جلوه‏هاى شادى بخش در آيات قرآن كريم‏‏‏‏‏‏

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
جلوه‏هاى شادى بخش در آيات قرآن كريم‏‏‏‏‏‏

‏1. يَا أيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَوْعِظَةٌ مِن رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدىً‏وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ.
مى‏آورند، بهتر است.
در حقيقت قرآن كريم بهترين موعظه شادى آور است. مطالعه و بررسى‏در قرآن و عمل به آيات آن، شادى و نشاط واقعى را به دنبال دارد.
2. اللَّهُ يُبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَفَرِحُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي‏الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ.
خدا روزى را براى هر كسى كه بخواهد گشاده يا تنگ مى‏گرداند، ولى آنان كه به‏زندگى دنيا شاد شده‏اند، بدانند زندگى دنيا در برابر آخرت جز بهره‏اى ناچيز نيست.
3. وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ‏أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذَاإِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ.
و او كسى است كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد و عرش او بر آب بود تاشما را بيازمايد كه كدام يك نيكوكارتريد و اگر بگويى شما پس از مرگ برانگيخته‏خواهيد شد، قطعاً كسانى كه كافر شده‏اند خواهند گفت اين ادعا جزء سحرى آشكارنيست!
بهترين انگيزه و عامل شاد زيستن آن است كه برابر با فلسفه آفرينش،بهترين كار و عمل صالح را انجام دهيم. انجام عمل صالح مهم‏ترين وظيفه هرانسانى است.
4. وَلَئِنْ أَذَقْنَا الإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَئُوسٌ كَفُورٌ * وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ‏نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ.
و اگر از جانب خود رحمتى به انسان بچشانيم، سپس از وى سلب كنيم، قطعاًحتماً خواهند گفت گرفتارى‏ها از من دور شد. بى گمان او شادمان و فخر فروش‏است.
5. خداوند خنده و گريه را موهبتى عظيم از جانب پروردگار دانسته است‏و مى‏فرمايد:
وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى.
هم اوست كه مى‏خنداند و مى‏گرياند؛ چرا كه همه اعضاء در اختيار خالق‏است.
6. فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلاً وَلْيَبْكُوا كَثِيراً ؛ از اين پس كم بخندند و به جزاى آنچه به‏دست مى‏آورند، بسيار بگريند.
7. حضرت ابراهيم )عليه السلام( به سارا به جهت داشتن فرزندى به نام‏حضرت اسحق، نويد شادى و بشارت مى‏دهد و پيام رحمت را به خاندان‏حضرت يعقوب )عليه السلام( ارزانى مى‏دارد.
8. حركت حضرت موسى )عليه السلام( از مدينه به مصر، در شبانگاه ظلمانى‏كه راه را گم مى‏كند و گوسفندانش پراكنده مى‏گردند و مهم‏تر از آن، شرايطسخت وضع حمل همسر حضرت موسى )عليه السلام( و مشاهده مشعلى ازنور كه آن نور حيات بود و روح پرور و آغاز پذيرفتن رسالت الهى ومسئوليت خطير هدايت طاغوتيان بود.
9. آيات مباركه سوره يوسف، داستان شگفت‏انگيز زندگى آل يعقوب وگرفتار شدن حضرت يوسف )عليه السلام( به مكر برادران و نجات او از قعراز حقيقت شادمانى پرده بر مى‏دارد و مى‏گويد: »منم يوسف. برادرانم! امروزشما را ملامتى نيست.« همديگر را در آغوش مى‏گيرند، اشك‏هاى شادى ازصورت‏ها فرو مى‏غلتد، اما آثار شرمندگى و فريب خوردگى برادرانى كه‏وسوسه شيطان موجب شد از فرط حسد و بخل، برادرشان را به چاه بيندازند،لحظاتى حساس، طلايى و سرشار از نشاط معنوى و وصف ناشدنى رامى‏آفريند. حضرت يعقوب )عليه السلام( گريان، منتظر و مشتاق ديداريوسف )عليه السلام(، شيرين‏ترين لحظات خويش را نظاره‏گر است. مشيت‏الهى پس از سال‏ها فراق، وصال را تدارك ديد و اعضاى اين خاندان را با اشك‏شوق گردهم جمع كرد. عزّت يوسف و تكيه بر اريكه اقتدار و نيز آثار ندامت‏برادران يوسف، مجموعه‏اى از اوراق شيرين و تلخ است. شادى و غم به اين‏واقعيت كه خداوند مالك الملك و عزت بخش است.
10. ناپايدارى امور دنيا به معنى فانى شدن خوشى‏هاى نقد در دنيا كه متاع‏غرور است )و كالاى فريبنده(. آنان كه دنياى نقد را به آخرت نسيه‏بفروشند، ايمان به مبداء و معاد را از دست مى‏دهند و بى خبر از مبداء و معاد،به يأس و سرگردانى و غصه‏هاى بى پايان دچار مى‏گردند. بى خدايى، گم‏كردن هدف زندگى است و انحراف از مدار ارزش‏هاى پايدار است.
مؤمن هميشه شادمان است. در هيچ حالت و شرايطى، چه در آسايش‏مادى، چه در سختى و تنگدستى، موضع او عوض نمى‏شود؛ زيرا او به فضل ورحمت حق ايمان دارد و منتظر عكس العمل اعمال نيك و صالح خويش‏است و راه نجات از همه مشكلات روحى و جسمى را در رجاء به عنايت‏پروردگار مى‏داند.
11. بخش مهم ديگرى از آيات روح پرور قرآن براى رسيدن به شادمانى وامنيت روحى و نشاط حقيقى، »درستكارى« يعنى صداقت در عمل است.حيات حقيقى و شفاعت قطعى پيامبر اسلام )صلى‏اللَّه عليه و اله( همراه‏مى‏گردد. شادى پايدار در فلسفه حيات است. شكرگزارى از نعمت‏هاى‏بى‏دريغ خداوندى كه انسان را از گل خلق كرد و با دميدن روح خويش به اوحيات طيبه بخشيد. چه شادمانى اى والاتر از عظمت، عزت، كرامت وشرافت انسانى است كه خداوند به او نعمت خلقت و بعثت پيامبران را ارزانى‏داشته است كه آياتى از سور نحل، روم، بقره و ضحى گواه بر اين مدعاست.
12. بخش ديگرى از آيات قرآن مجيد، رسيدن به خرسندى و منفعت پايداراست كه مصالح دين و دنياى انسان را در نظر دارد؛ از جمله مجاهدان، مبارزان‏و مدافعان راه معنويت و عدالت؛ زيرا در تقويت استوارى دستورات دين‏الهى بكوشند و آنان كه درس ايمان، ايثار، فداكارى، احسان و عاطفه انسانى راصميمانه در مكتب شرف و شريعت آموخته‏اند تا زمينه ساز حكومت جهانى‏آخرين حجت حق باشند كه البته مؤمنان بايد وارث زمين گردند.
قرآن مجيد تأسف شديد خود را متوجه ظاهر بينان دنياپرست مى‏داند كه‏حيات را منحصر به همين زندگى و زرق و برق مظاهر مادى آن مى‏دانند واز آخرت و حقيقت هستى كه عالم غيبت و ملكوت اعلى و حضور در محضرشاهدان عرش و مأموران الهى است، غافل اند و چه زيباست حضور جاودانه‏حماسه سازان شرف و شريعت و سالار شهيدان كه شعار حيات واقعى را دريافتن عقيده ايى متعالى دانستند.
 

Similar threads

بالا