دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

shamira

عضو جدید
کاربر ممتاز
در این شبــهای بـــارانی غــــــم انگیز است تنـــــــهایــــــی بـــــــه امـــــــید نگـــــــاهی تلــخ ، که می آیـــــی به احســــاست قســــــم یــــک شب دلم می میرد از حسرت ………و من اهسته میگویم : تــــــو هــــــــم دیـــــگر نمی آیی …..
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
بیخِ گوشم
همانجا که دوستت دارم هایت را
زمزمه می کردی
حالا دارند اذان می گویند..
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با دستهای خالی به دنیا آمده ایم

و با دستهای خالی از دنیا خواهیم رفت

نگران چیزهایی که آرامش را از تو میگیرند نباش ..!!
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] بيشتر از آنچه باور کني خيانت ديده ام و بيشتر از آنچه که تصورش را کني[/FONT] [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] قلبم را شکسته اند... اما نه تو خيانت کردي و نه قلبم را شکستي ... تو[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] فقط جگرم را آتش زدي ، ، زبانم مي گويد : " به اميد روزي که روزگارت[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] سياه تر از پر کلاغ ، تيره تر از غروب وغمگين تر از دم جدايي باشد " اما...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] دلم مي گويد:" به اميد روزي که آشيانت بالاترازآشيان عقاب ، چشم انداز[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] نگاهت زيباتر از بهشت ولبانت لبخند وهزار پري کنيزت باشند.[/FONT]
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
میدانی تنها نیستی وقتی کسی هر روز به یادت باشد
اما تنها میشوی وقتی حتی کسی نیست که نامت را به زبان اورد
کمی غم خانه میکند در کنج نگاهت و ارام بارانی میشود نگاهت
اما باز هم سکوت میکنی
باز لبخند میزنی
تنها میدانی روزی چشم انتظاری تو را از پا میاندازد نمیدانی تا کی
چشم انتظار کسی باید باشی که حتی یادت را از یاد برده
حتی صدایت نمیکند در خلوت
حتی دستانش باران چشمانت را پاک نمیکند
حتی نمیدانی در کجای سرزمین زندگی میکند
تنها میدانی روزی میاید که تو دیگر نیستی
پس بگذار بگویم اگر میایی دیر نیا و اگر دیر میخواهی بیایی هرگز نیا
بگذار در چشم انتظاری خود بمیرم
 

banooyeariayi

عضو جدید
می پوشانم​

دلتـنگی ام را

با بستری از کلمات​

اما باز کسی در دلم​

" تــــــو "​

را صــدا می زنـــد ...​

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای دوست
این روزها
با هر که دوست میشوم
حس میکنم
آنقدر دوست بوده ایم که دیگر
وقت خیانت است.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لبخند تو خلاصه خوبیهاست
لختی بخند ، خنده گل زیباست

پیشانیت تنفس یک صبح است
صبحی که انتهای شب یلداست

در چشمت از حضور کبوترها
هر لحظه مثل صحن حرم غوغاست

رنگین کمان عشق اهورایی
از پشت شیشه دل تو پیداست

فریاد تو تلاطم یک طوفان
آرامشت تلاوت یک دریاست

با ما بدون فاصله صحبت کن
ای آن که ارتفاع تو دور از ماست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شد خزان گلشن آشنايي

باز هم آتش به جان زد جدايي

عمر من اي گل. طي شد بهر تو

وز تو نديدم جز بد عهدي و بي وفايي

با تو وفا كردم تا به تنم جان بود

عشق و وفاداري با تو چه دارد سود

آفت خرمن مهر ووفايي

نوگل گلشن جورو جفايي

از دل سنگت...آه

دلم از غم خونين است

روش بخت همین است

از جام غم مستم

دشمن مي پرستم

تا هستم

تو و مست ازمي به چمن

چون گل خندان از مستي بر گريه من

با دگران در گلشن نوشي مي

من ز فراقت ناله كنم تا كي؟

تو و اين چون ناله كشيدن ها

من و گل چون جامه دريدنها

ز رقيبان خواري ديدنها

دلم از غم خون كردي

جه بگويم چون كردي

دردم افزون كردي

برو اي از مهر و وفا عاري

برو اي عاري ز وفاداري

كه شكستي چون زلفت عهد مرا

دريغ و درد از عمرم

كه در وفايت شد طي

ستم به ياران تا چند

جفا به عاشق تا كي؟

نمي كني اي گل يكدم يادم

كه همچو اشك از چشمت افتادم

گرچه ز محنت خوارم كردي

با غم و حسرت يارم كردي

مهر تو دارم باز

بكن اي گل با من هرچه تواني ناز

كز عشقت ميسوزم باز
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باز هم با نام تو افسا نه اى گلريز شد
باز هم در سينه ام عشق تو شور انگيز شد

باز هم همراه بوى ميخك و محبو به ها
خاطراتم پر كشد با ياد تو در كوچه ها

باز هم وقتى نگاهت گيرد از من فاصله
ديده ام مى بارد اما نم نم و بى‌حوصله

باز قلب پنجره بر روى‌من وا مى شود
باز هم پروانه اى در باغ پيدا مى شود

باز هم لاى‌ كتابم مى‌نهم يك شاخه ياس
مى‌كنم بهر پيامى قاصدك را التماس

باز هم در هر شفق دلتنگ و دلگير مى‌شوم
باز هم با ياد تو سر شار رؤيا مى‌شوم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با یادت سرمستم ای نگاه آسمانی
یادم کن تا هستم ای امید زندگانی
تا به هر ترانه می‌کشد زبانه
شور عاشقانه من
حال دل می‌گویم با زبان بی زبانی
هر لبخندت با من گوید دل مده به دست غم در این عالم
بنشین با عشق
تا گل روید زین شب خزانی
تا که از نگاه تو نور شادی می‌بارد
دل ز مهربانیت شور و شادی‌ها دارد
با تو خزان من بهاران
با تو شبم ستاره باران
از نورافشانی
چه بخواهی چه نخواهی دل عاشق ره تو پوید به هر نشانی
دل و جان سرمست از شوق نگاه تو
همه جا حیرانم دیده به راه تو
که بدین روح افزایی زیبایی رویایی چون بهشت جاودانی
چه شود گر بازآیی چون نفس باد سحر
می رسدم جان دگر
دیده کشد سوی تو پر
همسفرم شو که می‌توانی
پر و بالم را با دیدارت کی بگشایی؟
تب و تابم را با لبخندت کی بنشانی؟
با یادت سرمستم ای نگاه آسمانی
یادم کن تا هستم ای امید زندگانی



شبی بود و بهاری در من آویخت چو آخر شد چه آتشها بر انگیخت فرو خواندم به گوشش قصه عشق چو باران بهاری اشک میریخت
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
متن من زیبا نیس...ولی حرفای دلمه...یه جورایی علاقه ای که شاید خیلی مبهم باشه...برا یه دوست مینویسم...شاید یه روز بیاد و اینو ببینه...

آروم و بی صدا....
آروم تر از اون چیزی که فکرشو بکنی...
وارد زندگیم شدی...

برام از چیزهایی گفتی که تازگی داشت...
با زیبایی ها آشنام کردی...
با تجربیاتی شیرین...
با حسی دوس داشتنی...

افکارمو خوندی بدون اینکه حتی چشمامو ببینی...
تجسمم کردی بدون اینکه حتی جسممو ببینی...
با کلماتت روحمو تسخیر کردی...

اشکمو در اوردی...
ولی به قول یه دوست خوب:
اشک بهترین پدیده دنیاست...ولی افسوس ....
آره...تا زیباترین چیزهارو از انسان نگیره خودشو تقدیم نمیکنه...


عزیزم اگه ناخواسته یا ندونسته ناراحتت کردم منو ببخش....http://www.****************/forums/images/smilies/ws44.gif
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم . . .


تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود
دوست می دارم . . .
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام
دوست می دارم . . .
تو را به خاطر دوست داشتن
دوست می دارم . . .
[SIZE=+0]برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت ،[/SIZE]
[SIZE=+0]لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت[/SIZE]
[SIZE=+0]دوست می دارم . . .[/SIZE]
[SIZE=+0]تو را به خاطر خاطره ها[/SIZE]
[SIZE=+0]دوست می دارم . . .[/SIZE]
[SIZE=+0]برای پشت کردن به آرزوهای محال ،[/SIZE]
[SIZE=+0]به خاطر نابودی توهم و خیال[/SIZE]
[SIZE=+0]دوست می دارم . . .[/SIZE]
[SIZE=+0]تو را برای دوست داشتن[/SIZE]
[SIZE=+0]دوست می دارم . . .[/SIZE]
[SIZE=+0]تو را به خاطردود لاله های وحشی ،[/SIZE]
[SIZE=+0]به خاطر گونه ی زرین آفتاب گردان ،[/SIZE]
[SIZE=+0]تو را به خاطر دوست داشتن[/SIZE]
[SIZE=+0]دوست می دارم . . .[/SIZE]
[SIZE=+0]تو را به جای همه کسانی که ندیده ام[/SIZE]
دوست می دارم . . .
[SIZE=+0]تو را برای لبخند تلخ لحظه ها ،[/SIZE]
[SIZE=+0]پرواز شیرین خا طره ها[/SIZE]
[SIZE=+0]دوست می دارم . . .[/SIZE]
[SIZE=+0]تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید[/SIZE]
[SIZE=+0]دوست می دارم . . .[/SIZE]
[SIZE=+0]اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های آسمان[/SIZE]
[SIZE=+0]دوست می دارم . . .[/SIZE]
[SIZE=+0]تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت[/SIZE]
[SIZE=+0]دوست می دارم . . .[/SIZE]
[SIZE=+0]تو را برای دوست داشتن[/SIZE]
[SIZE=+0]دوست می دارم . . .[/SIZE]
[SIZE=+0]تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام[/SIZE]
[SIZE=+0]دوست می دارم . . .[/SIZE]
[SIZE=+0]تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام[/SIZE]
[SIZE=+0]دوست می دارم . . .[/SIZE]
[SIZE=+0]برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و[/SIZE]
[SIZE=+0]برای نخستین گناه . . .[/SIZE]
[SIZE=+0]تو را به خاطر دوست داشتن[/SIZE]
[SIZE=+0]دوست می دارم . . .[/SIZE]
[SIZE=+0]تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم...[/SIZE]
دوست می دارم ...


پل الوار- شاعر فرانسوی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برادرم تو را دوست دارم ، هر كه می خواهی باش ، خواه در كليسايت نيايش كنی ، خواه در معبد، و يا در مسجد . من و تو فرزندان يك آيين هستيم ، زيرا راههای گوناگون دين انگشتان دست دوست داشتنی "يگانه برتر " هستند، همان دستی كه سوی همگان دراز شده و همه آرزومندان دست يافتن به همه چيز را رسايی و بالندگی جان می بخشد .
 

darling2011

عضو جدید
کاربر ممتاز
اي كدامين شب!
يك نفس بگشاي
جنگل انبوه م‍‍ژگان سياهت را!
تا بلغزد بر بلور بركه چشم كبود تو
پيكر مهتابگون دختري،كز دور
با نگاه خويش مي جويد
بوسه شيرين روزي آفتابي را
از نوازش هاي گرم دستهاي من.

دختري نيلوفرين،شبرنگ،مهتابي
مي تپد بي تاب در خواب هوسناك اميد خويش.
پاي تا سر يك هوس: آغوش.

و تنش لغزان و خواهشبار، مي جويد
چون مه پيچيان به روي دره هاي خواب آلود سپيده دم،
بسترم را.
تا بلغزد از طلب سرشار
همچو موج بوسه مهتاب
روي گندمزار.
تا بنوشد در نوازش هاي گرم دستهاي من
شبنم يك عشق وحشي را.

اي كدامين شب!
يك نفس بگشاي م‍‍ژگان سياهت را!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلکه نداشتن کسي است که الفباي دوست داشتن را برايت تکرار کند و تو از او رسم محبت بياموزي.....عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلکه يخ بستن وجود آدمها و بستن چشمهاست ......عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلکه به دست فراموشي سپردن قشنگ ترين احساس زندگي است
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عمري به هر كوي و گذر گشتم كه پيدايت كنم

اكنون كه پيدا كرده ام بنشين تماشايت كنم

الماس اشك شوق را تاجي به گيسويت نهم
گل هاي باغ شعر را زيب سرا پايت كنم

بنشين كه من با هر نظر با چشم دل با چشم سر
هر لحظه خود را مست تر از روي زيبايت كنم

بنشينم و بنشانمت انسان كه خواهم خوانمت
وين جان بر لب مانده را مهمان لبهايت كنم

بوسم تو را با هر نفس اي بخت دور از دسترس
ور بانگ برداري كه بس غمگين تماشايت كنم

تا كهكشان تا بي نشان بازو به بازويت دهم
با همزماني همدلي جان را هم اوايت كنم

اي عطر و نور توامان يك دم اكر يابم امان
در شعري از رنگين كمان بانوي رويايت كنم

بانوي روياهاي منخورشيد دنياهاي من
اميد فرداهاي من تا كي تمنايت كنم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای عشق، ای ترنم نامت ترانه‌ها
معشوق آشنای همه‌ عاشقانه‌ها
ای معنی جمال به هر صورتی که هست
مضمون و محتوای تمام ترانه‌ها
با هر نسیم، دست تکان می‌دهد گلی
هر نامه‌ای ز نام تو دارد نشانه‌ها
هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت:
گل با شکوفه، خوشه‌ی گندم به دانه‌ها
شبنم به شرم و صبح به لبخند و شب به راز
دریا به موج و موج به ریگ کرانه‌ها
باران قصیده‌ای است تر و تازه و روان
آتش ترانه‌ای به زبان زبانه‌ها
اما مرا زبان غزل‌خوانی تو نیست
شبنم چگونه دم زند از بی‌کرانه‌ها
کوچه به کوچه سر زده‌ام کو به کوی تو
چون حلقه در به در زده‌ام سر به خانه‌ها
یک لحظه از نگاه تو کافی است تا دلم
سودا کند دمی به همه جاودانه‌ها
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر سی سال پیش پرسیده بودی

از هر آستینم برایت

چند تعریف آماده و کامل

که مو لای درزش نرود

بیرون می‌کشیدم


در این سن و سال اما

فقط می‌توانم دستت را

که هنوز بوی سیب می‌دهد بگیرم

و بازگردانمت به صبح آفرینش


از پروردگار بخواهم

به جای خاک و گِل

و دنده ی گمشده‌ی من

این‌بار قلم‌مو به دست بگیرد

و تو را به شکل آب بکشد

رها از زندان پوست

و داربست استخوان‌هایت

و مرا

به شکل یک ماهی خونگرم

که بی‌تو بودنش مصادف

با هلاکت بی برو برگرد
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دلخــــور که میشَـوم ,

بغـض میــکنم می آیم پشـت صفحـه ی مانیتــورم کامنـت مینویسـم ُ صورتک میگــذارم صورتکی که میخنـدد و پشتـش قایم میشــوم

که فکـــر کنی میخنــدم و بخنـــدی...

اشکهایم میـــــــآیند و من مدام با صورتک مجازی ام میخندم
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلتنـــــــــــــــگی .....

دلتنـــــــــــــــگی .....

دلتنـــــــــــــــگی
.
.
.


یعنی روبروی
دریا ایستاده باشی

اما ...


خاطره ی یه كوچه يا خیابون ؛ خفـــــــــــــه ات کنه


 

shamira

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلـــــت را جــــــــــــایی…
حـــــــــوالی خـــــــــــدا…
چـهــــــــار میخ کــــــن کــه بـــا رفتن این و آن نـــــــرود!!…
 

shamira

عضو جدید
کاربر ممتاز
باید به بعضیاگفت این جمله دوست دارم سلام و احوال پرسی نیست که به هرکی میرسی میگی.سنگین باش یه کم
 

shamira

عضو جدید
کاربر ممتاز
این روزها “بــی” در دنیای من غوغا میکند!
بــی‌کس ، بــی‌مار ، بــی‌زار ، بــی‌چاره بــی‌تاب ،
بــی‌دار ، بــی‌یار ،
بــی‌دل ، بـی‌ریخت،بــی‌صدا ، بــی‌جان ، بــی‌نوا
بــی‌حس ، بــی‌عقل ، بــی‌خبر ، بـی‌نشان ،
بــی‌بال ، بــی‌وفا ، بــی‌کلام
،بــی‌جواب ، بــی‌شمار ، بــی‌نفس ، بــی‌هوا ،
بــی‌خود،بــی‌داد ، بــی‌روح
، بــی‌هدف ، بــی‌راه ، بــی‌همزبان
بــی‌تو بــی‌تو بــی‌تو……
 

shamira

عضو جدید
کاربر ممتاز
آدم است دیگر،
احمق است،
گاهی دلش تنگ میشود،
حتی برای اینکه نیمه شب،
یواشکی،
شماره ات رابگیردوبشنود،
مشترک موردنظرشما درحال مکالمه بامشترک موردنظرخودش است،
آدم است دیگر،
احمق است،
دلش تنگ میشود
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا