازای
تنهاییم

که
بغضم را زیر آن قدم بزنم

شاید کسی بی چتر در انتهای خیابان

دلش گرفته باشد


 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در سرزمین من احساس خاموش شده
خالی از عشق خالی از دوست داشتن
خالی از مهربانی خالی از حسی درونی
کمی خسته ام کاش خدا مرا در اغوش میگرفت تا کمی ارام شوم
خسته ام از اینکه برای دیوارهای اتاقم حرف بزنم
کمی فراموش شده ام در سرزمین خود
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
برای ترک
همیشه دکتر و دوا نیاز نیست!
گاهی . . .
سنگینی حرفی . . .
تلخی نگاهی . . .
خوب ترکت می دهد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا