جوابيه به نامه رشيدپور به دهنمكي

mehrdad67

عضو جدید
الف: وقتی نامه آقاي رشیدپور به آقای ده نمکی را در «احساس نگراني» از چند صحنه سبك در قسمت اول سريال دارا و ندار خواندم، ناخودآگاه یاد «احساس نگرانی» آقای میرحسین موسوی و حس مسوولیت وی در ورود به انتخابات افتادم. آن نگرانی که هنگام تورم 50 درصدي دهه70 و هنگام هتک مقدسات و اعتقادات شيعيان در دهه80، كاملا ساكت بود و ناگهان در سال1388 از خوابي دراز بيدار شد.

گویا حسگرهاي نگراني آقاي رشيدپور هم فقط در مواقع خاص کار می کند!

استفاده از لودگي و مضامين غيراخلاقي به بهانه طنز هرگز قابل دفاع نيست اما احساس مسوولیت آقای رشید پور در مورد این آفتابه دزدی ده نمكي هم كمي غير عادي به نظر مي رسد. فرضا چهار عنصر غير آب کشیده طنز که اتفاقا در افواه عمومی هم ساده و ابتدائی انگاشته می شود به تلویزیون راه یابد ... اما سالهاست که ما اصول و اخلاق و فرهنگ را در برخی سریال های تلویزیون غائب دیده ایم و این چهار کلمه طنز به نسبت خطاهای فاحش موجود در سریال‌های‌ غیراز "دارا و ندار"، چيزي در حد صفر است. اتفاقا از نظر اخلاق و شرمساری، دانه درشت هایی بودند و هستند که كارهايشان می توانست نگرانی و احساس مسئولیت آقاي رشيدپور را -با آن سابقه ای مدید!- برانگیزاند.

من سه قسمت سریال آقای ده نمکی را جسته گریخته دیدم و لذت بردم از اینکه مفاهيم "نجس" و "پاک" و "حرام" و "حلال" که غایب هميشگي سريالهاي ایراني است، از آنتن سيما پخش می‌شود و گويا صدا و سیما بی‌منّت و افاده كارگردان هايي كه از دغدغه هاي مردم پايين تر از ونك هيچ خبر ندارند، یک دفعه هم به اینطرف غش کرده است. من خوشحال شدم که یک بار دیگر در پس قصرها و کاخ‌ها و شخصیت‌های غيرقابل لمس و معلق فیلمنامه‌های بي محتوا، تلویزیون ملی لحظاتی هم به درد مردم بی‌صدا رسید. مردمی که در هزاران روستا و هزارو اندي شهرايران (بجز شميران) زندگي مي كنندو عادت دارند فقط دغدغه هاي طبقه ثروتمند شمال تهران را در سريالهاي ايراني ببينند.

کاش آقای رشیدپورنقاط قوت دارا و ندار را هم می‌دیدید. سریال ده نمکی بوی دیگری می دهد! یک بوی غیر تکراری... ! یک بوی تازه غير كليشه اي... البته قضاوت کامل در مورد سریال دارا و ندار هنوز زود است اما عکس العمل تند آقاي رشيدپور بعد از پخش اولين قسمت اين سريال، شتابزده و غيرقابل قبول است.

ای کاش جناب رشیدپور دركنار خرده گیری از آفتابه دزدی در طنز ده نمكي، کمی هم به سوابق سریال های مدعیان مي پرداختند. آنجا که حرام های آشکار، عشق هاي مثلثي، لودگي هاي پوچ و عشوه هاي مبتذل، در سينما و تلویزیون ما به نمایش در می آمد، ايشان كجا بودند؟ چرا وقتي دختركان و پسركان بي هنر ولي «خوشگلي» با صدقلم آرايش و عشوه، سينماي نسبتا تميز ما را به ابتذال و هرزگي تنزل مي دادند و هنرمندان واقعي را خانه نشين مي كردند، چرا ايشان اعتراض نكردند؟

من ادعا نمي كنم سريال ده نمكي بي عيب و نقص است. بديهي است استفاده از واژگان سبك و موهن به بهانه طنز هرگز پسنديده نيست. اما آقاي رشيدپور جوري حرف مي زنند كه گويي سينما و تلويزيون ما خيلي پاك و ترتميز است و فقط چند كلمه ناهنجار در سريال دارا و ندار، اين پهنه سفيد را لكه دار كرده!

در دوره و زمانه اي كه اغلب سريال سازها از «هنر» فقط گيس بلند كردن و شام خوردن در رستورانهاي لوكس و استفاده از اصطلاحات فرنگي را بلدند، توليد و پخش كاري مانند دارا و ندار كه به دغدغه هاي واقعي مردم مي پردازد، غنيمت است.
 
بالا