خودتو با یه شعر وصف کن...!

helya.azad

عضو جدید
زين آتش نهفته كه در سينه من است
خورشيد شعله ايست كه در آسمان گرفت
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
تمام خنده هایم را نذر کرده ام
تا تو همان باشی
که صبح یکی از روزهای خدا
عطر دست هایت
دلتنگی ام را به باد می سپارد


*سیّدعلی صالحی*
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
قلبت به چه اندازه هست
ایا جایی برای من در قلبت هست
یا اینکه تنها میشود ارام به قلبت نزدیک شد
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
آرام
آرام
گام بردار
و در میان سکوت هایم
قدم بزن
می خواهم
مست صدای آمدنت شوم
بیا ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دستانت را به من میدهی
میخواهم
دستانت را بگیرم
انگاه تو به گرمی در گوشم
نجوا کنی
دوستت دارم
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قبل از اينکه عاشقم شوي مرا خوب خوب نگاه کن، مبادا چيزي از قلم بيفتد که بعدها به چشمت بيايد !
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باورم کن که خیالم هی به تو سر میزنه
دل تنهام روزی صد بار واسه تو پر میزنه
اگه عشق فقط یه خوابه واسه تو
نذار از عشق تو خوابم ببره
این پرنده اگه از جنس غمه
بذار تا از سر من زود بپره
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
بعضی اوقات
دلت که میگیره هوس
یه لبخند مهربون
با یه دست نوازشگر میاد سراغت میخوای
اروم بهت بگه با یه صدای دل نشین دوستت دارم
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
گفتم
گفته هايم ازجنس دريا
وازغروب ست
خنديدي به اينكه...
درخواب هم زمزمه ميكنم!!
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز



حتی به مرگ هم
امیدی نیست
می‌دانم
سنگ قبر من
از خودم، تنهاتر خواهد بود.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
میدانی
هرگاه به مزارم امدی
تنها شاخه گلی
به کودکی یتیم به نیت من بده
شاید امرزیده شوم
 

I2ose

عضو جدید
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]تنهایی لزجی دارم این روزها[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]برای چشمانم نگرانم [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]دوست دارم هنوز دنیا را ببینم[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]آن قدر رنگ هست که مرا به زندگی امیدوار کند[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]می ترسم از روزی که چشم نداشته باشم[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]دنیای من این روزها چقدر ترسناک شده[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]هر روز چشم هایم را در آینه می بینم و غصه می خورم[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]کاش دنیا باز هم به من مجال دیدن دهد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی ندیدن
کسانی که خیلی ساده دلی میشکنن بهتره
گاهی باید با چشم دل دید
اما یادمان رفته که دلمان سنگیست
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
مهربانا سکوتت
را چه تعبیر کنم
هنوز هم
مرا به یاد داری
چه ساده لوحانه
تو خطابت میکردم
اما تو در فکر یک تو دیگر
بودی
 

پـرنیــــان

عضو جدید

من ، از تو بهاران
من، از تو با درختان
من ، از تو با نسیم سخن گفتم
من ، از تو دور بودم
من ، بی تو کور بودم
من ، چون تو ، راز شیفتگی را
در تنگنای سینه نهفتم
رازی که خواندنش نتوانستی
رازی که گفتنش نتوانستم
وز بیم آنکه در کف نامحرم اوفتد
بس شب که تا سپیده نخفتم
امروز ، چون دو اینه ی روبروی هم
برق نگاه خود را در هم فکنده ایم
تا بوته ی گناه نروید ز باغ دل
بنیاد هر هوس را از سینه کنده ایم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
اشکهایم برای چشمان
پیرزنی مهربان در گوشه خانه ساالمندان هست
اخر او من هستم
چقدر زیبا میشوم
در پیری
دوست داشتنی
اما از شلوغی هیچ خبری نیست
میخواهم دستش را بگیرم
و اهسته بگویم
نمیشد
قبل از تولد
چشمانت را برای همیشه میبستی
 

dr.known

عضو جدید
دل اشفته بودن دلیل کمی نیست
اگر بی قراری بدان یار یاری
وپایان این بی قراری بهشت است
بهشت است بهشت است
بهشتی که سرخوش زدیدار یاری
نسیم کرامت وزیدن گرفته
و باران رحمت چکیدن گرفته
مبادا بدوزی نگاه دلت را به مردم
که بازار یوسف فروشی در این دوره ی بد شدیدا گرفته
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سکوت پاییزیم را
میبینی میگویی
چه الهه زیبایی
نگاهش پر از غم هست
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
تنهایی یعنی ...
منتظر هیچ کس نباشی
یعنی قراری
دلهره ای
...لحظه ای ...
نداشته باشی.......
تنهایی همان دلتنگی نیست
...
در دلتنگی ها کسی حضور دار
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سبب هر زخم
نباید بود
اما لحظاتی
که زخم بر دل میزنند
چه باید کرد
تنها
باید ارام در جاده ای خزان زده ای دور شد
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
از آنسوی تنهایی
از آنسوی بغض
از آنسوی باران
کسی صدایم میکند؛
تو بگو

بروم یا بمانم؟!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
اگر قرار باشد
بگویم برو یا بمان
دیگر احساس خودت چه میشود
اگر هر کس بخواهد میرود و هر کس خواست میماند
سالهاست به تنهایی عادت کردم
برای دیواری سرد اشک میریزم
خودم اشکهایم را پاک میکنم
خیلی وقت هست
دیگر هیچکس محرم حرفهایم نیست
تنها سکوت و تاریک اتاقم
مهمان هر روزه من شده
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در پشت کوههای بلند
انجا که درختان خزان زده هست
مزاریست
بی گل و برگ
اگر رسیدی انجا
تنها خاک لباست را بتکان
تا محو شود نامم از سنگ قبرم
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
امـان از تکنـولوژی !
تلفـن ها بی سیـم شُـده. . .
و دیگـر نمیتوانـَم
لـرزش صدایم را
گردن کلـاغی که میان سیـم ها نشسته بیندازَم
 

AndanaEnd

عضو جدید
ذهن ما زندان است
ما در آن زندانی
قفل آن را بشکن
در آنرا بگشای
و برون آی ازین
دخمه زندانی

نگشائی گل من
خویش را حبس در آن خواهی کرد
همدم جهل در آن خواهی شد
همدم دانش و دانایی محدوده خویش
و در این ویرانی
همچنان تنگ نظر می مانی...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از تمام روزنه های نا امیدی ام که عبور میکنم....

کافیست تنها نام تورا بشنوم....

تمام نا امیدی هایم امید میشود...

خــــــــــــــــــــــــ دایا
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شاید برایت عجیبست این همه آرامش ام !

خودمانی بگویم ؛

به آخر خط که برسی دیگر فقط نگاه میکنی...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کـــــــــاش می شد​

دنیـــــا را​

تــــا کرد و گوشــــه ای گذاشت ،​

مثل جانماز مــــــــــادر !​

...​

دلم تنگ سکوت است​
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

حال من تماشایئســــــــت

یک امشب ....

حال مـــــــرا نقاشی کن !
 

Similar threads

بالا