راز اول:
*تمامی آن*چه به منظور خوشحالی و خوشبختی واقعی بدان نیاز داریم، در درون ماست.
راز دوم:
تصویر ذهنی درست از خود، ما را به حقیقت زندگی هدایت می*کند. هر انسانی، یک تصویر ذهنی از خود دارد که من کیستم و چه می*توانم انجام دهم. تصویر ذهنی هر انسانی، پایه*ی اصلی شخصیت و رفتار*های اوست. به*عبارت دیگر، تصویر ذهنی ما از خود، نشانه*ای از احساس فضیلت و بزرگی ماست و نشان*می*دهد که چه کارهایی از ما ساخته است* و چه کارهایی از ما ساخته نیست. انسان*ها حقیقت زندگی را با تصویرهای ذهنی خود* می*سازند. آری تصویر ذهنی زیبا از خود، موفقیت*ها را می*سازد و موفقیت*ها، باعث بهتر شدن تصویر ذهنی انسان از خود می*گردد. تصویر ذهنی ما از خودمان، نمادی از مجموعه*ی باورهای ما در فضای زندگی است.
راز سوم:
هدف زندگانی، آن است که تمام توانایی*های بالقوه*ی خود را به*عنوان یک انسان خود*شکوفا* بشناسیم و آن*ها را شکوفا کنیم و بهترین خویشتن خویش را از خود ظاهر کنیم و به بیش*ترین رشد و شکوفایی برسیم.
راز چهارم:
تغییر در وجود، نه*تنها ممکن و میسر است بلکه اجتناب*ناپذیر است* زیرا تا ما تغییر نکنیم، زندگی*مان تغییر نمی**کند. انسان*های سعادتمند، *مرتباً می*شوند و می*روند* زیرا تا نشوی، نمی*شود و تا نروی، نمی*رسی.
راز پنجم:
تمام مشکلات، موانع و مصائب زندگی، در*واقع درس*هایی هستند که به انسان می*آموزند و انسان را می*سازند. آن*ها فرصت*هایی در لباس مبدل*اند. حتی گاهی مشکلات، الطاف خفیه*ی خداوند هستند که باعث رشد و شکوفایی انسان می*شوند. پس آن*ها را گرامی بداریم و از آن*ها بیاموزیم.
راز ششم:
تلقی ما از واقعیت، ساخته و پرداخته*ی فکر و ذهن ماست. پس واقعیت*های زندگی ما می*توانند با اندیشه*های ما تغییر کنند. بنابراین مراقب اندیشه*های خود باشیم تا واقعیت زندگی*مان را زیباتر کنیم.
راز هفتم:
ترس و تردید، سرزندگی و نشاط را از انسان می*رباید. با باورهای عالی و توکل بر خداوند، هرگونه ترس و تردید را از فضای فکر خود دور کنیم و در وادی یقین و عشق، محکم و استوار به جلو برویم و زندگی پرحاصلی را در محضر خدا و کائنات خلق کنیم.
*راز هشتم:
مادامی که خودمان را دوست نداشته باشیم و به خودمان عشق نورزیم، نمی*توانیم به کسی عشق بورزیم و از عشق دیگران نسبت به خود بهره*ای ببریم. پس گوهر عشق را ابتدا به خود تقدیم کنیم تا بتوانیم مظهر عشق*ورزی برای دیگران باشیم.
راز نهم:
تمامی ارتباطات ما با کائنات و دیگران، آیینه*هایی هستند که خود ما را نشان می*دهند و تمامی مردم، آموزگاران ما به*حساب می*آیند. پس با خودباوری و اعتماد*به*نفس، زیبا*ترین رابطه*ها را برقرار*کنیم و از کلید طلایی ارتباطات، برای باز کردن هر درِ بسته*ای در زندگی استفاده کنیم و موفق شویم.
راز دهم:
سعادت واقعی در زندگی، در نحوه*ی عکس*العمل ما در مقابل رخدادها و حوادث زندگی است* نه در بخت و اقبال. بنابراین خود را مسؤول زندگی خود بدانیم و تقصیر را به عهده*ی دیگران نیندازیم تا بتوانیم با عکس*العمل*های مناسب، حقیقت زیبای زندگی را به واقعیت قابل قبول تبدیل کنیم و به خوشبختی و سعادت برسیم.
راز یازدهم:
حقیقت زندگی، بر مبنای عشق الهی استوار است. انسان*های موفق و کامیاب، وجود خود را با عشق الهی، جذاب و منور می*کنند و با تقدیم عشق به انسان*های دیگر و به کل کائنات، به زندگی سعادتمندانه*ای می*رسند.
راز دوازدهم:
از آن*جایی که انسان*ها در مسیر زندگی گاهی از اجرای درست قانونمندی*های زندگی غافل می*شوند و با اندیشه*های غلط و القائات منفی دیگران، از مسیر درست زندگی به بی*راهه می*روند، بنابراین ارزیابی مستمر کیفیت زندگی و اصلاح لحظه*به*لحظه*ی خود، می*تواند انسان را در مسیر درست و رسیدن به حقیقت زندگی هدایت کند. زیباترین معیار ارزیابی کیفیت زندگی، این است که در پایان هر روز، از خود سؤال کنیم که آیا من روز پرحاصلی داشتم و از لحظه*های زندگی خود *لذت بردم؟
*تمامی آن*چه به منظور خوشحالی و خوشبختی واقعی بدان نیاز داریم، در درون ماست.
راز دوم:
تصویر ذهنی درست از خود، ما را به حقیقت زندگی هدایت می*کند. هر انسانی، یک تصویر ذهنی از خود دارد که من کیستم و چه می*توانم انجام دهم. تصویر ذهنی هر انسانی، پایه*ی اصلی شخصیت و رفتار*های اوست. به*عبارت دیگر، تصویر ذهنی ما از خود، نشانه*ای از احساس فضیلت و بزرگی ماست و نشان*می*دهد که چه کارهایی از ما ساخته است* و چه کارهایی از ما ساخته نیست. انسان*ها حقیقت زندگی را با تصویرهای ذهنی خود* می*سازند. آری تصویر ذهنی زیبا از خود، موفقیت*ها را می*سازد و موفقیت*ها، باعث بهتر شدن تصویر ذهنی انسان از خود می*گردد. تصویر ذهنی ما از خودمان، نمادی از مجموعه*ی باورهای ما در فضای زندگی است.
راز سوم:
هدف زندگانی، آن است که تمام توانایی*های بالقوه*ی خود را به*عنوان یک انسان خود*شکوفا* بشناسیم و آن*ها را شکوفا کنیم و بهترین خویشتن خویش را از خود ظاهر کنیم و به بیش*ترین رشد و شکوفایی برسیم.
راز چهارم:
تغییر در وجود، نه*تنها ممکن و میسر است بلکه اجتناب*ناپذیر است* زیرا تا ما تغییر نکنیم، زندگی*مان تغییر نمی**کند. انسان*های سعادتمند، *مرتباً می*شوند و می*روند* زیرا تا نشوی، نمی*شود و تا نروی، نمی*رسی.
راز پنجم:
تمام مشکلات، موانع و مصائب زندگی، در*واقع درس*هایی هستند که به انسان می*آموزند و انسان را می*سازند. آن*ها فرصت*هایی در لباس مبدل*اند. حتی گاهی مشکلات، الطاف خفیه*ی خداوند هستند که باعث رشد و شکوفایی انسان می*شوند. پس آن*ها را گرامی بداریم و از آن*ها بیاموزیم.
راز ششم:
تلقی ما از واقعیت، ساخته و پرداخته*ی فکر و ذهن ماست. پس واقعیت*های زندگی ما می*توانند با اندیشه*های ما تغییر کنند. بنابراین مراقب اندیشه*های خود باشیم تا واقعیت زندگی*مان را زیباتر کنیم.
راز هفتم:
ترس و تردید، سرزندگی و نشاط را از انسان می*رباید. با باورهای عالی و توکل بر خداوند، هرگونه ترس و تردید را از فضای فکر خود دور کنیم و در وادی یقین و عشق، محکم و استوار به جلو برویم و زندگی پرحاصلی را در محضر خدا و کائنات خلق کنیم.
*راز هشتم:
مادامی که خودمان را دوست نداشته باشیم و به خودمان عشق نورزیم، نمی*توانیم به کسی عشق بورزیم و از عشق دیگران نسبت به خود بهره*ای ببریم. پس گوهر عشق را ابتدا به خود تقدیم کنیم تا بتوانیم مظهر عشق*ورزی برای دیگران باشیم.
راز نهم:
تمامی ارتباطات ما با کائنات و دیگران، آیینه*هایی هستند که خود ما را نشان می*دهند و تمامی مردم، آموزگاران ما به*حساب می*آیند. پس با خودباوری و اعتماد*به*نفس، زیبا*ترین رابطه*ها را برقرار*کنیم و از کلید طلایی ارتباطات، برای باز کردن هر درِ بسته*ای در زندگی استفاده کنیم و موفق شویم.
راز دهم:
سعادت واقعی در زندگی، در نحوه*ی عکس*العمل ما در مقابل رخدادها و حوادث زندگی است* نه در بخت و اقبال. بنابراین خود را مسؤول زندگی خود بدانیم و تقصیر را به عهده*ی دیگران نیندازیم تا بتوانیم با عکس*العمل*های مناسب، حقیقت زیبای زندگی را به واقعیت قابل قبول تبدیل کنیم و به خوشبختی و سعادت برسیم.
راز یازدهم:
حقیقت زندگی، بر مبنای عشق الهی استوار است. انسان*های موفق و کامیاب، وجود خود را با عشق الهی، جذاب و منور می*کنند و با تقدیم عشق به انسان*های دیگر و به کل کائنات، به زندگی سعادتمندانه*ای می*رسند.
راز دوازدهم:
از آن*جایی که انسان*ها در مسیر زندگی گاهی از اجرای درست قانونمندی*های زندگی غافل می*شوند و با اندیشه*های غلط و القائات منفی دیگران، از مسیر درست زندگی به بی*راهه می*روند، بنابراین ارزیابی مستمر کیفیت زندگی و اصلاح لحظه*به*لحظه*ی خود، می*تواند انسان را در مسیر درست و رسیدن به حقیقت زندگی هدایت کند. زیباترین معیار ارزیابی کیفیت زندگی، این است که در پایان هر روز، از خود سؤال کنیم که آیا من روز پرحاصلی داشتم و از لحظه*های زندگی خود *لذت بردم؟