حقیقت

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
راستش من یه دید اجمالی به موضوعات داشتم اما به طور جزئی نتونستم مطالعه کنم
به نظرم این تاپیک از اون تاپیکای خطرناکه که می تونه باعث فرو ریختن اعتقادات یه سری ها و بنا شدن اعتقادات تازه واسه یه عده دیگه بشه..
نمی گم بحث و گفت و گو خوب نیست اما همیشه از کسی که اطلاعات کمی داره و میخواد خودش رو یه عالم جا بزنه باید ترسید..
به نظر من بهتره هر کسی اعتقادات خودش رو با همون استدلال هایی که داره باور کنه..
ممنون.

اگر منظورتون استارتر تاپیکه نه تا جاییکه ما تابحال دیدیم همچین کسی نیست.
اگاهی و علم ترس نداره این جهله که ترس داره.
اگر بخواهیم به کمالات بالاتری دست پیدا کنیم و یک قدم از زندگی روزمره پامون رو اونطرف تر بگذاریم لازمه که از اجمال به تفصیل برسیم.
البته تنها یی خطرناکه و استاد اگاهی لازمه.
 

M.o.h.a.m.m.a.d

عضو جدید
دوست عزیز بیرون رفتن از جهل و اگاه شدن بسیار خوبه اما تا زمانی که دوستان دیگه با تعصب بحث کنن نه با خرد! هیچ مشکلی حل نمیشه در ضمن هر کسی منطق و استدلالی داره بعضی وقتا تو اوج جهل انسان فکر میکنه به اگاهی رسیده...
به هر حال مباحثه نیازمند اگاهی بسیار زیاد و کم دونستن خیلی وقتا بسیار بدتر از ندونستنه!!!
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز بیرون رفتن از جهل و اگاه شدن بسیار خوبه اما تا زمانی که دوستان دیگه با تعصب بحث کنن نه با خرد! هیچ مشکلی حل نمیشه در ضمن هر کسی منطق و استدلالی داره بعضی وقتا تو اوج جهل انسان فکر میکنه به اگاهی رسیده...
به هر حال مباحثه نیازمند اگاهی بسیار زیاد و کم دونستن خیلی وقتا بسیار بدتر از ندونستنه!!!
بله لازمه مباحثه اگاهی زیاد است. اما درباره تعصب چی بگیم. خیلی از بزرگترین دانشمندان دنیا هم گرفتارش هستند. اگر بخواهیم این طور فکر کنیم کلا باید تالارهای گفتگو را تعطیل کرد:D
 

مهندس خوش فکر

عضو جدید
کاربر ممتاز
درمورد مهبانگ و نظم جهان بگم اینو که الان دانشمندا هم به این نتیجه رسیدن که این تنها راهی بوده که طبیعت داشته برای این که بتونه تکامل پیدا کنه...ینی اگه به یه شکل دیگه اتفاق می افتاده هیچی نمی تونسته شکل بگیره...طبیعت هم همیشه دنبال نظمه...مثه غریزه یه بچه می مونه که اگه گرسنه شه تنها راه رسیدن به غذا براش گریه کردنه و تنها راه رسیدن به نظم برای طبیعت هم چیزی بوده که اتفاق افتاده.
در مورد مرگ...من به روح اعتقاد ندارم در عوض انرژی رو قبول دارم.این که ما یه انرژی رو از کاینات میگیریم و روزی باید پسش بدیم.قضیه تناسخ رو قبول دارم.
انسانی ه از درمان بیماریش ناتوان باشه و نتونه از نظر فکری باهاش مقابله کنه و توان انرژی مثبت گرفتن تو اون شرایط رو نداشته باشه امکان نداره درمان پیدا کنه...مطمئن باش یه جور امیدواری درونش بوده...من زیاد دنبال همچین چیزایی بودم و هیچ کس رو ندیدم که در اوج ناامیدی نسبت به زندگی زنده بمونه یا این که مریضیش خوب شه.من ندیدم...اگه شما دیدی برام جالبه در موردش بشنوم.
من نمیگم جهان برای نابودیه...هرکس تکامل رو قبول داشته باشه با نابودی کاملا مخالفه.من میگم دقیقا باید زندگی کرد...فقط.باید شاد بود...این معنی زندگیه...باید به دنبال ساختن یه انسان برتر بود.ما مثل یه ابر باردار میمونیم که باید بارونمون رو روی زمین بریزیم تا گل های تازه متولد بشن یعنی همون انسان برتر.مثل یه پل می مونیم بین حیوان و انسان برتر.انسانی که بدی های ما رو به ارث نبرده باشه و فقط خوبی های ما درونش رشد پیدا کرده باشه.منظورم دقیقا نسل های دیگه نیست...منظورم خودمونیم...ما خودمون رو باید رشد بدیم...زندگی کنیم...و این مسلما به فرزندانمون هم میرسه.:w16:
خب سوال اینجاست که انرژی چگونه خلق شده؟
بهتره بپرسیم که جهان چگونه افریده شده ؟
منظور شما اینه که دنیای ما خودش مدبر و افریدگار و مخلوقه؟
از نظر شما انسان محدود به یک عالمه؟
خب انتهای تناسخ چه اتفاقی می افته؟
 

مهندس خوش فکر

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
راستش من یه دید اجمالی به موضوعات داشتم اما به طور جزئی نتونستم مطالعه کنم
به نظرم این تاپیک از اون تاپیکای خطرناکه که می تونه باعث فرو ریختن اعتقادات یه سری ها و بنا شدن اعتقادات تازه واسه یه عده دیگه بشه..
نمی گم بحث و گفت و گو خوب نیست اما همیشه از کسی که اطلاعات کمی داره و میخواد خودش رو یه عالم جا بزنه باید ترسید..
به نظر من بهتره هر کسی اعتقادات خودش رو با همون استدلال هایی که داره باور کنه..
ممنون.
چند سال پیش فیلمی رو دیدم که فکر نکنم نامربوط به بحثمون نباشه
داستان فیلم تو روستایی میگذشت که تصویر قرن هجدهم توش جریان داشت و هنوز مردمش با امکانات اونموقع زندگی میکردن در اطراف روستا جنگلی بود که پیرای اون روستا گفته بودن که هیچ کس نباید بره اونجا و کلا نباید از اونجا خارج بشیم چون موجودات عجیبی وجود داره هر وقت کسی میخواست خارج بشه یا میمرد یا اتفاقی واسه اهالی روستا میافتاد
خلاصه یک روز یکی از مردای ده بیمار میشه و دختر اون مرد برای پیدا کردن دارو به گفته ی یکی از اهالی به بیرون روستا میره و با اون موجود رو در رو میشه ودر کمال تعجب میبینه که اون موجود فقط ظاهر ترسناکی داره و در حقیقت یکی از اهالیه که در پوست اون موجود رفته بالاخره میره بیرون جنگل و با صحنه ی عجیبی روبرو میشه ماشینهای عجیب افراد عجیب و خونه ها خیابونا و تکنولوژی .............
هدفم از گفتن این داستان این بود که بگم بشر موجود خاصیه تواناییای داره که در موجودات دیگر دیده نمیشه
قدرت انتخاب ،ذهن ، روح متعالی و پیشرفت................
تا سوالی پرسیده نشه جوابی هم وجود نداره تا جادا ی نباشه مقصدی هم نیست....
 

مهندس خوش فکر

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
راستش من یه دید اجمالی به موضوعات داشتم اما به طور جزئی نتونستم مطالعه کنم
به نظرم این تاپیک از اون تاپیکای خطرناکه که می تونه باعث فرو ریختن اعتقادات یه سری ها و بنا شدن اعتقادات تازه واسه یه عده دیگه بشه..
نمی گم بحث و گفت و گو خوب نیست اما همیشه از کسی که اطلاعات کمی داره و میخواد خودش رو یه عالم جا بزنه باید ترسید..
به نظر من بهتره هر کسی اعتقادات خودش رو با همون استدلال هایی که داره باور کنه..
ممنون.
در اینجا هدف استفاده از اطلاعات تمامی دوستانه و من سعی کردم نقش یک بیننده رو داشته باشم و همه ی عقاید و دیدگاه ها رو پوشش بدم
اصلا مهم نیست عقید ی شما چیه مهم اینه که اون رو بیان کنید و دلایلتون رو کر کنید به همین طریق یک بحث خوب و جامع اغاز میشه
نه اینجا قرار خدا رو ثابت کنیم نه رد ولی میخوایم بدونیم علت این که امدیم ، هستیم و ادامه می دهیم چیست.......
من نه علم فقه میدونم نه فلسفه ولی ممکنه دوستانی باشن که بتونن با علمشون حتی بنده رو که ممکنه دچار جهل شده باشم رو اگاه کنند
ما در جهانی از شگفتی زندگی میکنیم و باید در باری اون بدونیم ، دانسته ها رو با یکدیگر به اشتراک بذاریم و همونطور که در کتاب های دینی اومده در بحث خلقت تامل کنیم.......:gol:
 

Similar threads

بالا