داستان عاشق شدن من

وضعیت
موضوع بسته شده است.

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
من سرم توی کار خودم بود


بعد یه روز یه نفرو دیدم


اون این شکلی بود


ما اوقات خوبی با هم داشتیم


من یه کادو مثل این بهش دادم


وقتی اون کادومو قبول کرد من اینجوری شدم


ما تقریبا همه شبها با هم گفت و گو میکردیم


وقتی همکارام من و اونو توی اداره دیدن اینجوری نگاه میکردن


و منم اینجوری بهشون جواب میدادم


اما روز عشق اون یه گل رز مثل این داد به یه نفر دیگه


و من اینجوری بودم


بعدش اینجوری شدم


احساس من اینجوری بود


بعد اینجوری شدم


بله....آخرش به این حال و روز افتادم
 

A.8

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بی دعوت اومد...
چرا از لحظه های 2 نفرشون نذاشته آخه....این چ وضشه...هان...
 

70arezu

عضو جدید
منم یهویی چشمم به تاپیکتون خورد بی اجازه اومدم تو خیلی جالب بو عکساتون نی نی ها هم با مزه بودن اما حیف که سرانجام خوبی نداشت:cry:
 

A.8

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقا من میخوام به یکی پیام بدم پروفشو بسه....:cry:
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم یهویی چشمم به تاپیکتون خورد بی اجازه اومدم تو خیلی جالب بو عکساتون نی نی ها هم با مزه بودن اما حیف که سرانجام خوبی نداشت:cry:
مثل فیلم های ایرانی نبود که آخرش خوب تموم شه:D

اره کلا کلی اشک ریختم. خیلی غم انگیز بووووود:cry:
اینم از زندگی ما:D
 

A.8

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینم ی حال 2 نفره...
 

MEHRNOOSH.D

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینجا خانواده هس خانوم....همسرم اون بچه رو ببر اونور!!!!!!!!!!!!!:w25:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا