حسینیه باشگاه مهندسان ایران

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز


عشقم امیریست که دلدارش حسین است...
قرص قمرش نور شب تار حسین است
گشتم همه عالم و به این نکته رسیدم
عشق است ابوالفضل...
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز



«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز


امام حسین علیه السلام می فرمایند:
أیما اثنَین جَرى بینهما کلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر کانَ سابقة الىَ الجنّة


هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع شود و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود.

(کشف الغمة فی معرفة الائمه ج 2،ص 33)
 

red hat

عضو جدید
کاربر ممتاز
یاد یارانت
یاد غم هایت
ساده عبور نمی کنم از کنار خیمه هایت
کاش مرا هم در خیمه ها راه دهی
من با تو بودن را آرزو دارم
عاشورای امروز فدای خاک قدومت.
 

red hat

عضو جدید
کاربر ممتاز
با عطر چایی و نذری
با پرچم های بردوش
با ناله ی روضه ها
سلام محرم
خوش آمدی به شهر ما
عاشورا می خوانم و از حسین اشک چشم می خواهم.
 

red hat

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا زینب

بر صفحه های سرخ مقاتل نوشته اند

این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود....
 

red hat

عضو جدید
کاربر ممتاز
اين نمكدان حسين جنس عجيبي دارد
هرچقدر ميشكنم باز نمك ميپاشد
توبه کردیم که دیگر غم دنیا نخوریم
تا حسین هست غم روزی فردا نخوریم
توبه کردیم که تا سایه ي هیأت باقیست
لحظه ای حسرت آن جنت اعلا نخوریم
ماها دلمان بسته به اشک است و حسین
نان هر سفره بجز سفره زهرا نخوریم...
 

red hat

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگی‌نامه علی اکبر (ع)

درباره شخصیت علی اکبر (ع) گفته شده که وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و شباهت رخسار، شبیه‌‌ترین مردم به پیامبر اکرم (ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی‌ابن‌ابی‌طالب (ع) به ارث برده و جامع کمالات، محامد و محاسن بود.

برای مطالعه زندگی‌نامه ایشان به لینک زیر بروید:

http://karbobala.com//articles/info/435
 

red hat

عضو جدید
کاربر ممتاز
همراه با کاروان حسینی تا اربعین | هفتم محرم

اشراف، سربازان را به کنار فرات گماردند و بتاخت، سوی خیمه گاه آمدند.
به خیمه گاه که رسیدند، اسب گرداندند و عمرو بن حجاج فریاد کرد.
گفت؛ از امروز آب بی‏آب!
شبث بن ربعی گفت؛ راهی پیش رو ندارید جز بیعت با یزید.
و ابن اشعث گفت؛ به دستور ابن زیاد آب را برویتان بستیم شاید سر عقل بیایید.
کاروانیان با شمشیرهای آخته، برابر آنان به صف شدند.
مسلم بن عوسجه گفت؛ کجا رفت آن الفاظ پُرفریب، سرسبزی باغ‏ها و رسیدن میوه‏ها و جوشیدن چشمه‏ها؟
عمرو بن حجاج جواب داد؛ داستان از این حرف‏ها گذشته، فکری به حال خودتان کنید.
عابس گفت؛ اشراف کوفه، مگر شما نبودید که نامه نوشتید و فرزند پیامبر را سوی خود خواندید؟
قحط آب است یا قحط معرفت؟
شبث بن ربعی گفت؛ حرف تنها که قیمت ندارد.
حبیب بر آنان نهیب زد؛ فریب شیطان را نخورید، مگر شما چند سال دیگر زنده می‏مانید؟
ابن اشعث گفت؛ ما با حسین سر جنگ داریم مگر آنکه با یزید بیعت کند.
بُریر گفت؛ سرنوشت‏تان را به باطل گره نزنید. پدران‏تان هم بیعت‏شکنی کردند که سال‏ها درمانده شدند.
شما به پدران‏تان اقتدا نکنید.
عباس، سواره از بلندای تپه قد کشید و با لحظه ای تامل، از تپه سرازیر شد.
شبث بن ربعی سر اسب گرداند و رو به دیگران کرد.
گفت؛ برویم.
اشراف سوی اردوگاه تاختند و زهیر قدمی پیش گذاشت.
و فریاد زد؛ حق این سوی میدان است.
و سپس آرام با خود گفت؛ چرا این را نمی فهمید!
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضی مادرها هستند
که اسمشان هم روضه است؛
اسمشان «مادر پسران»[SUP]+[/SUP] است مثلاً،
با چهار پسری که دیگر ندارند.

* ام البنین
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعدِ عاشورا
توی مدینه
با چه اسمی تو را صدا می‌زدند؟
مادرِ پسران[SUP]×[/SUP]!

*ام البنین
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک: بعضی لقب‎ها یک قصه حرف دارند پشت‎شان. اسم کسی یک روزه و دو روزه نمی‎شود؛ «کاشف الکرب عن وجه الحسین». هر برادری هم برای برادرش این نمی‎شود. که چهره‎ی برادر را - حتی میانه‌‎ی بلا و ابتلا- بگشاید، به تبسم بکشاند به دیدنش.
دو: گفت: سوار شو، سراغ این‎ها برو و ببین چه می‎خواهند. امشب را ازشان مهلت بگیر. تو که می‎دانی من چه‎قدر نماز و تهجد و قرآن‌خواندن را دوست دارم. بعد دوباره قد و بالای برادر را دوره کرد و ادامه داد: «فدایت بشوم»[SUP]1[/SUP]!
سه: «تحیر»[SUP]2[/SUP]و استیصال سهم برادری‎‌ست که نه مشک دارد که به چشم‎های منتظرِ بچه‎های برادر برگردد، و نه دست، که بتازد و دوباره به فرات بزند. حق است که توی زیارتش می‎خوانیم: «خدا آن‎هایی را لعنت کند که میان تو و فرات حائل شدند»[SUP]3[/SUP]. مستأصل‎ات کردند.
چهار:
«برادر» خطابم نمی‌‎کنی هم نکن، فقط بلند شو و یک‌بار دیگر با آن حنجره‌ی حیدری بگو: «انا ابن علیٍّ المرتضی». تا من و زینب، دل‌مان قرار بگیرد به برادری‎ات... کنار علقمه، جلوی چشم این‎ها جای خوبی برای بغض‎شکستن، برای دست به کمر گرفتن نیست برادر!
1. «ارکب بنفسی انت». این «بنفسی انت» گفتنِ حسین را باید گذاشت کنار آلبوم خطاب‎های صمیمانه‎ی این خانواده. کنار «ثمره فؤادی» و «قره عینی» گفتن‌های فاطمه، یا «شقیقه فؤادی» گفتنِ زینب.
2. «فوقف العباس متحیّرا»
3. و لعن الله من حال بینک و بین ماء الفرات
 
  • Like
واکنش ها: ros.
بالا