درد دلی با صاحب الزمان(حضرت مهدی عج)
- شروع کننده موضوع PATRIOT
- تاریخ شروع
یاصاحب الزمان عجل علی ظهورک..............
دلگیرم از زمانه بیا مهربان من
بر لب رسیده از غم ایّام، جان من
دنیا مرا به بند اسارت کشیده است
رنگ قفس شده همه‌ی آسمان من
عمرم به سر شد و نشدم آنچه خواستی
باران شرم می چکد از دیدگان من
عشّاق را به رنج و بلا آزموده‌اند
ای وای اگر «فراق» بود امتحان من
دستم بگیر تا نرود نوکرت ز دست
هجران تو ببین که بریده امان من
در عالم خیال شدم با تو همسفر
تعبیر شد اگر سحری، داستان من…
شبگرد فاطمه، شب جمعه برای تو
شب‌های چارشنبه‌ی هفته از آن من
«یک شب به خاطر سفر کربلای تو
یک شب به خاطر سفر جمکران من»
با خود ببر مرا سحر جمعه کربلا
تا تلّ زینبیه شوی روضه خوان من
با یک نگه برای دلم فتح باب کن
گردم فدائی تو، امام زمان من
بر لب رسیده از غم ایّام، جان من
دنیا مرا به بند اسارت کشیده است
رنگ قفس شده همه‌ی آسمان من
عمرم به سر شد و نشدم آنچه خواستی
باران شرم می چکد از دیدگان من
عشّاق را به رنج و بلا آزموده‌اند
ای وای اگر «فراق» بود امتحان من
دستم بگیر تا نرود نوکرت ز دست
هجران تو ببین که بریده امان من
در عالم خیال شدم با تو همسفر
تعبیر شد اگر سحری، داستان من…
شبگرد فاطمه، شب جمعه برای تو
شب‌های چارشنبه‌ی هفته از آن من
«یک شب به خاطر سفر کربلای تو
یک شب به خاطر سفر جمکران من»
با خود ببر مرا سحر جمعه کربلا
تا تلّ زینبیه شوی روضه خوان من
با یک نگه برای دلم فتح باب کن
گردم فدائی تو، امام زمان من
آقا جان دوستت دارم
امام منی زندگی منی
تنها برای دیدن روی ماهت زندگی میکنم اللهم عجل لولیک الفرج
امام منی زندگی منی
تنها برای دیدن روی ماهت زندگی میکنم اللهم عجل لولیک الفرج
امام مهدى عليه السلام :
أنَا الَّذي أملأَُها عَدلاً كَما مُلِئَت جَورا ؛
بحار الأنوار ، ج 52 ، ص 2 .
امام مهدى عليه السلام :
منم كه زمين را از عدالت لبريز مى كنم ، چنان كه از ستم آكنده است .
____________
ﻫﻤﻪ ﺩﻟﻬﺎﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﺗﻮ ﻣﺮﻫﻤﯽ
ﺑﯿﺎ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺩﻭﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ
ﻋﺎﻟﻤﯽ ﭼﺸﻢ ﺑﺮﺍﻩ ﻣﻨﺘﻘﻢ ﻋﺎﺩﻟﻨﺪ
ﺍﯾﻦ ﻣﺤﮑﻤﻪ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺑﺮ ﭘﺎ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ
أنَا الَّذي أملأَُها عَدلاً كَما مُلِئَت جَورا ؛
بحار الأنوار ، ج 52 ، ص 2 .
امام مهدى عليه السلام :
منم كه زمين را از عدالت لبريز مى كنم ، چنان كه از ستم آكنده است .
____________
ﻫﻤﻪ ﺩﻟﻬﺎﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﺗﻮ ﻣﺮﻫﻤﯽ
ﺑﯿﺎ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺩﻭﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ
ﻋﺎﻟﻤﯽ ﭼﺸﻢ ﺑﺮﺍﻩ ﻣﻨﺘﻘﻢ ﻋﺎﺩﻟﻨﺪ
ﺍﯾﻦ ﻣﺤﮑﻤﻪ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺑﺮ ﭘﺎ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ
تنها غروب جمعه نیست که دلگیره
تنها کافی است که دلت گیـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــر باشد
دلم گیرته آقاااااااااااااااااااااااااا..................
تنهام نذار....
منو باش چی دارم میگم......
البته تو که تنها نمیذاری،
این منم که تورو فراموش میکنم گاهی،
بدم دیگه،
ولی تو ............
تنها کافی است که دلت گیـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــر باشد
دلم گیرته آقاااااااااااااااااااااااااا..................
تنهام نذار....
منو باش چی دارم میگم......
البته تو که تنها نمیذاری،
این منم که تورو فراموش میکنم گاهی،
بدم دیگه،
ولی تو ............
باران عشق
باران عشق
باران عشق
صحرا ، شده شهر دل ِ ما..
همه تشنه و تنها
نامتو ببرند
دلها به هوای تو
غم را ز خاطر ببرند
در جواب ِ صبر و مدارا
درد ِ مردم بی نوا را
عشق تو فقط چو درمان است…
…ببار به این دل های سوخوته
به چشم و عاشق و افروخته
ببار که شهر دل محتاجه
آن بارانت..ببار که سوخته دلهای شهر
به قطره قطره ات محتاجند
دلهای عاشق ِ شهره باران خواهانند..
در جواب ِ صبر و مدارا
درد ِ مردم بی نوا را
عشق تو فقط چو درمان است
…
خدایا
به حق ِ اشک ِ چشم ِ ما
به جای خشم و آتش ها
ببار باران ِ عشق…دل ِ ما
ز غم رها و غرق ِ .. مهربانی و عشق
[h=3][/h]همه تشنه و تنها
نامتو ببرند
دلها به هوای تو
غم را ز خاطر ببرند
در جواب ِ صبر و مدارا
درد ِ مردم بی نوا را
عشق تو فقط چو درمان است…
…ببار به این دل های سوخوته
به چشم و عاشق و افروخته
ببار که شهر دل محتاجه
آن بارانت..ببار که سوخته دلهای شهر
به قطره قطره ات محتاجند
دلهای عاشق ِ شهره باران خواهانند..
در جواب ِ صبر و مدارا
درد ِ مردم بی نوا را
عشق تو فقط چو درمان است
…
خدایا
به حق ِ اشک ِ چشم ِ ما
به جای خشم و آتش ها
ببار باران ِ عشق…دل ِ ما
ز غم رها و غرق ِ .. مهربانی و عشق
بی تو یک روز نشد، خوب به فردا برسد
یا دعا از سر سجاده، به بالا برسد
زندگی سخت نفس میکشد، اینجا بی تو
کی به آخر، نفس این شب یلدا برسد
چشم باران زده‌ی کوچه، به راه است هنوز
کاش آهنگ قدم‌هات، به اینجا برسد
حسرت یخ زده‌ی پنجره‌ها را دریاب
تا به گرمای دمت، فصل تماشا برسد
سیزده قرن، زمین چشم به راهت مانده
نکند کار، دوباره به اگرها برسد
درد دیرینه‌ی یک قوم، تو را می‌خواند
با تو این زخم قدیمی، به مداوا برسد
اگر از عمر جهان، ثانیه‌ای باقی بود
باید آن ثانیه، حرف تو به دنیا برسد
شجره نامه‌ی ما، مثل سحر معلوم است
چون به سرسبزی سرشاخه‌ی طوبی برسد
حسن کردی
یا دعا از سر سجاده، به بالا برسد
زندگی سخت نفس میکشد، اینجا بی تو
کی به آخر، نفس این شب یلدا برسد
چشم باران زده‌ی کوچه، به راه است هنوز
کاش آهنگ قدم‌هات، به اینجا برسد
حسرت یخ زده‌ی پنجره‌ها را دریاب
تا به گرمای دمت، فصل تماشا برسد
سیزده قرن، زمین چشم به راهت مانده
نکند کار، دوباره به اگرها برسد
درد دیرینه‌ی یک قوم، تو را می‌خواند
با تو این زخم قدیمی، به مداوا برسد
اگر از عمر جهان، ثانیه‌ای باقی بود
باید آن ثانیه، حرف تو به دنیا برسد
شجره نامه‌ی ما، مثل سحر معلوم است
چون به سرسبزی سرشاخه‌ی طوبی برسد
حسن کردی
اگر بگویم منتظرت هستم گناه کبیره انجام داده ام چون دروغ است...
هر وقت توانستم گناه نکنم و خالصانه دعای فرج را بخوانم و در انتظار ظهورت باشم،خواهم گفت:مهدی بیا...
هر وقت توانستم گناه نکنم و خالصانه دعای فرج را بخوانم و در انتظار ظهورت باشم،خواهم گفت:مهدی بیا...
شاگرد: استاد ، چکار کنم که خواب امام زمان(عج) رو ببینم؟
استاد: شب یک غذای شور بخور، آب نخور و بخواب.
شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.
در ساحل رودخانه ای مشغول...
تشنه امام زمان(عج) بشو تا خواب امام زمان(عج) ببیني.
