دیوانگی و عشق

s.mojdeh

عضو جدید
در زمانهای دور که هنوز پای بشر به زمین باز نشده بود . عشق . تنفر . دروغ . مهربانی و دیوانگی در حال بازی بودند .

عشق گفت : بیایید قایم باشک بازی کنیم
همه قبول کردند . دیوانگی گفت : من می شمرم ۱ . ۲ . ۳ . ۴ تنفربه اعماق آبها رفت . دروغ که می گفت به جنگل می رود به بیابان رفت مهربانی به زمین امد حسودی خودشو توی اسمونها پنهان کرد خلاصه هر کدام به جایی رفتند فقط عشق مانده بود .
۴۷ . ۴۸ . ۴۹ ...
عشق خودشو میان یک دسته گل سرخ قایم کرد . دیوانگی بعد از چند دقیقه همه را پیدا کرد جز عشق ! یعنی عشق کجا رفته بود ؟ هر جا را که می گشت اثری از عشق نیافت تا اینکه حسادت حسودیش شد و گفت : عشق میان آن دسته گل پنهان شده است
دیوانگی هم یک شاخه از درخت را برداشت و در لای شاخ و برگ گل های سرخ فرو برد
ناگهان فریاد عشق به هوا برخاست ! همه مات و مبهوت به طرف گلهای سرخ نگاه می کردند
عشق دستش را روی چشمش گذاشته بود و ازلای انگشتانش خون جاری بود
دیوانگی به خود امد و از عشق عذرخواهی کرد و گفت : من در قبال کار بدی که کردم چه کنم تا تو را راضی کنم ؟
عشق گفت : فقط هر جا خواستم بروم تو مرا همراهی کن تا به زمین نیفتم ...
از آن به بعد این عشق و دیوانگی هستند که به قلب تمام آدمهای عاشق سرک می کشند ...
 
آخرین ویرایش:

آذرتاش

عضو جدید
در زمانهای دور که هنوز پای بشر به زمین باز نشده بود . عشق . تنفر . دروغ . مهربانی و دیوانگی در حال بازی بودند .

عشق گفت : بیایید قایم باشک بازی کنیم
همه قبول کردند . دیوانگی گفت : من می شمرم ۱ . ۲ . ۳ . ۴ تنفربه اعماق آبها رفت . دروغ که می گفت به جنگل می رود به بیابان رفت مهربانی به زمین امد حسودی خودشو توی اسمونها پنهان کرد خلاصه هر کدام به جایی رفتند فقط عشق مانده بود .
۴۷ . ۴۸ . ۴۹ ...
عشق خودشو میان یک دسته گل سره قایم کرد . دیوانگی بعد از چند دقیقه همه را پیدا کرد جز عشق ! یعنی عشق کجا رفته بود ؟ هر جا را که می گشت اثری از عشق نیافت تا اینکه حسادت حسودیش شد و گفت : عشق میان آن دسته گل پنهان شده است
دیوانگی هم یک شاخه از درخت را برداشت و در لای شاخ و برگ گل های سرخ فرو برد
ناگهان فریاد عشق به هوا برخاست ! همه مات و مبهوت به طرف گلهای سرخ نگاه می کردند
عشق دستش را روی چشمش گذاشته بود و ازلای انگشتانش خون جاری بود
دیوانگی به خود امد و از عشق عذرخواهی کرد و گفت : من در قبال کار بدی که کردم چه کنم تا تو را راضی کنم ؟
عشق گفت : فقط هر جا خواستم بروم تو مرا همراهی کن تا به زمین نیفتم ...
از آن به بعد این عشق و دیوانگی هستند که به قلب تمام آدمهای عاشق سرک می کشند ...
به این میگن یک تاپیک در حد و اندازه های شان مهندسان این انجمن. البته شما که این نوشته منو میخونید یک آیا به اول صحبت من اضافه کنید.
 

meysam480

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در زمانهای دور که هنوز پای بشر به زمین باز نشده بود . عشق . تنفر . دروغ . مهربانی و دیوانگی در حال بازی بودند .

عشق گفت : بیایید قایم باشک بازی کنیم
همه قبول کردند . دیوانگی گفت : من می شمرم ۱ . ۲ . ۳ . ۴ تنفربه اعماق آبها رفت . دروغ که می گفت به جنگل می رود به بیابان رفت مهربانی به زمین امد حسودی خودشو توی اسمونها پنهان کرد خلاصه هر کدام به جایی رفتند فقط عشق مانده بود .
۴۷ . ۴۸ . ۴۹ ...
عشق خودشو میان یک دسته گل سرخ قایم کرد . دیوانگی بعد از چند دقیقه همه را پیدا کرد جز عشق ! یعنی عشق کجا رفته بود ؟ هر جا را که می گشت اثری از عشق نیافت تا اینکه حسادت حسودیش شد و گفت : عشق میان آن دسته گل پنهان شده است
دیوانگی هم یک شاخه از درخت را برداشت و در لای شاخ و برگ گل های سرخ فرو برد
ناگهان فریاد عشق به هوا برخاست ! همه مات و مبهوت به طرف گلهای سرخ نگاه می کردند
عشق دستش را روی چشمش گذاشته بود و ازلای انگشتانش خون جاری بود
دیوانگی به خود امد و از عشق عذرخواهی کرد و گفت : من در قبال کار بدی که کردم چه کنم تا تو را راضی کنم ؟
عشق گفت : فقط هر جا خواستم بروم تو مرا همراهی کن تا به زمین نیفتم ...
از آن به بعد این عشق و دیوانگی هستند که به قلب تمام آدمهای عاشق سرک می کشند ...

و اینگونه است که از آنروز به بعد عشق کور است و دیوانگی همواره همراه اوست ...
ممنون...
 

meysam480

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
به این میگن یک تاپیک در حد و اندازه های شان مهندسان این انجمن. البته شما که این نوشته منو میخونید یک آیا به اول صحبت من اضافه کنید.
بله ، به نظر من این پست از حد خیلی کاربران تالار بالاتره ...
 

meysam480

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
عزيزم بس بهتره اون الف نون رو از آخر كلمه كاربران برداري چون همه رو در بر ميگيره.........:surprised::smile:بعدشم منظورت با كيه؟!:gol:

یعنی بشه: "... خیلی کاربر... ! "
آخه از نظر گرامری نمیشه دوست عزیز:smile:;)
شما به خودت نگیر...:gol:
 

mohamad javid

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان عزيز
خواهشا با هم دعوا نكنيد . من اشتباه كردم كه اين پست دادم .
نه عزيزم چرا دعوا......:surprised:ميگم فقط بايد يجور نظر داد تا به كسي برنخوره همين........البته شما رو نميگم:gol:

یعنی بشه: "... خیلی کاربر... ! "
آخه از نظر گرامری نمیشه دوست عزیز:smile:;)
شما به خودت نگیر...:gol:
بايد يه بعضي ميذاشتي سركابرها تا همه رو در بر نميگرفت......عزيزم من به خودم اصلاً نگرفتم:smile::gol:
 

Similar threads

بالا