دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اي زندگي بيزارم از بيهوده بودن
ميرم تا پيدا كنم فرداي روشن . . .
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
محبوب من چشمات به من میگن
روز جدایی خیلی نزدیکه
میری نمیدونی که دور از تو
دنیام چقد غمگین و تاریکه
دنیای من تاریکو غمگینه
بار جدایی خیلی سنگینه
هر کس که از حالم خبر داره
از شونه هام این بارو برداره
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
گاهی می خواهم انســــــــــان نباشم گوسفندی باشم ،
پا روی یونجه هـــــــا بگذارم ...
اما دلــــــــــی را دفن نکنم ... !

گرگی باشم ،
گوسفند هـــــــا را بِدَرم اما بدانم ،
کــــــــارم از روی ذات من است نه از روی هوس ... !


خفاشی باشم که شبها گـــــــــردش کنم با چشمهـــــــــای کور ،*
اما خوابی را پرپر نکنم ... !


کلاغی باشم که قار قار کنم پرهــــــــایم را رنگ نکنم و دلــــــــی را با دروغ بدست نیاورم
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بعضی وقتا باید یَقه ی احساستو بگیری ؛

بزنی تـو گوشش ؛

بـا تمـام قدرت سرش داد بزنی ؛

بگی خفه شو دیگه بسه !

تـا الان هر چی کشیدم . . . .

هر چقدر سوختم . . . .

به خـاطــر تــو بــوده !

 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
نمیـــدانـــم چــــرا هیـــچ معلمـــی بـــه مـــا نگــفـــت

بــــرای "شـما" شدنِ "مــا" ،

"شـــ" لــــازم نیــســــت ،

" او" لـــــازم اســـــت ...​
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
"ای کاش
فشار…غصه…غم…درد
واحد و عدد داشت
کاش
قابل قیاس و اندازه گیری بود
آن وقت
شاید روزگار
با تمام بی رحمی اش می فهمید
بر سر یک نفر چقدر آوار
می ریزد"…
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جاودان من

در خلوت شبانه ام

در لحظه های اشک و سکوت و تنهایی ام

و در تمام ثانیه هایی که نامت بر زبانم جاری است

یاد و خاطره توست که مرا زنده نگه می دارد

تمام قلبم لبریز از مهر توست

و من این میراث را تا ابد زنده نگه خواهم داشت

تا آخرین نفس

من در این روزهای با تو بودن

به زیر سقف نگاهت رشد کردم و بالیدم

و آسمان قلبت را

تا بی نهایت عشق پیمودم

و رسیدم به آرامشی ابدی

به رؤیایی حقیقی

من دوست دارم از تو بگویم

ای جلوه یی از آرامش

من دوست دارم از تو شنیدن را
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عشق رنگینی نگاه من و توست که عمق وجودش ناپیداست

تا فراسوی جهان

دانی که جهان ندارد پایانی

پس بیا همچنین و همچونان

رنگینی نگاهمان باشد تا فراسوی جهان
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
وقتی تــو حرفهایم را نمیخوانی . . . چــه تفاوتی دارد ؛


کـه حـــرف دلم را بـنـویـسـم یـا از بغل دستی ام کپی کنم !
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
زيــــرِ بــاران مي ايـــســتَم
نِگاهَـــم مــات مانـــدِه
اِنگار فَهـــميده
خِيلــــي وَقــــت اَســـت
كِـــه ديگَـــــر كَســي نيســـــت
تـــا بَــرايَــــش چَتــــر بِگــــيرَد
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تـــــــو کـــجایــــــــی ســـــــــهراب؟

آب را گل کردند چشم ها را بستند و چه با دل کردند...

وای سهراب کجایی آخر؟...

زخم ها بر دل عاشــــــق کردند خون به چشمان شقایق کردند !

تو کجایی سهراب؟؟؟

که همین نزدیکی عشق را دار زدند,

همه جا سایه ی دیوار زدند !

وای سهراب دلــ ــم را کشتند

صبرکن ای ســـــهراب قایـــــقت جا دارد...؟؟؟؟؟
 

...scream...

عضو جدید
کاربر ممتاز
آنقدرها هم سخت نیست ،

مهار اشکها !!!

وقتی به یاد می آوری ،

دیوانگی هایت را ...

جنون روزگار عاشقی ،

از برای خندیدن است !

باور کن ....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جسارت می خواهد ...

نزدیک شدن به افکار دختری


که روزها


مردانه با زندگی می جنگد ...


اما شب ها


بالشش از هق هق های دخترانه خیس است ... !


 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
با من از احتمال رفتن هم سخن مگو ،
می ترسم
.

ازهجوم خالی اطراف وقتی دیگر نباشی ،


از
جادوی بی تفاوتی لغزیدن در مرداب فراموشی ...


از همه اینها می
ترسم
.


عزیز روزهای بارانی ام ،


می ترسم آن روزهایی را که راه خانه
را گم می کنی ،


روزهایی که دستت به بلندی بنفش آسمان نمی رسد
،


روزهایی که یک جهان اضطراب سهم رویاهایت است
...


تنها
بمانی
.


می ترسم با مویه های باد در
روزهای

ناگزیر تشویش تنها
بمانی
.

می ترسم ، آخر زیاد حوصله
نداری
.


می ترسم خدای ناکرده همه نسبت
هایت

را با دالان های بازی مان انکار
کنی
!

بگویی : « من پروانه تر از این حرف
هایم
»

و پیله گی خود را از یاد
ببری
.

آی همبازی ... نکند همه روزهایی که
بر

من بی تو می گذرد ، بی من
باشی
.

می ترسم دیر کنی ، آنقدر دیر که
پیدایم نکنی
.


می ترسم جایی زیر دست و
پای

دلتنگی بمانم و تو هم دیر
کنی
.

می ترسم آنقدر دیر بیایی که کلید گم
شود
.


روزی بیایی بی کلید ، پشت در، زیر باران بمانی .


چه حرف هایی می
زنم
...


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

از شوق به هوا


به ساعت نگاه میکنم

حدود سه نصف شب است

چشم میبندم که مبادا چشمانت را

از یاد برده باشم

و طبق عادت کنار پنجره میروم

سوسوی چند چراغ مهربان

و سایه کشدار شبگردان خمیده

و خاکستری گسترده بر حاشیه ها

و صدای هیجان انگیز چند سگ

و بانگ آسمانی چند خروس

از شوق به هوا میپرم چون کودکیم

و خوشحال که هنوز

معمای سبز رودخانه از دور

برایم حل نشده است

آری از شوق به هوا میپرم

و خوب میدانم

سال هاست که مرده ام ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به خوابی هزار ساله نیازمندم

تا فرسودگی گردن و ساق ها را از یاد ببرم

و عادت حمل درای کهنه ی دل را

از خاطر چشمها و پاها پاک کنم

ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــ

دیگر هیچ خدایی

از پهنه مرا به گردنه نخواهد رساند

و آسمان غبارآلود این دشت را

طراوت هیچ برفی تازه نخواهد کرد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ايـــــــــن روزهـــــــــا دوســـــــــت داشتــــــــن


بــــــــه حـــــــراج گذاشــــــــــته شده اســـت


همـــــه بــــه همــــــــه بـــــي بهــــــــانه


ميـــ گويـــــــند دوستــــت دارم


براي همـــــــــين اگـــــــر روزي


جـــــــايي


کســــــي


ازصميم قلب


گفت دوستـــــــــت دارم


لبخند مي زنيــــــم و مي گوييــــــــم


ممنــــون ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
کوچه باغ هنوز در انتظار صدای قدمهای توست
نمیدانم این دل من هست که شوق امدنت را دارد
یا درختان هزارساله باغ
اما خوب میدانم وقتی امدی
دیگر مرا نخواهی شناخت
دیگر ان طراوت را ندارم اخر سالهاست که تنهایم گذاشتی و من به امید برگشتن تو هر روز در این کوچه باغ با خاطراتمان زندگی کردم
دیگر مرا نخواهی شناخت ان دستان لطیف دوران جوانیم حالا چروکیده شده بر اثر گذشت سالها
دیگر ان موهای سیاه که تو دوست داری را ندارم الان موهایم به سپیدی برفای زمستانه شده
دیگر مرا نخواهی شناخت اخر سالهاست که من از زمین رفته ام و تمام خاطراتمان را در دل خود پنهان نمودم تا به گوش نامحرمان نرسد
به درود عشق همیشگی من
جاودانه بمان عشق پاک من
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من به تو هرگز نگفتم با تو بودن آرزومه
نقش اون چشمهای معصوم لحظه لحظه روبرومه
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
كاش ميپرسيدي دل من دلتنگ كيست
يا كه اين شوري اشكم بهر چسيت...
در كنار خاطرات خوب تو كاش بودي تا بداني جاي خالي مال كيست....
 

جین ایر

عضو جدید
گاهی ادم ها دلشان می خواهد نباشند!
پس می روند!
هر کس به روش خود !
یکی دور می شود!
یکی گم می شود!
و یکی هم رگ هایش را به شیشه های شکسته می سپارد!!!!!!!؟؟؟؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

من بی تو چه کنم، ای آرام دلم، دلتنگ توام غزلم


از یادت چو روم، میسوزد جگرم، غم آید به سرم

نمیدونم که میدونی که چقدر جدایی سخته
اگه قسمت من اینه نمیگم گناهه بخته
حرف تازه ای ندارم که از این فاصله رد شم
جون به لب شدم که شاید تو بگی میمونی پیشم
من بی تو چه کنم، ای آرام دلم، دلتنگ توام غزلم
از یادت چو روم، میسوزد جگرم، غم آید به سرم
نمیدونم که میدونی که چقدر جدایی سخته
اگه قسمت من اینه نمیگم گناهه بخته
حرف تازه ای ندارم که از این فاصله رد شم
جون به لب شدم که شاید تو بگی میمونی پیشم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم که برایت تنگ میشود ؛

شاعر میشم

حالم به هم میخورد از این هوای شاعری

من تو را میخواهم

همین الان ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیاط خوبی ست خدا

اما

دل مرا، به عمد یا سهو،نمی دانم!!...

شاید بی هوا

تنگ به سینه ام کوک زد...


 

جین ایر

عضو جدید
کلمات!

واژگان!

تهی می شوم از همه چیز!!!

همه کس!!!

فقط تو می مانی در برهوت دلم!!!
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
میترسم خسته شوی

از اینکه هر شب "تــــو " به خوابم می آیی

آدرس خوابــــ هایت را بده

تا امشب "مــن " به بازدید بیایم...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ناشنوا باش...

وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند...
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا