داستان حیرت انگیر بوسه‌ی آبداری که جان 81 نفر را نجات داد

Sarp

مدیر بازنشسته
یکی از یاران درجه یک پیامبر اکرم که از پیشرو ترین مسمانان نیز بود عبدالله بن حذاقه است که وقتی به حبشه مهاجرت نموده اتفاق سخت اما عجیب و در نهایت شیرینی برایش رخ داد. رومیان او را با عده‌اى از مسلمانان اسیر كردند و آنان را واداشتند که مسیحی شده و نصرانیت را بپذیرند. اما او به جدّ امتناع ورزید و کوتاه نیامد.
رومیان برای تهدید وی دیگ بزرگى از روغن زیتون را بجوش ‍ آورده، یكى از اسیران را کشان کشان آوردند و به او گفتند دین نصرانیت را قبول كن و گرنه در این روغن انداخته مى‌شوى. او باز امتناع کرد و نپذیرفت. اما رومی ها دست بردار نبودند و برای ارعاب او اسیر بی‌نوا را در دیگ انداختند. صحنه‌ی دلخراشی بود، چیزى نگذشت كه از شدت حرارت، استخوان های او بر روى روغن نمودار شد.

عبدالله را پیش دیگ آوردند و دوباره نصرانیت را بر او عرضه كردند. اما باز هم قبول نکرد. آنها که سماجت عبدالله را دیدند دیگ عصبیتشان مثل همان دیگ روغن به جوش آمد و دستور دادند که او را توی روغن بیندازند.
همین که داشتند او را به سوی دیگ جوشان می‌کشیدند عبدالله بی اختیار شروع به گریه كرد. جناب فرمانده رومیان با دیدن این وضع به خیال اینکه او کم آورده است گفت: نگاه کنید دارد گریه می‌کند... او ترسید.... او را برگردانید.
عبدالله با شنیدن این جمله خود را جمع و جور کرد و گفت: شما خیال كردید از این روغن جوشیده ترسیدم ، نه. من برای این می‌سوزم که حیف تنها یک جان بیشتر ندارم که نثار جانان کنم. اى كاش به اندازه‌ی موهاى تنم جان ‌داشتم و تعداد جانهایم در راه خدا، شما با من این معامله را مى‌كردید.
رومیان از سخن او در شگفت شده، از سرخ کردنش منصرف گشتند. رئیس ‍ نصرانیان گفت: باریکلا به این ارادت! از سوزاندت صرف نظر کردم اما سر مرا ببوس تا آزادت كنم. اما گویا هنوز آنها عبدالله را خوب نشناخته بودند. او این را هم قبول نكرد.

رئیس گویا که کم آورده باشد پیشنهاد كرد: نصرانیت را قبول کن تا دخترم را به عقد تو درآورم و سرزمینم را با تو نصف كنم. اما عبدالله که با این نرخها خریدنی نبود، سرش را بالا انداخت و یک نُچ گنده تحویل رئیس داد. رئیس با عجزی همراه با خشم گفت: سرم را ببوس تا هشتاد نفر از مسلمانان اسیر را با تو آزاد كنم.
عبدالله تا این پیشنهاد را شنید، با بی معطلی پذیرفت و گفت: اینك كه بواسطه یك بوسه من، هشتاد نفر آزاد مى‌شوند حاضرم ،و پیش رفت و جان هشتاد مسلمان را به بوسه‌ی آبداری خرید.
ماجرای عبدالله بعد از آن سر زبانها بود و گاهی دوستانش با او شوخى می‌كردند و مى گفتند: بالاخره سر كافر را ماچ کردیا!، و او مى گفت: چه فکر کردین؟ خدا با همین یک ماچ آبدار، هشتاد نفر را آزاد كرد.
باز نویسی روایتی از سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج 2، ص 127
گروه دین و اندیشه تبیان
 

Skabirian

عضو جدید
داداش یه حرف دیگه:

چرا تو امضات نمینویسی که این حرف را کی زده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:eek::eek::eek::D:D
 

Skabirian

عضو جدید
میگم که رفرنس بده تا خلق الله بدونن به کی درود بفرستن(ع.ش)
 

Skabirian

عضو جدید
احیانا منظورتون اینا نیستند ؟
نننننننننننننننهههههههههههههههههههههههه بابا
این حرف را تو حرفهای قصار آقای دکتر علی شریعتی حونده ام خیلی وقت پیش
از گروه اندیشه بخواه به اسم اصلیش بنویسن.................
 

Sarp

مدیر بازنشسته
نننننننننننننننهههههههههههههههههههههههه بابا
این حرف را تو حرفهای قصار آقای دکتر علی شریعتی حونده ام خیلی وقت پیش
از گروه اندیشه بخواه به اسم اصلیش بنویسن.................
:biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:
عموجان نفست از جای گرم بلند میشه هاااا
شریعتی اگه الان زنده بود یا تو خونش زندانی بود و یا تا الان یه جائی سربه نیستش کرده بودند .;)

امضای من هم از شریعتیه
 

Skabirian

عضو جدید
:biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:
عموجان نفست از جای گرم بلند میشه هاااا
شریعتی اگه الان زنده بود یا تو خونش زندانی بود و یا تا الان یه جائی سربه نیستش کرده بودند .;)

امضای من هم از شریعتیه
اگه الان زنده بود به جرم اینکه از اسمش استفاااااااااااااده نکرده ای!!!!!!!!!!!!!!!
خودکشی کرده بود...............
 

Sarp

مدیر بازنشسته
اگه الان زنده بود به جرم اینکه از اسمش استفاااااااااااااده نکرده ای!!!!!!!!!!!!!!!
خودکشی کرده بود...............
حالا قانون کپی رایت رو بیخیال

جالبتر اینکه ، کسانی که از این شخص تنفر دارند ، چون اسمش رو تو امضام نذاشتم ، همین امضا رو تصدیق میکنند .
ولی وای به اون موقعی که اسمش رو هم میذاشتم ;)
 

Skabirian

عضو جدید
حالا قانون کپی رایت رو بیخیال

جالبتر اینکه ، کسانی که از این شخص تنفر دارند ، چون اسمش رو تو امضام نذاشتم ، همین امضا رو تصدیق میکنند .
ولی وای به اون موقعی که اسمش رو هم میذاشتم ;)
یه چیز جالب را در مورد خودت بدون:
احتمالا یا مقالات سیاسی زیادمیخونی و با سیاست های بریتانیای کبیر آشنایی داری یا کلا آدم مخی تو این حرفه هستی@@@@@@@@@@@@@@@@@@
 
  • Like
واکنش ها: Sarp

Sarp

مدیر بازنشسته
یه چیز جالب را در مورد خودت بدون:
احتمالا یا مقالات سیاسی زیادمیخونی و با سیاست های بریتانیای کبیر آشنایی داری یا کلا آدم مخی تو این حرفه هستی@@@@@@@@@@@@@@@@@@
:confused::que::que:
عمو هیشکدوم اینا نیستم
میخوای بزنی تو برجک رک و راست بگو دیگه
 
بالا