خلوتی با خدا
- شروع کننده موضوع shadii
- تاریخ شروع
بهترینی خدا جونم....
خدا میدونی الان نزدیک اذان
اگه دوباره اشک ریختم موقع نمازم ناراحت نشی
از همین الان ازت معذرت میخوام خداجونم ولی لطفا مثل همیشه
به قلبم ارامش بده
دارم داغون میشم
مگه ازت دیشب نخواستم امروز قشنگ باشه پس چرا امروز من فقط بغض کردم
نه با کسی میتونم حرف بزنم نه نگاه کنم
اگه دوباره اشک ریختم موقع نمازم ناراحت نشی
از همین الان ازت معذرت میخوام خداجونم ولی لطفا مثل همیشه
به قلبم ارامش بده
دارم داغون میشم
مگه ازت دیشب نخواستم امروز قشنگ باشه پس چرا امروز من فقط بغض کردم
نه با کسی میتونم حرف بزنم نه نگاه کنم
maryam**n
عضو جدید
...........
آواز دل
عضو جدید
خخخخخخخخخخخخخخخخخخداااااااااااااااااااااااااااااا جون
ای جونم...بنال..بنده زر زروی من..دی
خدا جون میدونی امروز معجزه رخ داد
تونستم بعد یه مدت طولانی لبخند بزنم
دوباره امید تو زندگیم برگشت
خدایا میخوام برات از خاطراتم بگم
یادت وقتی کسی فرستادی تو زندگیم
اون موقع برام یه معجزه بود
میدونی وقتی یه مدت تنهام گذاشت
وقتی بهش علاقه داشتم و میخواستم احساسم از یاد ببرم
بارون میومد میموندم چرا کافی بود سماجت کنم تندتر میشد
و تا میگفتم باشه تسلیم بارون اروم میشد
یادت عید فطر وقتی اومد و رفت چطور نگرانش بودم
و تو همون روز هم ازش برام خبر اوردی و هم بارون
میدونی حالا قدر بودنش خوب میدونم
وقتی نبود خیلی درد کشیدم
خداجون یه فرصت بهم بده فردا دارم میرم همون جایی که از هم دور شدیم
کاش کاری میکردی اینسری بهم نزدیک بشیم
تونستم بعد یه مدت طولانی لبخند بزنم
دوباره امید تو زندگیم برگشت
خدایا میخوام برات از خاطراتم بگم
یادت وقتی کسی فرستادی تو زندگیم
اون موقع برام یه معجزه بود
میدونی وقتی یه مدت تنهام گذاشت
وقتی بهش علاقه داشتم و میخواستم احساسم از یاد ببرم
بارون میومد میموندم چرا کافی بود سماجت کنم تندتر میشد
و تا میگفتم باشه تسلیم بارون اروم میشد
یادت عید فطر وقتی اومد و رفت چطور نگرانش بودم
و تو همون روز هم ازش برام خبر اوردی و هم بارون
میدونی حالا قدر بودنش خوب میدونم
وقتی نبود خیلی درد کشیدم
خداجون یه فرصت بهم بده فردا دارم میرم همون جایی که از هم دور شدیم
کاش کاری میکردی اینسری بهم نزدیک بشیم
دریا بی کران است وزروق من کوچک
به "تو"توکل میکنم که همه کس را حمایت می کنی
با من بمان
که ظلمت شب از راه می رسد
وقتی که هیچ یاوری نیست و آسایش گریخته است
خدایا!ای یاور بی کسان با من بمان.
در هر لحظه به حظور "تو"نیازمندم!
چه چیزی جز لطف" تو"می تواند ترس ها را در هم
شکند؟
چه کسی جز "تو"می تواند راهنما و پناه من باشد؟
در روزهای ابری وآفتابی با من بمان!
از هیچ دشمنی نمی هراسم
چون "تو"در کنار منی!
آنجا که "تو"هستی اشک ها سوزنده نیستند
مرگ هم تلخ نیست.
اگر با من بمانی همیشه پیروزم.
کشتی هایم به دریا رفته اند
حتی اگر بادبان ها و دکل های شکسته باز گردند
به دستی اعتماد دارم که هرگز شکست نمی خورد!
واز پلیدی نیکی به بار می آورد
حتی اگر کشتی هایم در هم شکنند
وهمه امیدهایم غرق شوند
فریاد می زنم:به "تو"اعتماد می کنم!
به "تو"توکل میکنم که همه کس را حمایت می کنی
با من بمان
که ظلمت شب از راه می رسد
وقتی که هیچ یاوری نیست و آسایش گریخته است
خدایا!ای یاور بی کسان با من بمان.
در هر لحظه به حظور "تو"نیازمندم!
چه چیزی جز لطف" تو"می تواند ترس ها را در هم
شکند؟
چه کسی جز "تو"می تواند راهنما و پناه من باشد؟
در روزهای ابری وآفتابی با من بمان!
از هیچ دشمنی نمی هراسم
چون "تو"در کنار منی!
آنجا که "تو"هستی اشک ها سوزنده نیستند
مرگ هم تلخ نیست.
اگر با من بمانی همیشه پیروزم.
کشتی هایم به دریا رفته اند
حتی اگر بادبان ها و دکل های شکسته باز گردند
به دستی اعتماد دارم که هرگز شکست نمی خورد!
واز پلیدی نیکی به بار می آورد
حتی اگر کشتی هایم در هم شکنند
وهمه امیدهایم غرق شوند
فریاد می زنم:به "تو"اعتماد می کنم!
خدا جون
میدانی خیلی خسته شدم
دیگه نمیدونم چی درسته چی غلط
دیگه نمیتونم اینقدر ساکت باشم
میشد این استعداد نداشتم
دلم نمیخواد بنویسم
دلم نمیخواد دیگه حتی خطی بنویسم
میخواهم این اخرین خط خطی این من باشد
تا ارام به سرزمین دور برود انجا کسی منتظر نیست میدانم
اینجا هم کسی انتظار مرا نمیکشد
بگذار لبخند بزنم
و با شجاعت بگویم تابوتم را اماده کنید وقت رفتن برایم رسیده
زندگی به من نیازی ندارد
تنها مزاحمی هستم در میان ادمها
تنها هوای ادمها را الوده میکنم
تنها باعث رنجش ادمها میشوم
میدانی خیلی خسته شدم
دیگه نمیدونم چی درسته چی غلط
دیگه نمیتونم اینقدر ساکت باشم
میشد این استعداد نداشتم
دلم نمیخواد بنویسم
دلم نمیخواد دیگه حتی خطی بنویسم
میخواهم این اخرین خط خطی این من باشد
تا ارام به سرزمین دور برود انجا کسی منتظر نیست میدانم
اینجا هم کسی انتظار مرا نمیکشد
بگذار لبخند بزنم
و با شجاعت بگویم تابوتم را اماده کنید وقت رفتن برایم رسیده
زندگی به من نیازی ندارد
تنها مزاحمی هستم در میان ادمها
تنها هوای ادمها را الوده میکنم
تنها باعث رنجش ادمها میشوم
آواز دل
عضو جدید
مرسی مانی
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
می دانید عرش خدا روی دوش کیست؟ | خدا ، عشق ، عرفان | 0 | |
|
برترین نعمت خدا رو بشناسید | خدا ، عشق ، عرفان | 7 | |
|
چرا گاهی خدا به ما پس گردنی می زند؟! | خدا ، عشق ، عرفان | 0 | |
|
در جستجوی خدا | خدا ، عشق ، عرفان | 2 | |
|
پیامی از سوی خدا به بنده های دلشکسته | خدا ، عشق ، عرفان | 2 |