خودتو با یه شعر وصف کن...!

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ممنون از همراهیِ قشنگتون.....شب خوش:gol:

محبوب من بيا .....
تا اشتياق بانگ تو در جان خسته ام
شور حيات برانگيزد
من غرق مستيم
از تابش وجود تو در جام جان چنين
سرشار هستي ام !
 

siyavash51

عضو جدید
به صحرا شدم عشق باریده بود و زمین ترشده
چندانکه پای مرد به گِلزار فروشود
پای من به عشق فروشد ...

از پسند دل تورا سپاس دوست شیرین من ... شب خوبی نداشتم که به لطف شما بهترین شد ! شب تان نیلوفری باد .
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ممنون دوستِ خوبم.....:gol:


عاشقانه کو به کو شهر شما را گشته ام

تا بیابم شاید از تو رد پایی روز و شب

دلخوشم با خاطرات هر شب تو روزها

بی تو دارم با دل خود ماجرایی روز و شب
 

siyavash51

عضو جدید
با این همه دلواپسی وین درد بی هنگام من

جان می دهم ! جان می دهم ! تا بر نیاید کام من


با بیتی از خودم حال خودم را گفتم که نزدیک تر باشد
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
نی طاقت آن تا ز غمت صبر توان کرد
نی فرصت آن تا نفسی با تو برآرم

تا شام درآید، ز غمت، زار بگریم
باشد که به گوش تو رسد ناله‌ی زارم

 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من نه عاشق هستم ونه محتاج نگاهی که بلغزد برمن
من خودم هستم و یک حس غریب
که به صدعشق وهوس می ارزد
 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من نه عاشق هستم
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من خودم هستم ویک حس غریب
که به صدعشق وهوس می ارزد:heart:
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman,times,serif]از فراق دوستان آخر ز ما چیزی نماند [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]هر که رفت از هستی ما پاره ای با خویش برد ...[/FONT]
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman, times, serif]مپرس ای همنشین احوال زار من که چون زلفش [/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]پریشـان گـردی از حـال پریشـانی کـه مـن دارم[/FONT]
 

**setare**

عضو جدید
روزها می گذرد و من هنوز خفته ام و خفته ام و خفته
قلبها ترمیم می شوند و من هنوز قلبم شکسته است و شکسته است و شکسته
لب ها می خندند و من هنوز لبانم بسته است و بسته است و بسته
چشم ها انتظار را وداع می گویند و من هنوز چشم هایم منتظر است و منتظر است و منتظر
دیدگان اشک نمیریزند و من هنوز دیدگانم جاری است و جاری است و جاری
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

منم اون يه آسمون بي دريغ
منم اون يه كوره راه نا گريز
اي ستاره شباي مشرقي
پر پرواز منو ازم نگير ...
 
آخرین ویرایش:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ناله خیزد ز دلم گاهی و آهی، گاهی

چون به خاطر گذرد یادِ نگاهی ،گاهی
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman, times, serif]از زمـزمــه دلتـنـگـیم، از همـهـمـه بیــزاریم[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]نــه طــاقت خـامـوشی، نـه تـابِ سُخـن داریم[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]آوار پریشـانی است، رو سوی چه بُگریزیم؟[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]هنگامه حیرانی است خود را به که بسپاریم؟[/FONT]
 

maryam-p

عضو جدید
من آن گلبرگ مغرورم که مي ميرم ز بي آبي
ولي با خفت و خواري پي شبنم نمي گردم
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستـن از ایـن بـه کـه ببندی و نپـایی
گفته بودم چو بیایی غم دل با تـو بگویـم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نيست
محرمي چون تو هنوزم به چنين دنيا نيست
از تو با ما سخن عشق همان است كه رفت
كه در اين وصف زبان دگري گويا نيست
 
آخرین ویرایش:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]

گر چه دوری ز برم همسفر جان منی
قطره ی اشكی و در دیده ی گریان منی
در دل شب منم و یاد تو و گوهر اشك
همره اشك تو هم بر سر مژگان منی
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
ابر می بارد و من می شوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز زدلدار جدا

ابر و باران و من و یار٬ ستاده به وداع
من جدا گریه کنم، ابر جدا، یار جدا
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
بیا درست مثل کودکی هایمان .. بازی را از نو آغاز کنیم ..
تو چشم بگذاری و من قایم شوم ..
اگر پیدایم کردی هر چه گفتی قبول ..

حالا ..

تو چشم میگذاری و من قایم می شوم ..
درست در پشت سرت ..
و تو می گردی و ......
و...........من ............پیدا نمی شوم ..
 
آخرین ویرایش:

taha894

عضو جدید
کاربر ممتاز
من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را

به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را ...................
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
ديشب چراغ ديده من تا سپيده سوخت

آتش افتاد بي تو بماتم سراي اشک
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
ديشب چراغ ديده من تا سپيده سوخت

آتش افتاد بي تو بماتم سراي اشک
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ما را سری است با تو که گر خلقِ روزگار

دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
قلب بی‌حاصل ما را بزن اکسير مراد
يعنی از خاک در دوست نشانی به من آر

 

Similar threads

بالا