درخواست راهنمایی: نداشتن مهارت لازم و عدم اعتماد به نفس در معماری

memariranian

عضو جدید
سلام دوستان
من دیپلم.کاردانی.و کارشناسیم معماری بوده.بعدکاردانی حدود یک سالی و بعدازکارشناسی حدود سه ماهی کارکردم.ولی میدانی بود و برداشت بنا بود.و الان حدود یک سالی شده بیکارم.
ولی هنوز با معماری حس میکنم غریبه هستم.
اعتماد به نفس ندارم تو معماری.چون حس میکنم استعدادشو ندارم.هندسه ام خیلی ضغیف بود و هست.خلاقیت ندارم!
تو دانشگاه هم.دروس محاسباتیم خوب نبود.دروس طراحیمم خب با کمک دوستان انجام میدادم.
و دروس خوندینم همیشه خوب بود.مث مبانی نظری و ......و این دروس رو دوست داشتم.
به معماری علاقه دارم و دوستش دارم ولی چون استعداد و اعتماد به نفسش رو ندارم
ارشد میخوام تغییر رشته بدم.برم رشته مشاوره....تو کامپیوترهم خوب هستم.چون اعتماد به نفس تو این دوتا رشته دارمو میتونم انجام بدم.ولی خب سخت تو سن 28سالگی.باز تغییررشته بدی.بخصوص اینکه دیر از اون رشته دیگه شاید به درآمد برسم.
دوستی گفت این کار رو نکن.و اگه سرکار بری و کار کنی مهارتشو یاد میگیری و اعتماد به نفست بیشتر میشه.

نظر شما چیه؟ممنون میشم کمک کنید.
آیا با کلاس اسکیس رفتن خلاق میشم و مهم نیست هندسه ام خو نیس؟!چون میخوام هرجاکه هستم موفق باشم.
 

8811103

عضو جدید
سلام دوست عزیز،بحث تنها علاقه نیس یه عمر زندگی هست اگر فقط به دلیل اعتماد به نفس پایین نمیرید معماری اینو میشه حل کرد اما بحث علاقه جداس..........با نظر دوستتون تا اندازه ای موافقم ینی میتونین با کار کردن تو شرکت حتا درجه پایین کارتونو شروع کنین و به روش کار دست پیدا کنین در مورد خلاق بودن فک نکنین کار سختیه تنها ساده فکر کردنه که شما رو به خلاقیت میرسونه و این کارو هر کسی میتونه به شرط داشتن باوررررررر..............
یه سوال شما ببینین چرا با اینکه هم معماری و هم مشاوره رو دوس دارین ولی تو مشا.ره اعتماد به نفس بیشتری دارین دلیلاشو پیدا کنین ،واسه معماری هم همونا رو پیاده کنین ......
در مورد کلاس اسکیس تو طراحی فارغ از اینکه بتونی بتونی نقاش خوبی باشی باید طراح خوبی باشی کار معمارای بزرگ و نگاه کنین خیلی از اسکیسا شون ساده و اتودد درجا بوده ........منظورم طرح و دادن طرحی متفاوت حائز اهمیته چون تو یه شرکت گروهای مختلفی مثل طراح،تاسیسات،کد کارو تری دی کار و...داریم
خیلی طولانی شد امیدوارم بهت کمک کرده باشه
جدای همهی اینها هر کاری میخواین بکنین اما شاد باشین...........;)
 

memariranian

عضو جدید
سلام دوست عزیز،بحث تنها علاقه نیس یه عمر زندگی هست اگر فقط به دلیل اعتماد به نفس پایین نمیرید معماری اینو میشه حل کرد اما بحث علاقه جداس..........با نظر دوستتون تا اندازه ای موافقم ینی میتونین با کار کردن تو شرکت حتا درجه پایین کارتونو شروع کنین و به روش کار دست پیدا کنین در مورد خلاق بودن فک نکنین کار سختیه تنها ساده فکر کردنه که شما رو به خلاقیت میرسونه و این کارو هر کسی میتونه به شرط داشتن باوررررررر..............
یه سوال شما ببینین چرا با اینکه هم معماری و هم مشاوره رو دوس دارین ولی تو مشا.ره اعتماد به نفس بیشتری دارین دلیلاشو پیدا کنین ،واسه معماری هم همونا رو پیاده کنین ......
در مورد کلاس اسکیس تو طراحی فارغ از اینکه بتونی بتونی نقاش خوبی باشی باید طراح خوبی باشی کار معمارای بزرگ و نگاه کنین خیلی از اسکیسا شون ساده و اتودد درجا بوده ........منظورم طرح و دادن طرحی متفاوت حائز اهمیته چون تو یه شرکت گروهای مختلفی مثل طراح،تاسیسات،کد کارو تری دی کار و...داریم
خیلی طولانی شد امیدوارم بهت کمک کرده باشه
جدای همهی اینها هر کاری میخواین بکنین اما شاد باشین...........;)

سلام.
ممنونم .خب جدااز بجث علاقه.بقیه حرفامو خوندین؟تو معماری مهم نیس هندسه و خلاقیتت خوب نباشه؟اینکه استعداد نداشته باشی؟من کتاب ها و منابع ارشد رو هم گرفتم.تو طراحی هم خب دانشگاه که دوستان کمک میکردن.و فقط و فقط ایده طرح ها مال خودم نمیبود! واسه همین ترس دارم.چون یادگیریم توش خوب نبود.دلسرد شدم.
درمورد اسکیس آره دقیقا دیدم.و طراح هاشونم ساده بود. و موندم اینا چطور مشهور شدن:D
منم مشکلم همینه.طراحیم خوب نیس.و خوب واسه نظرات هم از سروکله زدن با کارگر و اینام خوشم نمیاد.کلاس مکس رفتم.ولی پشتکار نداشتمو بعدش ننشستم کارکنم..و همش تو نت هستمو افسرده.
درمورد جواب سئوالتون. تو مشاوره و کامپیوتر اعتماد به نفس بیشتری دارم.چون انجام دادم و توش موفق بودم.بدون هیچ کلاسی! و یادگیریم توش بهتر هست و بیشترخوشم میاد. و این باعث شده بیشتر بهش متمایل بشم.
تو دو تا شرکت مشاور کارکردم.ولی خب کارهاش کار میدانی بود و برداشت بنا که تو اینا موفق نبودم. و طراحی و نظارت نکردم ولی خب.از عناصرجزئیات خوشم نمیاد.از طراحی خوشم میاد ولی توش قوی نیستم.و تلاش زیادی هم نکردم که یاد بگیرم.حالا یا یاد نمیگرفتم و یا زود دلسرد میشدم!
واسه کار هم دوباره.هرجا میرم چندسال سابقه کار با بیمه میخوان که من ندارم. و اینک یه جا پیداکردم.گفته برم.شده رایگان میخوام برم کارکنم بشرطی که چیزی یادبگیرم.
و یا اینکه یه مغازه ای بزنم . ولی نمیدونم مغازه چی و کنارش واسه ارشد مشاوره بخونم.نظرتون چیه؟

