خودش است ...خدایم....

اوسپید

عضو جدید
ببین ما چه خدای خوبی داریم !

روزی حضرت موسی (ع)رو به بارگاه ملکوتی خداوند کرد و از درگاهش درخواست نمود:بار الها، می خواهم بدترین بنده ات را ببینم.

ندا آمد: صبح زود به در ورودی شهر برو. اولین کسی که از شهر خارج شد، او بدترین بنده ی من است.

حضرت موسی صبح روز بعد به در ورودی شهر رفت. پدری با فرزندش، اولین کسانی بودند که از شهر خارج شدند.

پس از بازگشت، رو به درگا خداوند کرد و ضمن تقدیم سپاس از اجابت خواسته اش، عرضه داشت: بار الها ، حل می خواهم بهترین بنده ات را ببینم.

ندا آمد: آخر شب به در ورودی شهر برو. آخرین نفری که وارد شهر شود، او بهترین بنده ی من است.

هنگامی که شب شد، حضرت موسی به در ورودی شهر رفت…

دید آخرین نفری که از در شهر وارد شد، همان پدر و فرزندش است! رو به درگاه خداوند، با تعجب و درماندگی عرضه داشت: خداوندا!چگونه ممکن است که بد ترین و بهترین بنده ات یک نفر باشد!؟

ندا آمد:

ای موس
ی، این بنده که صبح هنگام میخواست با فرزندش از در خارج شود، بدترین بنده ی من بود. اما… هنگامی که نگاه فرزندش به کوه های عظیم افتاد، از پدرش پرسید:بابا! بزرگ تر از این کوه ها چیست؟

پدر گفت:زمین.

فرزند پرسید: بزرگ تر از زمین چیست؟

پدر پاسخ داد: آسمان ها.

فرزند پرسید: بزرگ تر از آسمان ها چیست؟

پدر در حالی که به فرزندش نگاه می کرد، اشک از دیدگانش جاری شد و گفت:فرزندم. گناهان پدرت از آسمان ها نیز بزرگ تر است.

فرزند پرسید: پدر بزرگتر از گناهان تو چیست؟

پدر که دیگر طاقتش تمام شده بود، به ناگاه بغضش ترکید و گفت:عزیزم ، مهربانی و بخشندگی خدای بزرگ از تمام هرچه هست، بزرگتر و عظیم تر است ...
 

اوسپید

عضو جدید
امشب می خواهم بگویم مرا ب ب خ ش

امشب می خواهم بگویم مرا ب ب خ ش

"امشب
می خواهم بگوییم
مرا
ب ب خ ش
تکه تکه حرف ها ازدهانم بیرون می ایند
می ترسم نکند
شاکی شوی
می ترسم نکند
رد شوم
می ترسم
به فرشته ها بگویی با این دیگر کاری نداشته باشید این به خودش واگذار شده
میترسم خدا
می ترسم
پس شکسته
می گویم
ب ب خ ش
تا رحم کنی
به این
ش ک س ت ه
اما هرچقدر من بد سابقه ام تو خوش سلبقه ای
در ترس هم امیدم به تو را رها نمیکنم
به همین امیدی که در دلم کاشته ای پیشت می اییم
و
می گوییم
ب ب خ ش"
 

اوسپید

عضو جدید
قرار است رخت های کهنه را به باد بسپارم

قرار است رخت های کهنه را به باد بسپارم

قرار است رخت های کهنه را به باد بسپارم
وبگویمش تا ان دور دست های دور ببرد
تا انجا که نقطه شود ودیگر دیده نشود
دلیلش را دقیق نمی دانم
شاید هم نمیتوانم دقیق بگویم
ولی هرچه هست این غروب را به فال نیک میگیرم
اخر اینقدر که شکستم
خورد شدم خورد خورد
به قول عزیزی دارم خورده هایم را دوباره از نو میچینم
امیدارم که دیر نباشد
امید دارم در مسیر باشم
مهم نیست کی برسم
همین که روی خطی که برایم کشیده اند
ومن نمی دانم کدام بوده
وقرار بود بیابمش پا بگزارم همین یعنی رسیدن
فقط
جای من را خالی کن وبجایش اب دعا خوانده بپاش
فکر کن فکر کن نسیمی بودم که قرار بود ه دلگیری هایت را لحظه ای تسکین دهد
یا قطره ای بودم تا کدورت هایت را بشویم حتی به قیمت کدر شدن خودم
یا اگر مثل مرد بگویم مثل خودم
فکر کن کوهی بودم یا شاخه ی درخت بزرگی تا لحظاتی برایت سایه بان شوم
این بین هرچه بود و هست یک دوست داشتن پاک انسانی نهفته است
که با نزاد و رنگ با قد و اندازه کار ندارد
دلم چقدر هوای رضایت کرده
رضایت او

 

اوسپید

عضو جدید
گفتم : روی توبه ندارم یعنی اگه بازم بیام می بخشیم؟؟؟

گفتم : روی توبه ندارم یعنی اگه بازم بیام می بخشیم؟؟؟

گفتم : با این همه گناه...برای کدومش توبه کنم؟؟؟
گفت : خداوند همه ی گناهان را میبخشد(53زمر)



گفتم : روی توبه ندارم یعنی اگه بازم بیام می بخشیم؟؟؟
گفت : به جز خدا چه کسی گناه کاران را می بخشد؟(135ال عمران)
خدا هم توبه کنندگان را و هم انان که پاکند را دوست میدارد(222بقره)



گفتم : خدا جز تو کسی رو ندارم...
گفت : خدا برای بنده اش کافی نیست؟!(36زمر)



گفتم : در برابر این همه مهربونی چیکار کنم؟؟؟
گفت : ای مومنان!خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب او را تسبیح کنید که خود و فرشتگانش بر شما درود و رحمت میفرستند ...خدا نسبت به مومنان مهربان است(41احزاب
 

اوسپید

عضو جدید
از رحمت خدا نا امید نشوید

از رحمت خدا نا امید نشوید

گفتم : خسته ام
گفت : از رحمت خدا نا امید نشوید(53زمر)



گفتم : انگار منو فراموش کردی؟
گفت : مرا یاد کنید تا به یاد شما باشم(152بقره)



گفتم : اخه تا کی صبر کنم؟؟؟
گفت : تو چه میدانی شاید موعدش نزدیک باشد(63احزاب)



گفتم : تو خدایی و صبور!من بنده ام و ظرف صبرم کوچیکه یه اشاره کنی تمومه...
گفت :شاید چیزی که تو دوست داری به صلاحت نباشه(216بقره)



گفتم : دلم گرفته...
گفت : (مردم به چه دل خوش کردند) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند(58یونس)



گفتم : خیلی احساس تنهایی میکنم
گفت :من که نزدیکم(186بقره)



گفتم : تو همیشه نزدیکی... من دورم کاش میشد بهت نزدیک بشم
گفت : هر صبح و عصر پروردگارت را پیش خود با خوف و تضرع و صدای اهسته یاد کن(205نور)



گفتم :خب اینم توفیق می خواد
گفت : دوست ندارید خدا شما را ببخشد(22نور)



گفتم : معلومه که دوست دارم
گفت : پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و توبه کنید(90هود
 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیلی زیبا بود.ممنون
در زندگی هیچ چیز ارزش نگرانی ندارد-وقتی رویایی مثل خدا ساکن قلب باشد.
 

اوسپید

عضو جدید
تنهایی چه تلخ بود اگر حضور شیرین تو نبود!

تنهایی چه تلخ بود اگر حضور شیرین تو نبود!

خدای من! تنهایی چه تلخ بود اگر حضور شیرین تو نبود!
و بی کسی چه دشوار اگر تو جای همه را پر نمیکردی؟
تنها کسی است که از داشتن تو محروم است
خودت را از خلوت ما دریغ مکنخدای من !
سبک آمده ام ...با دست های تهی ...
سنگین بازم گردان !
خدای من !
سنگین آمده ام ...با کوله باری از گناه ...
سبک بازم گردان !
خدای من ...
بازم مگردان ....
/**/
معبودا!

به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن تا کوجکی آنچه ندارم ناآرامم نکند
خدای من!
آنقدر تعابیر دوست داشتن برای غیر تو مستعمل شده است که نمی دانم با کدام واژه بگویم
دوستت دارم خدایا!!
تو اگر نباشی به که می توان گفت حرف هایی را که به هیچ کس نمی توان گفت؟؟
مدعیان رفاقت ،هر کدام تا نقطه ای همراهند .
عده ای تا مرز مال،عده ای تا مرز آبرو، عده ای تا مرز جان
و
همگان تا مرز این جهان!
تنها تویی که هماره می مانی، بمان!
 

اوسپید

عضو جدید
خودش است ...خدایم....

خدایا!!
تو اگر نباشی به که می توان گفت حرف هایی را که به هیچ کس نمی توان گفت؟؟
مدعیان رفاقت ،هر کدام تا نقطه ای همراهند .
عده ای تا مرز مال،عده ای تا مرز آبرو، عده ای تا مرز جان
و
همگان تا مرز این جهان!
تنها تویی که هماره می مانی، بمان!

اینم ادامشه!!

 

اوسپید

عضو جدید
خودش است ...خدایم....

کسی نیست؟
آیا واقعا کسی نیست؟
آیا دستانم خالیست؟
آیا بی کس است؟
هرچه هست آرامش می خواهد...
آرامشم کجاست؟
آدرسش را دارید؟
آیا واقعا کسی وجود دارد آرامم کند؟
زمینی است؟!
نه او نمی تواند باشد...
خودش باعثش است...
پس چه کسی می تواند آرامم کند؟
فکر کنم آفریدگار آرامش بتواند آرامم کند...
فکر کنم گزینه درستی انتخاب کردم...
آدرسش را یافتم..
خودش است ...خدایم....
 

اوسپید

عضو جدید
خدایا دلم تو را میخواهد...

خدایا دلم تو را میخواهد...

خدایا دلم تو را میخواهد...
خدا چه کنم که روی صدا کردنت را ندارم...
خدا چه کنم که جز تو کسی را ندارم...
خدا ازت دورم...اما بازم دلم تو را می خواهد...
خدا نمی توانم ازت دست بکشم...
امیدم در زندگی تو هستی...
کاش مثل قدیم خودم را به تو نزدیک میدیدم...
خدایا خیلی دلم برایت تنگ شده....
 

اوسپید

عضو جدید
خدا تو تمام این مشکلات را میدانی...

خدا تو تمام این مشکلات را میدانی...

نگفته های قلبم را به که بگویم...
دردهای قلبم را به که بگویم...
درگیری های ذهنم را به که بگویم...
روزهای سخت زندگی را چگونه طی کنم...
سختی های زندگی را چگونه حل کنم...
خدا تو تمام این مشکلات را میدانی...
پس تمام این گله ها را بسوی تو میفرستم...
سنگ صبورم باش...
اشکهایم را بخر...
 

اوسپید

عضو جدید
خدا خیلی دوستت دارم...

خدا خیلی دوستت دارم...

ای کاش...
چه بگویم...
کاش ها زیاد است...
ولی کاش...
خدایا کاش هایم زیاد است...
ولی در سخترین لحظات میگویم...
خدا خیلی دوستت دارم...
 

اوسپید

عضو جدید
خدا از پشت اون ابرها می امد بیرون

خدا از پشت اون ابرها می امد بیرون

 

اوسپید

عضو جدید
خودش است ...خدایم....

در دل غصه دارم...
نمی دانم چرا...
گویی چیزغریبی گم کرده ام...
نمی دانم چی چیز یا چه کسی را...
غصه ام غریب است...
خیلی غریب...
شاید دل تنگ کسی هستم یا چیزی؟؟؟
دلم گریه می خواهد...
در اغوشی گرم و مهربان...
مگر می توان جز خدا کسی را یافت؟؟؟
خدایا دلم اغوش تو را می خواهد...
گنهکارم...
ولی تو را می خواهد...
چه کنم؟؟؟
اجازه هست؟؟؟
 

سحر صبح

عضو جدید
خیلی عالی بود
باید منطق رو ول کرد به منکران خدا گفت بیان اینجا ببینن اصلا خودشون این زندگی که بدون خدا دارن رو چطوری دارن به زور تحمل میکنن...
 

yaldayi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم گریه میخاد.....دلم سر بذارم رو پای خودا و های های گریه کنم نق بزنم شکایت کنم و بگم آخه من نمی تونم......خدا موهامو نوازش کنه بگه تو عزیز منی گریه نکن ....من که هستم..هر کی که نباشه هرکی که پشتتو خالی کنه من که هستم....اشکامو پاک کنه...پیشونی مو ببوسه بگه من هستم حتی اگه تو نخای
 

RIBA28

عضو جدید
تنها " تو " هستی !
به آداب نیازی نیست...
به رسوم نیازی نیست...
آزار جسم ضرورتی ندارد...
به علم و هنر احتیاجی نیست...
آن چه ضروری است,قلبی پاک و متواضع است که به خداوند تسلیم شده است و با هر ضربانش می گوید:
" من هیچم,تنها " تو " هستی ! "
 

saba62

عضو جدید
کاربر ممتاز
گآهي چقدر روح محتآج
فرصت هآيي ست که در آن هيچ کس نباشد
به جز
خـــــدا …

 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
S نجوایی با خدایم ... خدا ، عشق ، عرفان 10

Similar threads

بالا