حل مشکلات علمی و درخواست اطلاعات دانشجویان رشته ی مواد و متالورژی
- شروع کننده موضوع سیاهچاله
- تاریخ شروع
اينقدر هم بدبينانه خوب نيست! ولي خب متاسفانه موافقم! چقدر بايد از خود احاديث دور بشيم!
مثلا اگه افطاري دعوت كنيم، زولبيا باميه نباشه، عيبه! دو جور خورشت نباشه اصلا نميشه!
توي اين ماه نميدونم چرا زخم معده ها يه دفعه عود ميكنه!!! همه ميشن مريض!؟
اگر هم قرآن ميخونيم ختم ميشه به همين ماه، ديگه برو برو حاجي مكه!
در مورد تلويزيون هم كه نگو، بجاي اينكه اين آتيش رو بخوابونه بيشترش ميكنه! ببينيد چندتا از اين سريالها مفهوم قرانيه درست دارند! حالا يه كشور مثل تركيه يه سريال ميسازه با عنوان كليد اسرار كه بدون اغراق ميگم به اندازه تمام سريالهاي ايران مي ارزه!
اگه بخواييم افطاري بديم ديگه به توصيه پيامبر كه يه يك خرما گفته بود بسنده نمي كنيم، بايد حتما سور و سات باشه!!!!
نمي دونم چي بگم!!! فقط اميدوارم خداوند در ظهور وليش تعجيل كند تا از اين انحرافات دست برداريم
برم يه ذره تا سحر بخوابم! فرهنگ خانم هم كه رفت! آق مهدي شب خوش!!!
مواظب باش كسي جزوه هاي آقا رضا رو نبره،پليس جون!!!( خوب وخوش باشيnimitzo جان)
مواظب باش كسي جزوه هاي آقا رضا رو نبره،پليس جون!!!( خوب وخوش باشيnimitzo جان)
فرهنگ
مدیر بازنشسته
مثل شب نشيني هفته قبل .........
ما فردا افطار جایی دعوت نیستیم تصویب شد.
فردا بیاید منم میام.
هر کی هم که کنکور قبول شد باید بیاد اینجا شیرینی تپل بده بهمون
من كه چشمم آب نميخوره فردا شب شلوغ بشه ها ......
همون ترك اعتياد خوبه براي بچه ها ......
حالا شما بيا تا ببينيم چي ميشه
يه طرح هم واسه فردا شب بريزيد كه فقط همديگه رو نگاه نكنيم .......
سلام به همگي دوستان نازنين( البته مثل اينكه فقط به دو نفر بايد سلام كنم درسته فرهنگ خانم و آقا مهدي)نكنه واقعا موادي ها معتاد شدن كه حال پست دادن ندارن ؟؟؟؟؟؟؟
بايد با فرهنگ خانم بچه ها رو ببريم ترك اعتياد .
nimitzoجان زياد به اين بنده خداها گير نده! حتما افطاري تپل خوردن الان هم دراز روبروي تلويزيون خوابيدند و سريال ميبينند!!!!
نميدونم حالا كي معتاد شده؟
(البته معتاد اينترنت نداريم خدارا شكر؛ درسته آقا مهدي؟؟؟؟
)
فردا ساعت 16
چه حالي ميده فردا
ميگم افطاري چيزي نخوريم، ميترسم كم بيارم و جا بزنم!!!
حالا نقره داغ كنيم يا بندازيمشون تو مس گداخته؟؟؟البته فرقي نداره مهم انداختنه كه به حول و قوه الهي و كمك فرهنگ بزرگ انجام ميشه!!!
سلام به همگي دوستان نازنين( البته مثل اينكه فقط به دو نفر بايد سلام كنم درسته فرهنگ خانم و آقا مهدي)
nimitzoجان زياد به اين بنده خداها گير نده! حتما افطاري تپل خوردن الان هم دراز روبروي تلويزيون خوابيدند و سريال ميبينند!!!!
نميدونم حالا كي معتاد شده؟
سلام بر برادر m4material
آخه اين سريال ها كه ارزش ندارن ........
معتاد اينترنت كه اصلا نداريم
ولي بچه ها واقعا خطرناك شدنا ..... . چند بار كه اومدم اينجا سيخ دستشون بود ، سريع سيخا رو قايم كردن ......
راستي دوستان يه اتفاق جالب! ديگه به ايميلم از طرف باشگاه پست نمياد؟؟؟ 
الان نميدونم كي كجا پست گذاشته؟؟؟
در ضمن ديشب يكي رو زياد اذيت كردم،گفتم همينجا رسما ازشون معذرت بخوام( البته ميدونم از دستم ناراحت نيستند
)
الان نميدونم كي كجا پست گذاشته؟؟؟در ضمن ديشب يكي رو زياد اذيت كردم،گفتم همينجا رسما ازشون معذرت بخوام( البته ميدونم از دستم ناراحت نيستند
)
راستي دوستان يه اتفاق جالب! ديگه به ايميلم از طرف باشگاه پست نمياد؟؟؟
در ضمن ديشب يكي رو زياد اذيت كردم،گفتم همينجا رسما ازشون معذرت بخوام( البته ميدونم از دستم ناراحت نيستند
مگه قبلا ايميل ميومد .......
براي من كه كلا نميومد . من همه رو غير فعال كردم . هي ايميل مياد اذيت ميكنه
كلا صدا سيماي ميلي ارزش نداره!!!سلام بر برادر m4material
آخه اين سريال ها كه ارزش ندارن ........
معتاد اينترنت كه اصلا نداريم
ولي بچه ها واقعا خطرناك شدنا ..... . چند بار كه اومدم اينجا سيخ دستشون بود ، سريع سيخا رو قايم كردن ......
آره ديگه، اين شايعات چيه؟ اصلا مگه ما معتاد اينترنت داريم!!! داريم آقا مهدي؟؟؟
بچه ها كه تازگي خيلي شيطون شدن!! سيخ رو هم كه شما گفته بوديد هميشه تو ماشين داريد با منقل؟؟؟
بالاخره وقتي ببينند بابابزرگ همچين كارهايي ميكنه از بقيه چه انتظاري بايد داشته باشيم؟
كلا صدا سيماي ميلي ارزش نداره!!!
آره ديگه، اين شايعات چيه؟ اصلا مگه ما معتاد اينترنت داريم!!! داريم آقا مهدي؟؟؟
بچه ها كه تازگي خيلي شيطون شدن!! سيخ رو هم كه شما گفته بوديد هميشه تو ماشين داريد با منقل؟؟؟
من با سيخ كباب و جوجه درست ميكنم
. ولي اينا ....... معتاد بودن به اينترنت هم شايعه است
. اينترنت كه اعتياد نمياره
قبلا ميومد! اينطوري بهتر ميتونستم بدونمن كي پست جديد داده!اينجوري بهتر نيست؟ شما پس چطوري متوجه ميشي كي پست جديد داده؟مگه قبلا ايميل ميومد .......
براي من كه كلا نميومد . من همه رو غير فعال كردم . هي ايميل مياد اذيت ميكنه
قبلا ميومد! اينطوري بهتر ميتونستم بدونمن كي پست جديد داده!اينجوري بهتر نيست؟ شما پس چطوري متوجه ميشي كي پست جديد داده؟
خب من همه تاپيك هاي مورد نياز رو چك ميكنم ديگه ..........
اره جون [.......]من با سيخ كباب و جوجه درست ميكنم
معتاد بودن به اينترنت هم شايعه است
شما كه اصلا اينكاره نيستيد؟
البته اينترنت اعتياد نمياره فقط باعث ميشه چند ساعت دير تر بخوابي و از زن وبچه غافل بشي و بياي تو يه تالار داد بزني كه چرا بچه هام معتاد شدند!
چشم مدير عزيز! دفعه بعد پستها رو كوتاه ميكنم! با خودم ميكفتم بهتره اصلا اول طرح بحث كنيم، بعد در موردش صحبت كينم! ولي يه چيزي كه يادم افتاد اين بود كه بهتره يه موضوع رو اول هفته بيان كنيم و قرار بذاريم آخر هفته در موردش بحرفيم! اينجوري بچه ها خودشونو بهتر ميتونند آماده كنند! بهتر نيست؟
در ضمن ديشب يادم رفت از شما صميمانه تشكر كنم كه به پستها جواب داديد، حداقل در موردشون فكر كرديد و نكته اي گفتيد( هر چند با اين همه دغدغه) اميدوارم به تعداد امثال فرهنگ خانم در اين تالار افزايش پيدا كنه!!!
باز هم تشكر
اينها هم تقديم به شما
مثل اينكه اينجا خيلي خيلي كار ميكنيد!
خب من همه تاپيك هاي مورد نياز رو چك ميكنم ديگه ..........
اگه من هم مثل شما كار كنم ديگه وقتي براي خودم نميمونه!!!!
فكر كنم بهترين راه همون ديدن پستهاي جديد از طريق ايميل باشه، حداقل براي من كه ديال آپ كار ميكنم!!!!
راستي از رضا چه خبر؟ Thixo كجاست؟ و بقيه دوستاني كه يه ذره كم لطف شدند!!!
خب ديگه برم!
خيلي اينجا سوت وكور شده!!!
اميدوارم فردا شب يه تكوني اينجا بخوره، در حدي كه پستها بره بالاي 3000تا!!
تا فردا!
خيلي اينجا سوت وكور شده!!!
اميدوارم فردا شب يه تكوني اينجا بخوره، در حدي كه پستها بره بالاي 3000تا!!
تا فردا!
مثل اينكه اينجا خيلي خيلي كار ميكنيد!
اگه من هم مثل شما كار كنم ديگه وقتي براي خودم نميمونه!!!!
فكر كنم بهترين راه همون ديدن پستهاي جديد از طريق ايميل باشه، حداقل براي من كه ديال آپ كار ميكنم!!!!
راستي از رضا چه خبر؟ Thixo كجاست؟ و بقيه دوستاني كه يه ذره كم لطف شدند!!!
من که دقیقا همین جام، سبک بال تر از همیشه
حالا چرا نقره داغ، نمی شه ورق طلا دورمون بکشید؟ یا مثلا با تیتانیوم برامون لباس بسازید؟؟؟؟؟
غربي ها سالها تلاش مي كنند و نرم افزار تهيه مي كنند ولي ما حاضر بخريد رسمي آن نيستيم و در عوض قفل آنرا مي شكنيم و به اين كار خود افتخار هم ميكنيم. همين روش در مورد افست كتاب هاي خارجي نيز صادق است.
ساعتها در صف دريافت چند پاكت شيرسوبسيدي مي ايستيم، آنهم با تفاوت قيمتي نا چيز با شير آزاد، ولي تحمل يك ثانيه دير حركت كردن راننده جلويمان را پشت چراغ راهنمايي نداريم.
در رستوران براي پرداخت صورت حساب بشدت تعارف مي كنيم تا جايي كه ممكن است كار به نزاع بكشد، ولي در اولين فرصت ميهمانمان را متهم به گدا صفتي مي كنيم.
غربي ها سالها تلاش مي كنند و خودرو طراحي مي كنند، ولي ما آنرا، با حذف تعدادي از تجهيزاتش،ساده ميسازيم و مي فروشيم.
غربي ها به قانون احترام مي گذارند، ولي ما از قانون مي گريزيم.
در غرب هنگامي كه مدارس تعطيل ميشوند دانش آموزان ناراحت مي شوند، اما در ايران دانش آموزان از شادي كيف هايشان را به هوا پرت مي كنند.
غربي ها به دانشگاه مي روند تا دانش بياموزند، ما ميرويم كه مدرك بگيريم.
غربي ها كارها را به شيوه علمي انجام ميدهند، ما به شيوه استاد كاري و كد خدا منشي.
در ايران فارغ التحصيلان مديريت و علوم سياسي غالبا” بيكارند، اما در عوض سياستمداران و مديران كشور همه پزشك، مهندس، روحاني و يا بنحوي كارشناسان رشته هاي ديگرند.
چرا آخرين روايت هاي نرم افزارها را بلا فاصله روي رايانه هايمان نصب مي كنيم ولي هر گز به دنبال استفاده از آن قابليت جديد نيستيم؟
غربي ها خدمت نظام وظيفه را امري ملي و مقدس مي دانند، ما آنرا زور گويي. در قديم عوام به خدمت نظام وظيفه مي گفتند « اجباري»
اگر كسي به «ناموسمان» نگاهي چپ بيندازد مي خواهيم شكمش را پاره كنيم، اما براحتي ناموس ديگران را ورانداز ميكنيم.
از غالب كردن اجناس قلابي و مواد فاسد به ديگران لذت مي بريم.
چرا غالبا” تخيل را به تفكر ترجيح مي دهيم؟
چرا غالبا” به دستور پزشك تمام دارويمان را مصرف نمي كنيم و به مجردي كه « احساس» بهبودي كرديم مصرف دارو را قطع مي كنيم؟
چرا جراحان ايران برخلاف تعرفه هاي رسمي مبلغ كلاني از بيمار جداگانه دريافت مي كنند؟
تقريبا” پنجاه سال است كه تيراژ كتاب هاي غير درسي در ايران بين 2000 تا 3500باقيمانده است. راستي مگر جمعيت ايران در اين مدت ثابت بوده است؟
اكثر تعمير گاه ها و مغازه دار ها پياده رو و خيابان را محل كسب و كار خود مي دانند و مامور شهرداري هم مدام بدنبال جريمه براي « سد معبر » است.
بخشي از فضاي منزل را به مبل و ميز نهار خوري اختصاص ميدهيم ولي روي زمين مي نشينيم و توي سفره غذا مي خوريم.
سالها اشياء دست دوم منزل را در انبار نگه مي داريم و از آنها استفاده نمي كنيم، ولي حاضر به بخشيدن آن به افراد مستحق نيستيم.
در هر شرايطي منافع شخصي را به منافع جمع ترجيح ميدهيم.
يك عمر از ترس نداري گدا زندگي مي كنيم.
برآيند كار دو نفر هميشه كمتر از دو است.
بسياري از مردم وقتي دستگاهي را مي خرند قبل از خواندن دستور كاربري آن، آنرا روشن و با سعي و خطا سعي مي كنند طرز كار آنرا ياد بگيرند و انگار مشغول «كشف» طرز كار آن هستند!؟
با طناب مفت حاضريم خود را دار بزنيم.
اگر پزشكي به ما داروي زياد ندهد يا اگر هيچ دارو ندهد، مي گوييم بي سواد است و ديگر به او مراجعه نمي كنيم.
هر كجا صف است فكر مي كنيم خيرات است.
فكر مي كنيم ماليات پول زور است، ولي هنگامي كه خودرو ما به چاله هاي خيابان مي افتد به دولت ناسزا مي گوييم.
هنگامي كه پليس ما را جريمه مي كند او را نامرد خطاب مي كنيم، ولي رانندگان متخلف ديگر را ناسزا گفته و سراغ پليس مي گرديم.
بسياري از مردم بهنگام گردشگري دوست دارند ميوه هاي روي درخت باغ هاي ديگران را بچينند، در حاليكه مقدار زيادي ميوه همراه خود دارند.
چرا به بدبيني بيش از خوش بيني تمايل داريم؟
چرا حجم غذا براي غالب ايراني ها مهم تر از كيفيت آن است؟
چرا ده ها سال است كه در آشپزي ايراني تحولي پيدا نشده؟
بيشتر نواقص را مي بينيم، ولي در رفع نواقص ناتوانيم.
چرا در ميهماني، ظاهر سازي جاي واقعيت را مي گيرد؟
منافع زود گذر را به منافع پايداري كه ديرتر بدست آيد ترجيح مي دهيم.
در هر كاري اظهار فضل مي كنيم و از گفتن نمي دانم شرم داريم.
كلمه من را بيش از ما بكار مي بريم.
دايما” از حاكميت انتقاد مي كنيم، ولي فراموش مي كنيم آنها هم مثل خود ما هستند و نمي پرسيم كه اگر به جاي آنها بوديم چكار مي توانستيم بكنيم.
در شهر ها خسارتي كه چاله ها و دست انداز ها به خودروها وارد ميكنند چند هزار برابر هزينه رفع آنها است ولي مدتها آنها را بحال خود رها مي كنند.
دريچه نگهداري خطوط تلفن، پنجره هاي فاضلاب و امثالهم هميشه يا پائين تر و يا بالا تر از سطح اسفالت خيابان است.
غالبا” مهارت را به دانش ترجيح ميدهيم.
بيشتر در گذشته بسر ميبريم تا جايي كه آينده را فراموش مي كنيم.
عقب افتادگيمان را بگردن كشورهاي قدرتمند و توطئه آنها مي اندازيم، ولي براي جبران آن قدمي بر نمي داريم.
دايما” ديگران را نصيحت مي كنيم، ولي خودمان به آنها عمل نمي كنيم.
هنگاميكه به هدفمان نمي رسيم آنرا به حساب نصيب و قسمت يا سرنوشت و بدبياري مي گذاريم ولي هرگز به تجزيه و تحليل علل آن نمي پردازيم.
هميشه اخرين تصميم را در دقيقه نود مي گيريم.
بروايت روزنامه همشهري مورخ 22/1/83 ايران داراي رتبه نخست تصادف در دنيا است.
در ايران موتور سيكلت خودرو خانوادگي است و مي شود تا شش نفر هم سوار آن بشوند!
تقريبا” تمام اختراع ها و اكتشاف هاي دنيا بدست غربي ها انجام شده است، ولي ما در آن سهمي نداريم.
هنر در ايران در حدي بسيار سطحي باقي مانده و به ساحت زيبائي شناسي ارتقاع نيافته است، ولي در غرب زيبائي شناسي خود دانشي عظيم شد و در طيفي وسيع رشد كرده است.
با وجود اينكه مي دانيم اغلب برندگان جوايز المپياد هاي دانش سر از خارج در مي آورند ولي كاري نمي كنيم و همچنان به برنده شدن افتخار مي كنيم.
اعداد ، علم جبر، باروت و شايد خيلي چيزهاي ديگر را ما شرقي ها خلق كرديم، ولي آنها استفاده وسيعي كردند، و ما در همان ابتداي كار مانديم.
كشوري با سيصد سال تاريخ قادر است كشور عراق را با پنج هزار سال تاريخ در كمتر از يكماه اشغال كند.
در ايران به مجردي كه كمي برف مي آيد بلافاصله مدارس تعطيل مي گردد، حتما” در كانادا، روسيه و كشور سوئد مدارس بيشتر سال تعطيل است!
گرانترين ظروف منزل را براي نمايش در ويترين مي گذاريم و هر گز از آنها استفاده نمي كنيم.
ما اساسا” قادر به تئوريزاسيون پديدار ها نيستيم و طريقه كشف قانونمندي هاي طبيعت را نمي دانيم، ولي غربي ها بنياد تفكرشان بر اين اساس شكل گرفته است.
چرا يك ايراني در كانادا يا آمريكا به سرعت پيشرفت مي كند، ولي هموطنان او در ايران در حال درجا زدن هستند؟
غربي ها اطلاعات متعارف خود را روي شبكه اينترت در دسترس عموم قرار مي دهند، ولي ما آنها را برداشته و از همكارمان پنهان ميكنيم.
مرده هايمان را بيش از زنده ها يمان احترام مي گذاريم.
تارخ ايران را عمدتا” بر اساس منابع غربي نوشته اند.
مهم ترين اكتشافات باستاني ما بدست غربي ها انجام گرفته است.
غربي ها ما را بهتر از خودمان مي شناسند.
معماري ساختمان هايمان از داخل دل مي برند و از بيرون زهره.
اگر بهترين سيستم تهويه را در محل كارمان داشته باشيم و بيرون از ساختمان هوا بشدت آلوده باشد، باز پنجره اطاق كارمان را باز ميكنيم.
چرا در ايران كوزه گر با كوزه شكسته آب مي خورد؟
چرا به مراسم عزاداري بدون دعوت مي رويم، ولي براي مراسم عروسي بايد دعوتمان كنند؟
چرا در ايران اغلب خانم ها يك لباس را دو بار در مهماني تكرار شده اي نمي پوشند؟
چرا در ايران اغلب خانم ها پول خرج كردن شوهرشان را براي آنها، دليل علاقه مي دانند؟
چرا در ايران اغلب خانم ها به هنگام راه رفتن در محل هاي عمومي رفتار طبيعي ندارند و طوري وانمود مي كنند كه همه نگاه ها متوجه آنها است؟
چرا اغلب خانم ها ي ايراني اضافه وزن دارند، ولي در مهماني ها تظاهر به رژيم لاغري مي كنند؟
در غرب دختران جوان آرايش نمي كنند و آرايش خاص پير زنها است، ولي در ايران عكس اين جريان دارد.
در غرب كارمندان بعد از بازنشستگي به گشت و گذار مي پردازند، ولي در ايران گوشه نشين و افسرده مي شوند.
در ايران، خودروهاي چهل پنجاه سال پيش را استفاده مي كنند، ولي در غرب هر خودرو بعد از معمولا” پنج سال به قبرستان مي رود.
چرا صبر مي كنيم تا وسيله مورد استفاده مان خراب شود بعد به فكر رفع نقص آن مي افتيم، در حاليكه در دستورالعمل نگهداري آن قيد شده كه بعد از گذشت زمان معيني بايد مورد بازديد قرار بگيرد؟
چرا فكر ميكنيم با صدقه دادن خود را در مقابل اقدامات نابخردانه مان بيمه مي كنيم؟
چرا مي گوئيم مرغ همسايه غاز است؟
چرا انتقاد پذير نيستيم و فكر مي كنيم كسي كه عيب ما را به ما بگويد بدخواه ما است؟
چرا چشم ديدن افراد برتر از خودمان را نداريم؟
چرا عده اي جنس ارزان و با كيفيت پايين را به جنس گران و با كيفيت بالا ترجيح مي دهند؟
چرا به هنگام مديريت در سازماني زور را به درايت ترجيح مي دهيم؟
چرا پزشک هاي ما مدارك تحصيلي خود را قاب مي كنند و در مطب روي ديوار در معرض ديد عموم قرار مي دهند؟
چرا وقتي پاي استدلالمان مي لنگد با فرياد مي خواهيم طرف مقابل را قانع كنيم؟
چرا در غالب خانواده ها فرزندان بايد از والدين «حساب» ببرند، بعوض اينكه به آنها احترام بگذارند؟
چرا غالبا” در ادارات چشم ديدن كارمند جديد را نداريم؟
چرا فكر مي كنيم اگر كارمند جديد كار ما را ياد بگيرد ما از كار بيكار ميشويم؟
چرا بعوض تلاش براي ارتقاء شايستگي خودمان، سعي مي كنيم افراد شايسته را خراب كنيم؟
چرا هنگامي كه مدير يا سرپرست مي شويم فكر مي كنيم بقيه بايد از ما «حساب» ببرند؟
چرا گربه را بايد دم در حجله كشت؟
چرا غالبا” رابطه را به ضابطه ترجيح مي دهيم؟
چرا تنبيه برايمان راحت تر از تشويق است؟
چرا غيبت از ديگران برايمان كاري عادي است؟
چرا غالبا” افراد چاپلوس موقعيت بهتري در ادارات دارند؟
چرا با رشوه دادن كارها سريع تر انجام ميشود؟
در غرب تمام سوابق افراد در بانك هاي اطلاعاتي موجود است، در ايران بسياري از افراد هنوز شناسنامه ندارند.
چرا اول ساختمان را مي سازيم بعد براي لوله كشي، كابل كشي و غيره صد جاي آنرا خراب مي كنيم؟
در ايران حلبي ساز كار تهويه، آهنگر كار اسكلت فلزي ، لوله كش كار تاسيسات و سيم كش كار برقي انجام مي دهد، در حالي كه صدها آموزشگاه ودانشگاه فني داريم.
چرا وعده دادن و عمل نكردن عادتي عمومي شده است؟
چرا قبل از قضاوت كردن نمي انديشيم و بعد از آن خود را حتي سرزنش هم نمي كنيم؟
چرا شانس در زندگي ما اينقدر جاي مهمي دارد؟
چرا سعي مي كنيم سود بيشتر را با كم فروشي، كاهش كيفيت و تقلب بدست آوريم، بعوض ارايه كيفيت و خدمات بهتر؟ آيا شعار كسب و كار ما اين است: اصل بر نارضايتي مشتري است!
در غرب ماهيگيري يك تفریح است، اما در ايران اگر محيط زيست جلويشان را نگيرد دمار از روزگار ماهي ها در مي آورند.
راستي استاندارد در اين كشور چه جايگاهي دارد؟ جايش در كتابخانه ها است، توي قاب عكس ها است يا در دست كاربران است؟
چرا فروشندگان ايراني به مرغ آب مي بندند، آيا جنبه بهداشتي دارد يا سود جويي؟
آيا يك دامدار ايراني حاضر است گاوي را كه يك ميليون تومان مي ارزد و به علت بيماري جان داده معدوم نمايد و گوشت آنرا نفروشد؟
چرارفتگرهاي شهرداري از جوي آب براي انتقال زباله استفاده مي كنند؟
چرا قصاب با همان دستي كه پول مي شمارد گوشت هم خرد مي كند؟
چرا هنگامي كه در غرب بيشتر معاملات كوچك و بزرگ با كارت اعتباري انجام ميشود، در ايران اكثر معاملات نقدي است؟
چرا هميشه ماهي را با شكم پر مي فروشند در حاليكه در غرب شكم ماهي را بعد از صيد بلافاصله خالي مي كنند؟
چرا ميوه فروش ميوه هاي معيوب را لابلاي ميوه هاي سالم پنهان مي كند و از فروش آن ( گول زدن مشتري) لذت مي برد؟
چرا رفتگرهاي شهرداري علاوه بر دريافت حقوق ماهيانه از شهروندان در خواست «ماهيانه» مي كنند؟
چرا فاضلاب را براي آبياري كشاورزي استفاده مي كنيم؟
چرا هنگامي كه مي خواهيم قطعه اي را روي دستگاهي سوار كنيم و جانمي رود بلا فاصله به زور متوسل ميشويم؟ و يا دستگاهي كه كار نمي كند را با مشت و لگد به جانش مي افتيم؟ و اين در شرايطي است كه همه گونه دستورالعمل كنترل و عيب يابي وجود دارد. راستي اگر چنين رفتاري با يك هواپيماي مسافر بري بشود چه فجايعي پيش خواهد آمد!
چرا شانس و سرنوشت را برتر از اراده و خواست ميدانيم؟
در زلزله 3/6 ريشتري بم 45000 نفر جان خود را از دست دادند و هزاران نفر زخمي و بي خانمان شدند ولي در زلزله كو به ژاپن به قدرت 3/8 ريشتر تنها 5000 نفر جان باختند.[/quote]
خیلی سخت می گیری. یک سری شو خوندم ولی خیلی زیاده، یک سری شون حقیقته یک سری شون هم غر و لوند، و یک سری اش هم خوب همه جاییه. آره یک سری از کشور ها خیلی از ما جلو ترن، اما هر چیزی هم خوبی ها و بدی هایی داره. اگر هم می گیم غرب از ما خیلی بهتره خوب اونها خیلی وقته که کشور هاشون به ثبات رسیدن، و ما هنوز متزلزلیم. ما تازه انقلاب کردیم (30 سال برای یک کشور زمان زیادی نیست) و هنوز خیلی کارها داریم.
شاید حالا تلویزیون ما چرت و پرت هایی مثل، مثلا یک قتل تو آمریکا رو بزرگ کنه در حالی که همین مسائل در کشور خودمون کم نیست. اما اونجا هم مشکلات خودش رو داره، مثلا فاصله خانواده ها اونجا خیلی زیاده.
آره درسته. ما تو کشورمون مشکل زیاد داریم. قبول دارم، کم هم نیست؟ ولی به نظر من بهتره آدم 4 تا مشکل رو بگه و سعی کنه حل اش کنه، نه اینکه بیاد 1000 تا بنویسه که فقط باعث سر شکستگی می شه.
یک نمونه اش رو هم اینجا می گم که فکر نکنی با حرف هات مخالفم، کی دیدید که گشت ارشاد یا یه بچه بسیجی بیاد به یه نفر بگه آشغال رو زمین نریز یا دوبل پارک نکن داری به حق دیگران تجاوز می کنی، نه، تنها چیزی که می تونه باعث تجاوز به حق دیگران بشه بد حجابیه. این کاملا اشتباهه.
ولی با این وجود اگر هدفمون تغییر این کشور، و تبدیل اون به چیزیه که باید باشه هست، بهترین راه اینه که آدم خودش سعی کنه درست عمل کنه. این حرف هایی که شما زدین اینجا اینقدر زیاده که بیشتر باعث بی تفاوتی فرد و روی برگردوندن اونه از جامعه می شه، و به جای تاثیر مثبت، تاثیر منفی می گذاره.
همون طوری که گفتم به نظر من این جور حرف ها اون هم در این حجم که ممکنه کسی حوصله خوندنش رو هم نداشته باشه اونقدر موثر نیست.
به هر حال امیدوارم از نق نق های پیرزن گونه ام ناراحت نشده باشی. موفق باشی
ساعتها در صف دريافت چند پاكت شيرسوبسيدي مي ايستيم، آنهم با تفاوت قيمتي نا چيز با شير آزاد، ولي تحمل يك ثانيه دير حركت كردن راننده جلويمان را پشت چراغ راهنمايي نداريم.
در رستوران براي پرداخت صورت حساب بشدت تعارف مي كنيم تا جايي كه ممكن است كار به نزاع بكشد، ولي در اولين فرصت ميهمانمان را متهم به گدا صفتي مي كنيم.
غربي ها سالها تلاش مي كنند و خودرو طراحي مي كنند، ولي ما آنرا، با حذف تعدادي از تجهيزاتش،ساده ميسازيم و مي فروشيم.
غربي ها به قانون احترام مي گذارند، ولي ما از قانون مي گريزيم.
در غرب هنگامي كه مدارس تعطيل ميشوند دانش آموزان ناراحت مي شوند، اما در ايران دانش آموزان از شادي كيف هايشان را به هوا پرت مي كنند.
غربي ها به دانشگاه مي روند تا دانش بياموزند، ما ميرويم كه مدرك بگيريم.
غربي ها كارها را به شيوه علمي انجام ميدهند، ما به شيوه استاد كاري و كد خدا منشي.
در ايران فارغ التحصيلان مديريت و علوم سياسي غالبا” بيكارند، اما در عوض سياستمداران و مديران كشور همه پزشك، مهندس، روحاني و يا بنحوي كارشناسان رشته هاي ديگرند.
چرا آخرين روايت هاي نرم افزارها را بلا فاصله روي رايانه هايمان نصب مي كنيم ولي هر گز به دنبال استفاده از آن قابليت جديد نيستيم؟
غربي ها خدمت نظام وظيفه را امري ملي و مقدس مي دانند، ما آنرا زور گويي. در قديم عوام به خدمت نظام وظيفه مي گفتند « اجباري»
اگر كسي به «ناموسمان» نگاهي چپ بيندازد مي خواهيم شكمش را پاره كنيم، اما براحتي ناموس ديگران را ورانداز ميكنيم.
از غالب كردن اجناس قلابي و مواد فاسد به ديگران لذت مي بريم.
چرا غالبا” تخيل را به تفكر ترجيح مي دهيم؟
چرا غالبا” به دستور پزشك تمام دارويمان را مصرف نمي كنيم و به مجردي كه « احساس» بهبودي كرديم مصرف دارو را قطع مي كنيم؟
چرا جراحان ايران برخلاف تعرفه هاي رسمي مبلغ كلاني از بيمار جداگانه دريافت مي كنند؟
تقريبا” پنجاه سال است كه تيراژ كتاب هاي غير درسي در ايران بين 2000 تا 3500باقيمانده است. راستي مگر جمعيت ايران در اين مدت ثابت بوده است؟
اكثر تعمير گاه ها و مغازه دار ها پياده رو و خيابان را محل كسب و كار خود مي دانند و مامور شهرداري هم مدام بدنبال جريمه براي « سد معبر » است.
بخشي از فضاي منزل را به مبل و ميز نهار خوري اختصاص ميدهيم ولي روي زمين مي نشينيم و توي سفره غذا مي خوريم.
سالها اشياء دست دوم منزل را در انبار نگه مي داريم و از آنها استفاده نمي كنيم، ولي حاضر به بخشيدن آن به افراد مستحق نيستيم.
در هر شرايطي منافع شخصي را به منافع جمع ترجيح ميدهيم.
يك عمر از ترس نداري گدا زندگي مي كنيم.
برآيند كار دو نفر هميشه كمتر از دو است.
بسياري از مردم وقتي دستگاهي را مي خرند قبل از خواندن دستور كاربري آن، آنرا روشن و با سعي و خطا سعي مي كنند طرز كار آنرا ياد بگيرند و انگار مشغول «كشف» طرز كار آن هستند!؟
با طناب مفت حاضريم خود را دار بزنيم.
اگر پزشكي به ما داروي زياد ندهد يا اگر هيچ دارو ندهد، مي گوييم بي سواد است و ديگر به او مراجعه نمي كنيم.
هر كجا صف است فكر مي كنيم خيرات است.
فكر مي كنيم ماليات پول زور است، ولي هنگامي كه خودرو ما به چاله هاي خيابان مي افتد به دولت ناسزا مي گوييم.
هنگامي كه پليس ما را جريمه مي كند او را نامرد خطاب مي كنيم، ولي رانندگان متخلف ديگر را ناسزا گفته و سراغ پليس مي گرديم.
بسياري از مردم بهنگام گردشگري دوست دارند ميوه هاي روي درخت باغ هاي ديگران را بچينند، در حاليكه مقدار زيادي ميوه همراه خود دارند.
چرا به بدبيني بيش از خوش بيني تمايل داريم؟
چرا حجم غذا براي غالب ايراني ها مهم تر از كيفيت آن است؟
چرا ده ها سال است كه در آشپزي ايراني تحولي پيدا نشده؟
بيشتر نواقص را مي بينيم، ولي در رفع نواقص ناتوانيم.
چرا در ميهماني، ظاهر سازي جاي واقعيت را مي گيرد؟
منافع زود گذر را به منافع پايداري كه ديرتر بدست آيد ترجيح مي دهيم.
در هر كاري اظهار فضل مي كنيم و از گفتن نمي دانم شرم داريم.
كلمه من را بيش از ما بكار مي بريم.
دايما” از حاكميت انتقاد مي كنيم، ولي فراموش مي كنيم آنها هم مثل خود ما هستند و نمي پرسيم كه اگر به جاي آنها بوديم چكار مي توانستيم بكنيم.
در شهر ها خسارتي كه چاله ها و دست انداز ها به خودروها وارد ميكنند چند هزار برابر هزينه رفع آنها است ولي مدتها آنها را بحال خود رها مي كنند.
دريچه نگهداري خطوط تلفن، پنجره هاي فاضلاب و امثالهم هميشه يا پائين تر و يا بالا تر از سطح اسفالت خيابان است.
غالبا” مهارت را به دانش ترجيح ميدهيم.
بيشتر در گذشته بسر ميبريم تا جايي كه آينده را فراموش مي كنيم.
عقب افتادگيمان را بگردن كشورهاي قدرتمند و توطئه آنها مي اندازيم، ولي براي جبران آن قدمي بر نمي داريم.
دايما” ديگران را نصيحت مي كنيم، ولي خودمان به آنها عمل نمي كنيم.
هنگاميكه به هدفمان نمي رسيم آنرا به حساب نصيب و قسمت يا سرنوشت و بدبياري مي گذاريم ولي هرگز به تجزيه و تحليل علل آن نمي پردازيم.
هميشه اخرين تصميم را در دقيقه نود مي گيريم.
بروايت روزنامه همشهري مورخ 22/1/83 ايران داراي رتبه نخست تصادف در دنيا است.
در ايران موتور سيكلت خودرو خانوادگي است و مي شود تا شش نفر هم سوار آن بشوند!
تقريبا” تمام اختراع ها و اكتشاف هاي دنيا بدست غربي ها انجام شده است، ولي ما در آن سهمي نداريم.
هنر در ايران در حدي بسيار سطحي باقي مانده و به ساحت زيبائي شناسي ارتقاع نيافته است، ولي در غرب زيبائي شناسي خود دانشي عظيم شد و در طيفي وسيع رشد كرده است.
با وجود اينكه مي دانيم اغلب برندگان جوايز المپياد هاي دانش سر از خارج در مي آورند ولي كاري نمي كنيم و همچنان به برنده شدن افتخار مي كنيم.
اعداد ، علم جبر، باروت و شايد خيلي چيزهاي ديگر را ما شرقي ها خلق كرديم، ولي آنها استفاده وسيعي كردند، و ما در همان ابتداي كار مانديم.
كشوري با سيصد سال تاريخ قادر است كشور عراق را با پنج هزار سال تاريخ در كمتر از يكماه اشغال كند.
در ايران به مجردي كه كمي برف مي آيد بلافاصله مدارس تعطيل مي گردد، حتما” در كانادا، روسيه و كشور سوئد مدارس بيشتر سال تعطيل است!
گرانترين ظروف منزل را براي نمايش در ويترين مي گذاريم و هر گز از آنها استفاده نمي كنيم.
ما اساسا” قادر به تئوريزاسيون پديدار ها نيستيم و طريقه كشف قانونمندي هاي طبيعت را نمي دانيم، ولي غربي ها بنياد تفكرشان بر اين اساس شكل گرفته است.
چرا يك ايراني در كانادا يا آمريكا به سرعت پيشرفت مي كند، ولي هموطنان او در ايران در حال درجا زدن هستند؟
غربي ها اطلاعات متعارف خود را روي شبكه اينترت در دسترس عموم قرار مي دهند، ولي ما آنها را برداشته و از همكارمان پنهان ميكنيم.
مرده هايمان را بيش از زنده ها يمان احترام مي گذاريم.
تارخ ايران را عمدتا” بر اساس منابع غربي نوشته اند.
مهم ترين اكتشافات باستاني ما بدست غربي ها انجام گرفته است.
غربي ها ما را بهتر از خودمان مي شناسند.
معماري ساختمان هايمان از داخل دل مي برند و از بيرون زهره.
اگر بهترين سيستم تهويه را در محل كارمان داشته باشيم و بيرون از ساختمان هوا بشدت آلوده باشد، باز پنجره اطاق كارمان را باز ميكنيم.
چرا در ايران كوزه گر با كوزه شكسته آب مي خورد؟
چرا به مراسم عزاداري بدون دعوت مي رويم، ولي براي مراسم عروسي بايد دعوتمان كنند؟
چرا در ايران اغلب خانم ها يك لباس را دو بار در مهماني تكرار شده اي نمي پوشند؟
چرا در ايران اغلب خانم ها پول خرج كردن شوهرشان را براي آنها، دليل علاقه مي دانند؟
چرا در ايران اغلب خانم ها به هنگام راه رفتن در محل هاي عمومي رفتار طبيعي ندارند و طوري وانمود مي كنند كه همه نگاه ها متوجه آنها است؟
چرا اغلب خانم ها ي ايراني اضافه وزن دارند، ولي در مهماني ها تظاهر به رژيم لاغري مي كنند؟
در غرب دختران جوان آرايش نمي كنند و آرايش خاص پير زنها است، ولي در ايران عكس اين جريان دارد.
در غرب كارمندان بعد از بازنشستگي به گشت و گذار مي پردازند، ولي در ايران گوشه نشين و افسرده مي شوند.
در ايران، خودروهاي چهل پنجاه سال پيش را استفاده مي كنند، ولي در غرب هر خودرو بعد از معمولا” پنج سال به قبرستان مي رود.
چرا صبر مي كنيم تا وسيله مورد استفاده مان خراب شود بعد به فكر رفع نقص آن مي افتيم، در حاليكه در دستورالعمل نگهداري آن قيد شده كه بعد از گذشت زمان معيني بايد مورد بازديد قرار بگيرد؟
چرا فكر ميكنيم با صدقه دادن خود را در مقابل اقدامات نابخردانه مان بيمه مي كنيم؟
چرا مي گوئيم مرغ همسايه غاز است؟
چرا انتقاد پذير نيستيم و فكر مي كنيم كسي كه عيب ما را به ما بگويد بدخواه ما است؟
چرا چشم ديدن افراد برتر از خودمان را نداريم؟
چرا عده اي جنس ارزان و با كيفيت پايين را به جنس گران و با كيفيت بالا ترجيح مي دهند؟
چرا به هنگام مديريت در سازماني زور را به درايت ترجيح مي دهيم؟
چرا پزشک هاي ما مدارك تحصيلي خود را قاب مي كنند و در مطب روي ديوار در معرض ديد عموم قرار مي دهند؟
چرا وقتي پاي استدلالمان مي لنگد با فرياد مي خواهيم طرف مقابل را قانع كنيم؟
چرا در غالب خانواده ها فرزندان بايد از والدين «حساب» ببرند، بعوض اينكه به آنها احترام بگذارند؟
چرا غالبا” در ادارات چشم ديدن كارمند جديد را نداريم؟
چرا فكر مي كنيم اگر كارمند جديد كار ما را ياد بگيرد ما از كار بيكار ميشويم؟
چرا بعوض تلاش براي ارتقاء شايستگي خودمان، سعي مي كنيم افراد شايسته را خراب كنيم؟
چرا هنگامي كه مدير يا سرپرست مي شويم فكر مي كنيم بقيه بايد از ما «حساب» ببرند؟
چرا گربه را بايد دم در حجله كشت؟
چرا غالبا” رابطه را به ضابطه ترجيح مي دهيم؟
چرا تنبيه برايمان راحت تر از تشويق است؟
چرا غيبت از ديگران برايمان كاري عادي است؟
چرا غالبا” افراد چاپلوس موقعيت بهتري در ادارات دارند؟
چرا با رشوه دادن كارها سريع تر انجام ميشود؟
در غرب تمام سوابق افراد در بانك هاي اطلاعاتي موجود است، در ايران بسياري از افراد هنوز شناسنامه ندارند.
چرا اول ساختمان را مي سازيم بعد براي لوله كشي، كابل كشي و غيره صد جاي آنرا خراب مي كنيم؟
در ايران حلبي ساز كار تهويه، آهنگر كار اسكلت فلزي ، لوله كش كار تاسيسات و سيم كش كار برقي انجام مي دهد، در حالي كه صدها آموزشگاه ودانشگاه فني داريم.
چرا وعده دادن و عمل نكردن عادتي عمومي شده است؟
چرا قبل از قضاوت كردن نمي انديشيم و بعد از آن خود را حتي سرزنش هم نمي كنيم؟
چرا شانس در زندگي ما اينقدر جاي مهمي دارد؟
چرا سعي مي كنيم سود بيشتر را با كم فروشي، كاهش كيفيت و تقلب بدست آوريم، بعوض ارايه كيفيت و خدمات بهتر؟ آيا شعار كسب و كار ما اين است: اصل بر نارضايتي مشتري است!
در غرب ماهيگيري يك تفریح است، اما در ايران اگر محيط زيست جلويشان را نگيرد دمار از روزگار ماهي ها در مي آورند.
راستي استاندارد در اين كشور چه جايگاهي دارد؟ جايش در كتابخانه ها است، توي قاب عكس ها است يا در دست كاربران است؟
چرا فروشندگان ايراني به مرغ آب مي بندند، آيا جنبه بهداشتي دارد يا سود جويي؟
آيا يك دامدار ايراني حاضر است گاوي را كه يك ميليون تومان مي ارزد و به علت بيماري جان داده معدوم نمايد و گوشت آنرا نفروشد؟
چرارفتگرهاي شهرداري از جوي آب براي انتقال زباله استفاده مي كنند؟
چرا قصاب با همان دستي كه پول مي شمارد گوشت هم خرد مي كند؟
چرا هنگامي كه در غرب بيشتر معاملات كوچك و بزرگ با كارت اعتباري انجام ميشود، در ايران اكثر معاملات نقدي است؟
چرا هميشه ماهي را با شكم پر مي فروشند در حاليكه در غرب شكم ماهي را بعد از صيد بلافاصله خالي مي كنند؟
چرا ميوه فروش ميوه هاي معيوب را لابلاي ميوه هاي سالم پنهان مي كند و از فروش آن ( گول زدن مشتري) لذت مي برد؟
چرا رفتگرهاي شهرداري علاوه بر دريافت حقوق ماهيانه از شهروندان در خواست «ماهيانه» مي كنند؟
چرا فاضلاب را براي آبياري كشاورزي استفاده مي كنيم؟
چرا هنگامي كه مي خواهيم قطعه اي را روي دستگاهي سوار كنيم و جانمي رود بلا فاصله به زور متوسل ميشويم؟ و يا دستگاهي كه كار نمي كند را با مشت و لگد به جانش مي افتيم؟ و اين در شرايطي است كه همه گونه دستورالعمل كنترل و عيب يابي وجود دارد. راستي اگر چنين رفتاري با يك هواپيماي مسافر بري بشود چه فجايعي پيش خواهد آمد!
چرا شانس و سرنوشت را برتر از اراده و خواست ميدانيم؟
در زلزله 3/6 ريشتري بم 45000 نفر جان خود را از دست دادند و هزاران نفر زخمي و بي خانمان شدند ولي در زلزله كو به ژاپن به قدرت 3/8 ريشتر تنها 5000 نفر جان باختند.[/quote]
خیلی سخت می گیری. یک سری شو خوندم ولی خیلی زیاده، یک سری شون حقیقته یک سری شون هم غر و لوند، و یک سری اش هم خوب همه جاییه. آره یک سری از کشور ها خیلی از ما جلو ترن، اما هر چیزی هم خوبی ها و بدی هایی داره. اگر هم می گیم غرب از ما خیلی بهتره خوب اونها خیلی وقته که کشور هاشون به ثبات رسیدن، و ما هنوز متزلزلیم. ما تازه انقلاب کردیم (30 سال برای یک کشور زمان زیادی نیست) و هنوز خیلی کارها داریم.
شاید حالا تلویزیون ما چرت و پرت هایی مثل، مثلا یک قتل تو آمریکا رو بزرگ کنه در حالی که همین مسائل در کشور خودمون کم نیست. اما اونجا هم مشکلات خودش رو داره، مثلا فاصله خانواده ها اونجا خیلی زیاده.
آره درسته. ما تو کشورمون مشکل زیاد داریم. قبول دارم، کم هم نیست؟ ولی به نظر من بهتره آدم 4 تا مشکل رو بگه و سعی کنه حل اش کنه، نه اینکه بیاد 1000 تا بنویسه که فقط باعث سر شکستگی می شه.
یک نمونه اش رو هم اینجا می گم که فکر نکنی با حرف هات مخالفم، کی دیدید که گشت ارشاد یا یه بچه بسیجی بیاد به یه نفر بگه آشغال رو زمین نریز یا دوبل پارک نکن داری به حق دیگران تجاوز می کنی، نه، تنها چیزی که می تونه باعث تجاوز به حق دیگران بشه بد حجابیه. این کاملا اشتباهه.
ولی با این وجود اگر هدفمون تغییر این کشور، و تبدیل اون به چیزیه که باید باشه هست، بهترین راه اینه که آدم خودش سعی کنه درست عمل کنه. این حرف هایی که شما زدین اینجا اینقدر زیاده که بیشتر باعث بی تفاوتی فرد و روی برگردوندن اونه از جامعه می شه، و به جای تاثیر مثبت، تاثیر منفی می گذاره.
همون طوری که گفتم به نظر من این جور حرف ها اون هم در این حجم که ممکنه کسی حوصله خوندنش رو هم نداشته باشه اونقدر موثر نیست.
به هر حال امیدوارم از نق نق های پیرزن گونه ام ناراحت نشده باشی. موفق باشی
سلام Thixotropعزيز!
خیلی سخت می گیری. یک سری شو خوندم ولی خیلی زیاده، یک سری شون حقیقته یک سری شون هم غر و لوند، و یک سری اش هم خوب همه جاییه. آره یک سری از کشور ها خیلی از ما جلو ترن، اما هر چیزی هم خوبی ها و بدی هایی داره. اگر هم می گیم غرب از ما خیلی بهتره خوب اونها خیلی وقته که کشور هاشون به ثبات رسیدن، و ما هنوز متزلزلیم. ما تازه انقلاب کردیم (30 سال برای یک کشور زمان زیادی نیست) و هنوز خیلی کارها داریم.
شاید حالا تلویزیون ما چرت و پرت هایی مثل، مثلا یک قتل تو آمریکا رو بزرگ کنه در حالی که همین مسائل در کشور خودمون کم نیست. اما اونجا هم مشکلات خودش رو داره، مثلا فاصله خانواده ها اونجا خیلی زیاده.
آره درسته. ما تو کشورمون مشکل زیاد داریم. قبول دارم، کم هم نیست؟ ولی به نظر من بهتره آدم 4 تا مشکل رو بگه و سعی کنه حل اش کنه، نه اینکه بیاد 1000 تا بنویسه که فقط باعث سر شکستگی می شه.
یک نمونه اش رو هم اینجا می گم که فکر نکنی با حرف هات مخالفم، کی دیدید که گشت ارشاد یا یه بچه بسیجی بیاد به یه نفر بگه آشغال رو زمین نریز یا دوبل پارک نکن داری به حق دیگران تجاوز می کنی، نه، تنها چیزی که می تونه باعث تجاوز به حق دیگران بشه بد حجابیه. این کاملا اشتباهه.
ولی با این وجود اگر هدفمون تغییر این کشور، و تبدیل اون به چیزیه که باید باشه هست، بهترین راه اینه که آدم خودش سعی کنه درست عمل کنه. این حرف هایی که شما زدین اینجا اینقدر زیاده که بیشتر باعث بی تفاوتی فرد و روی برگردوندن اونه از جامعه می شه، و به جای تاثیر مثبت، تاثیر منفی می گذاره.
همون طوری که گفتم به نظر من این جور حرف ها اون هم در این حجم که ممکنه کسی حوصله خوندنش رو هم نداشته باشه اونقدر موثر نیست.
به هر حال امیدوارم از نق نق های پیرزن گونه ام ناراحت نشده باشی. موفق باشی
اول از همه خيلي خوشحالم كه وارد بحث شدي، و واقعا خيلي خوشحالترم كه زحمت كشيدي و پست گذاشتي و نظرت رو اعلام كردي!!!
شايد بهتره دوباره بگم كه اين حرفها رو من نزدم و تمام اين نوشته ها رو يه بنده خدا در ادامه مقاله آقاي مطهري گذاشته بود و به نوعي اينها رو رديف كرده بود، حالا اينكه اينها رو من گذاشتم هيچ دليل نداره كه من هم موافق تك تك همه اينها باشم! Thixo عزيز و همه دوستاني كه اين مطالب رو خوندن،همين جا ميگم كه قصد من اصلا و ابدا اين نبوده كه با اين حرفها بخوام خداي ناكرده اون فرد رو از جامعه برانم؛ اصلا قصد من كه اتفاقا در صحبتهام با فرهنگ خانم هم گفتم اين بود كه سر بحث رو باز كنيم و سرانجام يه راهكار براي آنها پيدا كنيم! التبه قبول دارم كه يه كم زيادند و بهتر بود كه چند تا چندتا ميذاشتم ولي شايد از يك جهت بد هم نشد و دوستان اينجوري يه بحث كلي تو ذهنشون مياد تا در صورت تمايل براي ادامه بحث آماده باشند! برادر عزيز حرفتون رو به شدت قبول دارم كه هنوز متزلزليم و به وقت بيشتري احتياج داريم ولي آيا بايد اينو فداي اين كنيم كه اين جور مطالب رو نذاريم، خشت اول چون نهد معمار كج تا ثريا ميرود ديوار كج. تنها هدف من حقير اينه كه اين ديواره حداقل براي خودم كج نره كه متاسفانه در برخي از موارد داره ميره و اين حقيقته و از شما براي اين امر كمك بگيرم و به نوعي براي همه ما مفيد باشه! در ضمن كدام جوان مسلمان ايراني از ايراد اينجور حقايق احساس سرشكستگي ميكنه؟ چه كسي فكر ميكنه با طرح نكردن اينجور مسايل ديگه احساس سرشكستگي از بين ميره؟ مطمئنا شما اينجور آدمي نيستسد و من به خودم اجازه نميدم همچين وصفي رو در مورد شما و دوستان عزيزتر از جانم به كار ببرم! به نظر من يه جوان مخصوصا از نوع ايراني اين مسايل رو به چالش ميكشه و دنبال يه راهكار ميگرده تا مملكتش رو آباد كنه! من جدا قبول دارم كه در جوامع خارجي هم مشكل كم ندارند و اصلا در هيچ كشوري نمي تونه مشكل وجود نداشته باشه، اما ميخوام در مورد همين بحث كنيم كه چرا اين هجمه عظيم غربيها در مورد ايرانيها و بالاخص شيعيان تا حالا خنثي نشده و جوانهاي ما چقدر در مقابل اين امواج غربيها ايستاده! آيا واقعا در مقابل اينها ايستاده يا با اونها همراه شده و سعي كرده تا خودشونو مثل اونها كنه!؟؟ در ضمن من هيچ وقت نميگم غرب از ما بهتره، هيچ وقت! غربيها چيز ي ندارند كه ما نداشته باشيم، اتفاقا من با تمام وجودم ميگم كه به خودم مي بالم كه يك ايرانيم و مطمئنا شما هم همچين حسي داريد!( شايد بگيد دارم شعار ميدم ولي به نظرم شعارش هم زيباست)
به هرحال با توجه به توافقي كه با فرهنگ خانم كرده بوديم قرار شد از همين شب نشيني در مورد يه موضوع صحبت كنيم و ببينيم كه چقدر با استقبال قرار ميگيره و اگر خوب بود در تمام شب نشيني ها يك موضوع رو مورد نقد قرار بدهيم! اگر مخالف اين قرار هستيد همينجا نظرتونو خواهشا بگيد تا به يه نظر كلي برسيم!
به اميد موفقيت تمام ايرانيان در سرتاسر گيتي
فرهنگ
مدیر بازنشسته
بله خوب
منم بودم حسابی سبک بال میشدم
شکل !!!رشته مورد علاقه ات
شریف!!! یه دانشگاه مثلا خوب
Similar threads
Similar threads
-
-
-
-
-
درخواست راهنمایی برای حل یک مساله ترمودینامیکی
- شروع شده توسط adf4x4
- پاسخ ها: 1