ممنونم از اینکه نظر دادین:)
 

memariranian

عضو جدید
اینکه گفتین:
روش کار دست پیدا کنین در مورد خلاق بودن فک نکنین کار سختیه تنها ساده فکر کردنه که شما رو به خلاقیت میرسونه و این کارو هر کسی میتونه به شرط داشتن باوررررررر..............
چطور به روش کار دست پیداکنم؟چطور صاحب سبک بشم؟و چطور میش با ساده فکرکردن به خلاقیت و باور رسید؟ بنظرتون خلاقیت ذاتی هست یا اکتسابی و میشه خلاق شد؟
ممنون
 

Sina-Arch

عضو جدید
سلام
منم دقیقا با همین مشکلات درگیر بودم و می دونم چه حالیه!
خلاقیت شده بود مشکل من...
البته تا وقتی به خودم اطمینان پیدا نکردم سراغ کار نگشتم و نرفتم دنبالش
وقتی دیدم که با یه نگاه ساده تر به معماری میشه همه مشکلات اعم از عملکرد و اقلیم و دیدها و ... رو به سادگی حل کنم یدفعه کار رو شروع کردم
البته نگاه من توی دانشگاه و ترم 4 بود که عوض شد.از لحاظ خلاقیت فوق العاده ضعیف بودم.سعی کردم یه سبک خاص رو برای طرح 2 معماری بردارم و باهاش اونقدر کلنجار برم تا یه چیزی از آب در بیاد. و همین هم شد...
من خلاق نبودم و نیستم.دیدگاه ساده ای که دارم خیلی خیلی چیزا رو برام حل کرده و مشکلات طراحی رو برام از پیش حل شده کرده. حتی پروژه های بزرگی رو که کار کردم این اصل رو داشتم و به خوبی همش سپری شده و داره می شه
سعی کن از عملکرد به همه چی برسی.تجربه من اینه لااقل... اسکیس فرمی خیلی وقتا فقط آب و رنگ کاره و عملکرد ها رو تو خودش نداره
پیشنهاد من اینه که به"فضا" فکر کن و "فضاها" رو طراحی کن نه ساختمون رو...
کلاس اسکیس رفتن رو شخصا به هیچ وجه توصیه نمی کنم برای این مرحله و دلایل محکمی هم براش دارم
بحث خیلی گسترده میشه.اگر دوست داشتی موردی بحث کنیم بگو که لااقل بتونم یه کمکی بهت کرده باشم با چیزایی که برام پیش اومده
 

memariranian

عضو جدید
سلام
منم دقیقا با همین مشکلات درگیر بودم و می دونم چه حالیه!
خلاقیت شده بود مشکل من...
البته تا وقتی به خودم اطمینان پیدا نکردم سراغ کار نگشتم و نرفتم دنبالش
وقتی دیدم که با یه نگاه ساده تر به معماری میشه همه مشکلات اعم از عملکرد و اقلیم و دیدها و ... رو به سادگی حل کنم یدفعه کار رو شروع کردم
البته نگاه من توی دانشگاه و ترم 4 بود که عوض شد.از لحاظ خلاقیت فوق العاده ضعیف بودم.سعی کردم یه سبک خاص رو برای طرح 2 معماری بردارم و باهاش اونقدر کلنجار برم تا یه چیزی از آب در بیاد. و همین هم شد...
من خلاق نبودم و نیستم.دیدگاه ساده ای که دارم خیلی خیلی چیزا رو برام حل کرده و مشکلات طراحی رو برام از پیش حل شده کرده. حتی پروژه های بزرگی رو که کار کردم این اصل رو داشتم و به خوبی همش سپری شده و داره می شه
سعی کن از عملکرد به همه چی برسی.تجربه من اینه لااقل... اسکیس فرمی خیلی وقتا فقط آب و رنگ کاره و عملکرد ها رو تو خودش نداره
پیشنهاد من اینه که به"فضا" فکر کن و "فضاها" رو طراحی کن نه ساختمون رو...
کلاس اسکیس رفتن رو شخصا به هیچ وجه توصیه نمی کنم برای این مرحله و دلایل محکمی هم براش دارم
بحث خیلی گسترده میشه.اگر دوست داشتی موردی بحث کنیم بگو که لااقل بتونم یه کمکی بهت کرده باشم با چیزایی که برام پیش اومده

سلام:)
خیلییی ممنونم:)خوشحالم که کسی پیدا شده و یه جورایی هم درد هست و یا بوده.
اگه بشه که درموردش بحث کنیم خیلی خوب میشه.آیدی یاهو شما چیه؟
 

yoolia

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز من براتون همون توصیه ها رو دارم با توجیه های متفاوت
خیلی راحت با کنار گذاشتن غرورت (مثلا اینکه حالا لیسانس داری و سخته بگی بلد نیستم یا بخاطر اینکه 28 سالته سختت باشه از مهندسین با تجربه ولی کوچکتر از خودت بخوای چیزی بهت یاد بدن) میتونی کم کم با مشکلت کنار بیای
جایی رو برای کار انتخاب کن و بگو من هیچی بلد نیستم!!!! اومدم یاد بگیرم! از صفر. اینجوری خیال خودتو از بابت انتظاراشون راحت میکنی. حتی شده یه مدت مثلا 6 ماه بدون حقوق کار کن
اگه بری دنبال ارشد اوضات بدتر میشه


درضمن اینم بگم منم شرایطم عین خودته... 28 سالمه... اعتماد بنفس ندارم و بعد از مدتها کلنجار رفتن با خودم الان میخوام این کارو انجام بدم
موفق باشی
 

سجی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام دوستان
من دیپلم.کاردانی.و کارشناسیم معماری بوده.بعدکاردانی حدود یک سالی و بعدازکارشناسی حدود سه ماهی کارکردم.ولی میدانی بود و برداشت بنا بود.و الان حدود یک سالی شده بیکارم.
ولی هنوز با معماری حس میکنم غریبه هستم.
اعتماد به نفس ندارم تو معماری.چون حس میکنم استعدادشو ندارم.هندسه ام خیلی ضغیف بود و هست.خلاقیت ندارم!
تو دانشگاه هم.دروس محاسباتیم خوب نبود.دروس طراحیمم خب با کمک دوستان انجام میدادم.
و دروس خوندینم همیشه خوب بود.مث مبانی نظری و ......و این دروس رو دوست داشتم.
به معماری علاقه دارم و دوستش دارم ولی چون استعداد و اعتماد به نفسش رو ندارم
ارشد میخوام تغییر رشته بدم.برم رشته مشاوره....تو کامپیوترهم خوب هستم.چون اعتماد به نفس تو این دوتا رشته دارمو میتونم انجام بدم.ولی خب سخت تو سن 28سالگی.باز تغییررشته بدی.بخصوص اینکه دیر از اون رشته دیگه شاید به درآمد برسم.
دوستی گفت این کار رو نکن.و اگه سرکار بری و کار کنی مهارتشو یاد میگیری و اعتماد به نفست بیشتر میشه.

نظر شما چیه؟ممنون میشم کمک کنید.
آیا با کلاس اسکیس رفتن خلاق میشم و مهم نیست هندسه ام خو نیس؟!چون میخوام هرجاکه هستم موفق باشم.
منم همین حس و حال تورو داشتم بعد از کاردانی...چون کار نمیکردم فک میکردم در صد هوشم نسبت به همه پایینتره.ولی خب یه اتفاق باع شد بچسبم بهش و اطلاعاتمو بالا ببرم والان هر جا بحثی از معماری میشه و یا حتی در محیط کار یه جورایی به خودم افتخار میکنم که از صفر خودمو بالا کشیدم...........بهتره به جای نظریه پردازی تلاش کنی دوست من حتما موفق میشی.......لوکوربوزیه پسر یه ساعت ساز بود.از معماری چیز زیادی نمیدونست.سه سال عمرشو تو سفر بود و اسکیس زد که اسمش تو تاریخ ماندگار شد.ت. معماری حالا بحث کارش همه چیش بهم پیوسته س.......من مثال خودمو میزدم برای ماهی صد تومان تو شهرهای دور افتاده کار میکردم.......شرایط خیلی سختی بود.حقوقمو جمع کردم یه سیستم گرفتم(تا قبل اون نداشتم ) چون میدونستم برا کار باید یه چیزی بلد باشم.نشستم اتوکد کار کردن جوری که تو اموزشگاهها بعد از چند ماه تونستم درس بدم........دست برقضا یکی از شاگردام باباش کارمند بنیاد مسکن.............از طریق آشنایی با پدرش نظام روستایی آزمون دادم و قبول شدم.بعد از چند ماه چون تو سیستم بنیاد مسکن بودم شدم مشاور ظرح حهای هادی.از این ورم چون علاقمو به نرم افزار پیدا کرده بودم رفتم سراغ مکس...........اونم خوب که وارد شدم موقع های بیکاریم پروژه انجام میدادم...................الان بعد از چند سال فهمیدم چقد علاقه دارم به معماری و دارم تلاش میکنم که ارشد رو یه جای خوب بخونم و از اساتید خوب کشور چیز یاد بگیرم..........................پیروز باشید...سخته که بخوای تو یه پست توضیح بدی ولی درد دل بود چون شرایز رو من داشتم
 
آخرین ویرایش:

memariranian

عضو جدید
دوست عزیز من براتون همون توصیه ها رو دارم با توجیه های متفاوت
خیلی راحت با کنار گذاشتن غرورت (مثلا اینکه حالا لیسانس داری و سخته بگی بلد نیستم یا بخاطر اینکه 28 سالته سختت باشه از مهندسین با تجربه ولی کوچکتر از خودت بخوای چیزی بهت یاد بدن) میتونی کم کم با مشکلت کنار بیای
جایی رو برای کار انتخاب کن و بگو من هیچی بلد نیستم!!!! اومدم یاد بگیرم! از صفر. اینجوری خیال خودتو از بابت انتظاراشون راحت میکنی. حتی شده یه مدت مثلا 6 ماه بدون حقوق کار کن
اگه بری دنبال ارشد اوضات بدتر میشه


درضمن اینم بگم منم شرایطم عین خودته... 28 سالمه... اعتماد بنفس ندارم و بعد از مدتها کلنجار رفتن با خودم الان میخوام این کارو انجام بدم
موفق باشی

سلام.
حرف شما درسته.مخوام همین کار رو بکنم.قبلا هم کردم البته.بایکی که فوق دیپلم بود.میرفتم تو بیابون ها مسجد برداشت میکردیم واسه یه مهندسین مشاور.صبح تا شب.
درمورد کار هم هرجا میرفتم چندسال سابقه کار میخواستن.یه جا پیداکردم گفت بیا همینطوری.با کارآشنا شو! البته بیشتر مشکل من رو بحث طراحی هست. نظارت به مرور حل میشه فکرکنم.
ممنونم:)
شماهم موفق باشی
 

memariranian

عضو جدید
منم همین حس و حال تورو داشتم بعد از کاردانی...چون کار نمیکردم فک میکردم در صد هوشم نسبت به همه پایینتره.ولی خب یه اتفاق باع شد بچسبم بهش و اطلاعاتمو بالا ببرم والان هر جا بحثی از معماری میشه و یا حتی در محیط کار یه جورایی به خودم افتخار میکنم که از صفر خودمو بالا کشیدم...........بهتره به جای نظریه پردازی تلاش کنی دوست من حتما موفق میشی.......لوکوربوزیه پسر یه ساعت ساز بود.از معماری چیز زیادی نمیدونست.سه سال عمرشو تو سفر بود و اسکیس زد که اسمش تو تاریخ ماندگار شد.ت. معماری حالا بحث کارش همه چیش بهم پیوسته س.......من مثال خودمو میزدم برای ماهی صد تومان تو شهرهای دور افتاده کار میکردم.......شرایط خیلی سختی بود.حقوقمو جمع کردم یه سیستم گرفتم(تا قبل اون نداشتم ) چون میدونستم برا کار باید یه چیزی بلد باشم.نشستم اتوکد کار کردن جوری که تو اموزشگاهها بعد از چند ماه تونستم درس بدم........دست برقضا یکی از شاگردام باباش کارمند بنیاد مسکن.............از طریق آشنایی با پدرش نظام روستایی آزمون دادم و قبول شدم.بعد از چند ماه چون تو سیستم بنیاد مسکن بودم شدم مشاور ظرح حهای هادی.از این ورم چون علاقمو به نرم افزار پیدا کرده بودم رفتم سراغ مکس...........اونم خوب که وارد شدم موقع های بیکاریم پروژه انجام میدادم...................الان بعد از چند سال فهمیدم چقد علاقه دارم به معماری و دارم تلاش میکنم که ارشد رو یه جای خوب بخونم و از اساتید خوب کشور چیز یاد بگیرم..........................پیروز باشید...سخته که بخوای تو یه پست توضیح بدی ولی درد دل بود چون شرایز رو من داشتم

چقدر جالب. انگیزه و پشتکار خیلییییییی زیادی داشتی:)خیلی خوبه.
و اقبال و شانس هم همراهت بوده.آشنایی و اینا:)
راستش میدونی همین اعتماد به نفس خیلی مهمه!
بعداین همه سال.
نمیدونم چطور طراحی کنم؟
پلان یا یه المان شهری رو چطور طراحی کنم؟!

مکس طراحی نما و حجم انجام میدی یا طراحی داخلی و کابینت هم انجام میدی؟
واسه طراحی نما چطوری کارکنم؟ چطور ایده بگیرم؟
واسه کابینت چطور که متفاوت باشه.