استاد: شب یک غذای شور بخور، آب نخور و بخواب.
شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.
شاگرد: استاد دیشب دائم خواب آب میدیدم!
خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب مینوشمدر ساحل رودخانه ای مشغول...
استاد فرمود: تشنه آب بودی خواب آب دیدی؛
تشنه امام زمان(عج) بشو تا خواب امام زمان(عج) ببیني.
آقا جان امام من سرنمازت برای منم دعا کن التماس دعا اقا جان
روزها را به امید آن که نگاهت فردا بر پهنای آسمان درخشیدن گیرد
به شب‌هایم گره می‌زنم و دست بر دعا
انتظار فردایی را می‌کشم که از حریم امن خویش درآیی
و دلدادگان دیرینه‌ات را با آب زلال مهربانی‌ات سیراب کنی.
هر شب که ماه بر آسمان می‌افتد،
غمی دلگیرتر از همیشه تمام وجود عاشقانت را می‌گیرد و امید دیدنت باز
حماسه شاعرانه می‌آفریند و شعر هجران به شعر انتظار تبدیل میشود
و شاعر چشم‌هایت در لابلای ابیات
ترک‌خورده‌اش به دنبال خودت می‌گردد
بسم الله الرحمن الرحیم
نه شرم و حیا، نه عار داریم از تو!
امّا گِله بی‌شمار داریم از تو!
ما منتظر تو نیستیم آقاجان
تنها همه «انتظار» داریم از تو...!
٭٭٭٭
شد بسته در هر دو جهان، از بس که...
خشکید زمین و آسمان، از بس که...
بد نیست اگر کمی خجالت بکشیم
خون شد دل صاحب‌الزّمان(ع)، از بس که...؟!
یازهرا(س)
نه شرم و حیا، نه عار داریم از تو!
امّا گِله بی‌شمار داریم از تو!
ما منتظر تو نیستیم آقاجان
تنها همه «انتظار» داریم از تو...!
٭٭٭٭
شد بسته در هر دو جهان، از بس که...
خشکید زمین و آسمان، از بس که...
بد نیست اگر کمی خجالت بکشیم
خون شد دل صاحب‌الزّمان(ع)، از بس که...؟!
یازهرا(س)
اینجا گل ها رنگارنگ هستند اما
نشاطی به قلب سیاه ما نمی دهند اگر تو نباشی. . .
اینجا باران می بارد و بند می آید و تمام میشود،اما
باران اشک ما می بارد و بند نمی آید. . .
اینجا مولای من هرکسی در پی چیزیست و انتظار کسی را میکشد
در کنار جاده ی نگاهش و پس از مدتی او را می یابد،اما
انگار وقت آن نرسیده تا تو را در جاده ی نگاهمان بیابیم. . .
یاری مان کن منتظر واقعیت باشیم. . .
منتظری که انتظارش هیچگاه کهنه شود و
انتظارش هر روز باطراوت تر از برگ گل شود. . .
منتظری که چشمش را روی هر گناهی ببند
برای باز شدن چشمش به دیدن مولایش
اللهم عجل لوليک الفرج
نشاطی به قلب سیاه ما نمی دهند اگر تو نباشی. . .
اینجا باران می بارد و بند می آید و تمام میشود،اما
باران اشک ما می بارد و بند نمی آید. . .
اینجا مولای من هرکسی در پی چیزیست و انتظار کسی را میکشد
در کنار جاده ی نگاهش و پس از مدتی او را می یابد،اما
انگار وقت آن نرسیده تا تو را در جاده ی نگاهمان بیابیم. . .
یاری مان کن منتظر واقعیت باشیم. . .
منتظری که انتظارش هیچگاه کهنه شود و
انتظارش هر روز باطراوت تر از برگ گل شود. . .
منتظری که چشمش را روی هر گناهی ببند
برای باز شدن چشمش به دیدن مولایش
اللهم عجل لوليک الفرج
جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد
بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم
مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد
شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد
تا به کی یکسره یکریز نباشی شب وروز
ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد
کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز
می خرم از پسرک هرچه تفال دارد
یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد
هیچ سنگی نشود سنگ صبورت،تنها
تکیه بر کعبه بزن ، کعبه تحمل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد
بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم
مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد
شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد
تا به کی یکسره یکریز نباشی شب وروز
ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد
کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز
می خرم از پسرک هرچه تفال دارد
یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد
هیچ سنگی نشود سنگ صبورت،تنها
تکیه بر کعبه بزن ، کعبه تحمل دارد
Similar threads
