داستان های حقوقی را اینجا بزارید

NAZANIN.IR

عضو جدید
با سلام خدمت دوستان حیف دیدم که تالار حقوق بخشی با عنوان داستان حقوقی نداشته باشه ،داستانهای حقوقی تون و اینجا بزارید:

دختر و
پسر نوجواني که در شهر بازي با هم آشنا شده و همانجا قرار ازدواج گذاشته بودند، پس از گذشت سه سال از عقد با مراجعه به دادگاه خانواده تصميم گرفتند از يکديگر جدا شوند.

چندي پيش پسري 22 ساله به نام آرش با مراجعه به شعبه 268 دادگاه خانواده عليه همسرش دادخواست طلاق ارائه داد.آرش که سه سال پيش در سن 19 سالگي زهره را به عقد خود درآورده بود به قاضي عموزادي گفت؛ حدود 4 سال قبل در شهر بازي يک غرفه اجاره کرده بودم و مراجعه کنندگان در ازاي پرداخت 500 تومان سه حلقه به طرف هدفي که معين کرده بودم پرتاب مي کردند و در مقابل امتيازي که کسب مي کردند به آنها جايزه مي دادم. يکي از روزها که سرم خلوت بود و مشتري چنداني نداشتم دختري حدوداً 14 ساله نزد من آمد و 500 تومان داد و سه حلقه از من گرفت و مثل بقيه مشتريان حلقه ها را پرتاب کرد. ظاهر دختر توجه من را به خود جلب کرد و در نگاه اول به او علاقه مند شدم. پس از چند دقيقه صحبت با اين دختر که خود را زهره معرفي مي کرد متوجه شدم او نيز بي ميل به برقراري ارتباط با من نيست و پس از چند دقيقه صحبت از آنجا که هر دو به يکديگر علاقه پيدا کرديم همانجا تصميم گرفتيم با هم ازدواج کنيم.

آرش ادامه داد؛ موضوع رابطه ام با زهره را با خانواده ام در ميان گذاشتم و از پدرم خواستم کمک کند تا بتوانم با اين دختر 14 ساله ازدواج کنم اما پدرم به شدت با خواسته ام مخالفت کرد. من که علاقه شديدي به زهره پيدا کرده بودم تصميم گرفتم به هر قيمتي که شده با او ازدواج کنم و براي اين کار پدرم را شديداً تحت فشار قرار دادم تا سرانجام پس از مدتي به همراه دختر مورد علاقه ام پاي سفره عقد نشستيم.

پسر جوان افزود؛ پس از اينکه زهره را به عقد خود درآوردم قرار شد در اولين فرصت مراسم عروسي برگزار شود و من هم يک آپارتمان براي شروع زندگي مان اجاره کنم، اما ناتواني مالي من باعث شد تا اکنون بعد از گذشت سه سال نتوانم به قولم عمل کنم. در اين مدت فهميدم شناخت من از زهره بسيار ظاهري و سطحي بود. چند مرتبه که زهره را تحت نظر گرفتم متوجه شدم او با پسرهاي ديگري هم در ارتباط است و همين موضوع باعث بروز اختلاف بين ما شد. وقتي شناخت بيشتري نسبت به همسر 14 ساله ام پيدا کردم متوجه شدم فريب ظاهر آراسته او را خورده ام و اکنون حاضر نيستم با چنين دختري که در اين سن مرتکب چنين اعمالي مي شود زير يک سقف زندگي کنم.

پس از اظهارات آرش، زهره شوهرش را متهم به دروغ گويي کرد و گفت؛ در ابتداي آشنايي مان آرش به من گفت وضع مالي خوبي دارد و اگر مرا به عقد خود درآورد زندگي خوبي را آغاز مي کنيم، اما با گذشت سه سال او شغل و درآمد مشخصي ندارد.زهره همچنين در خصوص ادعاي همسرش در مورد رابطه با افراد ديگر گفت؛ آرش دچار توهم شده است و هميشه به من شک دارد.

زهره با بيان اينکه حاضر به زندگي با آرش نيست خواهان دريافت مهريه اش که 600 سکه بهار آزادي است، شد.
 

NAZANIN.IR

عضو جدید
داماد کینه جو به سه بار اعدام محکوم شد

گروه حوادث: داماد كينه جو كه در اقدامى جنون آميز خانواده همسرش را به قتل رساند، از سوى ۵ قاضى دادگاه كيفرى استان تهران به ۳ بار اعدام محكوم شد.
عامل جنايت وقتى پى برد همسرش حاضر به ادامه زندگى با او نيست، مرتكب اين جنايت شد و پس از فرار در خانه يكى از دوستانش در اراك به دام افتاد. شامگاه دوشنبه ۲۷ آذر ۸۵ وقتى دختر جوانى به خانه شان در خيابان عارف شمالى برگشت، در برابر جنايتى هولناك قرار گرفت. او در كمال ناباورى با جسد خون آلود خواهر ۲۴ ساله اش «زينب» و اجساد پدر و مادرش «قربان على» و «معصومه» مواجه شد.با گزارش حادثه به كلانترى ۱۱۴ غياثى بلافاصله گروهى از مأموران پليس خود را به محل جنايت رساندند، در بررسى هاى پليسى مشخص شد اعضاى خانواده از سوى يك قاتل آشنا غافلگير شده اند. از سوى ديگر كارآگاهان پى بردند رضا - داماد ۲۷ ساله خانواده - ۴ سال پيش با «زينب» ازدواج كرده و بارها زن جوان به خاطر اختلاف هاى شديد با حالت قهر به خانه پدرش برگشته است.در ادامه بررسى ها، پليس ردى از مسير فرار داماد كينه جو يافت كه نشان مى داد وى در خانه يكى از دوستانش حوالى شهرك وليعصر اراك پنهان شده است. سوم دى ماه نيز كارآگاهان وى را پس از رديابى دستگير كردند.سرانجام با اعترافات متهم به هر ۳ جنايت و بازسازى صحنه، قرار مجرميت وى صادر شد و پرونده در اختيار دادگاه كيفرى استان تهران قرار گرفت.
در جلسه علنى ديروز كه در شعبه ۷۱ دادگاه كيفرى استان تهران به رياست قاضى نورالله عزيزمحمدى برگزار شد، پس از قرائت كيفرخواست از سوى «حيدرى» نماينده دادستان و درخواست قصاص متهم از سوى اولياى دم وى در دفاع از خود گفت: «براى برگرداندن زنم به خانه پدرش رفتم. او در خانه تنها بود. اما همان موقع ميان ما مشاجره در گرفت و ناگهان با چاقو به او حمله كردم. بعد از اين كه او جان داد، به كمين ديگر اعضاى خانواده نشستم تا اين كه مادرزن و پدرزنم به خانه آمدند. در فرصت مناسب هر دو نفرشان را كشتم. بعد هم پس از درآوردن حلقه عروسى از دست جسد همسرم به اراك فرار كردم.»
با اين اعترافات و دريافت آخرين دفاعيات متهم، قاضى عزيزمحمدى و ۴ قاضى مستشار وارد شور شدند و به اتفاق آرا داماد كينه جو را به ۳ بار قصاص نفس - اعدام - محكوم كردند.
 

Similar threads

بالا