چطور دوباره شروع کنم.خیلییییی وقته طراحی نکردم .چون خلاقیت نداشتمو اینا. که یکی از دوستان گفت خلاقیت نمیخواد....از طراحی پلان و تک فضا شروع کن.


ممنونم ازت:)
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
سلام دوستان
من دیپلم.کاردانی.و کارشناسیم معماری بوده.بعدکاردانی حدود یک سالی و بعدازکارشناسی حدود سه ماهی کارکردم.ولی میدانی بود و برداشت بنا بود.و الان حدود یک سالی شده بیکارم.
ولی هنوز با معماری حس میکنم غریبه هستم.
اعتماد به نفس ندارم تو معماری.چون حس میکنم استعدادشو ندارم.هندسه ام خیلی ضغیف بود و هست.خلاقیت ندارم!
تو دانشگاه هم.دروس محاسباتیم خوب نبود.دروس طراحیمم خب با کمک دوستان انجام میدادم.
و دروس خوندینم همیشه خوب بود.مث مبانی نظری و ......و این دروس رو دوست داشتم.
به معماری علاقه دارم و دوستش دارم ولی چون استعداد و اعتماد به نفسش رو ندارم
ارشد میخوام تغییر رشته بدم.برم رشته مشاوره....تو کامپیوترهم خوب هستم.چون اعتماد به نفس تو این دوتا رشته دارمو میتونم انجام بدم.ولی خب سخت تو سن 28سالگی.باز تغییررشته بدی.بخصوص اینکه دیر از اون رشته دیگه شاید به درآمد برسم.
دوستی گفت این کار رو نکن.و اگه سرکار بری و کار کنی مهارتشو یاد میگیری و اعتماد به نفست بیشتر میشه.

نظر شما چیه؟ممنون میشم کمک کنید.
آیا با کلاس اسکیس رفتن خلاق میشم و مهم نیست هندسه ام خو نیس؟!چون میخوام هرجاکه هستم موفق باشم.

سلامم.
زمانی اعتماد بنفستون زیاد میشه که اطلاعاتتون رو ببرید بالا.
زمانی انگیزه کامل پیدا میکنید که در حال کار باشید.هر کاری شده انجام بدید.همون پیشنهاد کاری تو مشهد رو حتما بپذیرید.برید کم کم دسستون میاد که باید چیکار کنید.
معماری فقط خلق چیزای نو نیست.هیمن چیزی که الان هست رو یاد بگیرید بعد شما به خلاقیت هم میرسید.
اینکه هندسه یا اسکیستون ضعیفه خیلی نگرانتون نکنه.ببینید اینا ابزار معمارین.
هر وقت اسم معماری میاد همه میگن اسکیس و پرسپکتیو و ....
اینم متاسفانه از این اساتید بیسواد نشات میگیره.....با احترام به همه اساتید با سواد و دلسوز.....
هیچکی نمیگه برم کتاب بخونم.
وقتی شما اطلاعاتتون درباره مبانی فکری معماری بالا باشه خلاقیت بوجود میاد.
ولی اسکیس و هندسه چه کمکی میتونه به خلاقیت شما بکنه؟اینا ابزار شما واسه ارائه خلاقیتتونه.
هیچوفت نگفتن به دانشجویان معماری که معماری عمله علوم انسانیه.وقتی میخواد ارائه بشه میشه میشه مهندسی.....میشه هنر.
مبانی نظری شما میشه کلیت چیزی که باید بدونید.........جزئیات هم سطح معماری تون رو ارتقا میده.ولی شما ببینید چقدر بچه های معماری ضعیفن تو طراحی جزئیات.کلیت رو راحت طراحی میکنن ولی تو جزئیات میمونن.
خیلی دانشجویان معماری(و حتی فارغ التحصیلان)فکر میکنن باید ایده های تخیلی بدن......بعد همین جماعت وقتی از دانشگاه میان بیرون نمیتونن یه بقول خودشون مکعب رو طراحی کنن.نمیدونن راه پله و آسانسور رو کجا باید بزارن.چطور باید محل داکت های تاسیسات رو تعیین کرد.چطور سازه و معماری رو با هم تلفیق کنن.چطور ظوابط شهرداری و طراحی رو اعمال کنن تو طراحی هاشون و ........
ما چهار چنج سال باید واسه اینا وقت بزاریم.روش فعلی رو بدونیم بعد اگه اشتباهه ما اصلاحش کنیم.
 

memariranian

عضو جدید
سلامم.
زمانی اعتماد بنفستون زیاد میشه که اطلاعاتتون رو ببرید بالا.
زمانی انگیزه کامل پیدا میکنید که در حال کار باشید.هر کاری شده انجام بدید.همون پیشنهاد کاری تو مشهد رو حتما بپذیرید.برید کم کم دسستون میاد که باید چیکار کنید.
معماری فقط خلق چیزای نو نیست.هیمن چیزی که الان هست رو یاد بگیرید بعد شما به خلاقیت هم میرسید.
اینکه هندسه یا اسکیستون ضعیفه خیلی نگرانتون نکنه.ببینید اینا ابزار معمارین.
هر وقت اسم معماری میاد همه میگن اسکیس و پرسپکتیو و ....
اینم متاسفانه از این اساتید بیسواد نشات میگیره.....با احترام به همه اساتید با سواد و دلسوز.....
هیچکی نمیگه برم کتاب بخونم.
وقتی شما اطلاعاتتون درباره مبانی فکری معماری بالا باشه خلاقیت بوجود میاد.
ولی اسکیس و هندسه چه کمکی میتونه به خلاقیت شما بکنه؟اینا ابزار شما واسه ارائه خلاقیتتونه.
هیچوفت نگفتن به دانشجویان معماری که معماری عمله علوم انسانیه.وقتی میخواد ارائه بشه میشه میشه مهندسی.....میشه هنر.
مبانی نظری شما میشه کلیت چیزی که باید بدونید.........جزئیات هم سطح معماری تون رو ارتقا میده.ولی شما ببینید چقدر بچه های معماری ضعیفن تو طراحی جزئیات.کلیت رو راحت طراحی میکنن ولی تو جزئیات میمونن.
خیلی دانشجویان معماری(و حتی فارغ التحصیلان)فکر میکنن باید ایده های تخیلی بدن......بعد همین جماعت وقتی از دانشگاه میان بیرون نمیتونن یه بقول خودشون مکعب رو طراحی کنن.نمیدونن راه پله و آسانسور رو کجا باید بزارن.چطور باید محل داکت های تاسیسات رو تعیین کرد.چطور سازه و معماری رو با هم تلفیق کنن.چطور ظوابط شهرداری و طراحی رو اعمال کنن تو طراحی هاشون و ........
ما چهار چنج سال باید واسه اینا وقت بزاریم.روش فعلی رو بدونیم بعد اگه اشتباهه ما اصلاحش کنیم.


سلام آقا فرزاد عزیز:)
درسته وقتی آدم اطلاعاتش زیاد هست و مهارت داره اعتماد به نفسش زیاد میشه.
خب آخه هرجا واسه کارمیرفتم میگفتن.چی بلدی حرفه ای.منم اتوکدحداقل یک سال و نیم کارنکردم.دستم قوی نیس.مکس هم حرفه ای نیستم.و ازم اینا رو میخواستن با سابقه کار.
یه چیزدیگه هم که هست.معماری گسترده است و نمیدونم تو چه زمینه ای کارکنم.معمولا همه میرن سمت نظارت و نقشه کشی و...
خب اینکه مثلا یکی میگه اینجا باید اینطوری باشه یا یه چیزی رو توضیح میده و نمیتونم تجسمش کنم و بفهمم چی میگه.مهم نیست؟! ولی مثلا کسی که اصلا رشته اش معماری و ساختمان نیست میبینم میفهمه چی به چیه! این چیزا دلسردم میکنه.اینکه راحت یادنمیگیرم. واسه همین احساس غریبگی میکردم و نمیرم سمت معماری و قلم کاغذ دستم بگیرم ویانرم افزار کارکنم و باعث شده دنبال این باشم که مغازه بزنم خدمات کامپیوتری بزنم و....! L
ولی خب بازم میگم.برم سرکاراینطوری مجبورمیشمو کارمیکنم.ولی از این میترسم که فقط وقت بگدرونمو دل به کارندم و انگیزه نداشته باشم!
حرفاتون رو قبول دارم.ولی مثلا میدونم اصول طراحی چی هست.ولی نمیتونم چطور تبدیل به خط و طراحیش کنم.چطور از این اصول استفاده کنمو کاربردی باشه واسم.!؟
درسته تو بازار کارساختمان بیشترمباحث فنی و ضوابط مهمه.و معمولا معماری ها فکرمیکنن باید یه چیز خاص طراحی کنند.
ممنونم از توصیه هات:)
 

memariranian

عضو جدید
یه مشکلی که هست.
کلی کتاب معماری گرفتم.سی دی آموزش نرم افزار گرفتم.کلاس آموزش مکس رفتم.تا ترغیب بشمو رغبت و کشش داشته باشم.تو معماری ادامه بدمو علاقه مند باشم.ولی سراغش نرفتم و استفاده ای نکردم ازشون.

از یه طرفم واسه اینکه تغییر رشته بدمو برم ارشد مشاوره تو این سن که حدود28سال سن دارم. و بیکارم .دیر شده:( گاهی میگم برم یه مغازه بزنمو کار آزاد.که اونم نمیدونم چی بزنم تو این وضع بد اقتصادی جواب بده!
بلاتکلیف بوندم:(

ممنون میشم دوستان نظر بدن
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
یه مشکلی که هست.
کلی کتاب معماری گرفتم.سی دی آموزش نرم افزار گرفتم.کلاس آموزش مکس رفتم.تا ترغیب بشمو رغبت و کشش داشته باشم.تو معماری ادامه بدمو علاقه مند باشم.ولی سراغش نرفتم و استفاده ای نکردم ازشون.

از یه طرفم واسه اینکه تغییر رشته بدمو برم ارشد مشاوره تو این سن که حدود28سال سن دارم. و بیکارم .دیر شده:( گاهی میگم برم یه مغازه بزنمو کار آزاد.که اونم نمیدونم چی بزنم تو این وضع بد اقتصادی جواب بده!
بلاتکلیف بوندم:(

ممنون میشم دوستان نظر بدن

سلام.
ببخشید این ارشد مشاوره چیه؟:)
فکر کنم مشکل خیلی از ماها این باشه.باید مسیرتون رو زود تعیین کنید.
کلا معماری طوریه که اگه همراه با کار پیش نرید بی انگیزه میشید.
 

memariranian

عضو جدید
سلام.
ببخشید این ارشد مشاوره چیه؟:)
فکر کنم مشکل خیلی از ماها این باشه.باید مسیرتون رو زود تعیین کنید.
کلا معماری طوریه که اگه همراه با کار پیش نرید بی انگیزه میشید.
سلام به مهندس فرزاد عزیز:)
خوبی؟
والا من چندتا تست روانشناسی شغل دادم و واسم رشته مشاوره اومده بود و بعدشم معلمی.
که مشاوره رو خیلی دوست داشتمو فکرنمیکردم شغل هم باشه! یعنی تو نت و بیرون به دوستان سعی میکردم کمک کنم!

یکی از گرایش های رشته علوم تربیتی 2 هست. رشته مشاوره و راهنمایی..و شامل گرایش های:خانواده-مدرسه- شغلی-توانبخشی هست. که گرایش خانواده اش خیلی بیشتر طرفدار داره.
مشاور با افراد عادی سروکار داره و برای ازدواج و خانواده و تحصیل و شغل و اینا مشاوره میده و مراجعه کننده داره. ولی روانشناس بیمار داره.و بیماری ها رو بررسی میکنه. مث افسردگی و استرس و....چیزای دیگه.
و کار این دو رشته خیلی شبیه به هم هستش. و رشته های شبیه به هم هستن اینا..مشاوره..روانشناسی...روانپزشک.
شاید بخوایم مقایسه کنیم مث معماری و عمران که شباهت دارن!


درمورد کار درسته حرفت آقا فرزاد. تجربه کار رو داشتم ولی خب بیشتر میدانی و مطالعاتی بوده.نه کار ساختمان و طراحی و اینا. ولی الان چندوقته میخوام شروع کنم.کتابای معماری رو بخونم و پوستی ها رو هم گذاشتم کنارش که بشینمو طرح بزنم و اتود کد و مکس کار کنم ولی هیچکدومش نشده:( رغبتش رو نداشتم برم سمتش!

بیرون که میرم خیلی توجه میکنم به ساخت و ساز ها و نماها و اینا....و مسابقه معماری چیزی باشه.....بنظرت این یعنی رغبت و علاقه؟
خودمم میخوام تکلیفم معلوم شه ولی بلاتکلیفم...از طرفی معماری رشته ای هم هست که مهندسی و شان اجتماعیش بالا و درآمد کار آزادش خوب اگه شرکت داشته باشی و البته اهل کار آزاد بشی. که من فکرنکنم باشم!
از طرفی هم ازش دلسرد شدمو رشته مشاوره رو دوست دارم..ولی خب تو ای سن باید کار و درآمد داشت و سرو سامون داد به زندگی....و بخوام تغییرشته بدم اونم رشته ای که اینقدر متفاوت هست. کارسختی هست. و چندسالی طول میکشه از اون رشته به کار و درآمد برسم

ببخشید طولانی شد:)

ممنون ازم توجهتون
التماس دعا
 

khatoon 1

عضو جدید
سلام به مهندس فرزاد عزیز:)
خوبی؟
والا من چندتا تست روانشناسی شغل دادم و واسم رشته مشاوره اومده بود و بعدشم معلمی.
که مشاوره رو خیلی دوست داشتمو فکرنمیکردم شغل هم باشه! یعنی تو نت و بیرون به دوستان سعی میکردم کمک کنم!

یکی از گرایش های رشته علوم تربیتی 2 هست. رشته مشاوره و راهنمایی..و شامل گرایش های:خانواده-مدرسه- شغلی-توانبخشی هست. که گرایش خانواده اش خیلی بیشتر طرفدار داره.
مشاور با افراد عادی سروکار داره و برای ازدواج و خانواده و تحصیل و شغل و اینا مشاوره میده و مراجعه کننده داره. ولی روانشناس بیمار داره.و بیماری ها رو بررسی میکنه. مث افسردگی و استرس و....چیزای دیگه.
و کار این دو رشته خیلی شبیه به هم هستش. و رشته های شبیه به هم هستن اینا..مشاوره..روانشناسی...روانپزشک.
شاید بخوایم مقایسه کنیم مث معماری و عمران که شباهت دارن!


درمورد کار درسته حرفت آقا فرزاد. تجربه کار رو داشتم ولی خب بیشتر میدانی و مطالعاتی بوده.نه کار ساختمان و طراحی و اینا. ولی الان چندوقته میخوام شروع کنم.کتابای معماری رو بخونم و پوستی ها رو هم گذاشتم کنارش که بشینمو طرح بزنم و اتود کد و مکس کار کنم ولی هیچکدومش نشده:( رغبتش رو نداشتم برم سمتش!

بیرون که میرم خیلی توجه میکنم به ساخت و ساز ها و نماها و اینا....و مسابقه معماری چیزی باشه.....بنظرت این یعنی رغبت و علاقه؟
خودمم میخوام تکلیفم معلوم شه ولی بلاتکلیفم...از طرفی معماری رشته ای هم هست که مهندسی و شان اجتماعیش بالا و درآمد کار آزادش خوب اگه شرکت داشته باشی و البته اهل کار آزاد بشی. که من فکرنکنم باشم!
از طرفی هم ازش دلسرد شدمو رشته مشاوره رو دوست دارم..ولی خب تو ای سن باید کار و درآمد داشت و سرو سامون داد به زندگی....و بخوام تغییرشته بدم اونم رشته ای که اینقدر متفاوت هست. کارسختی هست. و چندسالی طول میکشه از اون رشته به کار و درآمد برسم

ببخشید طولانی شد:)

ممنون ازم توجهتون
التماس دعا

دوست عزیز تست روانشناسی را کجا دادید؟ من شنیدم همون مشاورا و روانشناسان این تست را برگزار میکنن.........هزینه و میزان رضایتتون هم بگید لطفا
 

memariranian

عضو جدید
دوست عزیز تست روانشناسی را کجا دادید؟ من شنیدم همون مشاورا و روانشناسان این تست را برگزار میکنن.........هزینه و میزان رضایتتون هم بگید لطفا

سلام.
تست خاصی نیس که نیاز به تفسیرخاصی داشته باشه.بهترینش میشه گفت تست جان هالند هست. که براساس شخصیت دقیقا درآخر یه کد بهتون میده که مشخص میشه براساس تست هایی که زدین چه شغلی برای شما خوب هست. بله اگه مشاور هم باشه بهتر.مثلا میپرسه خب به چه چیزایی علاقه داری و وضعیتت رو میپرسه.ولی خود این تست گویای همه چیز هست.
من چندبار این تست رو زدم. یه تست دیگه هم آنلاین بود.اونم تقریبا همین اومد.اول مشاوره و بعدش معلمی...
 

art-s

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
نظر دوستان رو خوندم. نکات خیلی خوبی گفتن.
برای کار تو معماری گسترگی ش زیاد هست. یکی طراح خوبی میشه ، یکی مدرس خوب،یکی کد کار. یکی مکس کار.علاوه بر اینا بحث اجرا و ساخت هم هست.من فکر میکنم قرار نیست همه ما ها که مدرک معماری گرفتیم طراح بشیم چون بازار کار هم اشباع شده ست. اما هدف نهایی همه مون قاعدتا باید طراحی باشه. که تا رسیدن به اون تو قسمت های دیگه ش کار میکنیم که جدا نیافتیم. خیلی از دوستام راه های دیگه رو انتخاب کردن و الان خوشحال هم هستن و راضی. یکی نرم افزار قوی کار میکنه-یکی پیمانکار شد-یکی تازه نقشه برداری رو یاد گرفته- یکی رفت تو بازار مصالح و... حتی یک شون وارد کارهای هنری شد.
همه اینا باعث میشه ضعف ها مون معلوم بشه و تقویتش کنیم.
یک زمانی تو رودبایستی با کسی مجبور شدم تمام 2 سال لیسانس ش رو به جاش (باهاش!!) درس بخونم، در صورتی که خودم لیسانس داشتم و باید بلد می بودم همه چیز رو .اما همون باعث شد خیلی از ضعف هام رو بفهمم.زمانی هم برای آموزش دادن باید بیشتر ازآموزش بیننده ها می دونستم که باعث شد مطالعه م رو زیاد کنم و باز بفهمم چقدر گاهی سرسری گذشتم از خیلی چیزها.
بهرحال باید از یک جا شروع کنید. که بدونید تو اون قسمت تو چی ضعف دارید.
 

safoora

عضو جدید
سلام دوست عزیز پست شما و بقیه دوستان رو خوندم می خوام بدونی که تقریبا 80 درصد کسایی که از معماری فارغ التحصیل میشن و سر کار نمی رن حس شمارو دارن.
من بعد از لیسانسم چند ماه بیکار بودم همه اش فکر می کردم به هیچ دردی نمی خورم و لیسانسم بیخودیه خودمو بخاطر اینکه معماری خوندم سرزنش می کردم فکر می کردم هیچی بلد نیستم اونقدر با این افکار خودمو آزار می دادم که افسردگی شدید گرفتم کارم فقط شده بود خوابیدن... تا اینکه یکی از دوستای خانوادگیمون که مهندس عمران هست توی شرکتی که عضو بود سفارش منو کرد و من اونجا مشغول بکار شدم و حالا همه کارای طراحی دفتر رودوش منه...
توی دانشگاه استادا برای اینکه عدم خلاقیت خودشونو بپوشونن از بچه ها می خوان طرحای عجیب غریب بدن اما وقتی وارد بازار کار واقعی میشی میبینی اگه طرح عجیب بدی کارت خواهان نداره باید فضاهایی که طراحی می کنی کاربردی باشه بقیه اش برمیگرده به طراحی داخلی و اینکه هرچی پول بدی پلو می خوری... یعنی هرچی بیشتر هزینه کنی فضای داخلی ساختمون زیبا تر میشه... حرف خیلی زیاده اما نمیشه تو این مجال راجع بهش بحث کرد اما اگه خواستی خوشحال می شم کمک کنم دوست عزیز...
 

memariranian

عضو جدید
نظر دوستان رو خوندم. نکات خیلی خوبی گفتن.
برای کار تو معماری گسترگی ش زیاد هست. یکی طراح خوبی میشه ، یکی مدرس خوب،یکی کد کار. یکی مکس کار.علاوه بر اینا بحث اجرا و ساخت هم هست.من فکر میکنم قرار نیست همه ما ها که مدرک معماری گرفتیم طراح بشیم چون بازار کار هم اشباع شده ست. اما هدف نهایی همه مون قاعدتا باید طراحی باشه. که تا رسیدن به اون تو قسمت های دیگه ش کار میکنیم که جدا نیافتیم. خیلی از دوستام راه های دیگه رو انتخاب کردن و الان خوشحال هم هستن و راضی. یکی نرم افزار قوی کار میکنه-یکی پیمانکار شد-یکی تازه نقشه برداری رو یاد گرفته- یکی رفت تو بازار مصالح و... حتی یک شون وارد کارهای هنری شد.
همه اینا باعث میشه ضعف ها مون معلوم بشه و تقویتش کنیم.
یک زمانی تو رودبایستی با کسی مجبور شدم تمام 2 سال لیسانس ش رو به جاش (باهاش!!) درس بخونم، در صورتی که خودم لیسانس داشتم و باید بلد می بودم همه چیز رو .اما همون باعث شد خیلی از ضعف هام رو بفهمم.زمانی هم برای آموزش دادن باید بیشتر ازآموزش بیننده ها می دونستم که باعث شد مطالعه م رو زیاد کنم و باز بفهمم چقدر گاهی سرسری گذشتم از خیلی چیزها.
بهرحال باید از یک جا شروع کنید. که بدونید تو اون قسمت تو چی ضعف دارید.

ممنونم واسه توجه و نظر مفیدتون:)
شما الان تو چه قسمتی از معماری کارمیکنید و تو چه قسمتی دوست داشتین کار کنید.
 

memariranian

عضو جدید
سلام دوست عزیز پست شما و بقیه دوستان رو خوندم می خوام بدونی که تقریبا 80 درصد کسایی که از معماری فارغ التحصیل میشن و سر کار نمی رن حس شمارو دارن.
من بعد از لیسانسم چند ماه بیکار بودم همه اش فکر می کردم به هیچ دردی نمی خورم و لیسانسم بیخودیه خودمو بخاطر اینکه معماری خوندم سرزنش می کردم فکر می کردم هیچی بلد نیستم اونقدر با این افکار خودمو آزار می دادم که افسردگی شدید گرفتم کارم فقط شده بود خوابیدن... تا اینکه یکی از دوستای خانوادگیمون که مهندس عمران هست توی شرکتی که عضو بود سفارش منو کرد و من اونجا مشغول بکار شدم و حالا همه کارای طراحی دفتر رودوش منه...
توی دانشگاه استادا برای اینکه عدم خلاقیت خودشونو بپوشونن از بچه ها می خوان طرحای عجیب غریب بدن اما وقتی وارد بازار کار واقعی میشی میبینی اگه طرح عجیب بدی کارت خواهان نداره باید فضاهایی که طراحی می کنی کاربردی باشه بقیه اش برمیگرده به طراحی داخلی و اینکه هرچی پول بدی پلو می خوری... یعنی هرچی بیشتر هزینه کنی فضای داخلی ساختمون زیبا تر میشه... حرف خیلی زیاده اما نمیشه تو این مجال راجع بهش بحث کرد اما اگه خواستی خوشحال می شم کمک کنم دوست عزیز...

سلام.
ممنونم از توجهون صفورا خانم:)
پس خیلی ها هم درد من هستن؟ ولی خب اونا که بی خیال معماری نشدن؟ و نشستن تمرین کردن طراحی یا نرم افزار ها و....!ولی من دلسرد شدمو رغبتی ندارم.و سمت کتاب ها و نرم افزارها نرفتم!
و افسرده شدم! خوبه شما آشنا داشتین.منم حدود یک سال و نیم بیکارم. هرجام رفتم واسه کار...سابقه کار میخواستن با بیمه. و خب الانم وضع کار خرابه.
من حتی حاضرم رایگان کارکنم تا تجربه ام بیشتر شه.فقط واسم بیمه رد کنن.
ولی کسی قبول نمیکنه.
 

memariranian

عضو جدید
دوستان لطفا یه نگاه به این تاپیک بندازین.
خوشحال میشم نظراتتون رو بدونم
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.p...36#post7259636
 

safoora

عضو جدید
سلام.
ممنونم از توجهون صفورا خانم:)
پس خیلی ها هم درد من هستن؟ ولی خب اونا که بی خیال معماری نشدن؟ و نشستن تمرین کردن طراحی یا نرم افزار ها و....!ولی من دلسرد شدمو رغبتی ندارم.و سمت کتاب ها و نرم افزارها نرفتم!
و افسرده شدم! خوبه شما آشنا داشتین.منم حدود یک سال و نیم بیکارم. هرجام رفتم واسه کار...سابقه کار میخواستن با بیمه. و خب الانم وضع کار خرابه.
من حتی حاضرم رایگان کارکنم تا تجربه ام بیشتر شه.فقط واسم بیمه رد کنن.
ولی کسی قبول نمیکنه.
سلام دوست من یه سوال از خودت بپرس واقعا به معماری علاقه داری یا نه؟!! اگه داری بسم ا... شروع کن بقیه شو بسپار به خدا مطمئن باش همه چی درست میشه ... تا کاری رو شروع نکنی مشکل اعتماد بنفست حل نمی شه...ولی اگه واقعا علاقه نداری برو دنبال علاقه ات... هیچوقت واسه اینکار دیر نیست...
مگه از لقمان حکیم نمونه بهتر داریم که تو چهل سالگی درحالیکه یه صنعتگر ماهر بود رفت دنبال علم و اونقد تلاش کرد تا به یه عالم بزرگ تبدیل شد؟...;)
 

memariranian

عضو جدید
سلام دوست من یه سوال از خودت بپرس واقعا به معماری علاقه داری یا نه؟!! اگه داری بسم ا... شروع کن بقیه شو بسپار به خدا مطمئن باش همه چی درست میشه ... تا کاری رو شروع نکنی مشکل اعتماد بنفست حل نمی شه...ولی اگه واقعا علاقه نداری برو دنبال علاقه ات... هیچوقت واسه اینکار دیر نیست...
مگه از لقمان حکیم نمونه بهتر داریم که تو چهل سالگی درحالیکه یه صنعتگر ماهر بود رفت دنبال علم و اونقد تلاش کرد تا به یه عالم بزرگ تبدیل شد؟...;)

سلام. علاقه دارم.و متنفر نیستم.ولی رغبت زیادی ندارم بهش.و بیشترمشاوره و کارعملی کامپیوتر رو دوست دارمو علاقه اش رو.! از کجا و چطور شروع کنم تومعماری؟ تو دوتا شرکت مقطعی کارکردم.!درسته تاکارنکنی اعتماد به نفسش رو نداری.
الان 28سالم تموم شده! ارشد میخواستم برم مشاوره! ولی خب هنوزم میگم تو معماری سعی کنم ولی دنبالش نمیرمو رغبت ندارم.بلاتکلیف موندم.
سخته انتخاب...!
ممنونم از کمکتون:)
 

violet71

عضو جدید
به نظر من شما اگه در زمینه نرم افزارهای معماری کار کنی خیلی موفق تر میشی تا طراحی، چون خودت میگی در زمینه کامپیوتر توانایی و استعداد و علاقه داری، اگه تا الان هم نرم افزاری یاد نگرفتی اشکال نداره به نظرم به موسسه خوب برو تری دی یا رویت باد بگیر، هم با علاقه ات سازگاره، هم زود یاد میگیری، هم درسایی که خوندی به دردت میخوره، هم اینکه خوب پول توشه! خوب! اگه اولش هم جایی استخدامت نکردن میتونی از تدریس خصوصی شروع کنی....
اگه بعدا یه جای خوب استخدام بشی چه بسا درآمدت از معمارایی که طراحی میکنن هم بیشتر باشه! دیدم که میگما!
 

ham1990id

عضو جدید
با سلام من دانشجوی ترم 2 معماری هستم چیزام از معماری نمیدونم ولی ترم 1 از 18 واحد 16 وحدم پاس شد از مزاحم نباشم خواستم پرسپکتیو برام بطور خلاصه توضیح بدید.؟
 

memariranian

عضو جدید
به نظر من شما اگه در زمینه نرم افزارهای معماری کار کنی خیلی موفق تر میشی تا طراحی، چون خودت میگی در زمینه کامپیوتر توانایی و استعداد و علاقه داری، اگه تا الان هم نرم افزاری یاد نگرفتی اشکال نداره به نظرم به موسسه خوب برو تری دی یا رویت باد بگیر، هم با علاقه ات سازگاره، هم زود یاد میگیری، هم درسایی که خوندی به دردت میخوره، هم اینکه خوب پول توشه! خوب! اگه اولش هم جایی استخدامت نکردن میتونی از تدریس خصوصی شروع کنی....
اگه بعدا یه جای خوب استخدام بشی چه بسا درآمدت از معمارایی که طراحی میکنن هم بیشتر باشه! دیدم که میگما!

سلام. خب واسه همونم که باید طراحی خوب باشه.اینکه طراحی داخلی بکنی یا نما! و اینکه زده شدمو دلسرد.وگرنه تو دانشگاه مکس کارمیکردمو اتوکد و....! چندماه پیش هم یه دوره مکس رفتم.واسه طراحی داخلی بود و کابینت ولی بعدش کار نکردم! ریویت چطوره؟ خیلی تعریفش رو شنیدم. میگن پلان رو میکشی بقیه کارها رو خودش میکنه؟!!!!!!!!!!!!!!!!یا پلان و برش و نما میزنی و سه بعدی میده و سازه؟ آره کار مکس درآمد خوبی داره. اگه حرفه ای باشی توش.
راستش اعتماد به نفس درس دادن رو ندارم وگرنه دوست دارم این کار رو:(! هرچند آدم تا کاری رو نکنه اعتماد به نفسش رو پیدانمیکنه. منظورم از کامپیوتر البته یه جورایی خدمات کامپیوتری بود!
ممنونم :)
 

memariranian

عضو جدید
دوست عزیز من براتون همون توصیه ها رو دارم با توجیه های متفاوت
خیلی راحت با کنار گذاشتن غرورت (مثلا اینکه حالا لیسانس داری و سخته بگی بلد نیستم یا بخاطر اینکه 28 سالته سختت باشه از مهندسین با تجربه ولی کوچکتر از خودت بخوای چیزی بهت یاد بدن) میتونی کم کم با مشکلت کنار بیای
جایی رو برای کار انتخاب کن و بگو من هیچی بلد نیستم!!!! اومدم یاد بگیرم! از صفر. اینجوری خیال خودتو از بابت انتظاراشون راحت میکنی. حتی شده یه مدت مثلا 6 ماه بدون حقوق کار کن
اگه بری دنبال ارشد اوضات بدتر میشه


درضمن اینم بگم منم شرایطم عین خودته... 28 سالمه... اعتماد بنفس ندارم و بعد از مدتها کلنجار رفتن با خودم الان میخوام این کارو انجام بدم
موفق باشی



سلام چرا با ارشد رفتن اوضاع بدتر بشه؟
اینطوری به بهونه ارشد میتونم دروس معماری رو بخونم. و کنارشم کارهم بکنم.؟!

الان تصمیم گرفتم واسه نظام مهندسی شررکت کنم و کنارشم کارکنم.بعد عید:)
 

cna12

عضو جدید
دوست من راحتو انتخاب کن و به همون مسیر ادامه بده
بنظرم به معماری ادامه بده از کجا مطمئنی که مشاود خوبی میشی
درسته الان وضع اقتصادی کشور خرابه ولی این چیزیو توجیه نمی کنه
خدایی من دوستایی دارم که رشتشون کامپیوتره ولی دیدن این معماریا زیاد شدن رفتن 1ماهه نرم افزار یاد گرفتن و حالا با اعتماد به نفس خدا پروژه دانشجویی ورمیدارن و تدریس می کنن
اونوقت تو نمی تونی
کلی کار ریخته
 

memariranian

عضو جدید
دوست من راحتو انتخاب کن و به همون مسیر ادامه بده
بنظرم به معماری ادامه بده از کجا مطمئنی که مشاود خوبی میشی
درسته الان وضع اقتصادی کشور خرابه ولی این چیزیو توجیه نمی کنه
خدایی من دوستایی دارم که رشتشون کامپیوتره ولی دیدن این معماریا زیاد شدن رفتن 1ماهه نرم افزار یاد گرفتن و حالا با اعتماد به نفس خدا پروژه دانشجویی ورمیدارن و تدریس می کنن
اونوقت تو نمی تونی
کلی کار ریخته
سلام.
چون احساس میکنم استعداد و علاقه ام به مشاوره بیشترهست.و از کارهای کارگاهی خوشم نمیاد و استعداد طراحی ندارم! واسه بازار کار که کارشناسی معماری کافیه.
تدریس کردن رو دوست دارم.ارشد میشه رفت مشاوره و حق مشاوره جلسه ای حدود30تومن هست.ولی خب الان میخوام اول کارداشته باشم.چه معماری چه تو کار و رشته دیگه ای.ولی اول میخوام سعی کنم تو معماری کارداشته باشم. و میخوام امسال نظام مهندسی شرکت کنم.و کنارشم بازم سعیمو بکنم واسه کارآزاد معماری و کسب تجربه بیشتر.
آره خب. نرم افزار آره اینطوری هست.و خیلی ها رشته شون چیز دیگه ای هست.

ممنونم از اینکه نظر دادی و پیشنهاد دادی:) بلاتکلیفی خیلی بد هست.
 
بالا