دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل مستمندم اي جان به لبت نياز دارد به هواي ديدن تو هوس حجاز دارد به مكه آمدم اي عشق تا تو را بينم تويي كه نقطه عطفي به اوج آيينم كدام گوشه مشعر ، كدام كنج منا به شوق وصل تو در انتظار بنشينم اي زليخا دست از دامان يوسف باز كش تا صبا پيراهنش را سوي كنعان آورد


مهدی ی ی ی ی ی ی ییی ی ی اینا چیه غمگیییییییییییییییییییییین
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
و این منم

زنی تنها

در آستانه فصلی سرد

در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین

و یأس ساده و غمناک آسمان

و ناتوانی این دست های سیمانی

زمان گذشت

زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت

امروز روز اول دی ماه است

من راز فصل ها را می دانم

و حرف لحظه ها را می فهمم

نجات دهنده در گور خفته است

و خاک ، خاک پذیرنده

اشارتیست به آرامش

زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت

در کوچه باد می آمد

در کوچه باد می آمد

و من به جفت گیری گلها می اندیشم

به غنچه هایی با ساقهای لاغر کم خون
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اونا كه تو زندگيشون قصه هاي خوب شنيدن
تو قمار زندگاني همه جور بازي رو ديدن
اونا كه تو خلوت شب شعرهاي حافظو خوندن
همه راه و رفتن اما بر سر دو راهي موندن

بهشون بگيد كه اينجا يه نفر هميشه مسته
يه نفر هميشه تنها سر اين كوچه نشسته
بهشون بگيد كه قصه اش مثل شاهنومه درازه
کي بوده كجا رسيده چه جوري بايد بسازه
حالا قصه هاشو مستها توي ميخونه ها ميگن
اما اون هميشه مستو توي اونجا راه نميدن

ديگه نیست كمند دلها گيسوهاي رنگ برفش
ديگه ميخونه جايي نيست كه بياد رو لبها حرفش
بذاريد همه بدونن كه به دست غم اسيره
آخرش يه شب همين جا سر اين كوچه ميميره

من امشب سرخوش و ديوانه و مست و غزل خوانم
به جام مي پناه آورده ام از غم گريزانم
گر از ميخانه باز آيم مرا غم باز مي جويد
رويد اي دوستان من گوشه ميخانه مي مانم
به مستي پاي در ميدان غم بنهاده ام امشب
مخند اي رهگذر بر من اگر افتان و خيزانم
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خودم دارم الان دارم شیمی درمانی میشم !!
اذیت نکن مرد من که باور نمیکنم ونگفته بودی چند سالته ، کی فهمیدی ، چی شده
تو که ناراحتم کردی ، چی باید بگم
خدااااااااااااااااا این چی میگه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
من نوای چنگ بودم در شبستان ها
من شرار عشق بودم ، سینه ها جایم
مسجد و می خانهء این دیر ویرانه
پر خروش از ضربه های روشن پایم
من پیام وصل بودم در نگاهی شوخ
من سلام مهر بودم بر لبان جام
من شراب بوسه بودم در شب مستی
من سراپا عشق بودم ، کام بودم ، کام
 

akhoondzadeh

اخراجی موقت
اذیت نکن مرد من که باور نمیکنم ونگفته بودی چند سالته ، کی فهمیدی ، چی شده
تو که ناراحتم کردی ، چی باید بگم
خدااااااااااااااااا این چی میگه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من 19 سالمه چه های تاپیک تنهایی میدونن !! تازه فهمیدم ولی میگن دیر شده !!
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
روی خاک

هرگز آرزو نکرده ام
یک ستاره درسراب آسمان شوم
یا چو روح برگزیدگان
همنشین خامش فرشتگان شوم
هرگز از زمین جدا نبوده ام
با ستاره آشنا نبوده ام
روی خاک ایستاده ام
با تنم که مثل ساقه ی گیاه
باد و آفتاب و آب را
می مکد که زندگی کند
بارور ز میل
بارور ز درد
روی خاک ایستاده ام
تا ستاره ها ستایشم کنند
تا نسیم ها نوازشم کنند
از دریچه ام نگاه می کنم
جز طنین یک ترانه نیستم
جاودانه نیستم
جز طنین یک ترانه جستجو نمی کنم
در فغان لذتی که پاکتر
از سکوت ساده ی غمیست
آشیانه جستجو نمی کنم
در تنی که شبنمیست
روی زنبق تنم
بر جدار کلبه ام که زندگیست
با خط سیاه عشق
یادگارها کشیده اند
مردمان رهگذر:
قلب تیر خورده
شمع واژگون
نقطه های ساکت پریده رنگ
بر حروف در هم جنون
هر لبی که بر لبم رسید
یک ستاره نطفه بست
در شبم که می نشست
روی رود یادگارها
پس چرا ستاره آرزو کنم ؟
این ترانه منست
ـ دلپذیر دلنشین
پیش از این نبوده بیش از این
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من تمام هستیم را در نبرد با سرنوشت
در تهاجم با زمان، آتش زدم کشتم


من بهار عشق را دیدم ولی باور نکردم
یک کلام در جزوهایم هیچ ننوشتم
من زمقصد ها پی مقصودهای پوچ افتادم
تا تمام خوبها رفتند و خوبی ماند در یادم


من به عشق منتظر بودن همه صبر و قرارم رفت
بهارم رفت . عشقم مرد . یارم رفت
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند
از تابش خورشید ، پوسیدند
و گم شدند آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها
در ازدحام پر هیاهوی خیابان های بی برگشت
و دختری که گونه هایش را
با برگ های شمعدانی رنگ می زد ، آه
اکنون زنی تنهاست
اکنون زنی تنهاست
ی رنگ می زد ، آه
اکنون زنی تنهاست
اکنون زنی تنهاست
 

akhoondzadeh

اخراجی موقت
دوست عزیزم
امیدوارم دروغ باشه یعنی سرکاری باشه اما لطفا از این شوخیها نکن
ممنون از لطفت عزیز

همیشه فکر میکردم تو این باشگه شما با نگین خانوم بهتر از بقیه ادمارو درک میکنین ولی اشتباه کردم در ضمن این کارا شوخی نداره !!
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا