جشن مهرگان مبارك

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
نام اصلی مهرگان "متراکانا" یعنی "متعلق به مهر" بوده است. مهر به معنای فروغ خورشید، مهربانی ودوستی است.جشن مهرگان به مدت پنج رور از شانزدهم تا بیست ویکم مهر برگزار می گردیده است که این تاریخ بر طبق تقویم های خورشیدی مصادف می شود با دهم تا پانزدهم مهر. زیرا در قدیم تمام ماههای سال سی روز بوده است. شانزدهم مهرماه، صد ونودو ششمین روز سال بوده که مطابق تقویم های خورشیدی مصادف مهرماه می شود.اما در حقیقیت جشن مهرگان در روز اول که "مهرگان" نام داشته جنبه دینی داشته ودر روز ششم که "رام روز" نام داشته جنبه تاریخی واسطوره ای. البته در این میان نباید جنبه نجومی این جشن بزرگ را به فراموشی سپرد که در واقع به دلیل اعتدال پاییزی وفرا رسیدن فصل برداشت کشاورزان بوده است.
مهرگان عامه به دلیل تولد ایزد مهر جشن گرفته می شده است و مهرگان خاصه به سبب بزرگداشت پیروزی فریدون بر ضحاک یا عدل بر داد.آورده اند که زرتشت ایرانیان را امر کرد که که باید مهرگان ورام روز را به یک اندازه محترم بدارند وعید بگیرند. هرمز پسر شاپور میان این دو را بهم پیوست چنان که میان نوروز وسیزده بدر را و از آن پس هر پنج روز را عید گرفتند.


جشن مهرگان مبارك



:heart::gol::heart::gol::heart::gol:
:w14::w14::w14:
:gol::heart::gol::heart::gol:
 

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
مهرگان شما هم مبارك
ميگم آبجي يه روز شما آداب اجدادمون رو زنده ميكني به اميد خدا:D
 

archi_arch

مدیر بازنشسته
اخی چه جالب! نمیدونستم!
نازی جان این جشن مراسم خاصی هم داشته؟
 

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
در مهرگان اجداد خانهايشان را تا هفت نسل گذشته اسم می برند و از ایزد مهر می خواهند که آنها را قرین رحمت و آمرزش خود قرار دهد. سپس دستان خود را به نشانهء تاکید بر پیمان ومودت می فشرند مهرگان است. همه جا پر از نور وصفا. پر از رنگهای شاد وزنده. همه جا آب و جارو کشیده.پاک و پاکیزه. آتش از شاخه های هوم زبانه می کشد. بوی آش هفت غلهء مخصوص مهرگان همراه بوی اسپند، عود وعنبر مشام را پر می کند. دخترکان مو خرمایی با گیس بافته و آزین بسته با گلهای وحشی، ردای ارغوانی، زرد یا نارنجی به تن،همرنگ برگهای الوان پائیزی در میدان اصلی قصبه جمع شده اند. جوانان برنا متناسب با لیاقتشان در تیراندازی واسب سواری مورد توجه، تکریم وتشویق ریش سفیدان قرار می گیرند، چه بر خلاف ایام نوروز که بیشتر به سالخوردگان بها داده میشود در مهرگان محوریت با جوانان است. مردم سرودهایی از مهریشت را به آواز می خوانند. در دستان همه به تعداد کسانی که دوستشان دارند دست نبشته های شادباش معطر پیچیده شده در لفافه های زرین قرار دارد. نوازندگان وخنیاگران نوای جدیدی می نوازند. مردم همراه این نوا به جهت سپاسگزاری از نعمات یزدان به پایکوبی ودست افشانی می پردازند. کم کم همه با هم محل تجمع را رها کرده و ساز وسرنا ودف زنان به سمت اولین خانه می روند. در میان این خانه هم مثل خانه های دیگر سفره ای گسترانده شده است. سفرهء مستطیل شکل سپید همراه پارچهء گرد ارغوانی در وسط آن. هفت میوهء مخصوص سفرهء مهرگان (سیب، لیمو، ترنج، انگور سپید، نیشکر،به وعناب) همراه با میوه های دیگری که به رنگ خورشید هستند مثل خرمالو و زالزالک داخل آن قرار دارند. در مرکز سفره شمعدانی با دوازده پره ودوازده سپندار(شمع) روشن قرار دارد. همچنین یک ترازو که هم برای تاکید بر دادگری ایزدمهر است وهم به نشانه برابرشدن ساعات روز وشب درمیان سفره وجود دارد. گرداگرد سفره شش شمع بلند وفروزان که نمادی از شش امشاسپندان است، گذاشته اند. همینطور سه گلدان سرو(درخت همیشه سبز ،زیبا و سرافراز)، انواع غذاهای لذیذ و اشربه های گوارا همراه نان مخصوص مهرگان که از مخلوط هفت غله (گندم، جو، برنج،نخود، عدس، ماش،ارزن) طبخ شده، داخل سفره است.بانوی خانه با آیینه و گلاب به استقبال می آید و از میهمانانش با نقل و نبات و آجیل مخصوص که حاوی انجیر، سنجد، بادام، فندق، پسته، گردو، کنار و نوشیدنی مخصوص اعیاد عصارهء گیاه هوم(اکسیر جاودانگی) که با شیر رقیق شده است پذیرایی می کند. حاضرین به نشانهء هم پیمان بودن از یک جام می نوشند و به سوی خانهء بعدی می روند...
 

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

goshtasb

عضو جدید

مهر روز از مهرماه برابر با 16 مهر در گاهشماری ایرانی
... می ستاییم مهر ِدارنده ی دشت های پهناور را،
او که به همه ی سرزمین های ایرانی،
خانمانی پُر از آشتی، پُر از آرامی و پُر از شادی می بخشد ...


«اوستا - مهریَشت»​
«جشن مهرگان» که در گذشته آن را «میتراکانا» یا «متراکانا»(Metrakana) می نامیدند و در نخستین روز از پاییز برگزار می شد، [1] پس از نوروز بزرگ ترین جشن ایرانی و هندی است در ستایش ایزد «میثرَه» یا «میترا» و بعدها «مهر» که از مهر روز آغاز شده تا رام روز به اندازه ی شش روز ادامه دارد.

سنگ نگاره ی میترا در نمرود داغ، آناتولی خاوری
سده ی یکم پیش از میلاد
عکس از : پژوهش های ایرانی
«مهریشت» نام بخش بزرگی در اوستا است که در بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است. مهر یشت، دهمین یشت اوستا است و همچون فروردین یشت، از کهن ترین بخش های اوستا بشمار می آید. مهر یشت از نگاه اشاره های نجومی و باورهای کیهانی از مهم ترین و ناب ترین بخش های اوستا است و کهن ترین سند درباره ی آگاهی ایرانیان از کروی بودن زمین، بند 95 همین یشت می باشد. از مهر یشت تا به امروز 69 بند کهن و 77 بند افزوده شده از دوران ساسانیان، به جا مانده است.
روز آغاز جشن مهرگان، «مهرگان همگانی» یا «مهرگان عامه» و روز انجام، «مهرگان ویژه» یا «مهرگان خاصه» نام دارد.
همان طور که می دانیم در گاهشماری باستانی ایران، سال به دو پاره (فصل) بخش می شد، تابستان (هَمَ) هفت ماهه و زمستان (زَیَنَ) پنج ماهه، که جشن نوروز جشن آغاز تابستان بزرگ و مهرگان جشن آغاز زمستان بزرگ بود و از این رو این دو جشن با هم برابری می کرده اند.

برج رادکان - برج رادک خواجه نصیر توسی
آن چنان که ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» از زبان «سلمان فارسی» آورده است :
«... ما در عهد زرتشتی بودن می گفتیم، خداوند برای زینت بندگان خود یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد و فضل این دو روز بر روزهای دیگر مانند فضل یاقوت و زبرجد است بر جواهرهای دیگر ...»
در برهان قاطع «خلف تبریزی» نیز درباره ی مهرگان می خوانیم :
«نام روز شانزدهم از هر ماه و نام ماه هفتم از سال شمسی باشد و آن بودن آفتاب عالم تاب است در برج میزان که ابتدای فصل خزان است و نزد فارسیان بعد از جشن و عید نوروز که روز اول آمدن آفتاب است به برج حمل از این بزرگ تر جشنی نمی باشد و همچنان که نوروز را عامه و خاصه می باشد، مهرگان را نیز عامه و خاصه است و تا شش روز تعظیم این جشن کنند. ابتدا از روز شانزدهم و آن را مهرگان عامه خوانند و انتها روز بیست و یکم و آن را مهرگان خاصه (روز جشن مُغان یعنی آتش پرستاران) خوانند و عجمان گویند که خدایتعالی زمین را در این روز گسترانید و اجساد را در این روز محل و مقر ارواح گردانید ...»
[FONT=times new roman,times,serif]پیدایش مهرگان[/FONT]
پیشینه ی جشن مهرگان به اندازه ی قدمت ايزدش، میترا است و تا آن جا که بن نوشت های موجود نشان می دهند، اين جشن دست کم از دوران فريدون پیشدادی آغاز شده است که شاهنامه ی فردوسی به روشنی به پیدایش اين جشن در دوران پادشاهی فريدون اشاره کرده است :
فریدون چو شد بر جهان کامکار ندانست جز خویشتن شهریار
به رســم کیان تاج و تخت مهی بیاراست با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته ســر مهر ماه به سر بر نهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشـت از بدی گرفتند هر کــس ره بـخردی
دل از داوری هـا بپرداخـتـنـد به آیین، یکی، جشن نو ساختند
نـشـسـتـنـد فرزانگان، شادکام گـرفتند هـر یک ز ياقوت، جام
می روشن و چهره ی شاه نـَو جهان نو ز داد از سر ِماه نـَو
بـفـرمـود تا آتش افـروخـتـنـد همه عنبر و زعفران سوختند
پـرسـتـیـدن مهرگان دیـن اوسـت تن آسانی و خوردن آیین اوست
کنون یادگارست از و ماه مهر به کوش و به رنج ایچ منمای چهر


ابوریحان بیرونی نیز می آورد :
«... در روز مهرگان فرشتگان به یاری کاوه ی آهنگر شتافتند و فریدون به تخت شاهی نشست و ضحاک را در کوه دماوند زندانی کرد و مردمان را از گزند او برهانید ...»
و تاریخ نگار دیگری به نام «ابوسعید عبدالحی بن ضحاک بن محمود گردیزی» که در سال 444 هجری کتاب «زین الاخبار» را نگاشته از جشن های ایران باستان بخشی را آورده است و درباره ی مهرگان می گوید :
«این روز مهرگان باشد و نام روز و ماه همراهند و چنین گویند که اندر این روز آفریدون بر بیوراسب که او را ضحاک گویند، پیروز شد و او را اسیر کرد و او را بست و به دماوند برد و در آنجا وی را زندانی کرد. مهرگان بزرگ و برخی از مغان چنین گویند که این پیروزی فریدون بر بیوراسب، رام روز بوده است و زرتشت که مغان او را به پیامبری دارند، ایشان را فرموده است، بزرگ داشتن این روز و روز نوروز را.»
گویا تاریخ نویسان، شاعران و نویسندگان هم پیمان گشته اند تا از پیدایش مهرگان گزارش های یکسانی ارایه دهند.
«اسدی توسی» نیز در «گرشاسب نامه» از چرایی پیدایش مهرگان گزارش می دهد :
فــریـدون فــرخ بـه گـرز نـبـرد ز ضـحـاک تـازی بـرآورد گرد
چو در برج شاهین شد از خوشه مهر نشست او به شاهی سر ماه مهر


و باز هم «بیرونی» در «التفهیم» می نویسد :
«... مهرگان شانزدهمین روز از مهرماه و نامش مهر، اندرین روز، آفریدون ظفر یافت بر بیورسب جادو، آنک معروف است به ضحاک و به کوه دماوند بازداشت و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آنچه از پس نوروز بُوَد ...»
گزارش خلف تبریزی درباره ی پیدایش مهرگان نیز این چنین است :
«... و در این روز ملایکه یاری و ممدکاری کاوه آهنگر کردند و فریدون در این روز بر تخت شاهی نشست و در این روز ضحاک را گرفته به کوه دماوند فرستاد که در بند کنند و مردمان به سبب این مقدمه جشنی عظیم کردند و عید نمودند و بعد از آن حکام را مهر و محبت به رعایا به هم رسید و چون مهرگان به معنی محبت پیوستن است بنابراین بدین نام موسوم گشت ...»
دکتر «محمود روح الامینی» به نقل از آثارالباقیه ی بیرونی می نویسد :
«… و برخی مهرگان را بر نوروز برتری داده اند چنانکه پاییز را بر بهار برتری داده اند و تکیه گاه ایشان اینست که «اسکندر» از «ارسطو» پرسید که کدامیک از این دو فصل بهتر است ؟ ارسطو گفت پادشاها در بهار حشرات و هوام آغاز می کند که نشو یابند، و در پاییز آغاز ذهاب آن هاست، پس پاییز از بهار بهتر است...»
و حتی بیرونی که به سخت کوشی و پرکاری نامدار است گویا بایسته ی خویش می داند که در مهرگان و نوروز بیاساید، آنگونه که «شهروزی» در مورد وی می گوید :
«… دست و چشم و فکر او هیچ گاه از عمل بازنماند، مگر به روز نوروز و مهرگان.»
در نظم و نثر پارسی از روزگاران گذشته، درباره ی جشن مهرگان گفت وگو و اشاره بسیار شده است. پس از ساسانیان، در آن روزگاران پر آشوب که نابسامانی و پریشانی در ایران گسترش پیدا کرده بود، باز هم ایرانیان آیین های گذشته و آدابشان را همچنان نگه می داشتند و هنگامی که فرصتی به دست می آوردند، این آداب و آیین ها به آشکاری و روشنی و فر و شکوه برگزار می شد و هنگامی که سخت گیری تازیان در این باره آغاز می شد، ایرانیان به گونه های پنهان آیین های خود را برگزار می کردند. سرانجام به انگیزه ی اهلیت این آیین ها، شایان نگرش بود و پذیرا شدن یا زیر همان عنوان ها و یا زیر سرپوش ها و عنوان هایی تازه مورد پذیرش و اقتباس تازیان یورشی و دشمنان ایران قرار می گرفت. از آن جمله است جشن مهرگان.
 

goshtasb

عضو جدید
«رودکی» درباره ی مهرگان چنین سروده است [2] :
ملکا جشن مهرگان آمــــد جشن شاهان و خسروان آمــد
جز به جای ملهم و خرگاه بـــدل بــاغ و بـــوسـتـان آمـــد
مورد برجای سوسن آمـــد بــاز مــی بر جــای ارغــوان آمــــد
تو جوانـمرد و دولت تو جـوان مــی بر بخت تــو جـوان آمــد


«ابولفضل بیهقی» نیز شرح جشن مهرگان را در که در روزگار مسعود غزنوی برگزار می شد در کتاب خود آورده است :
«... و روز دوشنبه دو روز مانده از ماه رمضان به جشن مهرگان بنشست و چندان نثارها و هدیه ها و طرف و ستور آورده بودند که از حد و اندازه بگذشت و سوری صاحب دیوان بی اندازه چیزها فرستاده بود، نزدیک درش تا پیش آورد، همچنان نمایندگان بزرگان پیرامون چون خوارزمشاه آلتونتاش و امیر چغانیان و امیر گرگان و کشورهای قصدار، مکران و دیگران بسیار چیز آوردند و روزی با نام بگذشت. [3]
[FONT=times new roman,times,serif]چگونگی برپایی جشن مهرگان در گذشته[/FONT]
با نگاهی با آثار بجا مانده از بزرگان و دانشمندان و مورخانی چون فردوسی، بیرونی، اسدی توسی، کتزیاس، دوریس، استرابون، و همچنین آثار شاعرانی چون رودکی، فرخی، منوچهری دامغانی، ناصرخسرو، سعد سلمان و ... می توان به راحتی شیوه ی برگزاری جشن مهرگان در دوران پیشین را دریافت.
«کتزیاس»(Katesias) یونانی، پزشک ویژه ی اردشیر دوم هخامنشی می نویسد :
«... پادشاهان هخامنشی به هیچ گونه نباید مست شوند، مگر در روز جشن مهرگان که لباس های ارغوانی گرانبهایی می پوشند و همراه با مردم و دسته های نوازندگان و خنیاگران در باده پیمایی همگانی شرکت می جویند ...»
این تنها روز در ایران هخامنشی بوده که مردم می توانستند در حضور پادشاهان به صورت همگانی باده گساری کنند.
تاریخ نگار دیگری به نام «دوریس»(Duris) می نویسد :
«... پادشاهان در این جشن پایکوبی و دست افشانی می کردند ...»
بنا به گفته ی «استرابون»(Strabon) خشتره پاون (ساتراپ) ارمنستان، در جشن مهرگان بیست هزار کره اسب به رسم پیشکشی به دربار شاهنشاه هخامنشی گسیل می داشت.
اردشیر پاپکان (بابکان) و خسرو انوشیروان در این روز تن پوش نو به مردم می بخشیدند.
در این روز موبد موبدان خوانچه ای که در آن لیمو، شکر، نیلوفر، سیب، به، انار، و یک خوشه ی انگور سفید و هفت دانه مورد گذاشته بود، واج گویان (زمزمه کنان) نزد شاه می آورد. هفت مورد و هفت چیز دیگر که در خوانچه می گذاشتند، همان هفت چین [4] بود که جز تشریفات جشن نوروز و مهرگان به حساب می آید.
ابوریحان بیرونی می گوید :
«... گویند مهر، نام خورشید است و در چنین روزی پدیدار گشته، از این رو، نام مهرگان را به او نسبت داده اند. پادشاهان در این روز تاجی به شکل خورشید که در آن دایره ای مانند چرخ چسبیده بود بر سر می گذاشتند و می گویند که در این روز فریدون بر بیوراسپ (ضحاک ماردوش) دست یافت. چون در چنین روزی فرشتگان از آسمان به یاری فریدون پایین آمدند، لذا در جشن مهرگان به یاد آن روز، در سرای پادشاهان، مردی دلیر می گماشتند و بامدادان به آواز بلند ندا می داد، ای فرشتگان به سوی دنیا بشتابید و جهان را از گزند اهریمنان برهانید.»
خلف تبریزی نیز بخشی از مراسم جشن مهرگان را چنین توصیف می کند :
«... و گویند که اردشیر بابکان تاجی که بر آن صورت آفتاب نقش کرده بودند در این روز بر سر نهاد و بعد از او پادشاهان عجم نیز در این روز همچنان تاجی بر سر اولاد خود نهادندی و روغن «بان» که آن درختی است و میوه ی آن را «حسب البان» گویند به جهت یُمن و تبرک بر بدن مالیدندی و اول کسی که در این روز نزدیک پادشاهان عجم آمدی موبد موبدان و دانشمندان بودی و هفت خوان از میوه همچو ترنج و سیب و بی و انار و عناب و انگور سفید و کُنار با خود آوردندی، چه عقیده ی فارسیان آن است که در این روز از هر هفت میوه ی مذکور بخورند و روغن بان بر بدن بمالند و گلاب بیاشامند و بر خود و دوستان خود بپاشند ...»
«کومون»(Cumont) خاورشناس و دانشمند بلژیکی در کتاب گرانبهای خود به نام «آیین میترا» چنین می گوید :
«.. بدون تردید، جشن مهرگان که در کشورهای روم باستان، روز پیدایش خورشید نامیده می شد و آن را «سل ناتالیس این وکتی»(Sol Natalis Invecti) یعنی «روز زایش خورشید شکست ناپذیر» [5] می گفتند که به بیست و پنجم ماه دسامبر کشیده شد و شماری زیاد از عیسویان پیش از عیسی مسیح به آیین مهرپرستی گرویدند و پس از گسترش دین مسیح در اروپا، روز زایش مسیح قرار داده شد. چون عیسویان نمی خواستند این روز را جشن بگیرند به نام زاده شدن عیسی جشن گرفتند.»
در واقع باید گفت که کریسمس عیسویان بر پایه ی مهر روز ایرانیان باستان است.
دکتر «ذبیح الله صفا» در مجله ی مهر، شماره ی ده، سال نخست چنین می نویسد :
«در روزهای مهرگان و نوروز، پارسیان، مُشک و عنبر و عود هندی به یکدیگر می دادند و توده های مردم هر کدام به فراخور حال و توانایی و کار خود برای پادشاه پیشکش می آوردند و رسم و آیین و آداب جشن مهرگان همانند بزرگواری روز نخست نوروز بوده است.»
به روایتی نیز تاجگذاری اردشیر پاپکان، مقارن با جشن مهرگان بود.
ابومسلم خراسانی، برمکیان و دولت مردان آن زمان عباسیان، در گرفتن جشن مهرگان پافشاری داشتند.
در کتاب «تلمود»، از کتاب های مقدس یهود هم از جشن مهرگان سخن رفته است و این نشان می دهد که این جشن در بسیاری از مناطق دنیای باستان برگزار می شده است.
واژگان «مهرجان»(مهرجانات) و «نیروز» که معرب شده ی مهرگان و نوروز است و اکنون نیز در بسیاری از کشورهای عرب زبان حاشیه ی خلیج فارس و برخی از کشورهای شمال آفریقا به مفهوم جشنواره (فستیوال)، کاربرد دارد و وارد زبان و قلمرو فرهنگی کشورهای مسلمان و عرب زبان گردیده است نیز، نشانه ی دیگری است بر فر و شکوه این دو جشن باستانی.
 

goshtasb

عضو جدید


[FONT=times new roman,times,serif]چگونگی برگزاری کنونی جشن مهرگان[/FONT]
امروزه هم میهنانمان چند روز مانده به پاییز با خانه تکانی به پیشباز پاییز و مهرگان می روند، در روز مهر از ماه مهر جلوی در خانه ها را آب پاشی و جارو کرده و پس از آن با رفتن به نیایشگاه ها و گردهم آمدن با تهیه ی خوراک های سنتی از یکدیگر پذیرایی می کنند و با سخنرانی ، خواندن سرود و شعر و دکلمه جشن مهرگان را با شادی برپا می کنند.
در برخی روستاهای کشور، جشن مهرگان همراه با اجرای موسیقی سنتی همراه است بدین گونه که در روز پنجم پس از مهرگان، گروهی از اهالی روستا که بیشتر آنان را جوانان تشکیل می دهند در تالار مرکزی یا نیایشگاه مرکزی روستا یا سرچشمه و قنات، گرد هم می آیند و «گروه ساز» را تشکیل می دهند، هنرمندان روستایی نیز با سُرنا و دف گروه را همراهی می کنند، آن ها با هم حرکت کرده و از یک سوی ِروستا و از نخستین خانه مراسم بازدید از اهالی روستا را آغاز می کنند و با شادی وارد خانه ها می شوند؛ کدبانوی هر خانه مانند همه ی جشن های ایرانی نخست آینه وگلاب می آورد و اندکی گلاب در دست افراد ریخته و آینه را در برابر چهره ی آن ها نگه می دارد و سپس «لــُرَک» را که فراهم نموده میان همه ی گروه پخش می کند، این آجیل مخصوص، مخلوطی است از تخم کدو، آفتابگردان، و نخودچی کشمش که همراه با شربت و چای پذیرایی می شود.
آنگاه یکی از افراد گروه ِساز که صدایی رسا دارد نام های کسانی را که پیش از این در این خانه سکونت داشته و درگذشته اند باز می گوید و برای همه ی آن ها آمرزش و شادی روان آرزو می کند.
پس از آن بشقابی از لرک از این خانه دریافت می کنند و در دستمال بزرگی که بر کمر بسته اند می ریزند و از خانه بیرون می آیند و به خانه پسین می روند. چنان که در خانه ای بسته باشد برای لحظه ای بیرون خانه می ایستند و با بیان نام های درگذشتگان آن خانه، بر روان و فروهر آن ها درود می فرستند.
برخی از خانواده ها نیز پول و میوه برای استفاده در جشن مهرگان به گروه می دهند و برخی دیگر نیز نوعی نان مخصوص به نام «لورگ» درست می کنند و گوشت های بریان شده که به قطعات کوچکی تقسیم شده است همراه با سبزی داخل آن قرار داده به گروه می دهند. پس از پایان مراسم در نیایشگاه، موبد یا کدخدا، آجیل، میوه و نان و گوشت و سبزی گردآوری شده را در میان شرکت کنندگان پخش می کند.
مردم تا آنجا که امکان دارد با لباس های ارغوانی یا سرخ گرد هم آمده و به پایکوبی و شادی می پردازند و هر یک چند نبشته ی شادباش (کارت تبریک) برای هدیه به همراه دارند.

[FONT=times new roman,times,serif]سفره ی مهرگان[/FONT]
خوان یا سفره ی مهرگانی نیز همچون سفره ی هفت سین نوروز و دیگر سفره های جشن های ایرانی، هفت چینی از میوه ها و خوراکی هاست همراه با شاخه هایی از درختان «سرو»، «مورد» و «گز» و شربتی از عصاره ی «هوم»(هَئومَه) [6] که با شیر رقیق شده و نان مخصوص «لورگ» که روی پارچه ای ارغوانی گرد ِیک آتش دان چیده می شوند.
هفت میوه همچون سیب، انار، ترنج، سنجد، بی (به)، انگور سفید، انجیر، کُـنار، زالزالک، ازگیل، خرمالو و ...
آجیل ویژه ای از هفت خشکبار از جمله مغز گردو، پسته، مغز فندق، بادام، تخمه، توت خشک، انجیر خشک، نخودچی و ...
آش هفت غله از گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و ارزن.
کاسه ای پر از آب و گلاب و سکه و برگ آویشن همراه با گل های بنفشه و نازبو (ریحان)، آیینه، سرمه دان، شیرینی و بوی های خوش همچون اسفند و عود و کُندر.

[FONT=times new roman,times,serif]موسیقی مهرگان[/FONT]
خلف تبریزی در «برهان قاطع» برای یکی از مقام ها و لحن های موسیقی سنتی ایران نام «موسیقی مهرگانی» را آورده است، که گمان می رود در دوران گذشته در جشن مهرگان موسیقی ویژه ای نواخته می شده که اکنون از آن آگاهی نداریم.
همچنین در میان دوازده مقام نامبرده شده در کتاب «موسیقی کبیر» ابونصر فارابی، مقام یازدهم با نام مهرگان ثبت شده است و نیز نظامی گنجوی در منظومه ی «خسرو و شیرین» نام بیست و یکمین لحن از سی لحن نامبردار شده را «مهرگانی» نوشته است.
[FONT=times new roman,times,serif]مهرگان در ادبیات[/FONT]
در ادبیات به ویژه چامه های (شعرهای) پارسی، از مهرگان بسیار سخن به میان آمده است که در این جا تنها نمونه های کوتاهی از آن ها را می آوریم :
مسعود سعد سلمان :
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان مهر بفزا ای نگار ماه چهر مهربان
مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر مهربانی کن به روز مهر و جشن مهرگان
جام را چون لاله گردان از نبید باده رنگ وندر آن منگر که لاله نیست اندر بوستان
کاین جهان را ناگهان از خرمی امروز کرد بوستان نو شکفته عدل سلطان جهان



منوچهری دامغانی :
شاد باشید که جشن مهرگان آمد بانگ و آوای ِدَرای ِکاروان آمد
کاروان مهرگان از خَزران آمد یا ز اقصای بلاد چینستان آمد
نا از این آمد، بالله نه از آن آمد که ز فردوس برین وز آسمان آمد
مهرگان آمد، هان در بگشاییدش اندر آرید و تواضع بنماییدش
از غبار راه ایدر بزداییدش بنشانید و به لب خرد نجاییدش
خوب دارید و فرمان بستاییدش هرزمان خدمت لختی بفزاییدش



دقیقی :
گاه آن آمد که باد مهرگان لشگر کشد دست او پیراهن اشجار از سر بر کشد
باغ ها را داغ های عریان بر برزند شاخ ها را چادر نسطوریان بر سر کشد
زانکه سی سنبر چون ما مست و نرگس شوخ چشم هردو بدخو را همی در زر و در زیور کشد
مهرگان آمد و جشن ملک افریدونا آن کجا گاو خوشش بودی بر ما یونا



قطران تبریزی :
آدینه و مهرگان و ماه نو بادند خجسته هر سه بر خسرو


عنصری :
مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال نیک روز و نیک جشن و نیک وقت و نیک فال


ناصر خسرو :
نـوروز بـه از مـهـرگـان، گـرچـه هـــر دو زمـــانــنــد، اعــتــدالــــی

امیرهوشنگ ابتهاج (هـ الف. سایه) :
بــگشاییم کفتران را بــال
بــفروزیم شعله بـر سر کوه
بـسـرایـیـم شادمانه سرود
وین چنین با هزار گونه شکوه


مهرگان را به پیشباز رویم ...

رقص پر پیچ و تاب پرچم ما
زیر پرواز کفتران سپید
شادی آرمیده گام سپهر
خنده ی نوشکفته ی خورشید


مهرگان را درود می گویند ...
گرم هر کار مست، هر پندار
همره هر پیام، هر سوگند
در دل هر نگاه، هر آواز
توی هر بوسه، هر لبخند



... ما خواهانیم که پشتیبان کشور تو باشیم،
ما نمی خواهیم از کشور تو جدا شویم،
نمی خواهیم از خانه خود جدا شویم،
مباد جز این ای مهر نیرومند !..


«اوستا، مهر یشت، بند 75»​
 

goshtasb

عضو جدید
پانوشت ها :

^ [1] جشن بزرگ «میثرَکَنَه / میتراکانا / مهرگان»، بزرگ ترین جشن هخامنشی است در ستایش و گرامیداشت «میترا» که در نخستین روز ماه «باگایادی / بَغَیادی»(یاد خدا)، و نیز آغاز سال نو در گاهشماری هخامنشی برگزار می شده است و امروزه نیز سنت کهن آغاز سال نو از ابتدای پاییز با نام «سال وِرز»، در تقویم محلی کردان مُکری مهاباد و طایفه های کردان شکری باقی مانده است. هنگام اصلی جشن «مهرگان» نیز در اصل در چنین روزی بوده که بعدها به شانزدهم مهرماه منتقل شده است. (تقی زاده، ص 76).
^ [2] چهار بیت را «شمس الدین محمدبن قیس رازی» در «کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم» آورده است.
^ [3] تاریخ بیهقی - به کوشش دکتر غنی و دکتر فیاض (ص273).
^ [4] هفت چین پس از ورود اسلام و اعراب به ایران به هفت سین تبدیل شد زیرا که در زبان تازی «چ» نیست.
^ [5] یشت ها استاد پورداوود ، صفحه ی 396 به بعد و یشت ها 44:2 و خرده اوستا ، صفحه ی 205 تا 209.
^ [6] «هوم» درختچه ایست همیشه سرسبز که در باورهای ایرانی به عنوان سروَر و رَد گیاهان شناخته می شده و از افشره ی آن نوشیدنی ای فراهم می ساختند.
«هوم» را در ناحیه های مختلف با نام های گوناگونی می شناسند : «ریش بز»، «اُرمَک»، «کُشْک»(در دشت جوین خراسان)، «اَلــْتــَه»، «مادِرَخ»(در بدخشان افغانستان)، «خوم»(در ناحیه ی پَنجکَت تاجیکستان) و «شَرَپَّـه»(در بالا آب زرافشان و یغناب).
اهمیت و جایگاه هوم به چند ویژگی آن بستگی داشته است : هوم تنها در کوهستان ها و به ویژه در صخره های سنگی و بر فراز آن ها و بطور خودرو می روید و می دانیم که کوه خود واسطه ی میان جهان خاکی و جهان مینوی یا سرای مردمان و سرای ایزدان و اهورامزدا است، به ویژه که برگ ها و ساقه های هوم همواره سر به آسمان کشیده هستند؛ «هوم» حتی در دل برف سرسبز باقی می ماند و در اوایل پاییز میوه های سرخ کوچک می دهد و هنگامی که برخی شاخه ها یا برگ های آن خشک می شود به رنگ زرین زیبایی نمودار می شود که اشاره به «هوم زرین» از همان گرفته شده است؛ «هوم» علیرغم سرسبزی و آبدار بودن، به راحتی در شعله های آتش می سوزد و موجب بر انگیختگی و بر افروختگی شعله های آتش می شود؛ «هوم» از خانواده ی «اِفِدرا»(Ephedra) و دارنده ی ماده «اِفِدرین» و در نتیجه، افشره ی آن به عنوان یک گیاه دارویی خاصیت تسکینی و آرامش بخشی دارد؛ در باورهای عامه، افشره ی هوم را موجب افزایش توان فرزند آوری در زنان نازا و همچنین موجب فزایندگی هوش و روان می دانند. کارکردهای هوم بیشتر از آن است که در این جا به همه ی آن اشاره شود.
«هوم» بجز نام گیاه، نام ایزد نگاهبان این گیاه نیز به حساب می آید. در شاهنامه از مردی به نام «هوم» نیز سخن رفته است که در کوهستان زندگی می کند و در گرفتن افراسیاب به کیخسرو یاری می رساند؛ این نام نیز بی گمان اشاره به گیاه هوم است که در طول زمان دچار تغییرات شده است.
به این نکته نیز می توان اشاره کرد که «زنگ آتشکده» و «ناقوس کلیسا» هر دو از هاون و دسته هاونی که «هوم» را در آن می کوبیده اند و بعدها به شکل آیینی در نیایش ها در آمده بوده است، اقتباس شده است. (از اوستای کهن - رضا مرادی غیاث آبادی)
بن نوشت ها :

1. آیین ها و جشن های کهن در ایران امروز - محمود روح الامینی
2. جشن های ایرانی - پرویز رجبی
3. دیدی نو از آیینی کهن - دکتر فرهنگ مهر
4. تاریخ نوروز و گاهشماری ایران - عبدالعظیم رضایی
5. تاریخ تمدن و فرهنگ ایران - عبدالعظیم رضایی
6. اوستا کهن ترین سرودهای ایرانیان - جلیل دوستخواه
7. یشت ها - استاد پورداوود
8. راهنمای زمان جشن ها و گردهمایی های ملی ایران باستان - رضا مرادی غیاث آبادی
9. اوستای کهن - رضا مرادی غیاث آبادی
10. فرهنگ واژگان برهان قاطع
11. لغت نامه ی دهخدا
 

Pari-2719

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
ممنون از این اطلاعات خوبی که گذاشتی
بسیار عالی بود

دوستان مهرگان شما نیز مبارک باشد

:heart:
 

arghavan.z

عضو جدید
کاربر ممتاز
نازی جونم خیلی کار خوبی کردی خانومی.....:gol::heart::gol:

منم مهرگان رو به تک تکتون تبریک میگم....:gol:
کاش این مراسم باستانی ادامه پیدا میکرد...ولی متاسفانه از اونهمه مراسمی که در ایران باستان داشتیم فقط شب یلدا مونده و عید نوروز....




 

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
مهرگان مبارک

تا 5ر روز این جشن ادامه داره پس بادتون نره باید شاد باشید مهربونی بادتون نره
 

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
مهرگان

جشن مهرگان قدمتی به اندازه ايزد منسوب به خود دارد. تا آنجا كه منابع مكتوبِ موجود نشان می‌دهد، ديرينگیِ اين جشن دستكم تا دوران فريدون باز می‌گردد. شاهنامه فردوسی به صراحت به اين جشن كهن و پيدايش آن در عصر فريدون اشاره كرده است:
به روز خجسته سرِ مهر ماه
به سر بر نهاد آن كـياني كلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی
گرفتند هر کس ره بخردی
دل از داوري‌ها بپرداختند
به آیين يكي جشن نو ساختند
نشستند فرزانگان شادكام
گرفتند هر يك ز ياقوت جام
ميِ روشن و چهره ی شاه نو
جهان نو ز داد از سرِ ماه نو
بفرمود تا آتش افروختند
همه عنبر و زعفران سوختند
پرستيدن مهرگان دين اوست
تن‌آساني و خوردن آيين اوست
اگر يادگارست ازو ماه و مهر
بكوش و به رنج ايچ منماي چهر
 

goshtasb

عضو جدید
اينم چند مقاله ي ديگر در مورد مهرگان
مهرگان است. همه جا پر از نور وصفا. پر از رنگهای شاد وزنده. همه جا آب و جارو کشیده.پاک و پاکیزه. آتش از شاخه های هوم زبانه می کشد. بوی آش هفت غلهء مخصوص مهرگان همراه بوی اسپند، عود وعنبر مشام را پر می کند. دخترکان مو خرمایی با گیس بافته و آزین بسته با گلهای وحشی، ردای ارغوانی، زرد یا نارنجی به تن،همرنگ برگهای الوان پائیزی در میدان اصلی قصبه جمع شده اند. جوانان برنا متناسب با لیاقتشان در تیراندازی واسب سواری مورد توجه، تکریم وتشویق ریش سفیدان قرار می گیرند، چه بر خلاف ایام نوروز که بیشتر به سالخوردگان بها داده میشود در مهرگان محوریت با جوانان است. مردم سرودهایی از مهریشت را به آواز می خوانند. در دستان همه به تعداد کسانی که دوستشان دارند دست نبشته های شادباش معطر پیچیده شده در لفافه های زرین قرار دارد. نوازندگان وخنیاگران نوای جدیدی می نوازند. مردم همراه این نوا به جهت سپاسگزاری از نعمات یزدان به پایکوبی ودست افشانی می پردازند. کم کم همه با هم محل تجمع را رها کرده و ساز وسرنا ودف زنان به سمت اولین خانه می روند. در میان این خانه هم مثل خانه های دیگر سفره ای گسترانده شده است. سفرهء مستطیل شکل سپید همراه پارچهء گرد ارغوانی در وسط آن. هفت میوهء مخصوص سفرهء مهرگان (سیب، لیمو، ترنج، انگور سپید، نیشکر،به وعناب) همراه با میوه های دیگری که به رنگ خورشید هستند مثل خرمالو و زالزالک داخل آن قرار دارند. در مرکز سفره شمعدانی با دوازده پره ودوازده سپندار(شمع) روشن قرار دارد. همچنین یک ترازو که هم برای تاکید بر دادگری ایزدمهر است وهم به نشانه برابرشدن ساعات روز وشب درمیان سفره وجود دارد. گرداگرد سفره شش شمع بلند وفروزان که نمادی از شش امشاسپندان است، گذاشته اند. همینطور سه گلدان سرو(درخت همیشه سبز ،زیبا و سرافراز)، انواع غذاهای لذیذ و اشربه های گوارا همراه نان مخصوص مهرگان که از مخلوط هفت غله (گندم، جو، برنج،نخود، عدس، ماش،ارزن) طبخ شده، داخل سفره است.بانوی خانه با آیینه و گلاب به استقبال می آید و از میهمانانش با نقل و نبات و آجیل مخصوص که حاوی انجیر، سنجد، بادام، فندق، پسته، گردو، کنار و نوشیدنی مخصوص اعیاد عصارهء گیاه هوم(اکسیر جاودانگی) که با شیر رقیق شده است پذیرایی می کند. حاضرین به نشانهء هم پیمان بودن از یک جام می نوشند واجداد آن خانه را تا هفت نسل گذشته اسم می برند و از ایزد مهر می خواهند که آنها را قرین رحمت و آمرزش خود قرار دهد. سپس دستان خود را به نشانهء تاکید بر پیمان ومودت می فشرند و به سوی خانهء بعدی می روند...
نام اصلی مهرگان "متراکانا" یعنی "متعلق به مهر" بوده است. مهر به معنای فروغ خورشید، مهربانی ودوستی است.جشن مهرگان به مدت پنج رور از شانزدهم تا بیست ویکم مهر برگزار می گردیده است که این تاریخ بر طبق تقویم های خورشیدی مصادف می شود با دهم تا پانزدهم مهر. زیرا در قدیم تمام ماههای سال سی روز بوده است. شانزدهم مهرماه، صد ونودو ششمین روز سال بوده که مطابق تقویم های خورشیدی مصادف مهرماه می شود.در کتابها ومقالاتی که در مورد مهرگان خوانده ام، کمتر جایی را دیده ام که اشاره ای به چرایی پنج روزه بودن جشن مهرگان داشته باشند. بعضی ها هم تفاوت تقویم شهریاری وخوارزمی را دلیل چند روزه بودن این جشن می دانند. اما در حقیقیت جشن مهرگان در روز اول که "مهرگان" نام داشته جنبه دینی داشته ودر روز ششم که "رام روز" نام داشته جنبه تاریخی واسطوره ای. البته در این میان نباید جنبه نجومی این جشن بزرگ را به فراموشی سپرد که در واقع به دلیل اعتدال پاییزی وفرا رسیدن فصل برداشت کشاورزان بوده است.
مهرگان عامه به دلیل تولد ایزد مهر جشن گرفته می شده است و مهرگان خاصه به سبب بزرگداشت پیروزی فریدون بر ضحاک یا عدل بر داد.آورده اند که زرتشت ایرانیان را امر کرد که که باید مهرگان ورام روز را به یک اندازه محترم بدارند وعید بگیرند. هرمز پسر شاپور میان این دو را بهم پیوست چنان که میان نوروز وسیزده بدر را و از آن پس هر پنج روز را عید گرفتند.
مهر در اصل ایزدی است شریک در فرمانروایی جهان، برکت بخشنده، حامی پیمان و هشدار دهنده به پیمان شکنان. مهر پیش از ظهور زرتشت خدا بوده است. اولین خدای مینوی. زرتشت چون اعتقاد واحترام مردم را به این خدا دریافت او را بعنوان فرشتهء آفریدهء اهورا مزدا گرامی داشت. مایه مباهات است که نخستین خدای مافوق الطبیعهء مینوی جهان متعلق به ایرانیان بوده است. در یشت دهم آمده است: "او نخستین خدای مافوق الطبیعه است که پیشاپیش خورشید نامیرای تیز اسب از این سر به آن سر هرا (البرز) می رسد... نخستین خدایی است که قله های زیبای زرگون را فرا می گیرد و از آن جا این نیرومندترین (خدایان) بر سراسر سرزمینی که ایرانیان در آن جایگزین هستند، نظارت دارد."
میترا نمادی برای پیمان و سخن راست ودرست کرداری است. ایرانیان معتقد بودند که پایبند بودن به عهد و پیمان اساس تمام زندگی نظام یافته در کیهان، دین وجامعه است. با مراعات "پیمان" مردمان با هم پیوستگی می یابند و ریشه دروغ وتزویر وریا خشک می گردد. هنوز دعای داریوش برسنگ نبشته های تخت جمشید است که گفته: "خداوندا این کشور را از دشمنی، خشکسالی ودروغ محفوظ بدار." آریاییها ایران را سرزمین پیمان می دانستند وفقط جنگ با کشورهای پیمان شکن را مباح می دانستند. آنها هنگام عزیمت به جنگ از فراز اسب با یکدیگر هم قسم شده و به درگاه مهر برای مدد به گسترش داد دعا می کردند. کم کم در کنار وظائف برکت بخشی مهر، حمایت او از پیمان توسعه یافت و وظائف جنگی بسیاری نیز بر عهدهء وی گذاشته شد.
مهر پرستی از ایران به اروپا رفت وحتی هنوز آیین های مسیحیان تحت تاثیر مهرپرستان ایران زمین است. این نغز تاریخ است که خدای محبوب ملتی، مورد پرستش دشمنش (روم) قرار بگیرد. در حالیکه خود ما پس از آنکه غرب را به صورت مطلق پذیرفتیم با شتاب وبی محابا آنچه داشتیم وبودیم را از بیخ وبن کندیم و به فراموشی سپردیم!
مهر همچنین نمادی برای عدل وداد بوده است. آرزوی احقاق عدالت از دیرباز بر زندگی مردم ایران سایه افکنده وبینش وجهان بینی آنها را متاثر کرده بود. آریاییها معتقد بودند که مهر دارای هزار چشم و هزار گوش است و هیچ خطا وگناهی از دید او مخفی نمی ماند.جالب است بدانیم معاد رکن اساسی در جهان بینی آنان بوده است. بسیاری از دانشمندان معتقدند اعتقاد ایرانیان به زندگی پس از مرگ بر عقاید شرق (آیین های هندی وبودایی) و غرب (آیین های یهودی ومسیحی) تاثیر گذاشته است. آنها تمایل به اعتقاد بر جاودانگی را تنها نویدی جهت پاداش اخروی نمی دانستند بلکه اولین دلیل آنها برای زندگی پس از مرگ این بوده است که چون خداوند خالق انسان وجهان است و هدفمند جهان را آفریده پس نیستی و پوچی در قاموس او جایی ندارد. آنها اهریمن را دشمن انسان می دانستند و بر این اعتقاد بودند که اگر فرضا مرگ سخن آخر باشد و دلیلی برای پایان افسانهء آفرینش او، در این صورت اهریمن پیروزمند نهایی است نه خداوند! زندگی پس از مرگ را چنین توصیف می کردند: پس از مرگ روان به مدت سه شب پیرامون تن می گردد. در شب نخست به سخنان خود، شب دوم به اندیشه هایش و شب سوم کردارش در زندگی دنیوی اش می اندیشد. روان برای پشت سر نهادن این مرحله وترس وعذاب ناشی از آن، به پشتیبانی سروش نیازمند است و این حمایت اتفاق نمی افتد مگر به مدد تقدیم هدایا، خیرات ونیایش های بستگان متوفی. به استنباط من فلسفه مراسم گرفتن وخیرات و مبرات دادن در روزهای نخست و ختم گرفتم در روز سوم برای اموات از این عقیده منشا می گیرد. در سپیده دم (روز چهارم) هر روانی می رود تا دربارهء اعمالش داوری شود. مهر عادل مردگان را داوری می کند و میزان پیمان شکنی، خلاف کاری و دروغ گویی هر فرد را می سنجد. بعد از قضاوت روانها باید از روی پل چینود عبور کنند. این پل برای روانهای پاک عریض وبرای روانهای شرور به صورت تیغهء شمشیر باریک وریز است که باعث می شود بدکرداران در میانه راه به قعر جهنم بیفتند.جالب است بدانید که در فرهنگ ایران باستان آنقدر گریه وشیون و زاری قبیح بوده است که معتقد بودند روانهای نیک وبد، هر دو در هنگام عبور از روی پل چینود با مانعی روبرو خواهند شد و آن رودخانه ای است که از اشکهای سوگواران در زیر چینود جاری می باشد. گریه وفغان بیش از حد رودخانه را به طغیان می آورد وبرای عبور روانها مشکل ایجاد می کند. آنها می گفتند زاری نشانه ناسپاسی است و آنچه به راستی مفید است اجرای مناسک صحیح ونیایش به درگاه یزدان جهت آمرزش روان است.
با الهام از داوری مهر در روز حسابرسی ایرانیان محکمه های خاص واستثنایی در روز مهرگان بر پا می کردند و در آن به دادخواهی مظلومین می پرداختند. قبل از همه شاه تاج از سر بر می گرفت. از تخت به زیر می آمد وبا لباسی مبدل در میان تودهء مردم وپیش روی مه مغان(سرکردهء روحانیون زرتشتی) دو زانو می نشست و می گفت: "همهء کسانی که با من خصومتی دارند، به یک سو بایستند تا نخست به کار ایشان رسیدگی گردد." سپس روی به موبد یا مغ می کرد و می گفت: "نقش تو در اینجا به مثابهء نقش مهر است در سرای ابدی. پس مراقب باش که چون او همه را به یک چشم بنگری و توانگر را بر ناتوان برنگزینی، زیرا هر چه مهر فردا از من پرسد از تو پرسم وبر گردن تو اندازم." شاه پس از پاسخ دادن به شکوائیه های مردم بر تخت می نشست و رو به بزرگان ونزدیکان خود می گفت: "من آغاز از خویشتن بدان کردم که شما را طمع بریده شود از ستم بر کسی." هر آن کس که به من نزدیک است در آن روز دورتر بود، و هرکه قوی تر، ضعیف تر! این رسم از زمان اردشیر به قوت برقرار بود تا اینکه یزدگرد دوم آن را برانداخت و به همین دلیل به عنوان "بزه گر" ملقب گردید.
جشن مهرگان بعد از نوروز بزرگترین جشن ایرانیان بوده است. حتی برخی مهرگان را بر نوروز ارجح تر می دانند همانطور که پاییز را به بهار و هنگام آوردن دلیل به این گفته ازسطو استناد می کنند: "در بهار حشرات وهوام آغاز به رشد ونمو می نمایند در حالیکه در پاییز آغاز ذهاب آنهاست. بنابراین پاییز بر بهار برتری دارد.دلیل دیگر بزرگ داشتن این روز آن بوده است که همانطور که ایرانیان باستان نوروز را روز نخست آفرینش می دانستند، مهرگان را پایان زندگی دنیوی (قیامت) و آغاز زندگی مینوی و هنگام پر کشیدن به سوی "یزدان" می دانستند.
نویسنده :لیدا آیلار
فصلنامه پزشکی اجتماعی هوم
دستنوشته آتشکده
http://weblog.zendehrood.com/atashkadeh
 

goshtasb

عضو جدید
جشن مهرگان را نبايد در شمار جشن هاي دوازده گانه کم و بيش فراموش شده اي چون " فروردين گان " و " ارديبهشت گان " و ... آورد و نه چون نوروز که در همه ايران همگاني است، يا چون " سده " که در يک شهر برگزار شود، بلکه مهرگان جشني است که تنها نزد دانشمندان و نويسند گان و شاعران همچنان برجاست و از اين رو جزو جشن هاي کهن بحساب مي آيد.
در روز شمار کهن ايران، هر يک از سي روز ماه را نامي است که نام دوازده ماه سال نيز در ميان آنهاست. پيشينيان در هر ماه که نام روز و نام ماه يکي بود، آن را جشن مي گرفتند. از اين جشن هاي دوازده گانه، تا آنجا که سندها و کتاب هاي تاريخي گواه است، در دوره هاي پس از اسلام، تنها جشن مهرگان است که رسمي و شکوهمند برگزار مي گرديد. افزون بر يکي بودن نام - روز مهر از ماه مهر - مناسبت هاي ديگري را نيز براي برگزاري اين جشن بر مي شمردند، که معروفترين آن قيام کاوه آهنگر و پيروزي بر ضحاک و پادشاهي نشستن فريدون است. دقيقي، فردوسي و اسدي توسي از آن چنين ياد کرده اند:
دقيقي مي گويد:
مهرگان آمد جشن ملک افريدونا آن کجا گاو به پرورش بر مايونا ( برمايون نام گاوي است که فريدون با شيرش پرورش يافت)
و فردوسي در داستان به بند کردن ضحاک آورده است:
فريدون چون شد بر جهان کامکار ندانست جز خويشتن شهريار
به روز خجسته سر مهر ماه به سر بر نهاد آن کياني کلاه
کنون يادگار است از او ماه مهر بکوش و برنج، ايچ منهاي چهر
و اسدي توسي در انتساب اين جشن به فريدون گويد:
فريدون فرخ به گرز نبرد ز ضحاک تازي بر آورد گرد
چو در برج شاهين شد از خوشه مهر نشست او به شاهي سر ماه مهر
بر آرايش مهرگان جشن ساخت به شاهي سر از چرخ مه برافراخت
ابوريحان بيروني در التفهيم مي نويسد :
مهرگاه، شانزدهم روز است از مهر ماه و نامش مهر، اندرين روز، افريدون ظفر يافت بر بيورسب جادو، انک معروف است به ضحاک، و به کوه دماوند بازداشت. و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آنچ از پس نوروز بود....
و نيز در آثار الباقيه آورده است که :
سلمان فارسي مي گويد، ما در عهد زرتشتي بودن مي گفتيم، خداوند براي زينت بندگان خود ياقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بيرون آورد. و فضل اين دو روز بر روزهاي ديگر مانند فضل ياقوت و زبرجد است بر جواهرهاي ديگر. و بيورسب هزار سال عمر کرد. اين که ايرانيان به يکديگر دعا ميکنند که : " هزار سال بزي " از آن روز رسم شده است، چون ديدند که ضحاک توانست هزار سال عمر کند واين کار در حد امکان است، هزار سال زندگي را دعا و آرزو کردند.
مورخان، نويسندگان و شاعران، از برگزاري جشن مهرگان نيز - مانند جشن هاي کهن ديگر - در دستگاه پادشاهان و حاکمان خبر ميدهند. از جمله در برگزاري اين جشن در پيش از اسلام آمده که : اين عيد مانند ديگر اعياد براي عموم مردم است. از آيين ساسانيان در اين روز اين بود که تاجي را که به صورت آفتاب بود به سر مي گذاشتند و در اين روز براي ايرانيان بازاري بر پا مي شد. و در ملوک خراسان رسم است که در روز مهرگان به سپاهيان و ارتش رخت پائيزي و زمستاني ميدهند.
از برگزاري جشن مهرگان، در دورهً غزنويان، آگاهي بيشتري در دست است، در شعر فردوس، عنصري، فرخي و منوچهري وصف اين جشن آمده، ابوالفضل بيهقي از برگزاري جشن مهرگان در زمان سلطان محمود غزنوي، در سالهاي 428، 429 و 430 هجري قمري که خود شاهد بوده، خبر مي دهد. وي مي نويسد : روز يکشنبه چهارم ذي الحجه سال 428 به جشن مهرگان نشست و از آفاق مملکت هديه ها که ساخته بودند پيشکش را، در آن وقت بياوردند و اولياء و حشم نيز بسيار چيز آوردند. و شعرا شعر خواندند وصلت يافتند. پس از شعر به سر نشاط و شراب رفت و روزي خرم بپايان آمد.
در سال 429، ابوالفضل بيهقي، شيوهً برگزاري جشن مهرگان را در روز عرفه بيان مي کند : ... و روز چهارشنبه نهم ذي الحجه به جشن مهرگان به نشست و هديه هاي بسيار آوردند. و روز عرفه بود. امير روزه داشت و کس را زهر نبود که پنهان و آشکارا نشاط کردي و ديگر روز عيد اضحي کردند.
وي همچنين از مهرگان سال 430 و شرح برگزاري آن سخن مي گويد. مهرماه و فروردين ماه که به ترتيب آغاز اعتدال پاييزي و اعتدال بهاري و در آن روز و شب برابرند، زماني هر دو را، به عنوان آغاز سال جشن مي گرفتند :
... و برخي مهرگان را بر نوروز برتري داده اند. چنان که پاييز را بر بهار برتري داده اند. و تکيه گاه ايشان اين است که اسکندر از ارسطو پرسيد که کدام يک از اين دو فصل بهتر است؟ ارسطو گفت : پادشاها! در بهار حشرات و هوام آغاز ميکند که نشو يابند و در پاييز آغاز ذهاب آنهاست، پس پاييز از بهار بهتر است.
از دوران کهن، همراه با جشن ها و آيين ها، واژگان فارسي نوروز و مهرگان به صورت معرب نيروز و مهرجان وارد زبان و قلمرو فرهنگي کشورهاي مسلمان عرب زبان گرديد. امروز در بسياري از کشورهاي - آسيايي و آفريقايي - واژهً مهرجان به معني و مفهوم جشن و فستيوال به کار مي رود.
در زمان حاضر
امروز، جشن مهرگان، به شيوه اي که در کتاب هاي تاريخي سده هاي چهارم و پنجم و ششم آمده، نه در دستگاه دولتي و حکومتي برگزار مي شود و نه در گردهمايي هاي غير رسمي، نزد عامهً مردم. دست کم، در دو سده اخير نيز از برگزاري آن آگاهي در دست نيست. جشن و آيين مهرگان، از نظر زماني نيز، با تغيير تقويم، در سال 1304 هجري شمسي، تغيير کرد. بدين معني که 5 روز "پنجه = خمسه" (که پس از 12 ماه سي روزه براي رسيدن به 365 مي آمد) حذف و شش ماه اول سال 31 روز گرديده است. از آن پس، در بسي از تقويم ها، مهرگان، به جاي 16 مهر در دهم مهر آمده، يعني در صد و نود و ششمين روز سال براساس تقويم پيشين. در ماهنامه ها و هفته نامه هاي ادبي و اجتماعي سدهً اخير، مهرگان حضور دارد. بدين معني که مقاله، پژوهش، شعر به مناسبت مهر و مهرگان - به ويژه در نشريه هايي که در ماه مهر منتشر مي شود - کم نيست.
دکتر بهرام فره وشي از برگزاري مهرگان به عنوان جشني خانوادگي، در بين زرتشتيان يزد و کرمان و نيز " از آيين قرباني کردن گوسفند، در برخي از روستاهاي زردشتي نشين يزد، براي ايزد مهر " خبر مي دهد. تا سي سال پيش، زردشتيان کرمان، در اين روز، به ياد مردگان، مرغي را کشته و شکمش را با حبوبات و آلو انباشته و به عنوان خوراک ويژه، يادمان مردگان مي پختند.
جشن آغاز سال تحصيلي دانشگاه تهران، که در نيمه اول مهرماه است، در برخي از سال ها در دهم يا شانزدهم مهر ( مهرگان ) برگزار مي شد.
زمان برگزاري آيين قالي شويان در مشهد اردهال را جلال ال احمد، با مهرگان هم پيوند مي داند. صدرالدين عيني در يادداشت ها، از جشني در تاجيکستان و سمرقند ياد مي کند که هر سال در ماه ميزان (مهر ماه) برگزار مي شد. جشني که مي تواند، با همهً دگرگوني ها، بازماندهً جشن مهرگان باشد. از زبان او بشنويم، که فارسي تاجيکي است : ... حکايت اين سير (جشن) به کساني که وي را نديده اند، مانند حکايه هاي " هزار و يک شب " دلکش و عجيب مي نمود. حکايه هايي درباره طرفبازي (آتش بازي)، موشک بازي، خر تازي، تگل جنگ اندازي (به جنگ انداختن قوچ هاي جنگي ) آن جا مي کردند. در ريان (منطقه) غجدوان کم کس يافت مي شد، که هيچ نباشد، سالي يک بار رفته، آن را سير تماشا نکند. دهقان بچگان کم بغل (تنگدست) هم، که پدرشان براي سير خرجي داده نمي توانستند، کوشش مي کردند، که کاري کرده، دو سه تنگه (واحد پول) پول يابند تا که به آن سير رفته، تماشا کرده توانند. کساني نيز پخته (پنبه) و خوره چيني مي کردند، به خربزه کشاني و دهقانان باي (ارباب) به مرد کاري مي در آمدند. و اگر هيچ کار نيابند از کشتزارها دزدي مي کردند. و مانند اين ها.
ماه مهر و مهرگان، در جامعه کشاورزي، فصل و زمان برداشت، انباشتن فراورده ها، پرداختن خراج و ماليات، اندوختن نيازمنديهاي زمستاني و گرمي بازارهاي موسمي بوده که هنوز - هر چند نه به نام مهرگان - برگزار مي شود. و نيز با تحول و دگرگوني اي که با گذشت سده ها و هزاره ها در برگزاري جشن ها و آيين ها - مانند همهً پد يده ها و زمينه هاي فرهنگي - روي داده و مي دهد، جشن مهرگان تنها به اين عنوان که نام روز با نام ماه يکي است برگزار نمي شود، بلکه بيشتر داستان و اسطورهً قيام کاوه آهنگر در برابر بيدادگري هاي ضحاک است که يادمان اين جشن نمادين مي باشد. بي گمان، باور و اعتقاد به ايزد مهر و آيين هاي مهري ( ميترايي ) که پيش از زرتشت، در هند و ايران وجود داشته، به ماه مهر و جشن مهرگان سيماي ديني بيشتري افزوده بود.
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه آیینهای زیبایی:smile:....
رودکی... ابو ریحان... انگار تا مدتها بعد از ورود اسلام هم سنتهای ایرانی زنده بودن .....اما امروز ما فقط اسمی از سنتهای گذشته شنیدیم.... خود من خیلی از اینایی که گفتین و نمی دونستم:(
منم تبریک می گم.....
:gol:مهرگان مبارک:gol::gol:
 
مهرگانتون مبارک دوستای من


بهتر نیست به جای این همه تئوری گفتن
پاشیم عملی خودمون دست به کار شیم؟ تو دانشکده هامون ؟ بین فامیل بریم خونه ی این و اون
ایران ارزششو داره

رودکی... ابو ریحان... انگار تا مدتها بعد از ورود اسلام هم سنتهای ایرانی زنده بودن .....اما امروز ما فقط اسمی از سنتهای گذشته شنیدیم.... خود من خیلی از اینایی که گفتین و نمی دونستم:(
دوستم من کاری به درست و غلط یک حالت کلی ندارم
ولی وقتی اقای خلخالی با لودر راه افتاده بود که تخت جمشید رو هم خراب کنه و اگر از اکثریت هم میپرسیدی پشتش بودن، اگر افرادی در مرودشت نبودن و جلوش رو نمیگرفتن
من و تو الان تخت جمشید رو هم جزء اسمی نمیشناختیم

راستی
مگه الان میشناسیم؟!
 

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب من فكر مي كنم براي شروع هيچ وقت دير نيست

بهتر كه سعي كنيم در مورد مهرگان به ديگران اطلاعات بديم من فكر مي كنم اگه مردم در مورد ايين هاي گذشتگان خود اطلاعات داشته باشن مسلما مثل عيد نوروز ميشه زنده نگه داشت

توي همين گفتگوي ازاد من يه تاپيك زدم در مورد سپندار مذه كه فكر مي كنم بهتر همه بخونن بد نيست

يه درخواست هم از مديريت سايت دارم كه يه بخش مجزا براي ايران شناسي قرار بده تا بيشتر با مملكت خودمون اشنا بشيم
 
بالا